پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

تنگی تنگ


تنگی تنگ

● تنگی تنگ
تُنگم و ناچار فرصت‌های تَنگی در من است
هرشب اما خواب می‌بینم نهنگی درمن است!
با دل تنگی که من دارم، شکستن دور نیست
کوزه غلتیده‌ای هستم که سنگی درمن است!
ماهرویا! مشکن …

تنگی تنگ

تُنگم و ناچار فرصت‌های تَنگی در من است

هرشب اما خواب می‌بینم نهنگی درمن است!

با دل تنگی که من دارم، شکستن دور نیست

کوزه غلتیده‌ای هستم که سنگی درمن است!

ماهرویا! مشکن این عشق غرورآمیز را

خفته در اندیشه حسنت، پلنگی در من است

تا کی از پشت حصار شهر می‌خواهی مرا؟

از چه می‌ترسی، مگر تیمور لنگی در من است؟!

سر به روی سینه‌ام بگذار تا باور کنی،

برسرعشق است اگر هر روز جنگی درمن است

عاقبت می‌گیرم از میخانه سهم خویش را

دامن مستانم و از عیش رنگی درمن است

گرچه خاموشم شبیه گنجه در پستوی خویش

چاره روز مبادایی، تفنگی درمن است!!

حسین جنتی

گاهی...

گاهی / برای بهانه‌ای که ندارم

مداد رنگی‌هایم را می‌تراشم

پروانه‌ای می‌کشم

که گل از گونه‌هایم بشکفد

دفترم را نبند/ کم کم

بال‌هایش تکان می‌خورد

و باور می‌کنم

رنگ بندی زندگیم را تکمیل کرده‌ام

گاهی که گلدان‌ها شکسته‌اند

و گل‌ها می‌خشکند

گاهی

که دو سومِ بدنم تبخیر می‌شود

و درد مسیر رگ‌هایم را می‌گیرد

پیش از آن‌که دفترم را ببندی

ورق‌های زندگیم را

برگردان / شاید

بی‌حواس‌ترین زن دنیا شده‌ام

که اشتباهی بهانه تو را

تراشیده است

منیره حسینی

مهربانی

خدا تو را برای مهربانی آفریده است

خدا برای عاشقان چه نقشه‌ها کشیده است

تو سیب نورسیده‌ای تو خنده بهاری،

که درمیان یک انار سرخ تازه چیده است

نگاه می‌کنم به آن پرنده مهاجر

گمان کنم حکایت دل تو را شنیده است

خدا غم آفرید و شادی آفرید اما

تو را فقط برای مهربانی آفریده است

مهدی جهاندار