ملودرام خانوادگی با طیف های مختلف

نگاهی به سریال «دختری به نام آهو»

ملودرام های خانوادگی با تکیه بر شخصیت های مختلف از طیف های گوناگون که هدفی واحد را دنبال می کنند، یکی از قدیمی ترین شگردهای سریال سازی است که نمونه های متعددی را برایش می توان برشمرد و مجموعه تلویزیونی «دختری به نام آهو» ساخته قدرت الله صلح میرزایی از تازه ترین آنهاست.

مرتضی دربندی به عنوان شخصیت محوری داستان مرد میانسالی است که با داشتن چهار پسر و چند نوه پسر در آرزوی نوه دختر به سر می برد و برای رسیدن به خواسته خود پسر آخری اش را ترغیب به ازدواج می کند و این خواسته ساده است که در داستان نویسنده فیلمنامه، تبدیل به دستمایه مجموعه چندین قسمتی شده است.

از طرف دیگر مجموعه فوق به لحاظ لحن و یکدستی، میان کمدی و ملودرام است و علاقه به القای پیام نیز در آن قابل مشاهده است. ارائه پیام در یک اثر تلویزیونی کار شایسته ای است اما نحوه ارائه آن نیز دارای اهمیت است و به نظر می رسد آنچه در ذهن نویسنده بوده است توسط کارگردان درنیامده است، برای مثال می توان به یکی از تازه ترین قسمت های پخش شده آن اشاره کرد که مرتضی دربندی در قالب یک ناصح رفته و پسرانش را هدف شماتت قرار داده و از مزیت های دخترداری می گفت.

نکته دیگر اینکه اساسا مقوله تصادف نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دختری به نام آهو داشته و بخش عمده ای از حوادث بدین شکل رقم خورده است. از آشنایی دوباره کمالی و مرتضی گرفته تا دیدار دوباره آنها در بیمارستان که فرزندان هر یک پدرشان را برای معالجه به آنجا آورده اند.

شخصیت پردازی به عنوان یکی از ارکان مهم فیلمنامه در اینجا جای خود را به تیپ سازی داده و بهره تمام و کمالی از روش های آشنا در خلق کاراکترهای یاد شده گرفته شده است. مرتضی دربندی به عنوان یک تهرانی قدیمی پایبند به رفاقت و مردانگی چیزی بیشتر از نمونه های مشابه اش در ۳۰ سال اخیر داشته و سعی شده لایه های چندانی در این شخصیت به کار گرفته شود.

برخوردهای به شدت بیرونی او در خانواده نیز کاملا از همان نگاه نشأت گرفته و به مخاطب شناخت تازه تری از او به دست می دهد. کمالی هم شمایل تمام عیاری از یک کلاهبردار تازه ورشکسته است که از برداشتن کلاه دوست قدیمی اش نیز ابایی ندارد، اما در ادامه دچار تحول می شود.

فرزندان ذکور مرتضی دربندی را می توان مخلوطی از شخصیت های مختلف دانست که هر تکه از آنها از گوشه ای برداشته شده و دارای هویت مستقلی هستند. هر یک از پسران از یکدیگر متمایز شده اند بی آنکه دارای رگه هایی از اشتراک ژنتیکی باشند.

برای مثال به پسر کارواش دار احساساتی و رقیق القلب مرتضی دربندی توجه کرده و آن را با پسر بزرگش مقایسه کنید تا به عمق ماجرا بیشتر پی برده و از این همه تفاوت بدون کوچک ترین تشابه حیرت کنید. و این خود نکته تازه ای در پرداخت شخصیت است که در این سریال استفاده شده است.

«دختری به نام آهو» با توجه به شخصیت های متعددش کار پربازیگری است که اتفاقا بازیگران مطرحی را با خود دارد. اما شخصیت های خلق شده بازی های آنان را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

بهزاد فراهانی در نقش مرتضی دربندی برای ایفای نقش خود کاملا از روش های خودش بهره گرفته و نوآوری چندانی در آن به خرج نداده است. در مجموع برای یک کار اول از تهیه کننده ای دانشگاهی کاری قابل قبول به نظر می رسد، اما به نظر می رسد متن نوشته شده قوی تر از کارگردانی کار و حتی بازی های بازیگران است.

فرهاد انتظام