پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جلوی تیم های خلق الساعه را بگیریم


جلوی تیم های خلق الساعه را بگیریم

این که عباس مرادی معاون باشگاه صباباتری تکذیب کرده و برخی دیگر از سران این باشگاه نیز چنین کرده و آن را به کلی منتفی دانسته و آن را خبری بی پایه و اساس نامیده اند, اما شایعه انتقال قریب الوقوع صبا به یکی از استان ها گلستان شنیده می شود و حتی به نظر می رسد که قدری بیشتر و وافرتر از یک احتمال و گمان صرف باشد و حتی رد و تکذیب شدن قضیه از سوی سران ورزش گلستان و مدیران تیم صباباتری گلستان نیز این امرو احتمال را از اذهان نزدوده است

با این که عباس مرادی معاون باشگاه صباباتری تکذیب کرده و برخی دیگر از سران این باشگاه نیز چنین کرده و آن را به کلی منتفی دانسته و آن را خبری بی پایه و اساس نامیده اند، اما شایعه انتقال قریب الوقوع صبا به یکی از استان ها ( گلستان) شنیده می شود و حتی به نظر می رسد که قدری بیشتر و وافرتر از یک احتمال و گمان صرف باشد و حتی رد و تکذیب شدن قضیه از سوی سران ورزش گلستان و مدیران تیم صباباتری گلستان نیز این امرو احتمال را از اذهان نزدوده است.

این امر لااقل در سال جاری اصلا مورد و مساله بی زمینه و بدون مقدمه و اتفاقی بکر نیست، زیرا ابتدای تابستان امسال بود که پاس پس از سال ها استقرار در تهران سر از همدان درآورد و تبدیل به یک تیم شهرستانی شد و حداقل قضیه این است که صباباتری نیز همین راه را طی خواهد کرد، اما آیا عقلایی است؟

جواب دادن به این سوال و انجام یک برآورد صحیح در این خصوص کار بسیار سختی است. از یک سو هر واحد و سازمانی که صاحب باشگاه و تیم ورزشی باشد، حق دارد که هر موقع برایش دخل و خرج نکرد ، آن را کنار بگذارد و تیمش را منحل کند و هیچ توضیحی را نیز به دیگران بدهکار نیست و این شامل حال صبا نیز می شود و حتی اگر مساله و استدلال دیگری پشت قضیه باشد، باز هم صبا حق دارد آن گونه که صلاح می داند اقدام کند و تیمش را به شهرستان ها بفرستد و همان قدر در این خصوص محق است که پاس در زمان این کار صاحب حق بود.

● ابعاد فنی

این وجوه قانونی قضیه است، اما ماجرا ابعاد ورزشی و فنی هم دارد که توضیح و بررسی متفاوتی را می طلبد، وقتی یک کارخانه ونهاد تیم ورزشی دایر می کند، چه بخواهد و چه نخواهد نوعی تعهد در قبال مستخدمین و به عبارتی افراد و بازیکنان تحت استخدامش و همچنین هوادارانش پیدا می کند که شکستن آن به همان آسانی برقراری آن نیست.

درست است که سال ها پیش تیم های خلق الساعه ای مثل بانک تجارت و بانک صنعت و معدن و کشاورز به سرعت آمدند و به همان شتاب رفتند و خبری از تعهد مورد بحث هم نبود و اگر هم وجود داشت، نادیده گرفته شد، اما این مساله به این آسانی ها هم نباید از محاسبات پاک گردد و برعکس ما به واحدها و تیم هایی نیاز داریم که از ورود به عرصه ورزش به چیزی بیش از مطرح کردن خویش می اندیشند و آمده اند تا خدمتی را به ورزش ارزانی دارند، اگر صباباتری به شهرستان برود، هنوز این اصل را محو شده نخواهیم دید، اما قدر مسلم این که مدیران این شرکت اهداف خود را تغییر و به این نتیجه رسیده که استقرار در تهران دیگر به نفع شان نیست و یا موضوع آن قدر برایشان بی تفاوت و دردسرساز شده که ترجیح می دهند آن را به ولایات نشینان بسپرند و سری را که درد نمی کند دستمال نبندند.

● تاریخ مصرف

هر یک از این حالات که در کار باشد، تعهد ورزشی و بهره های فنی شرکتی را که تیم ورزشی دایر کرده است، برای ورزش ایران در کمترین حد خواهیم یافت و متاسفانه به نظر خواهد رسید که تاریخ مصرف چنان تیمی از دیدگاه مالکانش به پایان رسیده و دیگر حوصله آن را ندارند. برای پاس هم کم و بیش این اتفاق افتاد، یعنی مسوولان آن تیم به این نتیجه رسیدند که پس از سال ها تیم داری نه حوصله و نه توان مالی و نه شرایط کلی تیم داری را دارند و ارجح آن است که آن را به همدان بفرستند و هم اسم تیم از این طریق و به طور نصف و نیمه حفظ شود و هم هر موقع لازم دیده شد، ترتیب بازگرداندن تیم به تهران و تکرار روال سابق داده شود. اما آیا بازگشتی در کار است؟ در مورد آینده نمی توان حکم قاطعی داد اما این را می توان گفت که در انتقال پاس از تهران به همدان چیزی که باقی نمانده پاس بود و چیزی حدود ۹۰ درصد بازیکنان تیم عوض شدند و اکثر جدا شده ها هم حق داشتند زیرا قرارداد آنها با تیمی بود که در تهران استقرار داشت ولی آنچه از شروع فصل جاری برقرار بوده، مستقر شدن چنان تیمی در همدان و ایجاد فضایی کاملا متفاوت پیرامون آن است که اصلا نمی توان آن را با پاس معروف یکی دانست و بازیگران سابق پاس خود را در شرایط و محلی کاملا متفاوت یافتند و آن طور که قبلا گفتیم حق داشتند که درخواست انتقال و جدایی بدهند. همین وضعیت در صورت انتقال صباباتری به گلستان نیز پیش خواهد آمد زیرا بعید است بازیکنانی که با یک تیم مستقر در تهران قرارداد بسته اند و اغلب شان نیز از نامداران گران قیمت فوتبال ما هستند تن بدهند که دور از محل زندگی خودشان و اعضای خانواده به بازی در صبای شهرستانی بپردازند و با الزام هایی کاملا متفاوت روبه رو شوند و قضیه اصلا برایشان فرق نکند.

● هیچ کس نمی تواند اما …

به این ترتیب امکان دارد مانند آنچه در مورد پاس دیده شد، ،۷۰ ۸۰ درصد نفرات تیم جدا گردند و به باشگاه های دیگر بپیوندند و چیزی از صبایی باقی نماند که در ،۵ ۶ سالی که از تاسیس اش می گذرد ناموفق نبوده و به یکی از قطب های نسبی فوتبال ما بدل شده، جام حذفی کشور را برده، نایب قهرمان آن شده و در جام باشگاه های آسیا هم شرکت کرده وامسال هم در جدول رده بندی لیگ سوم است. هیچ کس نمی تواند به یک شرکت و یا کارخانه تکلیف کند که تیم داری بکند یا نه اما می توان از مسوولان فوتبال ایران خواست با پرهیز از آن چه در والیبال و بسکتبال می بینیم و در تضاد با تیم های خلق الساعه و کوتاه مدتی که هر ساله در لیگ این ورزش ها رویت می شوند، از شرکت این گونه تیم ها در لیگ فوتبال جلوگیری کنند وقانونی بگذارند که براساس آن فقط باشگاه های مشخص و مستقر در مکانی خاص و غیروابسته به شرکت های در حال تغییر حق حضور در لیگ را داشته باشند و وقتی وارد شدند، مختار و قادر به تغییرات اساسی نباشند.

در این صورت ضایعات مرتبط با نکته و چیزی که برشمردیم، قطعا کاهش خواهد یافت و قسمتی از مشکل فوق حل خواهد شد.

وحید رسولی