سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
كانت و آزادی
روسو روزی گفته بود: «آنچه خشم ما را برمی انگیزد ماهیت چیزها نیست، بدخواهی است.» این گفته احتمالاً در مورد اكثر افراد بشر صدق می كند. اما در سده هجدهم بعضی از آلمانی ها بودند كه این حكم آشكارا در موردشان صادق نبود. آنان نه صرفاً از بدخواهی اشخاص، بلكه از ماهیت چیزها به خشم می آمدند. یكی از ایشان ایمانوئل كانت بود. كانت از رمانتیسم بیزار بود. از افراط و وهم پردازی _ یا به اصطلاح خودش Schwaermerei [= شور و شیفتگی] - به هر شكل و از مبالغه و عرفان و ابهام و آشفتگی به هر صورت، تنفر داشت. مانند هامان و هردر كه هر دو را می شناخت، در محیط متقدسان بار آمده بود. هامان را عارفی رقت انگیز و پریشان اندیش می دانست و نوشته های هردر را به جهت كلی گویی های بی حساب بدون شاهد و دلیل و امواج پهناور خیال پردازی هایی كه، به نظر وی، توهین به عقل بود، دوست نمی داشت. كانت ستاینده و دوستدار علوم بود. ذهنی دقیق و به غایت روشن داشت، نوشته هایش غامض ولی به ندرت نادقیق بود. خود، دانشمندی برجسته (در كیهان شناسی) بود، به اصول علمی شاید عمیق تر از هر اصل دیگری اعتقاد می ورزید و وظیفه خویش را در زندگی شرح و بیان منطق علمی و روش علمی می دانست. از هر آنچه به هر لحاظ آمیخته به غلیان شور و شعف یا آشفته فكری بود نفرت داشت. منطق و دقت و صلابت را دوست می داشت. كسانی را كه به این صفات اشكال وارد می كردند، سست مغز و كاهل می شمرد. می گفت منطق و دقت و صلابت رای ورزش های دشوار ذهن آدمی اند و آنان كه این ورزش ها را بیش از حد دشوار می بینند، عادت به اشكال تراشی هایی از نوع دیگر دارند. در بسیاری از این گفته ها بدون شك حق با او بود. ولی اگر وی را به هر لحاظ پدر رمانتیسم می دانیم، نه در مقام یكی از منتقدان علوم و نه البته یكی از دانشمندان، بلكه مشخصاً به جهت فلسفه اخلاق اوست. كانت عملاً مست ایده آزادی انسان بود. تربیت او در محیط متقدسان به قسمی دلمشغولی شدید به حیات باطنی و اخلاقی آدمی انجامیده بود، نه به خلوت دل و راز و نیازهای پرشور با خویشتن مانند هامان و دیگران. یكی از قضایایی كه وی به آن اعتقاد راسخ داشت این بود كه هر انسانی، از حیث انسان بودن، از طرفی آگاه به تمایلات و خواسته ها و اشتیاق هایی است كه از بیرون او را به سوی خود می كشند و بخشی از سرشت عاطفی یا حسی یا تجربی وی ا ند و از طرف دیگر آگاهی دارد از مفهوم تكلیف و تعهد به انجام آنچه بحق و درست است كه غالباً با لذت خواهی و گرایش ها تعارض پیدا می كند. شاید او می بایست این كلام معروف شافتس بری را شاهد بیاورد كه در اعتراض به این نظر كه آدمی محكوم و مقید به عوامل بیرونی است، در اوایل سده هجدهم گفته بود انسان «ببری محكم زنجیر شده» یا «میمونی تادیب شده با تازیانه» نیست _ یعنی ببری كه زنجیر او ترس از مجازات است، یا میمونی تحت تاثیر شلاق پاداش خواهی یا ترس از كیفر. انسان آزاد است، از آزادی جبلی و فطری بهره می برد و این آزادی، به عقیده شافتس بری، این امتیاز را به ما می دهد كه خود و از آن خویش باشیم. این كلام البته در شافتس بری سخنی فرعی و اتفاقی بود و چندان ربطی به بقیه فلسفه او نداشت. اما در كانت به اصلی محوری و مشغله ای دائمی بدل شد. به اعتقاد وی، آدمی تنها به این دلیل آدمی است كه انتخاب می كند. تفاوت انسان با بقیه طبیعت _ اعم از جماد و نبات و حیوان _ در این است كه چیزهای دیگر محكوم به قانون علیت اند و دقیقاً از نوعی چارچوب از پیش تعیین شده علت و معلول تبعیت می كنند، اما انسان آزاد است كه آنچه را می خواهد برگزیند. این خواست یا اراده همان چیزی است كه آدمیان را از اشیای دیگر در طبیعت ممتاز می كند. اراده است كه آدمیان را قادر می سازد خیر یا شر، حق یا ناحق را انتخاب كنند. هیچ شایستگی یا امتیازی به انتخاب آنچه بحق و درست است تعلق نمی گیرد مگر امكان انتخاب ناحق و نادرست نیز وجود داشته باشد. مخلوقاتی كه به حكم هرگونه علت موجبه تا ابد محكوم به انتخاب چیزی باشند كه خوب و راست و زیبا است، نمی توانند مدعی هیچ گونه امتیازی به دلیل این كار شوند، زیرا نتیجه هر قدر هم شریف و والا باشد عمل خود به خود صورت گرفته است. بنابراین، كانت چنین می ا نگاشت كه كل مفهوم شایستگی اخلاقی، كل مفهوم استحقاق اخلاقی، كل مفهوم نتیجه شده از این امر واقع كه ما ستایش یا نكوهش می كنیم و بر این عقیده ایم كه باید آدمیان را چون این گونه یا آن گونه عمل كرده اند تحسین یا تقبیح كرد، همه بر این پیش فرض استوار است كه انسان قادر است آزادانه انتخاب كند. به این جهت، یكی از چیزهایی كه او _ لااقل در سیاست _ از آن به شدت نفرت داشت پدرمآبی بود. دو سد یا مانع عمده همه عمر فكر كانت را مشغول می كرد: یكی مانع انسانی و دیگری مانع ناشی از چیزها. با مانع انسانی به حد كافی آشنایی داریم. در مقاله ای كوتاه زیر عنوان «پاسخی به این پرسش كه روشنگری چیست؟»، كانت مقرر می دارد كه روشنگری چیزی نیست مگر توانایی انسان ها كه خود [راه] زندگی خویش را تعیین كنند و افسار خود را از كف دیگران رها سازند و به بلوغ یا پختگی برسند و خود معین دارند كه، خوب یا بد، چه كنند، بی آنكه زیاد به مراجع، به انواع و اقسام معلمان، به دولت، به والدین، به دایه ها، به سنت و به هیچ قسم ارزش های مستقری متكی گردند كه بعد بار مسئولیت اخلاقی مستقیماً بر دوش آنها نهاده شود. هر كس مسئول اعمال خویش است. اگر كسی از مسئولیت شانه خالی كند، یا اگر هنوز به حدی از بلوغ نرسیده باشد كه آن را به فعل درآورد، به همان میزان وحشی است نه متمدن _ یا هنوز كودك است. تمدن یعنی بلوغ و بلوغ یعنی تعیین سرنوشت خویش _ یعنی اینكه مقصد و سرنوشت كسی را ملاحظات عقلی تعیین كنند، نه اینكه فلان چیز _ و به ویژه فلان شخص _ كه عنانش به دستمان نیست ما را به این سو و آن سو بكشاند. كانت می گوید (و در اینجا اندیشه او متوجه فردریك كبیر [پادشاه پروس] است، هر چند برای یك استاد دانشگاه در كونیگسبرگ تصریح به این امر مسلما ً دور از احتیاط بود) «حكومتی پدرمآبانه» مبتنی بر خیراندیشی فرمانروایی كه با اتباع خویش «مانند كودكان رشدنیافته رفتار كند... بزرگ ترین استبدادی است كه بتوان تصور كرد» و «هر گونه آزادی را نابود می كند.» و در جای دیگر می نویسد: «انسانی كه وابسته به دیگری باشد، به هیچ روی از آن پس انسان نیست، مقام خویش را از دست داده و چیزی نیست به جز مایملك انسانی دیگر.» بنابراین، كانت در فلسفه اخلاق به ویژه علیه هرگونه سلطه یك انسان بر دیگری تعصب می ورزد. او به واقع پدر این اندیشه است كه استثمار یا بهره كشی، شر و آفت است. تصور نمی كنم تا پیش از اواخر قرن هجدهم، به ویژه تا قبل از كانت، بتوانید چیز زیادی در این باره پیدا كنید كه بهره كشی، شر و بلا است. پرسشی كه مطرح می شود در واقع این است كه چرا باید استفاده كسی از دیگری برای مقاصد خویش به جای مقاصد خود او، كاری چنین وحشتناك تلقی شود؟ شاید رذیلت هایی بدتر وجود داشته باشند؟ شاید بی رحمی و سنگدلی بدتر باشد؛ شاید، بر طبق اعتقاد در عصر روشنگری، نادانی یا تنبلی یا چیزهایی از آن قبیل بدتر باشند. اما نه در نظر كانت. هرگونه استفاده از دیگران به جهت مقاصدی كه از ایشان نیست و از خود شخص است، به نظر كانت نوعی خفت و خواری است كه كسی بر دیگری تحمیل كند، نوعی ناقص و علیل كردن هولناك دیگران است، نوعی سلب آن چیزی از ایشان است _ یعنی آزادی تعیین سرنوشت _ كه مایه امتیاز آنان به عنوان انسان است. به این جهت است كه كانت چنین موعظه ای پرشور می كند بر ضد بهره كشی و خوارداشت و انسانیت زدایی و هر چیزی كه بعدها ابزار كار همه نویسندگان لیبرال و سوسیالیست در قرن نوزدهم و بیستم شد _ یعنی كل مفهوم استخفاف و شی انگاری و زندگی ماشینی و بیگانگی انسان ها با یكدیگر و با هدف های صحیح خود، و استفاده از آدمیان همچون اشیا یا مانند مواد خام برای تحمیل اراده بر آنان، و عموماً انسان ها را به چشم موجوداتی نگریستن كه بتوان به آنها زور گفت یا برخلاف خواستشان سرنوشتشان را تعیین كرد یا آموزششان داد. زشت و دیوسیرانه دانستن این امور، و این كه اخلاقاً این بدترین رفتار ممكن یك انسان با انسانی دیگر است، همه از تبلیغات شورانگیز كانت سرچشمه می گیرد. البته اینها را در آثار نویسندگان پیش از كانت، به ویژه نویسندگان مسیحی، نیز می توان یافت؛ ولی او بود كه این موضوع را به عرصه امور این جهانی یا سكولار آورد و به سكه رایج اروپا تبدیل كرد. این اندیشه ای به واقع محوری است. چرا كانت چنین احساسی داشت؟ زیرا تصور می كرد ارزش، چیزی است كه خود آدمیان آن را تولید می كنند. فكر اصلی این است كه اگر انسان ها در اعمالشان به چیزی خارج از خودشان و خارج از كنترلشان وابسته باشند، و به عبارت دیگر، منشاء رفتارشان نه در درونشان بلكه در چیز دیگری باشد، دیگر نمی توان آنان را مسئول دانست؛ و اگر مسئول نباشند، موجوداتی كاملاً اخلاقی نخواهند بود؛ و اگر موجوداتی اخلاقی نباشند، فرق هایی كه می گذاریم بین حق و ناحق، آزاد و ناآزاد، تكلیف و لذت توهماتی بیش نیستند _ و كانت حاضر به مواجهه با این امر نبود و آن را انكار می كرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست