جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
نشانه های رفیق بد

در این مقاله می خواهم یک قانون کلی الهی را در ارتباط با معاشرت، رفاقت و مصاحبت یعنی رابطه تنگاتنگ مطرح کنم. این آیه شریفه در سوره کهف آمده و خطاب به پیغمبر اکرم است که مسئله مصاحبت و معاشرت پیغمبر را مطرح می نماید. به طورکلی مجالست و معاشرت از رفاقت و پیوند رفاقتی نشأت می گیرد که من در ابتدا آیه شریفه را می خوانم بعد اشاراتی که نسبت به این جهت، در آیه وجود دارد را عرض می کنم. خداوند خطاب به پیغمبر اکرم می فرماید: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم نرید زینه الحیاه الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا» (کهف/ ۸۲)
خود را به همراه کسانی قرار ده که خدای خویش را شبان و روزان می خوانند و به دنبال رضایت اویند! و چشم از آنها برمدار برای این که زیبایی های دنیا را می خواهی! و از کسی که قلبش را از یاد خویش غافل ساخته ایم، اطاعت نکن! همچنین از کسی که از هوای نفسش پیروی می کند و در کار خود زیاده روی دارد.
راجع به شأن نزول آیه بعضی ها گفته اند که پیغمبر اکرم با کسانی چون سلمان رابطه تنگاتنگی داشت که باعث شد بعضی از دنیاداران که محور تمامی معاشرت ها، مجالست ها و رفاقت هایشان دنیا و مسائل مادی بود، بیایند و به پیغمبر بگویند که اگر اینها را از خودت دور کنی، یعنی پیوند رفاقتی ات را با این ها قطع کنی، ما می آییم و با تو رفیق می شویم. بعضی ها این گونه نقل کرده اند که بعداز این ماجرا، این آیه نازل شد. این آیه چند مطلب هست که من اینها را شمارش می کنم.
یک، اینکه خداوند در امر مصاحبت، معاشرت و رفاقت امر به پایداری می کند. اما نسبت به چه اشخاص و چه کسانی؟ «و اصبر نفسک» امر به پایداری در رفاقت است. خداوند پیغمبر را به استقامت و پایداری در دوستی و همنشینی «مع الذین» با کسانی که «یدعون ربهم بالغداه و العشی» صبح و شام خداوند، رب و پروردگارشان را می خوانند امر می کند. «شبانه روز» بحث صبح و شب نیست. اشتباه نشود! این کنایه است از اینکه اینها در طول شبانه روز غفلت از خدا ندارند.
انسان این گونه است که اگر چیزی برایش مهم بوده و از نظر درونی برایش خیلی اهمیت داشته باشد، همیشه همان چیز در نظرش مجسم می شود و ممکن نیست که آن را فراموش کند. بستگی دارد به آن اهمیتی که آن مسئله دارد، فکر و ذهن انسان را مشغول می کند. یعنی هرچه مهمتر باشد و بیشتر درنظر انسان اهمیت داشته باشد، بیشتر ذهن و یاد انسان را به خود مشغول می کند. پیش این افراد چه چیزی اهمیت دارد که پیغمبر به دوستی با آن ها و استقامت در این رفاقت امر شده است؟
نزد اینها «خدا» اهمیت دارد، چون در تمام شبانه روز به یاد خدا هستند. خدا می فرمایند: رفاقتت را با این ها پایدار بدار! «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی»
● قانون رفاقت
این یک قانون است که به شما می گویم. من این آیه را مطرح کردم تا به صورت کامل و واضح مطلب را بگویم. این نکته به درد همگان می خورد! باید رفاقت، با این افراد باشد و پایدار هم بماند.
از حرف این و آن نهراس! پس در این جا آن چه که محور معاشرت، رفاقت، مصاحبت و رابطه تنگاتنگ با دیگران است، یاد خدا است. با کسی رفیق شو که در طول شبانه روز، خدا از یادش نرود!
دراین جا یک مسئله پیش می آید که من این را نیز تذکر بدهم که انسان از کجا می تواند بفهمد که فلان شخص، با خداست و خدا از یادش نمی رود؟ چون می گویند ظاهر و باطن انسانها کاملا مطابق و برابر با یکدیگر نیست. مثلا اگر کسی دائما ذکر می گوید، بسیار دعا می خواند و... آیا همان کسی است که مورد بحث ما است؟ خداوند می گوید: نه! شعور پیدا کن و باشعور باش! ببین که او این کارها را برای چه انجام می دهد. آیا برای ظاهرسازی است یا برای انجام تکالیف الهی؟! اگر «یریدون وجهه» بود، خوب است. اینها ظواهر است که می بینیم رعایت کرده و به اصطلاح متشرع است، اما این کافی نیست. اگر ظواهر دین را اظهار می کند و این طور جلوه می نماید که خدا را می شناسد. این کافی نیست. بلکه علاوه بر ظاهر نیکو باید از نظر باطن هم اینها «یریدون وجهه» خدا را بخواهند. هدفشان از انجام فرایض و پایبندی به شرع این نباشد که بخواهند من و تو را فریب دهند. قصدشان ریاکاری نباشد!از باب خدعه و خودنمایی نباشد!
چون ممکن است ظاهری فریبنده داشته باشد، ولی از نظر باطن هدفی شیطانی داشته باشد! مثلا بخواهد امثال من را که مذهبی ها را دوست داریم، فریب دهد. فریب ظواهر را نخور! در انتخاب رفاقت دقت کن! معیارت ظاهر فریبنده نباشد! بلکه باید معیار و ملاکت، باطن باشد.
مطلب چهارم، که دوباره تاکید می کند این است که چنین آدم هایی را اگر به دست آوردی، اول در رفاقت با آنها پایداری کن، بعد می گوید دست از او نکش! چشم از او نپوش! «ولا تعد عیناک عنهم» چشم هایت را از اینها برندار! دو چشمت را از آنها برندار، کنایه است از این که پای آن بایست! یک وقت از او منصرف نشوی و به جای دیگر بروی! وقتی می گوییم فلانی را زیرنظر داشته باش، معنایش این است که حواست به او باشد، نکند او را از دست بدهی! چرای این قضیه هم خیلی روشن است. چون ما در بحث هایمان گفتیم که این رابطه، یک رابطه سرنوشت ساز در دنیا و آخرت است. این رابطه دوستی در نشئه قیامت هم که جاودانه است، نقش دارد و چون در نشأتین برای تو موثر است، نقش سرنوشت ساز دارد و تو را می سازد، چشم به او بدوز!
خداوند تا اینجا، گام به گام ویژگی های کسانی را که انسان باید در انتخاب رفیق، معاشر و مصاحب خود مدنظر داشته باشد به پیغمبر می فرماید. این یک قانون الهی است. چه کسی را انتخاب کنم؟
می گوید یک چنین آدمی را انتخاب کن! در رفاقت با او نیز، پایدار باش! از او منصرف نشو و چشم از او برندار!
● نشانه های رفیق بد
مقابلش را هم برای تو طرح می کند. درهمین آیه می گوید که مقابلش کیست. رفاقت با چه کسی نکن؟ ببینید چقدر جامع مطلب را بیان می فرماید. «نرید زینه الحیاه الدنیا» آن کسی که فقط مادیت و نشئه دنیا را هدف گیری کرده است زندگی مرفه و زیبای دنیایی را دنبال می کند، به درد دوستی و معاشرت نمی خورد. نهی از معاشرت و مصاحبت با اینها می کند. دلیلش هم معلوم است. چون چنین رابطه ای نقش تخریبی اش بیشتر از نقش سازندگی آن است بلکه فقط نقش تخریبی دارد.
حال ببینیم سرآمد زینت زندگی دنیایی چیست؟ اگر ما بخواهیم خلاصه اش کنیم، سرآمد زینت زندگی دنیا، مال و جاه است. یک وقت از کسانی که این چیزها را هدف گیری کرده اند روش نگیری! «ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» از کسی که دلش بی خبر از خدا است و از معنویت غافل است، پیروی نکن و از او روش نگیر! سراغ این ها نرو!
بعد می گوید «واتبع هواه» یعنی این آدم، کسی است که همیشه اسیر خواسته های شهوی، غضبی و وهمی خویش است. اگر بخواهیم توضیح دهیم که «هوا» چیست باید بگوییم: خواسته های حیوانی!
در یک جمله، هوا یعنی خواسته های حیوانی. پول، برای او بت است. ریاست بت است. «أفرأیت من اتخذ الهه هواه» (جاثیه/ ۳۲) یعنی چنین آدمی هوای نفسانی خویش را خدای خود قرار داده است. «واتبع هواه» همان است که فرمود: «أفرأیت من اتخذ الهه هواه» از اینهایی که پول و ریاست برایشان «بت» شده است، روش نگیرید! اینها انسان را بیچاره می کنند. دنیا و آخرتتان را به باد می دهند.
● معنای اعتدال
این را می گوید، بعد می فرماید: «و کان امره فرطا» چنین کسی کارهایشان بر محور افراطی گری و زیاده روی است. ما یک افراط و تفریط داریم و یک اعتدال که میانه روی است. این جا منظور آیه زیاده روی است. می گوید کسانی هستند که در بعد حیوانی شان زیاده روی می کنند.
انسان مجموعه ای از قوا است. در این شبهه ای نیست که هم عقل دارد، هم قلب دارد، هم شهوت دارد، هم غضب دارد و هم وهم دارد. یک مجموعه است. همه اینها هم خوب است و حتی مقدس است. مثلا غضب خوب است و غضب مقدس هم داریم، مانند تنفر از گناه. اما انسان نباید افراطگری کند! مرزشناسی باید داشته باشید! اگر کسی زیاده روی می کند و مرزشناسی ندارد، یعنی مرز سرش نمی شود و نه بعد انسانی سرش می شود نه شرعی، به درد دوستی نمی خورد.
اعتدال به معنای حفظ مرز انسانیت و الهیت است تو هم بعد انسانی داری و هم بعد الهی، بعد حیوانی نیز در تو وجود دارد. نباید این بعد حیوانی، بعد الهی و انسانی را در تو تخریب کند. تعبیر به افراط به این معنا است. «و کان امره فرطا» کارهایش را که نگاه می کنم، می بینم نه خدا سرش می شود نه انسانیت. فقط همان بعد حیوانیت، پول و ریاست برایش مهم است و بس. نه عقل (عقل به معنی عقل عملی) سرش می شود، نه شرع.
چه بسا این مطلب جواب به سوال مقدر باشد. یعنی ممکن است کسی به ذهنش بیاید این که شما برای من گفتی رفیق می خواهی انتخاب کنی و با او مجالست و مصاحبت کنی که بعد هم می گویی چشم از او برندار، این چگونه آدمی است؟ خداوند در ادامه آیه مقابلات آن را می گوید و تو می فهمی که آن که باید با او رفاقت کنی کیست. این طرف را برای تو روشن می کند تا آن طرف هم برای تو روشن شود. به کارهایش نگاه کن! به روشش نگاه کن! چه کار دارد می کند؟ آیا از کارهایش می فهمی که به دنبال خواست خدا است یا دارد ظاهرسازی می کند که به همان هواهای نفسانی اش برسد؟ چه بسا به دنبال ریاست است و می خواهد من و تو را فریب دهد. بحث، بحث سمعه و ریاکاری است- نعوذبالله- اینها را نگاه نکن! ببین او در ارتباط با پول، یا ارتباط با ریاست که سرآمد زیبایی های دنیایی است، چه رفتاری دارد.
این یک قانون کلی الهی است برای مصاحبت و معاشرت که اینها همه منشا برای رفاقت هستند. رابطه های تنگاتنگ از آنها متولد می شود که در بحث آموزشی هم من گفتم آنجا یکی از محیط هایی است که رفاقت از آن بیرون می آید. اینجا هم از این رابطه ها، رفاقت بیرون می آید. خدا قانون کلی می دهد. مقابلش را هم می گوید. با اینها رفاقت کن! و با این ها رفاقت نکن!
● معیار شناخت دوست از دشمن
علی(ع) چه تعبیرات زیبایی دارد. حضرت می فرماید: «الصدیق من کان ناهیا عن الظلم و العدوان» دوست کسی است که انسان را از ظلم و دشمنی باز دارد. «رفیق» به کسی می گویند که جلوی تو را بگیرد و نگذارد تو حق کشی و مرزشکنی کنی. «معینا علی البر و الاحسان» (غررالحکم/۵۱۴) از این طرف وقتی که می بیند تو می خواهی مرز الهی را رعایت کنی و اطاعت الهی را به جا آوری، به تو کمک می کند. معیارهای رفیق، این است.
«صدیقک من نهاک و عدوک من اغراک» (همان) دوست تو کیست؟ آن که وقتی می خواهی مرزشکنی کنی، جلوی تو را می گیرد و نمی گذارد که مرزشکنی کنی. به تو می گوید: این کار را نکن! این خیانت است! این جنایت است! این معصیت است! رفیق با رفیق خود این طور حرف می زند. «و عدوک من اغراک» آن کسی که تو را فریب می دهد، مغرورت می کند و تو را به وادی مرزشکنی می کشاند، دشمن تو است. کاری می کند که تو، نه شرع سرت بشود و نه عقل. کسی که تو را از وادی انسانیت و الهیت دور می کند، دشمن تو است.
حضرت یک تعبیر در ارتباط با ریاست دارد که به نظر من خیلی گویا است، آنجا که می فرماید: «عند زوال القدره یتبین الصدیق من العدو» (همان ص۴۲۴) هنگام پایان قدرت، دوست از دشمن شناخته می شود. وقتی که به ریاست (و به تعبیر امروزی ها مسئولیت) رسیدی دنبال تو هستند اما همین که مسئولیت را از تو گرفتند، همه می گویند: خداحافظ! به سلامت! آن جا دوست از دشمن شناخته می شود. آنجا می بینید که چه کسانی پشت کردند و رفتند و چه کسانی هم باقی ماندند. حضرت معیار می دهد تا کسانی را که برای دنیا به سوی تو آمدند و معیار رفاقتی شان دنیا بود و کسانی را که معیار رفاقتی شان دنیا نبود، بشناسی.
قدرت در اینجا اعم است یعنی هر نوع تمکن و توانایی. چون ظهور قدرت در ریاست است من این طور گفتم وگرنه بحث دنیا است که سرآمدش ریاست و قدرت مالی است. تمکن مالی هم قدرت است. لذا تا موقعی که از نظر دنیایی دست تو پر بود با تو رفیقند، اما وقتی که دست تو خالی شد، آنجا دیگر رفاقت بی رفاقت.
این تعبیرات علی(ع) معیار است. یک بحث اساسی این قانون الهی است که در باب رفاقت باید توضیح می دادم. لذا ما می بینیم که قرآن به پیغمبرش می گوید با چه کسی رفاقت کن و با چه کسی رفاقت نکن! جهت آن هم روشن است، چون این رابطه نقش سازندگی دارد. لذا اگر طبق معیار الهی باشد، اصلاح می کند و اگر نباشد، نقش تخریبی دارد و سازندگی و تخریب هم برای انسان بسیار سرنوشت ساز است. هم در نشئه دنیا و هم در نشئه آخرت که جاودانه است. آن وقت در آیه ای می فرماید: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین»(زخرف/۷۶) توجه کن که با که رفاقت می کنی! گروهی رفاقتشان به دشمنی تبدیل می شود، اما دوستی گروهی دیگر پایدار می ماند.
آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست