جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا

مراحل رسیدن به خودپنداری قوی


مراحل رسیدن به خودپنداری قوی

مدت ها قبل از اینکه کودک شروع به صحبت کردن نماید, شخصیت او در اثر تعاملات بسیاری که بین او و محیط اطراف و بزرگسالان رخ می دهد , شکل گرفته است

کودک شما در خلال سال‌های اولیه رشد خویش نخستین درس‌های احساس ایمنی، برقراری ارتباطات عاطفی توأم با عشق و علاقه واحساسات خوب نسبت به خود را می‌آموزد، چنین مراحل رشد و تحول عاطفی اساس تمامی یادگیری‌های عاطفی بعدی او را تشکیل خواهد داد.

در روزهای نخست تولد کودک از صداهائی که می‌شنود، تصاویری که می‌بیند بوهائی که استشمام می‌کند و آنچه لمس می‌کند شروع به الگوسازی می‌نماید.

به خاطر داشته باشید که اولین احساسات ایمنی کودکانتان بستگی کامل به ارتباطات عاطفی که شما در این روزها با وی برقرار می‌سازید دارد. به‌تدریج تا زمانی که کودک تازه پاست، چنین ارتباطی شکل دوطرفه و دوسویه به خود می‌گیرد. با گذشت زمان احساس کودک نسبت به خودش در اثر تعاملاتی که با افراد محبوب دارد. مشکل می‌گیرد و توانائی کودک در تجربه نمودن انواع احساسات و عواطف افزایش می‌یابد. چنین رشد و تحول عاطفی در طی شش مرحله پدید خواهد آمد.

۱) نوزادی اولیه، نظم‌دهی به ذهن

۲) نوزادی: پایه‌گذاری ارتباطات

۳) شش تا دوازده ماهگی: آغاز عملکردهای تعمدی

۴) دوازده تا بیست و چهارماهگی: هدف و عملکرد

۵) دو تا سه سالگی: تصاویر، عقاید و نشانه‌ها

۶) سه تا چهار سالگی: تفکر عاطفی

۱) نظم‌دهی ذهن

کودک به‌محض دریافت اولین داده‌های حسی از محیط شروع به الگوسازی از آنها می‌کند. اصوات به شکل آهنگین دریافت می‌شود. نخستین تصویرهای دیداری به شکل تجسمات قابل فهم درمی‌آیند و توانائی کنترل کردن حرکات، کودک را قادر می‌سازد تا شیء متحرکی را دنبال کند. بچرخد یا در آغوش مادر بایستد. هر شخص نسخه‌ای منحصر به فرد و کاملاً شخصی از دنیائی که برای خویش می‌سازد. دارد چنین تصوری از دنیا کاملاً انحصاری و یکتا است. سال‌ها دانشمندان و سایر مردم بر این تصور بودند که تجربیات دیداری، شنیداری، لمسی، حرکتی برای همه افراد یکسان ادراک می‌گردد، اما اینک می‌دانیم شیوه‌ای که هر کودک دنیا را ادراک می‌کند و به تبع آن ادراک، به محیط واکنش می‌دهد با دیگری کاملاً فرق می‌کند و منحصر به‌ خود فرد است. ممکن است بلندی یک صوت با درخشش یک نور کودکی را آزار دهد، در حالی که همان میزان نور یا صدا برای کودک دیگر کاملاً خوشایند به‌نظر آید.

به همین صورت، ممکن است کودکی نتواند تصاویر دیداری خود را به‌نحو درستی سازماندهی کند و در نتیجه نتواند لبخند مادر خود را تشخیص دهد. در حالی‌که کودک دیگر چنین توانائی را داشته باشد. دقیقاً به‌محض اینکه کودکان بتوانند حس‌های دریافتی خود را (بینائی، شنوائی و ...) سازماندهی کرده، نظم بخشند، از این توانائی خود در جهت تجربه دنیای اطراف و بنیان نهادن هویت خودشان استفاده خواهند کرد.

پایه و اساس احساس ایمنی زمانی شکل می‌گیرد که کودک توانائی کشف حواس خود و برنامه‌ریزی برای عمل و کنش را به‌دست می‌آورد. به‌محض اینکه احساسات بین شما و کودکتان رد و بدل شد. هر دو احساس خرسندی خواهید کرد. این حس را حتماً زمانی‌که فرزندتان به ابراز احساسات شما با لبخند یا توجه پاسخ می‌دهد، تجربه نموده‌اید والدین خوب نه تنها به کودکشان حس خرسندی و هیجان را منتقل می‌کنند بلکه سعی می‌نمایند او را از آنچه باعث آزار و نارضایتی‌اش است رها سازند.

۲) پایه‌گذاری ارتباطات

به محض آنکه شما توجه توأم و با نظارت و شور و ضعف را نثار فرزند خود نمائید او نیز چنین احساسات و هیجانی را متقابلاً به شما باز می‌گرداند. از همین ابراز احساسات است که خنده‌های پرطرااوت غان و غون‌ها و سر و صداهای حاکی از سرحال بودن کودک سرچشمه می‌گیرند. شاید تعجب کنید اگر بدانید همین ابراز احساسات که شما را غرق شادی و هیجان می‌کند، آغازگر احساسات انسانی است که در کودک جوانه می‌زند و آنچنان رشد و تحول می‌یابد که بعدها به قابلیت احساس همدلی و عشق تبدیل خواهد شد. در خلال همین زمان‌ها که ترجیحات کودک نسبت به افراد آشنا و مراقبانش آغاز می‌شود برداشت‌های وی از ”خودش“ شکل می‌گیرد و کودک با تمرکز بر ارتباطات انسان‌ها نحوه برخورد دیگران با خودش و ... برداشت‌هایش از ”خود“ را شکل می‌دهد.

نوزاد در این مرحله بیشتر بین افراد تشخیص و تمایز می‌گذارد. مثلاً زمانی‌که مادرش به او توجه می‌کند خوشحال و سرحال است و منبع و علت این سرحال بودن خود را می‌داند. در صورتی که این منبع خشنودکننده را از دست بدهد (مثلاً زمانی که حواس مادر از او پرت می‌شود یا آنقدر سرگرم کارها می‌شود که نمی‌تواند برای مدتی به وی توجه نماید) خشم و عدم رضایت در چهره‌اش نمایان می‌گردد. حتی هیجاناتی نظیر ترس نیز در این سنین در چهره کودک قابل مشاهده است. در صورتی‌که کودک در این سنین بحرانی از اطرافیانش توجه و محبت دریافت ندارد. در معرض خطر در خود فرورفتگی و پرخاشگری قرار خواهد گرفت.

۳) آغاز عملکردهای تعمدی

در نیمه دوم از سال اول زندگی، کودک شروع به فعالیت‌های پیش‌کلامی می‌کند، بدین معنا که با ژست‌ها و حالات مختلفی که به چهره خود می‌دهد. احساسات خود را به نمایش می‌گذارد و حتی در محاوره‌ها شرکت می‌کند مثلاً اگر اسباب‌بازی را بخواهد، به آن زل می‌زند. پدرش اسباب‌بازی را در اختیار او قرار می‌دهد و کودک با رضایت‌مندی می‌خندد یا غان و غون می‌کند.

هنگامی‌که کودک قادر شد بین ”من“ و ”غیر من“ یا در واقع بین ”خود“ و ”دیگران“ تمایز قائل شود و مرز بین این دو را تعیین کند، می‌تواند هیجانات و عواطف خویش را بروز دهد.

عاطفه دیگران را جستجو نماید و آنها را دریافت کرده و به آن پاسخ گوید. ما در همین دوره سنی است که پایه‌های عملکرد عاطفی خویش را در بقیه عمر پی‌ریزی می‌کنیم. در این هنگام کودک شما دارای ”خود“ است و حس انجام عملکردهای عمدی و خودمختار در وی جوانه زده است. اما این تمایلات و ”خود“ کوچک، تنها و تنها زمانی رشد خواهد کرد که کودک از محیط خود توجه و پاسخی به احساسات و عواطفی که بروز می‌کند دریافت دارد محیطی که او را تشویق کند از توانائی‌ها و تمایلاتی که به تازگی به‌دست آورده است استفاده نماید.

۴) هدف و عملکرد

در این مرحله تصویری که کودک از ”خویش“ ساخته است واضح‌تر می‌شود. مدت‌ها قبل از اینکه کودک شروع به صحبت کردن نماید، شخصیت او در اثر تعاملات بسیاری که بین او و محیط اطراف و بزرگسالان رخ می‌دهد. شکل گرفته است. برای مثال کودک تازه پای شما که هنوز نمی‌تواند صحبت کند، پرسنگرانه به شما خیره شده است. از او می‌پرسید: (چیه؟ چی می‌خوای؟) کودک با هیجان شروع به جیغ زدن و صحبت‌های با مفهوم می‌کند. دست شما را می‌گیرد و به سمت یخچال هدایتتان می‌کند. دوباره به یخچال اشاره می‌کند.

شما مجدداً از او می‌پرسید چه می‌خواهد و در یخچال را باز می‌کنید، فکر می‌کنید شاید تشنه است. بنابراین پارچ آب را بیرون می‌آورید که کودک با فریاد نارضایتی خود را ابراز می‌دارد. سپس ظرف ماست را بیرون می‌آورید و هیجان رضایتمندی و خنده او را که دیدید متوجه می‌شوید که کودک ماست می‌خواهد. در اینجا فرآیند ابرازهای هیجانی کودک از طریق ژست‌ها و حالات چهره و ابراز هیجان، به پرسشگری و نهایتاً پاسخ‌دهی شما منتهی شد و دست آخر کودک از این طریق به هدف خود دست یافت. از طریق تعاملاتی از این دست است که ”خودپنداره“ کودک شروع به شکل‌گیری می‌نماید.

در این مرحله اصلی‌ترین زمینه‌های عاطفی در کودک تعیین می‌گردد و الگوهای مواجهه کودک با عواطفش شکل می‌گیرد. کودک نوپا قادر است احساسات و عواطف و هیجانات خویش را از طریق چهره و بدن خود به نمایش بگذارد و همچنین می‌تواند عواطف اصلی را شناسائی کند و این توانائی خویش را در موقعیت‌های پیچیده‌تر به‌کار می‌بندد. او اندک اندک روابط عاطفی و هیجانی بین دیگران را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. و در مورد رفتارهایشان به قضاوت می‌نشیند: ”آیا بلند صحبت کردن پدر و مادر، با هم دعوا است یا نه؟“ آیا مادر از غریبه‌ای که به سمتش می‌آمد، ترسید؟“

در حدود پانزده ماهگی، کودک درمی‌یابد که می‌توان همزمان هم از کسی ناراحت و خشمگین بود هم در عین حال او را دوست داشت. در نتیجه زمانی‌که از فرد مورد علاقه خود ناراحت و خشمگین است، می‌تواند دو چهره‌ای که از وی دارد را (یکی فردی که دوستش دارد و دیگری فردی که مورد خشم و غضب اوست) یکی کند و درون یک ”خود“ واحد قرار دهد. در همین سنین کودک می‌تواند مرزهای عواطف را فراتر از زمان و مکان درک کند؛ بدین معنی که وی محبت مادر نسبت به خود را تنها زمانی درک می‌کرد که در آغوش او باشد یا مادر او را نوازش کند یا با او صحبت نماید. اما اکنون، کودک احساسات مادرش را با یک نگاه به وی درک می‌کند. کافی است مادر از آن سوی اتاق به او لبخند بزند و او احساس امنیت و آرامش خاطر خواهد کرد و دیگر برایش مهم نیست که حتماً مادر را در کنار خویش داشته باشد تا محبت او را به‌دست آورد.

در حدود نیمه‌های سال دوم زندگی، کودک می‌تواند تعارض بین جدائی و مستقل شدن را حل کند. فرزند دو ساله شما می‌تواند در اتاق خویش به تنهائی بازی کند، در حالی که مادرش در آشپزخانه مشغول کار است. فقط شنیدن صدای مادر از دور او را مطمئن و ایمن می‌سازد. پس از مدتی کودک می‌تواند تصویر ذهنی از مادر داشته باشد که چه‌کار می‌کند و کجا اس. این توانائی ارتباط ذهنی برقرار کردن با افراد مورد علاقه بدون نیاز به حضور جسمی و واقعی آنها به کودک نوپا آرامش و امنیت خاطر عاطفی عمیقی می‌بخشد.

تصور کودک شما از ”خود“ همچنان از طریق تقلید حرکات ابرازهای چهره‌ای ژست‌ها، صداها و تن‌های افراد مورد علاقه وی، در حال رشد و شکل‌گیری است. بنابراین دقیقاً نحوه برخورد شما با وی و نحوه ارتباطتان با او و دیگران در ساخت ”خود“ توسط کودک مؤثر است.

ندا نظربلند

دانشجوی دکترای روانشناسی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.