دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

محیط زیست در چنبره جهانی سازی


اصول پایه جهانی سازی عبارت است از رشد فزاینده با تكیه بر صادرات, یكسان سازی فرهنگی و تجارت آزاد اما در بسیاری از موارد, این اصول با حاكمیت ملی و ارزش های فرهنگی جوامع در تضاد است در كشاكش این تضاد منافع است كه دست های نه چندان پنهان شركت های فراملیتی, در تنظیم و هدایت سیاست های سازمان تجارت جهانی و حتی سیاست داخلی و خارجی كشورهایی چون ایالات متحده آمریكا دیده می شود بنابراین شركت های چند ملیتی بزرگ هستند كه از فرآیند جهانی سازی منتفع می شوند, نه ملت ها و نه محیط زیست

بخش دوم

تجارت جهانی به سبك جدید، ویژگی‌های دیگری نیز دارد، به عنوان مثال، در موردی نه چندان قدیمی، دولت گواتمالا مجبور به لغو قانونی شد كه به موجب آن، شركت‌های تولید شیر خشك كودك به ویژه شركت جربر، حق نداشتند در تبلیغات خود شیر خشك را سالم‌تر از شیر مادر معرفی كنند. كانادا نیز تحریم ملی خود بر روی ماده سرطان زای MMT كه به بنزین افزوده می‌شود را لغو كرد. در هر دو مورد، نسبت به اقامه دعوی در WTO تهدید شده بود: مورد اول توسط ایالات متحده و مورد دوم توسط شركت «اتیل» كه مدعی بود كانادا با وضع این تحریم، مانع تحقق سودهای آینده این شركت‌ شده است. موارد فوق و صدها نمونه مشابه، به خوبی نشان می‌دهد كه ساختار تجاری نوین بدین منظور شكل گرفته است كه شركت‌های فراملیتی و قدرتمند، راهی برای دور زدن قوانین محدود كننده خود داشته باشند. در حقیقت، آن چه را كه به اسم «تجارت آزاد» ترویج می‌‌كنند، ایده شركت‌های فراملیتی است كه آزادی جوامع را در قانونگذاری و حفظ ارزش‌ها و الویت‌های خود، از مسائل بهداشت و محیط زیست گرفته تا فرهنگ،‌ اشتغال و حاكمیت ملی، تحت فشار قرار داده است.

تولید صادرات محور

شاید بتوان مهم‌ترین اصل تجارت آزاد را تاكید فو‌ق‌العاده آن بر تولید صادرات محور به عنوان یك الگوی اقتصادی - اجتماعی مطلوب دانست. در واقع، این اصل براساس همان تئوری «مزیت نسبی» ریكاردو است كه می‌گوید: هر كشوری باید به سمت تخصص در تولید كالایی برود كه در آن كالا، از مزیت نسبی، نسبت به سایر كشورها برخوردار است تا به سطح صادرات در آن محصول برسد. آن گاه سایر نیازهای خود را از طریق واردات و با استفاده از ارز حاصل از صادرات مازاد محصول تخصصی تامین نماید. به دنبال این فرآیند، باید نظام اقتصادی متنوع ملی یا محلی برچیده شود، نظامی كه كشاورزی، صنعت و حرف و مشاغل آن فوق‌ العاده متنوع و كوچك مقیاس است و كالاها و خدمات به صورت محلی یا محلی تولید و در همان محدوده نیز مصرف می‌شوند. جهانی سازی اقتصاد، مستلزم جایگزین كردن این اقتصادهای متنوع با یك نظام اقتصادی صادراتی و تك فرهنگ است. اگر به اواسط قرن بیستم برگردیم، می‌بینیم كه بسیاری از كشورها به طور فعال دقیقا در جهت عكس روند حركت می‌كردند. این كشورها برای اصلاح نظام اقتصادی تك محصولی خود كه حاصل دوران استعمار بود (تولید قهوه، موز، آناناس یا سبك جدیدتر آن: خطوط مونتاژ) و رهایی از وابستگی شدید به تصمیمات سیاسی خارجی، برای رسیدن به حداقلی از خود كفایی اقتصادی از طریق اتخاذ سیاست «جایگزینی واردات» بودند، اما پس از برتون وودز، بانك‌ جهانی و صندوق بین‌المللی پول برای كنار گذاشتن استراتژی خودكفایی، به شدت این كشورها را تحت فشار قرار دادند. نهادهای برتون وودز با تهدید كشورها به بایكوت و حذف از صحنه تجارت جهانی، از آن‌ها می‌خواستند دست از حمایت گرایی و انزوا گرایی برداشته و مرزهای خود را به روی سرمایه گذاری خصوصی كه توسط شركت‌های فراملیتی و به منظور بالا بردن مقیاس تولید صورت می‌گرفت، بگشایند‌؛ در غیر این صورت و بدون تن در دادن به برنامه‌های تعدیل ساختاری بانك جهانی و صندوق بین‌المللی پول، دریافت هر گونه كمك مالی از این نهاد‌ها امكان ناپذیر بود، نهایتا این فشارها مثمر واقع شده و دوران «استعمار نو» آغاز گشت.

اما علت این همه فشار جهانی چیست؟ نكته اصلی در همین جا است. كشورهایی كه بر خودكفایی اقتصادی تاكید دارند، در واقع در مقابل تجارت آزاد، جهانی سازی اقتصادی و رشد بیش‌تر شركت‌های فراملیتی سركشی می‌كنند. تولید محلی یا منطقه‌ای برای مصرف محلی، دشمن شمار یك جهانی سازی است، چرا كه طبیعتا در یك مقیاس كوچك عمل می‌كند. ویژگی‌ اصلی الگوی اقتصادی صادرات محور این است به شدت باعث افزایش حمل و نقل كالاها و مواد اولیه می‌شود. در نیم قرن گذشته پس از برتون وودز، حجم فعالیت‌ بخش حمل و نقل تقریبا بیست و پنج برابر شده است. اگرچه این روند باعث رشد سریع‌تر اقتصاد جهانی و انتفاع شركت‌ها می‌شود، اما متاسفانه دقیقا همان چیز باعث تخریب هر چه بیش‌تر و سریع‌تر محیط زیست می‌شود. گسترش حمل و نقل، مستلزم توسعه بیش از پیش زیر ساخت‌های جهانی از قبیل فرودگاه و بنادر جدید، میادین نفتی جدید و خطوط لوله برای انتقال نفت آن، راه آهن و بزرگ‌راه‌های جدید است. بسیاری از این‌ها در مناطق جنگلی و طبیعت وحشی با تنوع زیست دست نخورده ساخته می‌شوند.

از بین رفتن مزارع كوچك

و نهایتا ناگوارترین عارضه اجتماعی و زیست محیطی جهانی سازی، تبدیل الگوهای متنوع تولید كشاورزی به الگوی صنعتی و صادراتی، در سطوح محلی و منطقه‌ای است. باید به یاد داشته باشیم كه هنوز حدود نیمی از جمعیت جهان ، مستقیما با كار بر روی زمین و تولید محصولات غذایی برای خانواده خود یا برای فروش، امرار معاش می‌كنند. تاكید كشاورزان بیش‌تر بر كاشت محصولات غذایی اصلی است و از گونه‌های مختلف بذرهای محلی استفاده می‌كنند. زمین‌های كشاورزی را آیش بندی می‌كنند و از منابع موجود مثل آب، بذر و نیروی كار به صورت اشتراكی استفاده می‌كنند. این شیوه طی قرون متمادی جریان داشته است، اما همان طور كه ذكر شد، شركت‌های فراملیتی به شدت از آن انزجار دارند، لذا در تبلیغات چند میلیون دلاری خود، بهره‌وری و كارآیی كشاورزان كوچك را كمتر از اندازه‌ای اعلام می‌كنند كه برای تامین غذای جهان مورد نیاز است. هر شب در یكی از شبكه‌های تلویزیونی به اصطلاح همگانی، شاهد آن هستیم كه شركت «آرچر دانیل میولند» در آگهی تبلیغاتی خود بی‌شرمانه ادعا می‌كند كه اگر موانع سیاسی، در مقابل كاهش محدودیت‌ها و مرزها نبود. وارد میدان می‌شدیم و تمام گرسنگان جهان را سیر می‌كردیم. چنین نیست كه شركت‌های كشاورزی فراملیتی برای تامین خوراك مردم فعالیت كنند، بلكه عموما به صورت تخصصی به تولید اقلام لوكس، با قیمت و سود بالا می‌پردازند، از قبیل: گل، گیاهان تزیینی، میگو، قهوه و ... كه عموما برای صادرات تولید می‌شوند، آن هم به كشورهایی كه پیش از این، بازارشان به حد اشباع رسیده است. از آن جا كه شیوه تولید این شركت‌ها فوق‌العاده سرمایه بر است و از ماشین آلات پیشرفته و كودهای شیمایی استفاده می‌كنند، به تعداد شغل بسیار كمی احتیاج دارند و در نتیجه، مردمی كه با كار كردن روی مزرعه خود امرار معاش می‌كردند، به سرعت از این اراضی محو می‌شوند: بی‌زمین، بی‌پول، بی‌خانمان، وابسته و گرسنه! جوامعی كه زمانی خودكفا بودند، ناپدید می‌شوند و فرهنگ دست نخورده آن‌ها نیز به شدت آسیب می‌بیند. شیوه تولید صادرات محور به صورت ذاتی، مشكل زیست محیطی دیگری را به وجود می‌آورد كه عمدتا مورد غفلت واقع می‌شود و آن عبارت است از تولید تك محصولی. این شیوه تولید نه تنها با نابود كردن حیات ذره‌ بینی درون خاك به وسیله استفاده فوق‌‌العاده از مواد شیمایی، به از بین بردن تنوع زیستی می‌پردازد، بلكه با كاهش اقلام تولیدی به یك یا دو محصول صادراتی، سهم بزرگی در تخریب محیط زیست ایفا می‌كند. علاوه بر هزینه‌های زیست محیطی، هزینه‌های اجتماعی این شیوه تولید نیز باید مد نظر قرار گیرد؛ چه كسی باید هزینه‌های تامین اجتماعی انبوه كشاورزانی كه در این فرآیند، كار و زندگی خود را از دست داده‌اند و نیز خانواده‌های آن‌ها را بپردازد؟ با وجود این همه مشكلات و هزینه‌های جانبی كه بر تولید كشاورزی صنعتی و صادراتی محور مترتب است، آیا باز هم می‌توان آن را «كارا» دانست؟

چه كسی سود می‌برد؟

بدون شك همه اعتراف می‌كنند كه اگر این نظام منفعتی ایجاد كند، از آن طراحان و معمارنش خواهد بود، اما شاید آن‌ها حسن نیت داشته‌اند و واقعا معتقد بوده‌اند، چنانچه این نظام به یك رشد سریع نهایی دست یابد، برای همه مفید خواهد بود. شما نیز حتما این موعظه اقتصاددانان سرمایه دارای را به كرات شنیده‌اید: «بگذارید كیك كوچكی كه در اختیار داریم، بزرگ شود، آن گاه خرده‌های كیك كه به زمین می‌ریزد، برای همه افراد جامعه كافی خواهد بود.» و در واقع، هدف آن‌ها بهبود وضع اقشار فقیر جامعه است. اما آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟ اول از همه، این رشد فزاینده تا كجا می‌تواند استمرار داشته باشد، پیش از آن كه ما به انتهای این سیاره محدود برسیم؟ منابع طبیعی گوناگون مورد نیاز این رشد سرسام‌آور، مواد معدنی، چوب جنگل‌ها، آب و نیرو از كجا باید تامین شود تا این سیاره را به نابودی نكشاند؟ چه تعداد ماهی را می‌توان به صورت صنعتی از دریاها تخلیه كرد، پیش از آن كه اكوسیستم متلاشی شود؟ در ثانی، به عنوان مثال در ایالات متحده مشاهد می‌كنیم، مدیران عالی‌رتبه بزرگترین كمپانی‌های بین‌المللی، حقوق‌های چند ملییونی دلاری دریافت می‌كنند، در حالی كه دستمزد حقیقی كارگران معمولی تنزیل یافته است. موسسه مطالعات سیاسی در گزارشی اعلام كرده است، مدیران عامل شركت‌های بزرگ، هم اكنون حقوقی معادل 450 برابر حقوق كارگران خط تولید دریافت می‌كنند و این اختلاف، هر ساله رو به ازدیاد است. هم چنین طی 25 سال اخیر، متوسط دستمزد حقیقی، 10 درصد كاهش داشته است. در صنعت كامپیوتر كه باعث آخرین رونق اقتصادی ایالات متحده شد، 80 درصد از كارگران خطوط تولید و مونتاژ، كارگران موقتی هستند كه ساعتی 8 دلار دریافت می‌كنند، بدون هیچ گونه مزایا و بدون هیچ اتحادیه كارگری، آیا باز هم خرده‌های این كیك بزرگ برای زیر دستان می‌ریزد؟ همه این‌ها روی سیاه سكه بود، ولی واقعیت روشن و امیدوار كننده این است كه وضع موجود گریز ناپذیر و غیر قابل تغییر نیست. جهانی سازی چیزی نیست جز مجموعه‌ای از نهادها و قوانین كه اگر اراده كنیم می‌توانیم آن‌ها را تغییر دهیم. بسیاری از مردم جهان به این مساله پی‌برده‌اند و حركت‌ها و جنبش‌های گوناگونی در سراسر جهان به راه انداخته‌اند. عموم ‌آن‌ها بر این نكته متفقند كه طرحی كه برتون وودز آغاز شد با شكست مواجه شده است. در درون WTO نیز هم اكنون اختلاف نظرها و اعتراضاتی بوجود آمده است . دو دستگی شدیدی بر سر مسائلی همچون بیوتكنولوژی، كشاورزی، خدمات و فرهنگ به وجود آمده است و برخی كشورها، از حركت‌های اعتراض آمیز مردم خود علیه جهانی سازی، قوت قلب و نیرو گرفته‌اند. گاهی اوقات، ما مخالفان جهانی سازی را آرمان گرا و خیال‌ پرداز می‌خوانند. خواسته‌ ما چیزی نیست جز این كه جلوی پیشرفت به زعم آنان گریز ناپذیر سرمایه‌داری فراملیتی را بگیریم و انتقادات ما تاكنون نشان داده است كه تلاش‌های ما بی‌نتیجه نبوده است. بالعكس خیال‌پرداز آن‌هایی هستند كه تصور می‌كنند، روند موجود نظام سرمایه ‌داری و جهانی سازی می‌تواند تداوم یابد. من واقعا بعید می‌دانم این روند استمرار پیدا كند.

منبع: tikkun. san francisco. vol 16 Iss5