دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

آن جمعه اینجا «بم» بود


آن جمعه اینجا «بم» بود

جمعه دوم دی ماه امسال دقیقاً ۱۰۴ هفته است كه از زلزله دردناك بم گذشته است یكصد و چهار هفته سرد و سخت و تلخ برای مردمان صبور بم

آنچه در پی با عنوان «آن جمعه؛ اینجا بم بود» آمده است به مناسبت دومین سالگرد زلزله مهیب بم در پنجم دی ماه نگاشته شده است، امیدوارم تلنگری باشد- دوباره- برای تحرك بیشتر چرخ سازندگی شهرستان تخریب شده بم.

سرآغاز:

آنچه باعث شد این قلم دوباره «بم» را بنویسد؛ گذشت نزدیك به دو سال از زلزله پنجم دی ماه ۸۲ بود كه سعی می كند با گذری به آنچه بود، گذشت و خواهد آمد نگاهی دوباره به «بم» را ترسیم كند.

جمعه دوم دی ماه ۱۳۸۴ دقیقاً یكصد و چهار هفته است كه از زلزله تلخ شهرستان بم گذشته است. این قلم امیدوار است با مرور مجدد خاطراتی نه چندان خوشایند، چرخ سازندگی «بم» را به تحركی بیشتر و ذهن مسئولین را به تأملی عمیق تر وادارد كه در این یكصد هفته برای بم چه كرده ایم و قرار است از این به بعد چه كنیم...

تكان ۸/۶ ریشتری و بنابر برخی روایت ها ۷ ریشتری بم آنچنان ویرانگر و جانسوز بود كه در مدت تنها ۱۲ ثانیه علاوه بر ویرانی شدید ۲۰ هزار كیلومتر مربع بین ۵۰-۴۰ هزار نفر نیز تلفات داشت. خسارات فیزیكی، تلفات انسانی و عمق این فاجعه طبیعی به حدی بود كه بسیاری از خبرگزاری ها از این حادثه با عنوان بزرگترین فاجعه انسانی نام بردند.خبرگزاری ایلنا به نقل از رویترز نوشت: در طول سال ۲۰۰۳ میلادی در مجموع ۷۵ هزار نفر در سراسر جهان در پی حوادث طبیعی جان خود را از دست دادند كه از این میان ۵۰ هزار نفر هموطنان زلزله زده ما در شهرستان بم بودند.به هر حال روزهای زیادی از آن حادثه سپری شد. حادثه ای تلخ و جانسوز و ویرانگر كه در كوتاه ترین زمان ده ها هزار تن از انسان های این خطه زرخیز را كه تولید و دسترنج آنها در اقصی نقاط ایران و جهان دیده می شد، با بدترین شكل ممكن در زیر خروارها خاك مدفون نمود، و اینك ماییم و بم؛ بمی كه می خواهد دوباره نفس بكشد و دوباره: همان ارگ قدیمی كاهگلی با برج و باروهای زیبا؛ و عطر هل، دارچین و زنجبیل؛ و دوباره: مردمانی ساده، نجیب و مهربان با دستانی پینه بسته از رنج پرتقال، لیمو و خرما...

كلام اول

ساعت ۵ و ۲۸ دقیقه و ۵۹ ثانیه جمعه پنجم دی ماه ۱۳۸۲ هجری خورشیدی؛ اینجا بم بود، اینجا بم هست، اینجا بم خواهد ماند. سرمای سوزناك شب جمعه بم هنوز جایش را به طلوع زرین آفتاب گرم و لطیف كویر نداده بود كه بام بم فروریخت و دل ایران شكست.من، دلم هری ریخت پایین. چندین بار شنیدم اما هرگز باور نكردم و نمی كنم. نمی دانم چرا یكباره به یاد هیروشیما و ناكازاكی افتادم!! كه اگر آنجا قهر انسان ها؛ بیگناهان بسیاری را به خاك كشید، اینجا قهر طبیعت برای چند دهمین بار و یا چندصدمین و چندمین هزارمین بار ایران را به عزا نشاند.باور كنیم آنان زنده بودند. زندگانی كه شب را- نفس نفس- در رویای فردایی نو و پر از امید و عشق و سفر سر بر بالین گذارده بودند. فردایی پر از كار و مهر... اما آن شب نه مثل هر شبی كه شبانه ای دیگر بود؛ تاریك تر از هر سیاهی؛ و سپیده نرسیده بود كه سقف آوار مرگ شد: بام بم فرو ریخت و...

دسته جمعی پركشیدن را فقط برای مرغان مهاجر به یاد داشتم اما اینك مردمانی خون گرم با چهره هایی كه تندیس آفتاب شده اند؛ در یك لحظه با هم پر كشیدند. انگار پرستوها زمستان بم را تاب نیاوردند و رفتند... رفتند به سرزمینی ناب، گرم و خالص... به سرزمینی كه هرگز یخ نمی زند كه بخواهند بازگردند...

پروازشان به اشاره صدایی بود: صدایی مهیب در خاك و صعودی بی صدا در آسمان و سپس: نه تشییعی، نه سومی، نه هفتمی... و من هنوز گیجم؛ مبهوت و پریش و به هوش نیامده؛ با گریه هایی كه دیگر هیچ دردی را دوا نمی كند...

بم: ناشناس

بم؟...

سال ها پیش در دوره دبیرستان كه ناچار بودم جغرافیای استان كرمان را بخوانم و امتحان بدهم چقدر برایم سخت بود كه بم را هم بخوانم و از بم درس پس بدهم و چقدر خدا خدا می كردم كه نمره ای ناپلئونی بگیرم و از شر درس خواندن خلاص شوم. انگار هرچه بیشتر درس می خواندم كمتر یاد می گرفتم. «بم» اصلاً توی ذهنم جا نمی گرفت... و حالا بعد از آن جمعه تلخ و تاریك؛ بم را نه من كه همه دنیا می شناسند و راستی حالا چقدر دوست دارم جغرافیای استان كرمان را دوباره ورق بزنم و چقدر دوست دارم «بم» را دوباره امتحان بدهم؛ هرچند این بار نمره بیست دیگر برایم حلاوتی ندارد...

۱۹۵ كیلومتر كه از كرمان در امتداد جنوب شرقی حركت می كنی دشت های پهناور حد فاصل جبال بارز و كوه های كبودی و چسبیده به كویر گرم لوت شهری است- شاید هم شهری بود- كه شرقی ترین شهرستان استان كرمان با مردمانی به واقع شرقی، ساده، صمیمی، خونگرم و زنده دل را شامل می شود.آنجا بم بود با ۱۰۶۷ متر ارتفاع از سطح دریا، ۳۰۰ روز دوره خشكی و میانگین بارش سالانه ۸/۵۷ میلی متر...

۱۹ هزار و ۴۸۰ كیلومتر وسعت این شهرستان كه مشتمل بر ۴ شهر، ۴ بخش و ۱۳ دهستان بود؛ قبل از وقوع زلزله ۱۸۲ هزار و ۴۰ نفر جمعیت داشت... و بالاخره در نقشه گسل های استان كرمان خواندیم كه گسل بم از جمله گسل های كواترنر امتداد لغز می باشد...

قدمت شهر بم را براساس سكه های مكشوفه درون ارگ حداقل به دوره اشكانیان نسبت می دهند ولی براساس شواهد باستان شناسی (آثار یافت شده در قلعه دختر واقع در شمال بم) قدمت این شهر به دوره هخامنشی می رسد. آنچه مسلم است با توسعه راه های بازرگانی در دوره ساسانیان، بم موقعیتی ممتاز در میان شهرهای كشور یافته است. قرار گرفتن بركنار جاده ادویه (كه از هند آغاز می شد و از سیستان و كرمان می گذشت) و جاده ای كه از بندر هرمز به خراسان می رفت و به جاده ابریشم متصل می گردد، این شهر را به صورت مركزی برای مبادلات بازرگانی در می آورده است.از سوی دیگر به دلیل آن كه آخرین شهر مهم در جنوب شرق كشور و قبل از مرز هندوستان بود برای حفاظت از راه های مذكور و مقابله با تهاجم بیگانگان قلعه و استحكامات كم نظیری در آن ساخته شده است.اوج شكوفایی اقتصادی بم قرن چهارم تا ششم هجری بوده است. ارگ بم بزرگترین بنای خشتی جهان بوده و با مساحتی بالغ بر شش كیلومتر مربع بر فراز تپه ای به ارتفاع ۶۱ متر واقع شده است. تا ۱۸۰ سال پیش مردم در ارگ زندگی می كردند.

... و به معلم جغرافی ام بگویید شاگردت «بم» را دوباره خوانده و نوشته است...

- بم: ویران

بم؟...

پیش از زلزله طبق آمار و اطلاعات موجود در استان كرمان ۱۸۲ هزار و ۴۰ نفر از مردمان كویر در شهرستان بم ساكن بوده اند كه زلزله مهیب آن جمعه سرد و تلخ حدود ۴۱ هزار نفر از آنان را به كام مرگ كشاند. آمارها می گوید نزدیك به ۱۰ هزار نفر از ساكنان این شهر نیز مجروح و بی خانمان شدند. برخی از گزارش های سازمان های بین المللی در روزها و ماه های پس از زلزله گزارش دادند كه پس از زمین لرزه پنجم دی ماه؛ تنها ۲۵ هزار نفر در شهر بم باقی ماندند و بقیه یا كشته شده و یا شهر را ترك كردند. بنابر برخی گزارش های رسمی ۱۸ هزار خانه در ۲۵۰ روستای شهرستان بم به كلی منهدم شد و حدود ۷۰ درصد مراكز آموزشی- فرهنگی از جمله ارگ تاریخی بم به عنوان بزرگترین مجموعه خشتی جهان ویران شد. علاوه بر آن یك سوم معلمان و ۱۰ هزار دانش آموز نیز در جریان زلزله بم جان باختند.آمارهای سازمان بهزیستی می گوید این حادثه مهیب ۵۰۰ معلول نخاعی بر جای گذاشت و دست كم ۶ هزار كودك یكی از والدین خود را از دست دادند و ۱۸۰۰ كودك نیز یتیم شدند.

بم: نیشگون

بم؟...


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.