پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نام آوران و ناكامان ۲۰۰۶


نام آوران و ناكامان ۲۰۰۶

مجموعه چهره های سال ۲۰۰۶ را تنها با نگاه به نقش نمادین این افراد در وقایع و تصمیم های مهم این سال برگزیدیم و در این انتخاب كوشیدیم وفادار به داده های تاریخ این یك سال, از آفت گزینش های مبتنی بر نگاه شخصی, پرهیز كنیم, آفتی كه حتی دامنگیر مراكز پرآوازه نظرسنجی تایم و نیوزویك و در انتخاب «مردان سال» شد

آدم ها و چهره ها هنوز در گردش امور و اوضاع جهان نقش آفرین هستند. پیدایش حزب ها، نهادها و سازمان هاهنوز از نقش سیاستمدارانی كه تصمیم ها و افكارشان سرمنشأ حوادث است نكاسته است. از همین رو است كه سیاست برخی رهبران، ملت های آنها را كامیاب می سازد و عملكرد برخی دیگر، شكست و هزیمت ببار می آورد.

اكنون در مرور تقویم سیاسی ۲۰۰۶ می توان به تعداد جنگ ها و پیروزی ها نام سیاستمدارانی را فهرست كرد كه در اتاق فرمان حكمرانی كشورها نشسته اند.

بحران های ۲۰۰۶ شمار زیادی از رهبران سیاسی را از مركب قدرت به خاك انزوا افكند و در همان حال گروهی از سیاستمداران را بر سكوی اقتدار نشاند.

در این میان، خاورمیانه آزمایشگاه اراده رجال سیاسی بوده است، و چندان جای تعجب نیست كه دفتر تحولات ۲۰۰۶ با نام گروه پیروزمندان و گروه شكست خوردگان بحران های خاورمیانه نگاشته می شود.

مجموعه چهره های سال ۲۰۰۶ را تنها با نگاه به نقش نمادین این افراد در وقایع و تصمیم های مهم این سال برگزیدیم و در این انتخاب كوشیدیم وفادار به داده های تاریخ این یك سال، از آفت گزینش های مبتنی بر نگاه شخصی، پرهیز كنیم، آفتی كه حتی دامنگیر مراكز پرآوازه نظرسنجی تایم و نیوزویك و... در انتخاب «مردان سال» شد. فهرست چهره های ۲۰۰۶ ما را، سه گروه تشكیل می دهند، گروه نخست رجال و رهبرانی هستند كه قاطبه ناظران نام آنها را در جرگه مردان پیروز و كامیاب تحولات سال گذشته ثبت كرده اند. گروه دوم، كسانی هستند كه سیاست های جهانی و منطقه ای آنها به شكست و بن بست منتهی شد و دسته سوم، مردان خبرسازی هستند كه موضع گیری و رفتار سیاسی آنان موجی از مناقشات و جنجال های سیاسی را در پی داشت.

اما به این مجموعه سه گانه، گروه چهارمی را نیز افزودیم و نام «فراموش شدگان» را بر آنها نهادیم، این گروه شهروندان عراقی هستند، جماعتی كه در هر خبر و تصویر سال ۲۰۰۶ نام آنان منعكس است و هر روز و همه جا سخن از حوادث سرزمین شان می رود اما صدا و ناله شان، هیچ طنینی در سیاست های جهانی ندارد.

● مردان كامیاب ۲۰۰۶

۱) سیدحسن نصرالله:

سكه پیروزی در جنگ بزرگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل بی گمان به نام رهبر روحانی جنبش حزب الله ضرب شده است.

جنگی كه از همان ابتدا به عنوان نخستین پیروزی مسلمانان و اعراب بر اسرائیل تلقی شد. جنگ ۳۳ روزه اگر معادلات سیاسی خاورمیانه را دچار تحول اساسی كرد بی گمان سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان عامل محوری این تحول بود كه با ناكام گذاشتن راهبرداسرائیل نه تنها امتیاز بزرگی برای مردم لبنان بلكه توفیقی ارزشمند برای مسلمانان و اعراب به ارمغان آورد.

موفقیت در این جنگ محبوبیت نصرالله را افزایش داد نظرسنجی هایی كه پس از جنگ صورت گرفت نشان از افزایش اعتبار رهبری حزب الله حتی میان طوایف سنی و مسیحی لبنان و منطقه داشت. حزب الله، افزون بر اداره جنگ، مدیریت فرآیند سخت بازسازی لبنان را پس از جنگ بر دوش گرفت و با خدمات و تسهیلات گسترده ای كه برای آحاد خانواده های مسیحی، سنی و شیعه لبنان ارائه كرد، اعتبار سیاسی خود را دوچندان افزایش داد.

دامنه تغییراتی كه حزب الله لبنان در صحنه سیاسی این كشور بوجود آورد به برهه جنگ و بازسازی محدود نماند و نصرالله پس از جنگ به بسیج نیروهای سیاسی این كشور در جهت اصلاح ساختار دولت ناكارآمد بیروت اهتمام ورزید.

به عبارت دیگر او در سایه یك جنبش اصلاحی و اراده مبتنی بر خواست مردم هویت لبنان را با مؤلفه های جدیدی احیا كرد.

پس از این، لبنان به یكی از كانون های تحولات سیاسی در جهان عرب و خاورمیانه تبدیل شد. ساختار سنتی و قطب بندی سیاسی در این كشور كه سال ها بر محور تقابل طایفه مسیحیان و مسلمانان و تشییع و تسنن شكل گرفته بود، در برهه جدید رنگ باخت. در ائتلاف تازه ای كه نصرالله به اتفاق رجال دوراندیش بیروت شكل دادند علاوه بر طایفه ملی گراها و دروزی ها، قشر وسیعی از مارونی ها نیز مشاركت ورزیدند.

به این ترتیب جنبش مدنی كه با مشاركت صدها هزار لبنانی و احزاب گوناگون صورت گرفت نمود و نمونه دیگری از قدرت رهبری حزب الله است. جنبشی كه بر آن است در سال جدید میلادی نیز ادامه یابد و هدف بزرگ تقسیم و توزیع دوباره قدرت بر مبنای شایستگی های مورد تأیید مردم را جامه عمل پوشاند.

۲) چاوز و سلسله رهبران همقطارش:

سال ۲۰۰۶ سال ظهور جنبش های مردمی در قاره مخروطی آمریكای جنوبی بود. آهنگ پیروزی انقلابیون آمریكای لاتین در دسامبر ۲۰۰۵ با روی كار آمدن اوو مورالس در این قاره پهناور سرعت گرفت.

۱۵ ژانویه ۲۰۰۶ روز پیروزی سومین متحد سیاسی چاوز، میشل باشله بود، نخستین زنی كه در آمریكای لاتین رئیس جمهور شد. باشله بر مسندی نشست كه پیش تر از آن به آگوستو پینوشه تعلق داشت.

سومین مدال پیروزی سیاسی در آمریكای لاتین بر سینه یك برزیلی درخشید. برزیلی ها در ماه اكتبر لوئیس ایناسیولولا داسیلوا را برای بار دوم به این سمت برگزیدند. لولا در سایه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی قابل قبولش توانست با این انتخابات جایگاه خود را به عنوان یك رهبر مردمی تثبیت كند.

قطار انقلابی آمریكای لاتین همچنان به پیش می رفت و دانیل اورتگا پنجم نوامبر با پیروزی در انتخابات بار دیگر حكومت انقلابی جدید را در نیكاراگوئه بر سر كار آورد. او دشمن قدیمی واشنگتن است و انتظار می رود در كنار هوگو چاوز بلوك قدرتمندی در برابر آمریكا شكل دهد. پیروزی رافائل كوره آ در انتخابات ۲۶ نوامبر، رقیب سیاسی جدید غرب را در آمریكای لاتین به جهان معرفی كرد و سرانجام نوبت به انتخابات در ونزوئلا و قدرت نمایی هوگو چاوز رسید. سوم دسامبر روزی بود كه چاوز برای سومین بار رئیس جمهوری ونزوئلا شد. سیاستمدار سرخپوش كاراكاس اكنون حلقه اصلی پیونددهنده نیروهای انقلابی آمریكای لاتین است كسی كه همواره علیه آمریكا و اندیشه لیبرالی و سرمایه داری آن تاخته است. او می گوید كه سوسیالیسم قرن ۲۱ را پایه گذاری كرده و نیروگاه مستحكمی در برابر آمریكا شكل داده است.

كمی آنسوتر فیدل كاسترو دوست و برادر رهبران انقلابی آمریكای لاتین در بستر بیماری قرار گرفت، اما چاوز با عیادت های همیشگی اش به او امید داد. كاسترو پس از چهار دهه حكمرانی در سرزمینی كه ایالات متحده آن را حیاط خلوت خود می خواند چندان نگران آینده آمریكای لاتین نیست زیرا چاوز و سلسله متحدانش با الهام از سیمون بولیوار قهرمان استقلال طلب آمریكای جنوبی بر آن هستند تا روح استقلال طلبی را در آمریكای لاتین زنده كند و ائتلافی تازه برپایه استقلال از نفوذ دیرینه واشنگتن شكل دهند.

● مردان ناكام ۲۰۰۶

۱) بوش، چنی، رامسفلد، بولتون:

زمانی جورج بوش، دیك چنی و دونالد رامسفلد را تیم رؤیایی امنیت ملی آمریكا قلمداد می كردند لیكن، در سال ۲۰۰۶ این تیم رؤیایی مرد و بن بست جنگ عراق زهر این شكست را در كام آنها ریخت.

بوش سال ۲۰۰۱ جنگ به اصطلاح علیه تروریسم را از افغانستان آغاز كرد و به عراق رسید. او شاید برنامه های بزرگتری هم داشت. اما باتلاق عراق همه نقشه های او را ناكام گذاشت و حتی حیثیت جهانی آمریكا را نیز مخدوش تر ساخت. سال ۲۰۰۶ اوج منحنی مصایب بوش بود كه جلوه دیگر آن در انتخابات میاندوره ای ۷ نوامبر نمایان شد. در این انتخابات جنگ ناتمام عراق، جناح جمهوریخواهان به رهبری جورج بوش را مقابل دموكرات ها مغلوب كرد و به اقتدار جمهوریخواهان در مجالس دوگانه قانونگذاری آمریكا پایان داد.

اما تیر خلاص بر جان بوش، دیك چنی و رامسفلد نه در انتخابات هفتم نوامبر كه در جنگ عراق اصابت كرد آن هم در شرایطی كه آنان همواره واقعیات میدان جنگ را انكار می كردند. بوش بارها گفت: «در عراق در حال پیشروی و رسیدن به موفقیت هستیم. ما پیروز می شویم». معاون او، چنی هم به مجله تایم گفته بود: «ما به دنبال استراتژی خروج از عراق نیستیم بلكه در پی پیروزی هستیم».

در اوایل سال ۲۰۰۳ رامسفلد در پیش بینی خود از جنگ عراق اظهار داشت: «جنگ ممكن است ۶ روز و یا حتی ۶ هفته طول بكشد. اما تصور نمی كنم به ۶ ماه برسد». با این حال، ناكامی های پی درپی در جنگ عراق رهبران جمهوریخواهان را با رسوایی بزرگ روبه رو كرد. تنها چند ساعت پس از انتخابات خبراستعفای رامسفلد از وزارت دفاع آمریكا و چند روز پس از آن خبر حذف بولتون بر صفحه تاریخ ثبت شد.

بدین ترتیب تیم رؤیایی منحل شد. بوش تنها مانده؛ چنی هفته ها است كه گم شده و رامسفلد نیز خانه نشین شده است. در حال حاضر، رابرت گیتس وزیر دفاع آمریكاست و او آمده است كه شاید برنامه هایی برای نجات بوش در دو سال باقیمانده ریاست جمهوری تجویز كند. برخی آمدن او را آغاز عقلانیت در كاخ سفید می دانند اما برای بوش و چنی دیگر فرصت بازنگری سپری شده است.

محمد نوری

هرمز برادران


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.