شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
دیکته آموزش و پرورش غلط دارد
مسوولان نظام آموزش و پرورش همواره تلاش میکنند تا هرچه بیشتر سطح آموزشی را ارتقا دهند. البته این اقدام ستودنی است اما برخی اشتباههای رایج در این نظام، سیستم را به سوی ایدهآلگرایی سوق میدهد که از سبک سالم زندگی به دور است...
ورود به مدارس خاص و نمونه و شرایط دشوار ثبتنام در آنها، باعث شده رقابتی سنگین میان دانشآموزان ایجاد شود. هرکس میخواهد از دیگری پیشی بگیرد و گوی سبقت را برباید. این بحران و کشمکش به داخل خانهها هم نفوذ کرده است. در برخی شرایط، والدینی که از رفاه بیشتری بهرهمندند با امکاناتی که در اختیار دارند از فرزندانشان حمایت میکنند، درحالی که دانشآموزانی که توان و امکانات کمتری دارند، از این رقابت بازمیمانند.
یکی از مشکلاتی که باید حل شود، بها دادن به بچههای قویتر و مستعدتر و نادیده گرفتن سایر دانشآموزان است. خوب است آموزگاران عزیز توجه داشته باشند دانشآموزانی با عملکرد بالا، اغلب انگیزه زیادی برای یادگیری دارند و خودشان هم از عملکرد خوبشان بازخورد مثبت میگیرند و این امر باعث موفقیت بیشتر آنها میشود، در حالی که بقیه دانشآموزان هم به دریافت بازخورد و توجه معلمان نیاز دارند. به عبارت دیگر، باید به کودکانی هم که عملکرد بالایی ندارند نیز توجه و ویژگیهای مثبت آنها را تشویق کرد تا علاقه به آموختن در آنها نیز افزایش یابد. برخی از مدارس برای ورود و ثبتنام دانشآموزان سقف نمره خاصی مثل ۱۸ را در نظر میگیرند و متاسفانه این روش را مثبت میدانند زیرا بچهها تقریبا همسان هستند و فرصت انطباق با همسن و سالان ضعیفتر از خود را پیدا نمیکنند. معمولا سطح امکانات دانشآموزانی که قدرت ورود به این مدارس را دارند، بیشتر است و از طرف خانوادهشان حمایت میشوند و اغلب پدر و مادر تحصیلکردهای دارند و شرایط آموزشی کودکان دیگری که چنین امکاناتی ندارند، نامساعدتر است. شاید شما هم با والدینی مواجه شده باشید که کودکان خود را از دوران ابتدایی، در کلاسهای آمادگی برای ورود به مدارس تیزهوشان ثبتنام میکنند. این کودکان ناچار هستند ساعتهایی را بیشتر از اوقات معمول مدارس، در کلاس سپری کنند و تکلیف انجام دهند و معمولا اوقات فراغت ندارند. این کودکان به دو گروه تقسیم میشوند؛ گروهی که به سختی وارد مدارس تیزهوشان میشوند و در شرایطی قرارمیگیرند که باید محتوای سنگینتر آموزشی را فرا بگیرند و دچار افت تحصیلی میشوند. گروه دوم که در امتحان نمرههای لازم را بهدست نمیآورند و این امر باعث ایجاد احساس ناکامی در خود بچهها و والدینشان میشود.
باید توجه داشت که در گذشته کسی برای ورود به مدارس استعدادهای درخشان، دوره فوقالعادهای را نمیگذراند و در واقع توانایی بیشتر افراد باعث موفقیت آنها در چنین آزمونی میشد. والدین باید اجازه بدهند کودکان در شرایط طبیعی و براساس توان خود آموزش ببینند.
● مقایسه دانشآموزان
متاسفانه در برخی مدارس برای اعلام نتایج امتحان، به جای اینکه نام دانشآموزان به ترتیب حروف الفبا بیاید، با توجه به نمرهها اعلام میشود. مثلا در یک کلاس ۴۰ نفری، دانشآموزی که معدلش ۱۷ شده است، در رتبه سیوهشتم قرار میگیرد و این موضوع به او القا میشود که توان پایینی دارد در صورتی که معدل ۱۷ واقعا پایین نیست. بزرگترها وقتی با دانشآموزی روبرو میشوند، بلافاصله میپرسند کلاس چندمی؟ معدلت چند است؟ یعنی عملکرد تحصیلی، یکی از مشخصههای اصلی معرف کودک یا نوجوان در دوران تحصیل است. دوران مدرسه و تحصیل برای همه دانشآموزان، دوران طلایی رشد است. در این زمان چگونگی نگرش آنها به دنیای پیرامونشان شکل میگیرد. نباید بچهها از کودکی بیاموزند که خودشان را با دیگران مقایسه و این پیغام را از اطرافیان و بزرگترها دریافت کنند که زندگی یک مسابقه است و فردی که عملکرد درسی بالاتری دارد، پیروز این میدان است.
● تبعیض بین دانشآموزان
آمارها نشان میدهد ۲۰ درصد کودکان و نوجوانان دچار نوعی اختلالات روانپزشکی هستند. این اختلالها میتواند طیف وسیعی از اختلالهای روان پزشکی مانند ترس از مدرسه، ترس از معلم، مشکلات ارتباطی، بیماری اضطرابی و خلقی را دربرگیرد. بچههایی که از مشکلات روانپزشکی رنج میبرند، در اقلیت هستند ولی این اقلیت، بزرگ است.
دنیا به سویی پیش میرود که مدارس استثنایی در حال حذفاند. در سیستم آموزشی سایر نقاط دنیا سعی میشود کودکان استثنایی هم در کنار کودکان سالم قرار گیرند، زیرا ثابت شده است که این کار میتواند باعث اصلاح مشکلات رفتاری و یادگیری رفتار سالم آنها شود.
● دیدگاه تکفرمولی
امروزه خانوادهها کمجمعیت شدهاند و والدین میتوانند وقت بیشتری را به فرزندشان اختصاص دهند، بنابراین بیشتر در آموزش آنها دخالت میکنند. سوالی که برای خیلی از والدین مطرح میشود این است که فرزندمان چند ساعت در روز باید درس بخواند؟ برخی مدارس در پاسخ به این سوال برنامه مطالعه یکسانی را به خانواده و دانشآموزان میدهند، مثلا میگویند ۵ ساعت در روز کافی است ولی این کار صحیح نیست زیرا شاید ۵ ساعت مطالعه برای کودکی که توان یادگیری کمتری دارد، مناسب باشد ولی برای کودکی که طی یک ساعت همهچیز را میآموزد، مناسب نیست. پس بار دیگر اهمیت آموزش یکسان مطرح میشود. به عبارت دیگر، نمیتوان از یک برنامه مطالعه واحد برای همه دانشآموزان استفاده کرد. بچهها مانند هم نیستند و نیازهای فیزیولوژیک و الگوهای زندگی آنها کاملا تفاوت دارد. با حذف این عمل، میتوانیم به دانشآموزان بیاموزیم به ویژگیهای فردی خود بهتر پی ببرند، یعنی نقاط مثبت خود را بشناسند و با استفاده از آنها، سعی در بهبود نقاط ضعف خود داشته باشند.
● دیدگاه تکبعدی
داشتن دیدگاه تکبعدی (یعنی فقط اهمیت به پیشرفت تحصیلی فرزند و نادیده گرفتن سایر نقاطقوت او)، میتواند در دورههای دیگر آموزشی نیز مشکلاتی را بهوجود آورد. مثلا با ورود دانشآموز به دوره دبیرستان در برخی از مدارس، مشکلات خانوادهها و دانشآموزان شکل دیگری میگیرد زیرا این باور ایجاد میشود که در این ۴ سال باید الگوی زندگی نوجوان و خانوادهاش تغییر کند. نوجوانان ناگزیرند اوقات فراغت را به صفر برسانند و خود را از تماشای تلویزیون محروم کنند و ملزم هستند که ساعتهای مشخصی را در روز به مطالعه بپردازند. در این شرایط دانشآموز ساعتهای زیادی را در محیط پراسترس مدرسه میگذراند و والدین نیز همراه او تنش و اضطراب را تجربه میکنند. در حقیقت از ابتدا برای نوجوان روشن میکنند که برای قبولی در فلان رشته مشخص در فلان دانشگاه باید چه مقدار درس بخواند. این کار اگرچه ممکن است در مواردی به نتیجه موردنظر ختم شود، ولی در سایر موارد باعث احساس شکست و ناکامی در فرد و خانواده میشود. در این مرحله نیز دانشآموز موفقیت خود را در ورود به رشتهای خاص میبیند نخواهد توانست وضعیت خود را واقعبینانه بپذیرد. خوب است به فرزندانمان بیاموزیم که خداوند انسان را مثل نقطهای آفریده که از آن بینهایت خط عبور میکند، یعنی انسان موجودی توانمند است و خلاقیتهای بسیاری در وجود او به ودیعه نهاده شده است و با قرارگرفتن در شرایط خاص، خلاقیتها شکوفا میشوند. برای مثال «استیوجابز»، بنیانگذار اپل، تحصیلات دانشگاهی نداشت ولی توانست به چنین موفقیتهایی دست یابد. پس همه راههایی که به موفقیت ختم میشوند، از دانشگاه عبور نمیکنند.
در حقیقت میتوان گفت الگوی تفکر همه یا هیچ نوعی انحراف شناختی است که میتواند در تمام مراحل زندگی باعث آزرده شدن فرد و اطرافیانش شود. برای این دانشآموزان قبولی در کنکور به معنی همه چیز و شکست در آن به معنی هیچ است و حالت میانهای وجود ندارد.
دکتر میترا حکیمشوشتری
فوقتخصص روانپزشک کودک و نوجوان و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست