پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
زور آزمایی اندیشه ها و تاکتیک ها
![زور آزمایی اندیشه ها و تاکتیک ها](/web/imgs/16/119/67aq21.jpeg)
کار ویژه مجلس شورای اسلامی باتوجه به مقدمه قانون اساسی مقدمه سازی برای ایجاد حکومت جهانی مهدوی است، یعنی وظیفه قانونگذار این است که کلیات قانون اساسی را به صورت جزء به جزء به دولت ارایه کند تا بعنوان مجری آن را اجرایی کند، لذا مجلس شورای اسلامی باید دارای افق کلی و جهانی باشد و در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... طوری برنامه ریزی کند که در امور فوق، کشور به یک الگوی شایسته تبدیل شود، به عنوان مثال مجلس باید با عبور از اقتصاد لیبرالی و فرهنگ لیبرالی، اقتصاد و فرهنگ اسلامی را جایگزین کند که محصول آن تبعیض، فاصله طبقاتی، چهره های غرب زده ورزشی، هنری و معماری و... نباشد، باید طوری برنامه ریزی و قانونگذاری کند که محصول آن دلدادگی مردم و مسلمین به نظام شود نه باعث دلزدگی مؤمنین شود، لذا باید در افق قانون اساسی حرکت کنیم و پشتوانه ولایت و امامت باشد نه اینکه مانند آنچه در مجلس ششم گذشت بلندگوی دشمن باشد و از طرفی فضای سیاسی باید به سمت و سویی رود که مجلس نسبت به اقدامات خود پاسخگو باشد، به عنوان نمونه ارزیابی دقیقی از اوضاع فرهنگی در همه عرصه ها داشته باشیم و آن را به عنوان محصول فرهنگ سازی مجلس به نقد و بررسی بگذاریم.
● اهمیت مجلس شورای اسلامی در دوره نهم
برخلاف سایر انتخابات گذشته، انتخابات پیش روی چند وجهی و پیچیده می نمایاند به گونه ای که حضور بزرگان دال بر آن است، توجه فرمایید اگر همزمان با فتنه سال ۸۸ مجلس ششم سر کار بود، سرنوشت انقلاب چه می شد! پس حساسیت نسبت به مجلس بیراهه نمی باشد. در این دوره برای نخستین بار شاهد حضور بازیگران و نامزدانی هستیم که با تابلوی گروه دیگری به صحنه می آیند لذا تشخیص خط و خطوط های جریانات نسبت به گذشته مشکل تر شده است و رقیب مشخص نیست و گروهی زیر بیرق اصولگرایی پنهان ولی جاده صاف کن فتنه گران شده اند.
در این دوره از انتخابات وزن و پایگاه سیاسی و اجتماعی جریاناتی که دنبال ریاست جمهوری هستند به خوبی روشن می شود، از سویی به جز جریان اصولگرای ولایی احساس می کنند روند جاری امور به نفع آنها نیست لذا برای موفقیت خود نیازمند این هستند که وضعیت کشور غیرنرمال و امنیتی شود لذا می خواهند با وارد کردن شوک در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شرایط را غیرعادی کنند در حالی که مصلحت نظام در آرامش و امنیت است تا با یک مشارکت فعال و مؤثر ضمن قدرت نمایی الگوی بیداری اسلامی شدن را تثبیت کند، به خصوص اینکه میزان مشارکت و اعتماد مردم در اولین انتخابات بعد از فتنه۸۸ محک خواهد خورد، لذا بی دلیل نیست که رهبر حکیم انقلاب نسبت به امنیتی شدن فضای انتخابات هشدار دادند، بدین ترتیب برای تحلیل درست بایستی پروژه های پنهان و آشکار داخل و خارج از کشور را در کنار هم تحلیل کرد.
● آرایش جریانات و گروه ها در آستانه انتخابات
همان طور که گذشت کشور شاهد ائتلاف ها و آرایش هایی متفاوت از دوره های گذشته است، مهم ترین بازیگران این دوره از انتخابات از این قرار هستند:
الف- جریان اصولگرا: به طور کلی در انتخابات از منظر دینی دو جبهه حق و باطل شکل می گیرد که می توان جریان پیچیده نفاق را در کنار جبهه باطل تحلیل کرد. جریان اصولگرا که به لحاظ گفتمانی، از گفتمان اصیل امام(ره) و رهبری تبعیت می کند با شاخص های مکتب حق همخوانی دارد، اصولی چون استکبارستیزی، ولایت مداری، دشمن شناسی، ایستادگی بر اصول و... اصولی که در جریان مقابل اصولگرایی به عنوان یک شعار مقطعی مورد سوءاستفاده قرار می گرفت. اصولگرایی یک گفتمان است لذا وحدت برای آن راهبردی و استراتژیک است که مانع از نفوذ دنباله های دشمن و انشقاق می شود، جریان اصولگرایی باتوجه به شرایط ایجاد شده در دولت دهم نیازمند است مدلی نو، کارآمد و اصلاح شده از اصولگرایی ناب نمایش دهد و ضمن اعلام وفا دارای به آرمان های سوم تیر ۸۴، مرزبندی روشنی با جریان انحرافی داشته باشد و جریان شبه اصولگرایی را در صورت رسیدن به وحدت در خود هضم نماید.
اصولگرایان امتیاز همیشگی خود یعنی اشتراک در اصول و مبانی را همچنان دارند و این یک نقطه قوتی است که طرف مقابل از آن بی بهره است زیرا دارای ترکیبی از کمونیست ها و حتی نمازخوان هایی هستند که به راحتی علیه هم فعالیت می کنند و دست به افشاگری می زنند، لذا دشمن دنبال ایجاد اختلاف و تفرقه در بین اصولگرایان می باشد، بنابراین اختلاف سم مهلک برای آنهاست و نمی توان بخاطر ضعف بصیرت و اختلاف سلیقه برخی را از این جبهه اخراج کرد چرا که ظرفیت آنها در اختیار دشمن قرار می گیرد.
هم اکنون در جبهه اصولگرایی سه جریان فعال است: ۱- جبهه متحد اصولگرایی (۸+۷) که عبارتند از: آقایان عسگراولادی، ولایتی، حداد عادل، ۲ نفر از جامعه مدرسین و دو نفر از جامعه روحانیت و گروه هشت هم شامل نمایندگانی از جمعیت موتلفه، ایثارگران، رایحه خوش خدمت، رهپویان انقلاب اسلامی و جبهه امام و رهبری هستند از این جبهه برخی حامیان آقای احمدی نژاد بودند و عده ای منتقد ایشان و بصورت غیرمستقیم در جریان فتنه با سکوت خود حضور داشتند لکن همگی ولایی و دارای ظرفیت هایی هستند؛ ۲- جبهه پایداری: کسانی که حامیان اصلی و اولیه آقای احمدی نژاد بودند و حاملان جریان سوم تیر هستند و اولین مواضع در برابر جریان انحرافی اتخاذ کردند و بعضا هزینه آن را با اخراج شدن از کابینه پرداختند، این جبهه که به ۳۰ نفر می رسد شامل برخی وزرای اخراجی دولت مثل آقایان الهام و لنکرانی، آقای حسینیان، رسایی، روانبخش و... به رهبری معنوی آیت الله مصباح می باشد، این جبهه دنبال خلوص گرایی در جبهه اصولگرایی است آنان از ورود برخی اصولگرایان مانند آقایان لاریجانی، باهنر و قالیباف به دلیل عدم اتخاذ موضع مؤثر در فتنه ۸۸ در جمع اصولگرایان ناخرسندند و معتقدند برخی آقایان زمانی که نظام به آنها نیاز دارد وارد عرصه نمی شوند ولی موقع ورود به قدرت در صحنه حاضرند! به نظر می رسد علی رغم اینکه سخن جبهه پایداری به حق می باشد لکن پاسخ به این سؤال که از اختلاف اصولگرایان و مطرودین آن چه کسانی بهره می برند حقایق را روشن می کند؛ ۳- جبهه ایستادگی با ۱۴ تشکل و با و مدیریت آقای محسن رضایی که آنها دنبال آشتی ملی و فراموش شدن کدورت ها هستند!؟
به هرحال مکتب امام(ره) و رهبری شاقول انحراف همه افراد و جریانات است که با توجه به آن خط و خطوط ها روشن می شود، جبهه حق باید خود را نسبت به آرایش باطل آماده کند و آن را جدی بگیرد چرا که شورای نگهبان به تنهایی قادر به دفع همه تهدیدات نیست.
ب- جریان اصلاحات (فتنه): این جریان انتخابات را مجالی برای خروج از وضعیت آچمز ناشی از فتنه سال ۸۸ می دانند لذا راهبرد آنها، راهبرد بازگشت به قدرت است گرچه بظاهر ادعای عدم حضور دارند، شواهد حاکی از آنست که دنبال تشکیل ستاد برای مهره های سفید بدون تابلو وابسته به خود هستند و با جریان انحرافی ائتلاف کرده اند و از بیت امام(ره) نیز برای ترمیم چهره خود بهره می برند و با رصد اوضاع در استان هایی که جریان انحرافی وضعیت مناسبی ندارد با محوریت مهره های سفید حرکت می کنند.
دراین جریان سه طیف عمده حضور دارند: ۱- تحریم کنندگان انتخابات: که شامل سران فتنه زندانیان سیاسی، امنیتی، ضدانقلاب خارج نشین، سلطنت طلب ها و... می باشند که دنبال سرنگونی نظام و ایجاد آشوب و اغتشاش هستند و با شعار تحریم دنبال مشروعیت زدایی از نظام و سلب اعتماد مردم هستند، این دسته به دلیل کمبود هوادار قابل اعتنا نمی باشند؛
۲- مشارکت مشروط: طرفداران این ایده بر آنند تا با شعار مشارکت مشروط اقدام به چانه زنی، یارگیری، امتیازگیری، کسب مشروعیت، آزادی زندانیان و رفع حصر سران فتنه و... برای خود فرصتی دست و پا کنند، امثال سیدمحمد خاتمی و اکثریت اصلاح طلبان در این طیف قرار می گیرند. آنها ادعای پدرخواندگی اصلاحات را دارند؛
۳- گروه سوم اعتدالیون هستند که دنبال مشارکت فعال و جدی می باشند و این فرصت را از دست نخواهند داد، حزب کارگزاران از این جمله هستند که امثال طیف اقلیت مجلس و عارف را شامل می شوند، آنها به شدت دنبال ایجاد گسست بین اصولگرایان هستند.
مشکلی که جریان اصلاحات یا فتنه دارد، این است که نمی خواهند با فتنه گران مرزبندی کنند با بهانه قراردادن جریان انحرافی دنبال انحراف افکار عمومی هستند و از سویی با تحریک جریان انحرافی مجموعه های مختلف نظام را با آنها درگیر و از خود منحرف کنند. به هر روی شرکت آنها در انتخابات بازی دوسرباخت است زیرا حضور آنها منجر به افزایش مشارکت به نفع مشروعیت نظام، زیرسؤال رفتن ادعاهای آنها مبنی بر عدم اعتماد به نظام و اگر هم تحریم کنند همردیف ضدانقلاب قرار می گیرند، لذا دنبال کسب قدرت و درصورت شکست دنبال به هم زدن زمین بازی و تکرار فتنه ۸۸ هستند! متاسفانه برخی اظهارات توسط عناصر ساده لوح در بین اصولگرایان مبنی بر استقبال از حضور اصلاح طلبان آنها را در جایگاه شرط گذاری برده است.
تاکتیک این جریان بازگشت به عرصه سیاسی به بهانه انتخابات است لذا دعوای زرگری بر سر تحریم یا حضور جهت انحراف افکار عمومی ایجاد کرده اند، این جریان بهرحال سرشار از انرژی انتقام و تسویه حساب با نظام است لذا در کمین فرصت هاست و طبیعتاً از این فرصت و نیز حضور انحرافی ها نهایت بهره را می برد. بی شک حیات سیاسی یک جریان به حضور در رقابت های سیاسی است و عدم حضور به معنای پایان عمر سیاسی آنست لذا برای حفظ حیات خود، این جریان حاضر به تغییر شعارها و عدول از همه مواضع خود می باشند. چنان که طی سه دهه گذشته این گونه بوده، جریان چپ دهه اول یا اصلاحات کنونی که زمانی با شعار مرگ بر آمریکا نان می خورد، بسیاری از اعضای آن امروز در دامان آمریکا با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی نان می خورند، مدافعین بلامنازع ولایت فقیه در دهه ۶۰ و قائلین به تحجر و ولایت فقیه در دهه ۷۰ و ۸۰ وقس علی هذه... تکثر گفتمانی حاکم بر طیف های این جریان نکته مهمی است که بازیگران جبهه حق در صورت غفلت از آن ضربه خواهند خورد، لذا نباید گناه امیدوارکردن دشمن به براندازی و توسل آنها به بیگانه از اذهان پاک شود .
روی دیگر ماجرا این است که در فضای پنهانی اردوگاه آنها مسایل دیگری در جریان است از جمله این که خود را در جایگاه شرط گذاری نمی بینند و قائلند که باید هزینه پرداخت کنند و هنوز اتهام براندازی به آنها وجود دارد لذا باید از فرصت بازگشت به نظام استفاده کنند حتی اگر لازم باشد از نظام عذرخواهی رسمی کنند! آنها معتقدند که نظام نیازی به ما ندارد و انتخابات را با مشارکت بالا برگزار می کند و سراغ ما هم نمی آید لذا بایستی از این فرصت بهره برد.
ج- جریان انحرافی: این طیف که بایستی گفت حلقه انحرافی گرچه فاقد عقبه استراتژیک فکری و پایگاه اجتماعی است، ولی به دلیل اتصال به جریان قدرت و ثروت برخی از فرصت ها را زایل می کند، لذا شناخت و افشای ماهیت آنها ضروری ست. جریان انحرافی ظرفیت دولت را دارد، ظرفیت دولتی انقلابی که آنرا به نفع خود مصادره کرده است لذا باید ضمن حفظ دولت این جریان را به دقت جراحی کرد.
این جریان انتخابات را سکویی برای گام های بعدی خود می داند و برنامه ریزی دقیقی تحت عنوان گروه ۷۲ تن در سراسر کشور دارد، آنها دنبال جذب توده ها بجای نخبگان، جذب اصلاح طلبان و نفوذ در اصول گرایان هستند تا از همه ظرفیت ها بهره ببرند و در هر مجلسی رنگ آن را به خود می گیرند. در همین راستا با سازماندهی شبکه ای از هنرمندان، ورزشکاران، فعالان سیاسی و اقتصادی با تزریق پول های کلان پروژه ای بلندمدت را تعقیب می کنند.
شواهد حاکی است که ائتلاف پیچیده ای بین جریان انحرافی و فتنه گران شکل گرفته ولی جغرافیای سیاسی آنها متفاوت است، یکی بیرون قدرت و در کمین آن و دیگری در درون قدرت و سر سفره نظام ولی هر دو به هم نیازمند چرا که دشمن دشمن خود را دوست می پندارند.
شواهد همسانی آنها: نداشتن مرزبندی با نظام سلطه، تنش زدایی در سیاست خارجی، دوستی با اسرائیل و آمریکا، باستانگرایی و ملی گرایی، ایستادگی در برابر رهبری، زیر سؤال بردن مدیریت انبیاء و اولیای الهی، طرفداری از اختلاط دختر و پسر، حیف و میل بیت المال، تأکید بر امانیسم و سکولاریسم، عدم تخریب و حمله به یکدیگر حتی در اضطراری ترین شرایط، فرصت طلبی از موقعیت ها، دیدگاه های پراگماتیستی و منفعت طلبانه و اصالت قدرت و... به هر صورت جریان انحرافی دارای ظرفیت بسیار پایین نسبت به جریان غربگرای اصلاحات است و نباید پرداختن بیش از حد به آن، ما را از ظرفیت اصلی جریان فتنه غافل کند، عمر جریان انحرافی درنهایت دو سال دیگر به اتمام می رسد ولی جریان اصلاح طلب ریشه در رنسانس دارد.
د- بازیگر آخر در انتخابات دشمن خارجی است، راهبرد دشمن این است که تنها حوزه ای که می تواند به انقلاب ضربه بزند حوزه های سیاسی و فرهنگی و براندازی در بستر دموکراسی است لذا در اولین قدم سلامت انتخابات را زیر سؤال می برند و به سخنان شخصیت های مهم نیز در این راستا استناد می کنند لذا به انتخابات به مثابه فرصتی برای بازآرایی راهبرد خود می اندیشند تا از آن به عنوان سند تقلب سال ۸۸ بهره برند. از سویی تلاش می کنند منازعه قدرت تشدید شود تا افراد اسرار نظام را فاش کنند و کارها بر زمین بمانند تا کلیت نظام بازنده نهایی باشد. در گام بعد دنبال کاهش مشارکت مردمی هستند تا مشروعیت و اعتبار نظام را مخدوش کنند، تاکتیک آنها در این مرحله ناامید کردن مردم از همه جناح ها و اصلاح ناپذیر جلوه دادن نظام می باشد.
گام بعدی آنها تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات است و از طریق پیاده نظام داخلی دنبال اهداف خویش است تا با نفوذ دادن آنها در مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز کشور اهداف خود را تعقیب کند از طرفی آنها انقلاب های منطقه را ملهم از جمهوری اسلامی ایران می دانند و مردم سالاری دینی را الگوی الهام بخش آنها می دانند که بایستی مخدوش شود لذا نیازمند سلب قدرت نرم آن یعنی حمایت مردم هستند. از طرفی دنبال این هستند که بحران را به کانون خودش یعنی ایران برگردانند تا ماجرا به اتمام برسد، فضای برون مرزی و فشارهای چندجانبه در آستانه انتخابات مانند گزارش آژانس، اتهام تروریسم و نقض حقوق بشر در راستای مدیریت بیداری اسلامی منطقه قابل فهم است.
دشمن دنبال جااندازی این ایده است که اگر مردم به اصلاح طلبان رأی دهند فشارها نیز کمتر می شود، ایده ای که عکس آن را در زمان اصلاحات و باج های فراوان اصلاح طلبان به غرب دیدیم. لذا چون معتقدند جریان اصلاحات فاقد پشتوانه اجتماعی است و توان بسیج عمومی ندارد و پشتوانه سیاسی هم در درون حاکمیت ندارد با حمایت از آنها می خواهد به آنها برای ادامه بقا، امید بدهد کما اینکه اصلاحاتچیان نیز اعلام کردند از حمایت های جهانی استقبال می کنند!
بنابراین غفلت از کید دشمن اشتباه استراتژیک است.
محمدجواد یاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست