چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

آشنازدایی در ترانه


آشنازدایی در ترانه

هنرمند کسی است که می تواند واقعیات و ساختار های عادی و عادات آشنا را دگرگون کند و هنرمندانه آشناها را به نا آشنا بدل نماید به شکلی که با خلق آشنا زدایی مخاطب را به دریافتی نو از ساختار های عادی و روزمره برساند

هنرمند کسی است که می تواند واقعیات و ساختار های عادی و عادات آشنا را دگرگون کند و هنرمندانه آشناها را به نا آشنا بدل نماید به شکلی که با خلق آشنا زدایی مخاطب را به دریافتی نو از ساختار های عادی و روزمره برساند.

مهم ترین خصیصه یک اثر هنری غافلگیر نمودن مخاطب است و آشنا زدایی یکی از تاثیر گذارترین حربه ها برای رسیدن به این مقصد می باشد . هر چند آشنازدایی گستره مفهومی وسیعی دارد و می تواند به هر رخدادی ربط پیدا کند اما در هر هنری محدوده مشخصی را داراست که عبور از آن اثر را دچار سقوط به ورطه نامفهومی می نماید .

مردمی بودن و مخاطب عام داشتن خاصیتی است که حضور آن در ترانه ما را به وسواس در استفاده صحیح از چنین کلاف هایی وادار می کند .

اصطلاح " آشنازدایی "۱ را در معنای علمی و تحقیقی آن نخستین بار در سال ۱۹۱۷ ادیب و منتقد شهیر روس " ویکتور شکلوفسکی "۲ در رساله ای با نام " هنر چونان شگرد " مطرح کرد . شکلوفسکی در رساله اش این اعتقاد را به بحث گذاشته است که قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار همیشه یکسان نیستند و تنها شگرد های هنری می تواند ادراک های حسی نو آن ها را به مخاطب منتقل کند .

" هر نگاره مرجعی تغییر ناپذیر برای پیچیدگی های دگرگون شونده زندگی نیست بلکه ایجاد ادراکی ویژه از اشیا است "۳

تحلیل شگرد آشنا زدایی پیش از هر هنری ابتدا در نمایشنامه نویسی مورد توجه قرار گرفت . در آثار " هنریک ایبسن "۴ شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ نروژی نیز حضور آشنازدایی به عنوان محور اصلی خلق فرم ادبی به شدت مشهود است و استفاده به جا و بسیار از این تکنیک او را به یکی از مطرح ترین هنرمندان عصر خود تبدیل نموده است .

" ایرج جنتی عطایی " هم به عنوان یک نمایشنامه نویس قهار که بی شک بیشتر از هر ترانه سرای دیگری با تکنیک آشنا زدایی آشنا و درگیر بوده است از این شگرد در آثارش بسیار بهره گرفته است . ترانه " بن بست " همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد نمونه و دلیل خوبی در این زمینه است :

" ارایه و ثبت واقعیتی جدید از کوچه و خانه آشنازدایی در ژانری است که مخاطبش به تصاویر شایع و فراگیر و اغلب دستمالی شده عادت کرده است ... یعنی نمی توان در برابر مخاطب ترانه از سمبل کوچه یا خانه اراده ی معنای دلخواه کرد و گوش ذهن او به یک باره با مفهومی مطلقا نو و دیگر شده مواجه می شود ... "۵

اما آشنازدایی را به مفهوم ساده این که چگونه یک ترانه می تواند یک درون مایه آشنا را برای مخاطب نا آشنا گرداند نباید با مفهوم بیگانه سازی یا عجیب گردانی یکی انگاشت . شگردهای آشنازدایی با شیوه های دیگری که گاه به اشتباه از مفهوم آشنازدایی تلقی می شود و البته بسیار هم به آن نزدیک است متفاوت می باشد .

بسیاری از آرایه های ادبی که ظاهرا در گستره مفهومی آشنازدایی جای دارند به دلیل شناخته شده بودن و استفاده مکرر توسط دیگران از حیطه تعریف آشنازدایی خارج می شوند .

یک عنصر بیگانه یا عجیب به خودی خود برای مخاطب جذاب است و او با آن برخورد نویی خواهد داشت و معنای نوینی ازآن می یابد . در مفهوم آشنازدایی تنها این معنا مطرح نیست .مهم توجه مخاطب و رسیدن او به ادراک حس جدیدی از یک عنصر به عادت در آمده است . یک ترانه آشنازدایانه می کوشد کنش خنثای عناصر را که دارای واکنش های خنثی یا به عادت در آمده است فعال کند تا مخاطب با دریافت جدید به معنای جدید و ادراک حسی نویی برسد .

به عنوان مثال ما عادت کرده ایم ترکیباتی به عادت در آمده مانند همکار .. همراه .. همدم .. همسایه و امثالهم را بشنویم و به کار بریم . این ترکیبات که همگی دارای پیشوند "هم" می باشند آن قدر کلیشه شده اند که به صورت متصل نوشته می شوند و به عنوان یک کلمه در ادبیات فارسی استفاده می شوند . اما ایرج جنتی عطایی با ارایه ترکیباتی بدیع مانند " هم گریز" در ترانه هایش از این شیوه ترکیب سازی به عادت در آمده معنایی جدید و ادراک حسی نویی می آفریند :

پرسه در خاک غریب پرسه ای بی انتهاست

" هم گریز " غربتم ... زادگاه من کجاست ..۶

و می بینیم که هیچ گونه بیگانه سازی و عجیب گردانی نیز در این فر آیند اتفاق نمی افتد . البته نمی توان گفت که بهترین استفاده از این شیوه ترکیب سازی هم در ترانه های جنتی عطایی حادث شده است زیرا پس از او ( هر چند با فاصله ای اندک ) دیگر بزرگان ترانه سرایی نوین چه بسا ترکیبات بدیع تر و زیباتری آفریده اند اما با این وجود استفاده از این ترکیبات دیگر تولید آشنازدایی نکرده است بلکه از تکنیکی استفاده شده که قبلا توسط جنتی عطایی شناسانده شده است :

ای تو " هم بغض " هنوز از من و ما عاشق تر

ای تو از خاصیت عاطفه پیغام آور۷

آشنازدایی البته در بسیاری از مقولات دیگر ترانه توسط بزرگان ترانه اتفاق افتاده است که برای ایجاد اجمال در مطلب به این مثال اکتفا گردید .

البته آشنازدایی توسط خلق ترکیبی بدیع یا هر روش دیگری بدین معنا نیست که صاحب ترکیب مثلا جنتی عطایی است و دیگران با ذکر منبع مجاز به استفاده از آنند . ایرج جنتی عطایی در این مورد می گوید :

" هرگز به یاد ندارم که در ادبیات ما ترکیب صاحب داشته باشد و دیگران این ترکیب را با ذکر منبع استفاده کنند . هر ترکیب تازه و موفقی مال مردم است نه مال سازنده اش ... "۸

نگاه مخاطب ترانه امروز در عرصه ای شکل گرفته و یا جهت داده شده است که که محدوده ان چندان وسیع نیست و آشنازدایی تنها در این محدوده تاثیر خود را نشان خواهد داد . باید دقت نمود استفاده از آرایه های ادبی مختلف و صنایع شعری در ترانه و ایجاد اثری متکلف هر چند نشان دهنده توانایی های یک ترانه سرا در خلق ادبی آثاری قابل اعتناست اما وقتی که این قلم متکلف در قالب ساختار نوی ترانه امروز قرار می گیرد محدوده تاویل گسترده تر می شود و ممکن است تاویل های بسیار متفاوت و غیر مشخصی از ترانه به وجود آید .

استفاده از تکنیک اشنازدایی در ترانه نباید در حدی باشد که معنا زدایی کند . نو گرایی و خلاقیت هرچند لازمه خلق یک اثر هنرمندانه است اما محدوده این خلاقیت در ترانه تبادر معنا در ذهن مخاطب به ساده ترین شکل ممکن است .

▪ حسن ختام سخنی از دوست و استادی عزیز است :

" دشمن ترین شعر به مدرنیته شعری است که در آن هر چیزی به هر چیزی بتواند نسبت داده شود . این بنیاد عقل و منطق را می فرساید .

مثل عالم مابعد مواد مخدر می ماند ! همه چیز به هم می ریزد . می دانم که می گویند شعر آشنا زدایی می کند اما نه هر چه آشنا زدایی کند شعر است ! اشتباه بزرگ همین است که جوانان سرزمین من از بام تا شام می دوند دنبال غیر متعارف حرف زدن و به نظرشان شعر می گویند . این شعر نیست ... ام الفساد یک زندگی عاشقانه آرام است ... تخریب چی کنار هم گذاشتن دو گزاره با معناست .. معنا چیزی است که گم شده ماست ... "

حمید ناصحی

۱- Defamliarization

۲ - viktor shklovsky

۳ - هنر چونان شگرد / ویکتور شکلوفسکی

۴ - Henrik Ibsen

۵- محمد رضا طغرل/زمزمه های یک شب سی ساله / ص سیزده

۶ - مرا به خانه ام ببر / ص۲۴۴

۷ - دریا در من / ص ۴۷

۸ - مرا به خانه ام ببر / ص ۹۰

در نوشتن این مطلب از کتاب " ساختار و تاویل متن " اثر استاد بابک احمدی و آرای استاد منصور کوشان نیز بهره برده ام