چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مردی که خوش نداشت با هنرش کاسبی کند


مردی که خوش نداشت با هنرش کاسبی کند

صدایی مخملینی که به دل می نشیند وهرگزاز یادها نخواهد رفت یادی از بزرگترین میراث موسیقی اصیل ایران استاد بزرگ ایرانی زنده یاد استاد حسین قوامی فاخته ای که بیش از چهل سال به موسیقی خدمت کرد

صدایی مخملینی که به دل می نشیند وهرگزاز یادها نخواهد رفت: یادی از بزرگترین میراث موسیقی اصیل ایران استاد بزرگ ایرانی زنده یاد استاد حسین قوامی (فاخته ای) که بیش از چهل سال به موسیقی خدمت کرد.

استاد حسین قوامی هنرمند نامدار موسیقی اصیل ایرانی که بیش از نیم قرن به موسیقی ایرانی خدمت کرده و همواره از مقام والائی برخوردار بوده است و در هر کوی و برزن صدای دلنشین او شنیده می شود و صدای پر قدرتش هیچ گاه از یادها نخواهد رفت. از ویژگی های استاد آنست که اشعار را آنچنان واضح می خواند که هر شنونده ای می تواند شعر را بفهمد،احساس کند و به آن علاقه مند شود. با قوامی به حال و هوای اشعار سعدی حافظ و مولوی نزدیک می شویم... بعداز مصاحبه ای طولانی که در زمان حیاط استاد قوامی در سال ۱۳۶۸که با ایشان انجام داده بودم. که براستی آن روزها من چه سئوالاتی را با استاد قوامی عموی مادرم مطرح کرده بودم؟ و ایشان چه جواب هایی از کارهایشان خاطراتشان برای من گفتند و جواب دادنند؟... حالا نوبت اولین مصاحبه من (کامران مالکی) با فرزند بزرگ استاد قوامی رسید که انجام دهم.

گفتار زیر را از زبان فرزند بزرگ استاد قوامی می خوانید... با سپاس فراوان از خانم «گلنوش خالقی» که مصاحبه زیر را در اختیار «برترین ها» قرار داد.

مصاحبه تلفنی اختصاصی من کامران مالکی (نوه برادر استاد حسین قوامی) با فرزند بزرگ استاد قوامی علیرضا قوامی (فریبرز) که ساکن ونکور کانادا هستند.

خواستم تا اول کمی از خودشان صحبت کنند ایشان حرفهای خود را اینگونه آغاز کردند.

من در سال ۱۳۲۱ در تهران به دنیا آمدم. تحصیلات ابتدائی و متوسطه و دبیرستان را درتهران به اتمام رساندم و سپس برای تحصیلات آکادمیک برای چهار سال به ایتالیا رفتم. بعد از پایان تحصیل در ایتالیا به ایران برگشتم و مشغول کار شدم. درسال ۱۳۵۳ازدواج و سپس صاحب پسری شدم به نام ساشا قوامی در سال ۱۳۶۷ با پسرم به کانادا مهاجرت و تا کنون مشغول کار و زندگی بودهام اگر اشکالی ندارد لطفا در مورد سالهائی که مشغول کار بوده اید کمی صحبت کنید " حدود بیست و دو سال در نیروی دریائی و کشتیرانی تجاری کار کردم و بعد به کانادا مهاجرت نمودم و در آنجا پس از طی دوره حسابداری مشغول به کار شدم " و پس از بازنشستگی هم مشغول کارهای داوطلبی که بدون در آمد ولی شادی آفرین هستند میباشم.. و گاهی هم در فرصت هائی به تهران سفر کرده ام"من از ایشون خیلی تشکر می کنم برای وقتی که در اختیار من گذاشتند تا کمی از پدر بزرگوارشان صحبت کنند"من هم خیلی تشکر می کنم از شما که آنقدر به استاد قوامی علاقه دارید ومی دانم مادر وپدرم به شما خیلی علاقه داشتن و خواستین تا از پدرم برای شما و دوستداران این استاد صحبت کنم» گفتم خواهش می کنم بفرمائید امروز تاریخ: ۱۳۹۲/۷/۳پدر من در سال اردیبهشت۱۲۸۸هجری شمسی در تهران چشم به جهان گشود و ریشه تبارشان شیرازی است. پدرش رضا قلی قوامی بود. استاد قوامی در زمینه خوانندگی موسیقی اصیل ایرانی فعالیت داشتند و به تمامی ردیفهای موسیقی کاملا مسلط بودند و در سال‌های ۱۳۰۴-۱۳۰۵ بود که کارشان را نزد استاد عبدالله حجازی شروع کردند و فراگرفتن فن آواز را انجام دادند.

از خصوصیات اخلاقی استاد در زندگی کمی صحبت کنید خیلی آرام بودند یا به حرف زدن زیاد عادت داشتند؟

پدرم اکثر اوقات آرام بودند ولی چنانچه در محافل در خصوص موارد هنری سوال می شد و یا از ایشان اظهار نظر می خواستند پاسخ می دادند ضمنا استاد قوامی بسیار درباره اخلاق هنرمند در مجالس عمومی و منازل دوستان بسیار تاکید داشتند که رعایت رفتار و شایستگی هنرمند حتما مورد توجه همه هنرمندان قرار گیرد.

در رابطه با کارهای اساسی استاد و کارهای خصوصی استاد بگویید.؟

همانطور که می دانید تعداد زیادی کار رادیویی و بعد همزمان تعداد کمی برنامه های تلویزیونی داشتند. در مورد کارهای خصوصی تعدادی در مجالس خانوادگی و دوستانه اجرا شده که توسط بعضی از دوستان یا بستگان ضبط شده و تعدادی از آنها در اختیار ما گذاشته شده.

از آداب موسیقی قدیمی که داشتند چه بوده ؟

عقیده داشتند موسیقی خوب باید اول برای هنر و ارزش های آن به وجود بیاید و بعد آن را برای نسل های حال و آینده حفظ نمایند.

هر کدام از فرزندان استاد چه درسی از پدر آموختند؟

تواضع ، متانت ،سخاوت و صداقت را از پدر یاد گرفتیم.

شیرین ترین خاطره ای که از پدرتان دارید چی است و پدر را همیشه در منزل یا خارج از منزل چگونه می دیدید؟

در زمان کودکی با خرید یک دوچرخه مد روز برای من و پس از خاتمه تحصیلاتم واگذاری اتومبیلش به من استاد اکثر اوقات چه در منزل یا خارج از آن با همه متواضع و خوش برخورد بودند.

طرز فکرشان به طور کلی در زندگی چطور بود ؟

احترام و محبت بیدریغ به خانواده و دیگران در هر شرایطی بدون انتظار و توقع در مقابل.

در ساعاتی که تنها بودند خود را چطور سرگرم می کردند؟

با گوش دادن به بعضی از آثار هنرمندان و مراجعه به کتب شعرای قدیمی و معاصر.

بزرگترین آرزوی استاد که در زندگی داشتند چه بود ؟

سلامتی و همچنین موفقیت فرزندان در تحصیل و زندگی..

آیا استاد، شما و فرزندان دیگرشان را به دانش موسیقی تشویق می کردند؟

بیشتر علاقه داشتند ما ابتدا به تحصیل بپردازیم و بعد در صورت تمایل موسیقی را دنبال کنیم.

تاثیر شایستگی هنری استاد بر شما و دیگر فرزندان به چه صورتی تجلی می کرده؟

بدیهی است این تاثیرات که همگی از یک ارزش والای موسیقی ملی ایران سرچشمه داشته است برای همگی ما فرزندان و حتی سایر فامیل افتخار آمیز بوده.

نگاه استاد به مساله تدریس موسیقی ایرانی چگونه بود؟

عقیده داشتند کار تدریس موسیقی باید به عهده افراد زبده گذاشته شود و موسیقی باید با زمان تنوع پیدا کند......

بازتاب درگذشت استاد در سال ۱۳۶۸ که اتفاق افتاد تا امروزکه ۲۴سال از آن می گذرد چه بود..آیا در ایران یا در کانادا که خود شما در آنجا هستید یا در کشورهای اروپایی که با استاد قوامی و صدای او آشنایی داشتند مراسم بزرگداشتی برای استاد قوامی برگذار شد؟

بله بعد از فوت استاد قوامی در ایران که خود شما و فامیل حضور داشتید بهتر دیدید که چه مراسم بسیار عالی برگزار شد چه از بیمارستان ایرانمهر تا تالار وحدت وچه از تالار وحدت به سوی امام زاده طاهر کرج وهمچنین مراسم خاکسپاری وبعد هم در مسجد خانقاه صفی علیشاه..

از ایران هم خبر داشتم که مردم ما بسیار هنر دوست و مهربانند ودرآن سال عکس هایی را دیدم و همچنین فیلم مراسمی که پیکر پدرم روی دوش صدها نفر از مردم و هنرمندان خوب کشورمان حمل میشد. در اینجا لازم میدانم که از تمامی آنها تشکر کنم و بخصوص از شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی که برای فیلمبرداری و پوشش خبری از مراسم پدرم زحمت کشیدند.در رابطه با سوال شما در مورد برگزاری مراسم در خارج از ایران باید بگویم بلی در کشورهای آمریکا و کانادا و اروپا عده ای از علاقه مندان به استاد مراسمی برگذار کردند و مراسم باشکوهی هم در کالیفرنیا که عده زیادی از هنرمندان شرکت داشتند برگذارشد و هنوز هم گاهی برنامه های یادبود در ایران و خارج از کشور از رادیو و یا تلویزیون پخش میشود.

در خصوص آواز به چه خوانندگانی اعتقاد داشتند وتا چه حد بر پختگی هنری و درخشش بعضی از خوانندگان موثر بودند؟

به نظر استاد هر خواننده ای سبکی مختص خود و همینطور علاقه مندانی دارد ولی استاد بیشتر در بین خوانندگان قدیمی به زنده یاد استاد بنان، اقبال آذر، تاج اصفهانی، شجریان، زنده یاد هایده و الهه، قمرالملوک وزیری و خانم روح انگیز علاقمند بودند و با اساتید موسیقی هم دوستی و صمیمیت خاص داشتند مانند مرتضی خان محجوبی، مهدیخالدی، علی تجویدی، جلیل شهناز، استاد بهاری، حسین تهرانی و ارسلان درگاهی (استاد ستار). در مورد بخش دوم سوال شما معتقدم هر هنرمندی از شروع تا انتهای زندگی هنری از اساتید زمان خود الهام و بهره گیری میکند.

از آخرین روزهای زندگی استاد کمی بگویید، آیا علاقه مندان استاد به ایشان سر می زدند آیا اسم های آنها را به خاطر دارید؟

بله اما متاسفانه من در آن زمان در ایران نبودم ولی به وسیله تلفن به من می گفتند که اشخاص بسیار زیادی مرتبا با مادرم و استاد در تماس بودند و یا سر می زدند تا در صورت نیاز به هرگونه کمکی مادرم را یاری دهند و تا آنجایی که به یاد می آورم آقای شهرام ناظری، مرحوم گلشن ابراهیمی،آقای سر کشیک و آقای حسین مصاحبی که همیشه و بیش از همه به پدر من محبت کردند>>و مادر شما"و خود شما که هرروز پیش پدر مادرو برادرم بودید که هر سه آنها به شما علاقه زیاد داشتند..

از سفرکوتاهی که اخیرا به اتفاق خواهرتان در بهمن ماه سال ۱۳۹۱، ۱۹ روز به ایران داشتید لطفا کمی در این مورد حرف بزنید؟

سفری کوتاه و پر مشغله ای بود و باید اقرار کنم که تغییرات زیادی شده ولی امیدوارم شلوغی و ترافیک تهران و آلودگی هوا وضع بهتری پیدا کند..

ازفرزنداستاد قوامی خواستم تا کمی از پسر عمه شان آقای مسعود قریشی که خواهرزاده استاد قوامی هستن صحبتکنند چون خود من بارها ضمن صحبت با استاد پیش می آمد که از زبان استاد می شنیدم که پسر خواهرشان آقای مسعود قریشی در تشویق کردن استاد برای عرضه بیشتر هنرشان بسیار موثر بودند،حالا شما تا چه حدودی اطلاع دارید که آقای مسعود قریشی در تشویق کردن استاد به کار هنریشان نقش داشتند چون خود ایشان هم در کار موسیقی بودند و هم در قسمت سرویس ارتباطات بین الملل در رادیو ایران در سالهای قدیم کار می کردند و آیا اطلاع داشتید برنامه ای در شبکه چهار صدا و سیما برنامه ای پخش شد به نام نوای ایرانی که چند تن از استادان موسیقی دانشگاه که یکی از آنها آقای داریوش پیرنیاکان و دیگری دکتر شاهین فرهت در این برنامه بودند راجع به استاد قوامی صحبت می کردند و هرکدام نظر خودشان را می گفتند و یکی دیگر که دعوت شده بود آقای مسعود قریشی بودن و ازایشان در دو برنامه رادیویی هم خواستند تا از استاد قوامی صحبت کنند آیا شما از این موضوع اطلاع داشتید و این دو برنامه را گوش داده اید و یا برنامه را دیده اید؟

در مورد قسمت اول سئوال شما"بلی کاملا درست است" در مورد قسمت دوم سئوال شما راجع به برنامه ای در شبکه چهار نه من بخاطر نمیاورم و شاید در ایران نبودم ولی بطور کل اعتقاد دارم که پدر من علاقه ویژه ای باین خواهر زاده داشتند وآقای قریشی هم علاقه خاصی به پدر من داشتند و معتقدم که ایشان دارای پنجه ای گرم در ویلن هستند و شاهد بودم که پدر من گاهی با ساز آقای قریشی در کمال راحتی قطعه هایی را اجرا می کردند.آقای قریشی در سال های خدمت در رادیو با زنده یاد داوود پیرنیا مبتکر و مجری برنامه گلها در سال ۱۳۳۷ دوستی و سلام و علیک داشتند و روزی آقای پیرنیا از نسبت فامیلی پدرم با آقای قریشی مطلع می گردد و از او می خواهد استاد را با دعوت رسمی به رادیو همراهی و هدایت نماید سپس آقای قریشی پدرم را برای رسانیدن به استودیو گلها همراهی نموده و دست های این دو بزرگوار را در دست هم می گذارد.

همچنین طی سالهای گذشته از طرف رادیو فرهنگ و رادیو جوان نیز در خصوص استاد قوامی تلفنی با آقای قریشی صحبت و گفتگو داشته اند ودر رابطه با کار آقای قریشی باید ذکرکنم که کار ایشان دررادیو شرح وظیفه مسولان بخش ارتباطات بین المللی رادیوتهران درسالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۶ پیامهای ازراه دور و نزدیک نسبت به صداهای رادیو تهران رسیدگی به تقاضاهای شنوندگان رادیو بود که پس ازرسیدگی به نوع تقاضاها پاسخ داده میشد. فی المثال پیام میرسید که صداهای نا مشخصی روی امواج رادیودرآن کشورها شنونده شنیده میشد که پس ازرسیدگی متوجه میشدیم صداهای نامشخص شنیده شده توسط متقاضی که معمولا افراد آزاد بودند سخنرانی مذهبی یا مشابه می بودکه پس ازتشکرازتوجه شنونده جواب داده میشد ویادآوری می کنم شنوندگان رادیوبعضی اوقات تقاضای انواع موسیقی ایرانی داشتند که آنهم براورده میشد ونواری ازموسیقی با تفسیر ردیف ها ایرانی برای آنها درخارج از کشورفرستاده میشد که معمولا از کشورهای اروپایی و آسیایی می بودند....

از فرزند استاد قوامی پرسیدم خود شما به عنوان پسر استاد قوامی از چه نوع موسیقی و از کدام یک از صدای خوانندگان خوشتان می آید و آیا از آهنگهای پدرتان استاد قوامی را هم گوش می دهید؟

من بیشتر به ترانه های ایرانی، موسیقی کلاسیک و پاپ علاقه دارم و شخصا از صدای زنده یاد استاد بنان ، شجریان ، و زنده یاد خانم الهه و هایده بیشتر خوشم می آید و در رابطه باصدای پدرم بله گاهی گوش می دهم......

از فرزند استاد قوامی خواستم تا کمی از کتابهایی که در رابطه با استاد قوامی نوشته شده حرف بزنند؟

درباره بیوگرافی استاد و تعدادی از هنرمندان برجسته کتابی تحت عنوان"چهره های موسیقی ایران"توسط آقای شاپور بهروزی در سال ها قبل تالیف شده و فکر می کنم چند مورد تالیفات دیگر هم بوده ولی متاسفانه اطلاع دقیق ندارم..

از فرزند استاد پرسیدم استاد قوامی دو دوستدار کم سن و سال داشتند که برای دیدار نزد استاد می آمدند وعلاقمند بودنند تا کمی صدای خودشان را نزد استاد تعلیم دهند که البته خود من یکی از آنها را دیده بودم که در موقع تمرین واقعا صدای رسا و قوی داشت و آهنگ پری کجایی استاد را با تمام قدرتش می خواند.شما اسم هایشان را به یاد می آورید.؟

علیرضا قوامی گفتند بله یکی مزدا انصاری و یکی دیگر"پژمان پورزند"بودند که برای دیدار و کسب فیض نزد پدرم می آمدند تا کمی هم تمرین صدا انجام دهند. پرسیدم آیا خبری از این دو نفر دارین که فرزند استاد گفتند از مزداانصاری تا جای که شنیدم وی آهنگساز وپیانو می نوازد ولی در رابطه با پژمان پورزند خیر نمی دانم در حال حاضر مشغول به ادامه کار هنری هست و یا کاری دیگر انجام می دهد....

از فرزند استاد پرسیدم آیا به خاطر دارید تا به حال چند نفر از آهنگهای پدر را خوانده باشند.؟

پسر استاد بعد از کمی مکث کردن گفتند تا جائی که من به یاد دارم تصنیف پری کجایی را آقای هوشمند عقیلی و زنده یاد خانم الهه وآقای محمد اصفهانی خوانده اند و خود شما هم این آهنگ یا تصنیف پری کجایی را خوانده اید و کمی ریتم آهنگ را عوض کرده اید و خوانده اید و یکی دیگر از تصنیف های پدرم که شب جدایی نام دارد را همایون شجریان پسر استاد شجریان خوانده اند.....

از فرزند استاد پرسیدم در زمان بچگی شما آیا به یاد می آورید که همراه پدر در مجالس خصوصی یا در زمانی که استاد ضبط برنامه داشتند همراه ایشان بوده باشید و از نزدیک شاهد برنامهای زنده پدر باشید.؟

گفتند بله،به یاد می آورم که فقط یک بار در زمانی که شاید شش یا هفت سال داشتم در یک برنامه پخش زنده رادیوئی در استودیو قدیمی رادیو ایران که در نزدیکی سید خندان بودهمراه پدرم حضور داشتم و چون در آن زمان بیشتر برنامه ها بطور مستقیم پخش میشد پدرم از من خواستند که بدون هیچگونه صدائی در گوشه ای بنشینم یواش نفس بکشم سرفه و یا عطسه نکنم و تصور کنید در آن سن وسال برای من چقدر خسته کننده بود. در مجالس خصوصی هم در زمانی که نو جوان بودم گاهی پدرم مرا به همراه خودشان می بردند.....

آیا خانواده استاد تاکنون آلبومی از آثار ایشان را جمع‌آوری و یا منتشرکرده‌اند؟

علیرضا قوامیدر ادامه صحبتهایمان گفتند قبل از سال ۱۳۵۷ بعلت شرایط اقتصادی هر چند که کپی رایت بمفهوم واقعی وجود نداشت ولی هنرمندان در مقابل یکدیگر بسیار انعطاف پذیر بودند و اگر پدر من مایل بود البومی را تکثیر کند فکر میکنم مشکلی نبود ولی پدر من بدلائل مختلف این کار را نکرد. بعد از سال ۵۷ شرایط تغییر کرد و تکثیر آثار وضعیت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی استاد قبل فوت اثر جدیدی را در استودیو تهیه که به بازار عرضه شد. بعد از فوت استاد فرزندان بعلت اقامت در خارج از کشور و درگیر کار بودن قادر به تکثیر آثار استاد نبودند و بخصوص برای تکثیر یک اثر که استاد فقط یک سهم از آن داشتند و حقوق سایر هنرمندان در آن اثر بایستی حفظ میشد یک پروسه وقت گیر و پر دردسر بود که از توان ما خارج بود......

آیا تاکنون بزرگداشتی از سوی خانواده برای استاد برگزار شده است؟از سوی مسئولان چطور ایشان گفتند؟

از سوی خانواده بدلائل مختلف امکان برگذاری بزرگداشت برای استاد وجود نداشته است ولی از طرف دوستان خانم دکتر منیر طاها شاعر مراسمی در ونکور کانادا برگذار کردند و دوستان دیگری هم در اروپا و آمریکا مراسم بزرگداشتی در سالهای گذشته برگذار کرده اند.از سوی مسئولان دولتی و انجمن های فرهنگی مراسمی چه قبل از فوت استاد و چه بعد از آن در سطح وسیع در تالار وحدت و سالنهای دیگر بر گزار شده است و یک مراسم هم از سوی آقای دکتر حسین احمدی در موسسه انجمن حافظان فرهنگ و هنرایران درآذرماه ۱۳۷۹ برگذار شد که تعداد کثیری از هنرمندان واساتید برجسته موسیقی وسینما حضورداشتند ودر این مراسم لوح تقدیر و حمایلی برای قدردانی از پدرم به آقای مسعود قریشی خواهرزاده استاد تحویل داده شد. چندمراسم دیگر از طرف خانم زنده یاد سیاوش زندگانی برای ایشان و پدرم ازطرف دکتررضا فیاضی برای استاد همایون خرم و پدرم - ازطرف آقای داریوش میراسکندری فرزنده زنده یاد الهه- از طرف خانم فاطمه معیری برادرزاده استاد رهی معیری در منزل خانم پری زنگنه بر گذار شد. از طرف دکترشاهین آذری یک یاد بود در سال ۱۳۶۹ درتهران و یک یادبود هم در سال۱۳۷۱ در دانمارک برگذارشد.

یک برنامه هم در سال ۱۳۸۰ در بنیاد موسیقی در لندن از طرف آقای دکتر عباس یزدی نجات برگذار شد که هم ایشان راجع به پدرم صحبت کردند وهم خانم فخری نیکزاد دکلمه گر خوب کشورمان درسال ۱۳۶۸ یک خانم ژاپنی هم به نام «هان شی یو» که برای جشن یازدهمین سالگرد انقلاب به تهران سفر کرده بودند به وسیله شما نزد پدرم رفتید و پدرم یک نوار از کاست سرگشته را امظا کرده و به ایشان هدیه دادند و ایشان بعدا در یکی از مراسمی که هرسال در۱۴ اردیبهشت ماه در توکیو ژاپن در استادیومی به نام شانگل هاشن برگذار می شود و از هنرمندان بیشتر کشورها در این استادیوم حضور دارند از پدر من یاد کردند و همچنین دکتر مازاکوشی وانشا ویلن زن معروف ژاپنی که هم ردیف یهودی منوهین است قطعه پری کجایی را در این مراسم نواخت که تمامی میهمانان حاضر در استادیوم تهت تاثیر قرار گرفتند بعد از آن تصنیف پری کجایی گذاشته شد و بعد از اتمام آهنگ دکتر مازا کوشی وانشا و خانم هانشی یو خبرنگارمجله <موسیقی> کاتییوجی یو شینبا ازمیهمانان خواستند که به احترام استاد قوامی یک دقیقه سکوت کنند که تمامی میهمانان ایستادند و بعد از سخنرانی مفصل این دو نفرو روشن کردن شمعی به یاد اولین سالگرد استاد قوامی در سال ۱۳۶۹ و دادن عکس استاد قوامی به تک تک میهمانان مجلس خاتمه یافت...

در مجموع فرزندان برای گرامیداشت نام و صدای پدر چه کار کرده‌اند؟

فرزندان استاد بخصوص من در طول سالهای گذشته تا کنون برای زنده نگاهداشتن اسم استاد و بخصوص آشنائی هنرمندان جوان با سجایای اخلاقی استاد که بخش مهمی از زندگی هنری میباشد ازهر گونه همکاری با رسانه های اجتماعی چه بصورت بیوگرافی و چه بصورت عکسهای کمیاب وچه نظر شخصی ویا اطلاعات مفید دریغ نکرده و امیدوارم بتوانم در آینده هم کاری در این جهت انجام دهم....

آیا مادر و فرزندان هیچ کدام در عرصه موسیقی بوده‌اند؟

همه فرزندان استاد علاقه بسیار زیادی به موسیقی داشته اند و دارند ولی متاسفانه به عرصه موسیقی وارد نشده ایم....

خانواده پدر استاد تا چه اندازه از استاد قوامی حمایت می‌کردند؟

پدر و مادر استادبا وضعیت وجو موسیقی در آن زمان به تشویق پدرم علاقه ای نشان ندادند و فقط خود استاد بعلت علاقه وافر به موسیقی قدم بجلو گذارد وبا جدیت هنر را دنبال کرد.

شاگردان شاخص استاد چه کسانی بوده‌اند؟

به مفهوم کلاسیک پدرم شاگرد نداشت ولی مطمئن هستم در کار هنری بعضی از هنرمندان اثر زیادی داشته است و بطور کل من عقیده دارم الهام گیری بخشی از زندگی هنری هر هنرمند است....

با استادانی چون استاد خرم واستاد جلیل شهناز تا چه اندازه دوستی داشتن و تا چه اندازه با یکدیگر صمیمی بودند و نشست داشتند؟

استاد قوامی تقریبا با تمام اساتید برجسته دوستی و ارتباط داشتند و با مرحوم استاد خرم و مرحوم استاد جلیل شهناز هم بسیار نزدیک وصمیمت خاصی داشتند.که خدا هر دوی این عزیزان از دست رفته را رحمت کند.....

ازفرزند استاد خواستم تا به این سوال با دقت پاسخ دهند پرسیدم آیا اطلاع دارید که قبل از انقلاب یا بعد از آن افرادی یا موسساتی آلبوم های استاد قوامی را بدون اجازه از استاد یا شما تکثیر کرده باشند ایشان گفتند؟

طبق قانون مصوبه ای که سالها قبل از انقلاب به اجرا گذارده شده بود و در سالهای ۷۲هم هنوز معتبر و قابل اجرا بود وآنرا در یکی از کتابخانه های ملی موفق شدم پیدا کنم میگوید هر اثری که در مقابل دستمزد در اختیار رادیو ویا تلویزیون قرار گرفته باشد بعد از سی سال از تاریخ واگذاری متعلق به تولید کنندگان آن اثر میگردد. متاسفانه در زمانی که از تولید آثار پدر من بیش از سی سال گذشته بود صدا و سیما با اینکه توجه آنها را به این مورد جلب کرده بودم از آثار پدر من در رسانه ها استفاده میکردند و حتی آثار پدرم را توسط موسسه فرهنگی سروش تکثیر و به فروش رسانده و از این بابت هیچ حق وحقوقی تا کنون برای بازماندگان استاد قوامی در نظر گرفته نشده است.در مورد افراد متفرقه باید بگویم بله ولی تعقیب آنها بطور قانونی نهایتا به جائی نمیرسید وهنوز هم معتقدم کار بیهوده ایست تا زمانی که قانون کپی رایت یا حق تکثیر به معنای واقعی توسط دولت تصویب و به مرحله اجرا گذارده شود.....

در این قسمت از مصاحبه مان خواستم تا کمی درمورد مادرتان خانم «حشمت الملوک مشیری» صحبتی بکنید

مادرم از زمانی که بیاد دارم مادری فداکار و علاقمند به استاد وفرزندان بود و تا آخرین روز های زندگی از هرگونه محبت و خدمتی برای ما دریغ نکرد و بخصوص در آخرین روزهای زندگی پدرم دست تنها با همه مشکلات موجود از ایشان پرستاری و نگهداری نمودند و خودشان هم در تیرماه ۱۳۸۹ در کالیفرنیا به رحمت ایزدی پیوستند.

از فرزند استاد در مورد آهنگ پری کجایی در رابطه با مادرشان پرسیدم که همیشه برای من جای سوال داشت که بارها هم از خود مرحوم خانم حشمت الملوک مشیری شنیده ام که مییگفتن که آهنگ پری کجایی را قوامی برای من وعلاقه ای که به من داشته اند برایم خوانده و هم از خود استاد قوامی وقتی حرف می زدیم خود استاد قوامی هم برایم تعریف می کردن که من این تصنیف را برای همسرم خانم حشمت الملوک مشیری خوانده ام برای من گاهی تعریف می کردن آیا درست است

فرزند استاد گفتند به خوب نکته ای اشاره کردین موردی که بد نیست در اینجا بگویم که بله درست است من هم از مرحوم مادرم شنیدم که شعر سرگشته یا تو ای پری کجائی از استاد «سایه » هوشنگ ابتهاج بیشتر به خاطر گویا بودن احساسات درونی پدرم به مادرم مورد استقبال پدرم برای اجرا در این آهنگ قرار گرفت و به همین دلیل این آلبوم برای من زیبا و خاطره انگیز است.....

از فرزند استاد پرسیدم آیا کسانی مانند "استاد روح الله خالقی" که در سال ۱۳۴۰ آن سخنرانی مفصلی را که در رابطه با استاد قوامی در دفتر روزنامه کیهان گفتن آیا ماننده استاد خالقی کسانی دیگر آن طوربودن که سخن مفصل در جاهای مختلف بیان کنند.اگر بودن نام آنها را بفرماید و اگر از سخنرانی استاد خالقی به یاد دارین و یا نوشته دارین کمی صحبت کنید؟

علیرضا قوامی گفتند:البته از نوشته و حرفهای استاد خالقی در آن سال دارم فکر می کنم خیلی طولانی شود اگر بخواهم بازگو کنم اگر تمایل دارین در اختیارشما می گذارم"متن کامل صحبتهای استاد روح الله خالقی بدین شرح است:

زنده یاد روح الله خالقی در سخنرانی‌ای که در سال ۱۳۴۰ در تالار روزنامه کیهان درباره ارزش هنر و مقام هنری استاد قوامی (فاخته‌ای) ایراد کرد چنین گفت:در سال‌های اخیر به عکس دوران‌های گذشته،کلمات هنر و هنرمند خیلی متداول شده و بر زبان مردم جاری گشته که این خود دلیل علاقه مردم به هنر و هنرمندان است.ولی از طرف دیگر در استعمال کلمه هنرمند در اغلب موارد بسیار زیاده‌روی شده.چنانچه در مورد موسیقی هرکسی نغمه‌ای خوانده و یا مضرابی و آرشه‌ای به سیم کشیده هنرمند نامیده شده است.و چون اینجا یکی از بزرگترین مؤسسات مطبوعاتی کشور ماست مخصوصاً باید این نویسندگان مجلات موجب شده‌اند، چنانکه روزی نیست که در مجلات ما مطالب بسیار پیش‌پا افتاده درباره عده معدودی از اهل هنر نوشته نشود یا درباره کسانی که شایستگی کافی درباره هنر ندارند مباحث بی‌موضوع به میان می‌آید که هیچ ارتباطی با هنر ندارد من تصور می‌کنم که از این پس بهتر است نویسندگان ارجمند مخصوصاً در این ایام که توجه مردم به هنرها جلب شده است دیگر کلمات هنر و هنرمند را در مورد خاصی آن به کاربرند و فی‌المثل یک طفل دبستانی را که در تلویزیون برای همسالان خود سرود می‌خواند هنرمند خطاب نکنند،زیرا نیل به مقام واقعی هنر کار بسیار دشواری است و از عهده،همه کس برنمی‌آید.

استعداد و کوشش و زحمت و کار مداوم و تحصیل و همت و پشتکار می‌خواهد و چون متأسفانه زندگانی هنرمند در کشور ما درست تامین نمی‌شود، کمتر کسی به دنبال کاری که این همه زحمت می‌خواهد و بی اجرا می‌ماند می‌رود.به همین جهت هنرمندان واقعی کشور ما خیلی معدود و محدود هستند.ولی ما خوشبختانه امروز درباره یکی از هنرمندان به معنای صحیح کلمه در اینجا گفتگویی داریم، این مجلس تشکیل شده است که ما از یکی از نخبه هنرمندان کشور خود تجلیل کنیم،او کسی نیست به جز استاد حسین قوامی (فاخته‌ای) از موسیقیدان‌های استاد ممتاز ما هستند که کسی نیست آواز دلنشین و دلربای ایشان را نشنیده باشد به راستی ایشان از گل‌های سرسبد برنامه گل‌های رادیو ملی ایران هستند. در بزرگی مقام هنری ایشان همین بس که ما امروز در این بین بیش از یکی دو نفر امثال ایشان را نداریم.اینکه گفتم آقای قوامی (فاخته‌ای) هنرمند به معنای واقعی این کلمه هستند از این جهت است که علاوه بر مقام ممتاز هنری از نظر سجایای اخلاقی نیز ایشان از هنرمندان شاخصند.زیرا خلق و خوی خوش موجب می‌شود که هنرمندی که متصف به این صفات است در جامعه طرف احترام قرار گیرد و محجوب متواضع و خوش خلق و مهربان که این صفات نیز هنر او را دوچندان جلوه داده است.

همیشه گفته‌اند که هنر باید هنرمند را متصف به اخلاق حمیده و صفات ممتاز کند و اگر غیر از این باشد بی‌فایده است هنرمندانی هستند که پای‌بند قوانین اخلاقی و مزایای معنوی و روحی‌اند که مقام ایشان را در بین اقران و امثال ممتازتر کرده است.باری استاد حسین قوامی، سال‌هاست شنوندگان رادیو را به نام مستعار فاخته‌ای محفوظ می‌کندالبته بسیاری از کسانی که آواز دلپذیر ایشان را شنیده‌اند خودشان را از نزدیک ندیده‌اند واین هم به این جهت است که هنوز هنرمندان ما در انزوا به سر می‌برند،این اولین باری است که ایشان در حضور جماعت هنرنمایی می‌کنند.شاید هم علتش این بوده است که در سابق مردم آن چنان که باید قدر هنرمند را نمی‌دانسته‌اند و اکنون که مردم هنرشناسی به اهمیت مقام هنرمند واقف‌ شده‌اند دیگر فاخته دوران ما مثل فاخته عصر خیام بر ویرانه‌ها کوکو نمی‌زند بلکه در میان جماعت ظاهر می‌شود و هنر خویش را به خدمت اجتماع می‌گذارد:من از این استاد بزرگ بسیار تشکر می‌‌کنم از اینکه دعوت مرا قبول کرده و دردفتر تالار روزنامه کیهان تشریف آوردند و در پایان استاد روح الله خالقی چنین گفتند: قوامی دیگر تکرار نمی شود وهیچکس قوامی نمی تواند باشد وتشکر فراوان کردن از حضور هنرمندان و مهمانان چون خانم دلکش، خانم مرضیه، آقای حسینغلی خان مستعان ریس رادیو ایران، «استادبنان» مادرم خانم حشمت‌الملوک مشیری، استاد جلیل شهناز، احمد عبادی، علی تجویدی، فرامرز پایور، فرهنگ شریف، پرویز یاحقی، همایون خرم، خانم آذر پژوهش، خانم روشنک و خانم فخری نیکزاد از دکلمه‌گران خوب کشورمان، فروغ فرخ‌زاد و استاد احمد شاملو. مراسم زیادی برای پدرم گرفته شده ماننده سخنرانی استاد خالقی در دفتر روزنامه کیهان در سال۱۳۴۰که آن را در بالا خواندین ولی من در آن سالها خیلی جوان بودم و سخت مشغول مطالعه برای امتحان کنکور و ورود به دانشگاه بودم ودر نتیجه توجهی به چیز دیگری نداشتم و در مورد این سخنرانی سالها بعد اطلاع پیدا کردم و در مورد افرادی که در آن جلسه حضور داشتند تا امروز بی اطلاع مانده بودم تا خود شما اطلاع بیشتر پیدا کردین که این اشخاص در دفتر تالار روزنامه کیهان حضور داشتن و از صحبتهای استاد خالقی را هم که در اختیار داشتم در اختیار شما گذاشتم. البته ناگفته نماند که مجلس بزرگداشتی در سال ۱۳۷۸در تالار حافظ در دانشگاه کیش برای استاد بنان، استاد عبادی، پدرم و استاد حسین تهرانی برگذارشد در رابطه بااین سوال تا همین جا اطلاع داشتم....

از فرزنداستاد پرسیدم آیا قبل از این مصاحبه ای که با من انجام دهید آیا با نشریه دیگری چه در ایران و چه در کانادا و آمریکا"مصاحبه داشته اید؟

فرزند استاد گفتن بله در مورد این سوال فقط یکبار با روز نامه ای در ایران به نام بشیر در سال ۱۳۷۹ مصاحبه ای در مورد پدرم با من انجام داده شد و این هم جدیدترین و طولانی ترین مصاحبه ای است که در سال ۱۳۹۲ از سوی شما با من انجام داده شده که فکر می کنم برای روز نامه ها و مجلات جالب شده باشه من هم گفتم بسیار مصاحبه خوبی شده البته تا باز هم ببینیم نظر نشریاتی که می خواهند این مقاله را چاپ کنند چی باشه...

از فرزند استاد پرسیدم آیا در سفرهایی که استاد قوامی به افغانستان، فرانسه و کشورهای دیگری که داشتن آیا از طرف نشریات کشور خارجی با ایشان مصاحبه ای داشتن یا در اولین شروع کار استاد در سال ۱۳۲۵با روزنامه و یا مجلات آن سالها مصاحبهای انجام شده آیا اسمهای آن نشریات را استاد در باره اش صحبت کردن یا نه اگر می دانید اسم آن نشریات را بفرماید یا اگر بوده شما دیده اید؟

علیرضا قوامی گفتند: همانطور که قبلا گفتم بعلت زمان طولانی تحصیل و طبیعت شغلی و اقامت من در خارج از کشور متاسفانه از خیلی اتفاقات هنری وبخصوص موسیقی بی اطلاع مانده ام و اطلاعاتم محدود هستند در رابطه با این سوال شما من از شروع کار پدرم در سال ۱۳۲۵ البته به گفته پدرم در آن زمانها روز نامه و یا مجلات به این صورت نبوده شاید یک ورق یا دو ورق چاپ میشده البته به گفته پدرم چند روزنامه و مجله در آن سالها با پدرم مصاحبه انجام دادن ولی اسم آنها را به خاطر نمی آورم و نمی دانم کجا است»وامادرمورد سئوال دوم"در رابطه با روزنامهای جدید من فقط در باره چندمصاحبه درزمان حیاط پدرم درایران مطلعم که انجام شده یکی با روزنامه کیهان در سال ۱۳۶۴روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۶۶ و روزنامه جدول که آنها مربوط به بعداز فوت پدرم است که روز نامه ایران در آذر یا دی ماه سال ۱۳۷۷ و یکی هم در آذر ماه از طریق مصاحبه ای که شما با پدرم انجام داده بودین در سال ۱۳۶۸ که در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسید و دیگری با مجله جوانان که تاریخ آنرا نمیدانم ولی همین مصاحبه پدرم که شما انجام داده بودین در مجله جوانان هم به چاپ رسید.اما مقالات بسیار زیادی چه در ایران و چه در خارج از کشور در مورد استاد نوشته شده استدر سفری که با هیئتی وبنا بر دعوت محمد ظاهر شاه پادشاه وقت افغانستان به آن کشور داشتند

شاید سفرهایی که به اروپا داشتن ماننده فرانسه در سال ۱۳۴۶به همراه هنرمندان بزرگی به دعوت سازمان یونسکو و و سخنرانی ویلن زن موسیقیدان فرانسوی یهودی منهین در پاریس راجعه به پدرم «وبه کشور آلمان" شاید در آن کشور هم از روزنامه و یا مجله های محلی فرانسوی"آلمانی"با پدرم مصاحبه ای داشتن چون پدرم از سفر که برگشتن فقط گفتند از طرف روزنامها و مجلهای کشورهای سفر کرده با من مصاحبه داشتنولی خود استاد از نشریات آن کشورها به همراه نداشتن و هم استاد و خود من این مصاحبه ها را بعدها هم ندیدیم

به فرزند استاد گفتم به ویلن زن و موسیقیدان فرانسوی یهودی منهین در بالا اشاره کردین آیا از ایشان صحبتهای را که در رابطه بااستاد کردن چیزی می دانید.

علیرضا قوامی گفتن چند ثانیه صبر کنید بعد از چهل ثانیه نوشته ای را آوردن و چنین از روی نوشته از صحبتهای یهودی منهین چنین گفتند. منهین بزرگ در باره پدرم چنین اظهار نظر کرد: درسال ۱۳۴۶ وزارت فرهنگ و هنر سمیناری در باره موسیقی شرق برنامه ریزی کرد واز موسیقی دانانی که قرار شد در این سمینار شرکت کنند یکی آقای یهودی منوهین ویولن نواز نامدار بود که با موسیقی شرق آشنا و گرایش زیادی به آن داشت وشایسته بود که ریاست این سمینار با ایشانباشد.به این مناسبت انجمن فیلارمونیک تهران یک برنامه موسیقی را که در آن استادقوامی، بهاری، حسین تهرانی واستاد فرهنگ شریف شرکت داشتند تنظیم که در تالار دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به اجرا گذارده شد.

در این برنامه آقای یهودی منوهین وهمسر وپسرش وعده ای از سرشناسان و هنر شناسان حضور پیدا کردندپس از پایان کنسرت یکی از دوستان استاد قوامی بنام «آقای ادوارد ژوزف»عضو موسسین وهیأت مدیره انجمن فیلارمونیک تهران که در این سمینار نقش ودر آن شب در برنامه حضور داشتند قبل از اینکه آقای منوهین وهمسر وفرزند را به هتل برساند آقای منوهین به ادوارد ژوزف میگوید من تصور میکردم آواز ایرانی دارای ریتم نمی باشد ولی در برنامه استاد قوامی متوجه شدم که این خواننده ریتم رادر آواز رعایت میکند وبه نوازندگانش توجه ندارد و حاکم برنامه است ودرست موقعی که باید آواز را شروع کند، شروع میکند وهمین امر باعث شد که متوجه شوم ریتم آواز ایرانی چهار ضربی است وتنها قوامی آن را رعایت میکند و گفت میدانی که من آواز بزرگترین آواز خوانان جهان را شنیده ام و آنها را با ساز همراهی کرده ام ولی باید بگویم که آقای قوامی از همه آنها بالاتر است و هیچ خواننده ای نه صدایی بدین ظرافت دارد ونه چنین آسان و روان میخواند و صدایش به نرمی وگرمی مخمل است و سپس از من خواهش کرد که قوامی را صدا کنم تا خودش همین نظر را به قوامی بگوید قوامی آمد و منوهین آنچه را بمن اظهار کرد به او گفت وهمانجا از آن گروه دعوت کرد که همگی به پاریس بروند تا در تالار سازمان یونسکو برنامه اجرا کنند و همین کار هم شد و برنامه ای که در پاریس اجرا کردند بسیار مورد تشویق قرار گرفت.........

ازفرزنداستادخواستم تا کمی از آخرین آلبومی که استاد قوامی در آخرین روزهای عمرشان و با حال مریضی که داشتن این آلبوم را پرکردن"صحبت.کنند"فرزنداستادگفتند؟

بله درست است پدرم در آخرین روزها در سن ۸۰سالگی در سال ۱۳۶۸ مهر ماه دریک استودیو ی خصوصی این آلبوم را به نام «بهار عاشقان» پر کردنند و به وزارت ارشاد رفت و تایید شد

ازفرزند استاد به عنوان آخرین سوال پرسیدم در حال حاضر در رابطه با کارهای پدرتان استاد قوامی از مسولین کشور مثل وزیرارشاد ، ریاست صدا و سیما آقای مهندس عزت الله ضرغامی و رئیس جمهور جدید چه انتظاری دارید.؟

جای داره که قبل از هر چیز انتخاب ریاست جمهور جدید را به تمام ایرانیان و مسولین کشورعزیز تبریک عرض کنم و آرزو دارم دولت جدید برای همه هنرمندان واقعی واصیل کشور که بخشی از فرهنگ و سرمایه های ملی ما هستند جای ویژه ای را در نظر بگیرند و ضمنا از مدیریت صدا وسیما هم بخاطر پخش صدا یا تصویر پدرم که باعث زنده نگاه داشتن نام پدرم در عرصه هنر میشود سپاسگزارم بخصوص شبکه آموزش و برنامه تلویزیونی رادیو ۷ که جوانان ما را با اساتید نامدار و موسیقی اصیل ایرانی آشنا می کنند وهمچنین شنیده ام که گاهی هم یک ضبط ویدیوئی قدیمی را که در زمان حیات پدرم که در آن تصنیف جوانی را در منزل سابق ما در خیابان دولت (قلهک)خوانده و توسط صدا و سیما ضبط شده بود پخش می کنند که من خودم به این ضبط خیلی علاقه دارم.... ازآقای علیرضا قوامی برایوقتی که برای این مصاحبه به من دادند سپاسگزاری کردم و ایشان هم متقابلا از من تشکر کردند و گفتند تا مصاحبهای بعدی……..



همچنین مشاهده کنید