شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

نكاتی چند درباره بازار سرمایه


نكاتی چند درباره بازار سرمایه

بازار سرمایه ایران خیلی بیشتر از سطحی نگری و تبدیل تحول ظاهری به اصلاح اساسی احتیاج دارد و مستلزم توجه دقیق و عاجل رئیس جمهور و گروه اقتصادی مورد اعتماد ایشان است

بازار سرمایه ایران خیلی بیشتر از سطحی نگری و تبدیل تحول ظاهری به اصلاح اساسی احتیاج دارد و مستلزم توجه دقیق و عاجل رئیس جمهور و گروه اقتصادی مورد اعتماد ایشان است.

مافیای داخلی و خارجی میخواهند نبض اقتصاد و صنعت ایران را در همین جا بدست بگیرند و علاوه بر ایجاد نارضایتی بین سه میلیون سهامدار جزء آن را به حساب دولت احمدی نژاد بگذارند.

در پشت صحنه این بازار مهم بحران زده- فرار سرمایه های جزء و كلان از تولید و صنعت و هجوم آن به بازار مسكن و دلالی در داخل- تبدیل و انتقال دلارهای آن به شیخ نشینها كه هر كدام شاخه ای از ضربه زدن به اقتصاد كشور است را باعث شوند. چنانچه دارند می كنند.

فاكتور دیگر ضعف و سقوط بورس بیرون كشیدن سرمایه ها از بورس حتی به ضرر، كه در اینجا هم یك عده از سرمایه داران سودجو در كمین نشسته اند با ایجاد نقدینگی سرگردان در جامعه تورم ایجاد می كنند.

این ها گوشه ای از فساد و ضعف این بازار است بی جهت نیست كه سرمایه داران موجود رانت خوار و بادآورده نه تنها از هر پیشنهاد اصلاحی دولت به نحوی مخالفت می كنند.

بی جهت نیست كه بر خلاف ظاهر نمی گذارند بازار سرمایه (بورس) رونق بگیرد، اخلال و خرابكاریهای این گونه سرمایه داران را اخیراً در ایجاد گرانی مصنوعی در ارزاق عمومی می توان مشاهده نمود. آنها بصورت مافیا و دسته های مختلف هر روز منسجم می شوند، جلسه هایی تشكیل می دهند و بوسیله چند روزنامه خاص به اصطلاح اقتصادی نظرات خود را توجیه می كنند. درحالیكه واقعیت در بازار سرمایه، در بانكها، در شركتهای تولیدی و اقتصادی غیر از اینست كه آنها می گویند.

ولی خوب می دانند كه اعمالشان در طریق ایجاد مانع و نارضایتی و تضعیف دولت است. اكنون هم در راه خصوصی سازی سالم و اجرای اصل ۴۴قانون اساسی سنگ اندازی می كنند درعین حالی كه می خواهند از این اقدام عدالت خواهی دولت سود كلانی ببرند. بررسی این مسئله را به عهده اهل فن می گذارم. می روم به بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار ایران).

با تصویب قانون جدید كه با اعمال نفوذ و دست كاری نواقص عمده ای دارد و حتی تضادهائی بین این قانون و قانون تجارت و قانون مجازات عمومی كه از قوانین عام هستند وجود دارد و تغییر مدیرعامل بورس و كم و بیش بدنه اجرائی بورس در ظرف حدود دو سال اخیر وضع بازار سرمایه بدتر شده كه اثبات این واقعیت جریان عینی و ملموسی است كه امروز در بازار سرمایه حكمفرماست. مضافاً اینكه بعضی شركتهای بورس كه سهامداران بزرگ در آنجا سهامدار هستند و احتیاجی به سود سالانه ندارند از آب گل آلود و اوضاع درهم برهم بورس سوءاستفاده می كنند.

حتی آن ۷-۶ تومان سودی كه در مجمع سود تصویب می كنید یا نمی دهند یا با ترفندهایی مانند برحسب نوبت اسامی الفبای سهامداران یا تعداد سهام نگه می دارند و عجیب تر اینكه بعضی شركتها نه تنها سود مصوبه را نمی دهند با افزایش سرمایه آنرا ظاهراً به اندوخته می برند و مبلغی هم از سهامدار مطالبه می كنند و حتی سود مصوبه را در مطالبات افزایش سرمایه منظور نمی كنند.

اگر كسی مدعی خلاف این است عنداللزوم اسامی چنین شركت بورسی را اعلام می كنم هر روز كه می گذرد مغزهای خلافكار علیه بازار سرمایه و سهامداران جزء ترفندهای جدیدی بكار می گیرند كه متأسفانه مدیریت ضعیف بورس گاهی بر آنها صحه می گذارید.

امروز یكی از ستون های مهم اقتصادی و صنعت بازار بورس سهام است كه دشمنان داخلی و خارجی (غالباً سرمایه داران بادآورده رانت خوار و دشمنان شناخته شده خارجی به وسیله ایادی خود) چشم بایجاد فساد بیشتر به آن دوخته اند كه بهترین جا برای زدوبند، ایجاد فساد، ایجاد بحران در اقتصاد و صنعت- ایجاد گرانی و تورم و نارضایتی طبقه متوسط است- آخر كدام بازار سرمایه است كه سودش در یك سال از سود سرمایه گذاری كوتاه مدت بانك ها كمتر باشد و اوراق مشاركت دو برابر آن سود بدهد یا مثلا سهام به قیمت كمتر از نصف قیمت اسمی اش برسد .

كافی است نظری به شركت های بورس بیاندازید ده ها شركت معامله می شود- تعداد زیادی زیان ده هستند مانند كارخانجات نساجی كه صنعت سنتی و قدیمی ایران بوده اند و كابل سازی البرز، نوشابه ساسان، ماشین سازی اراك، لاستیك دنا و غیره بیش از ۴۳۰ شركت در بازار سرمایه هستند از مزایای مربوطه استفاده می كنند از جمله (تخفیف مالیات).

از این تعداد حدود ۱۳۰-۱۲۰ شركت به طور اتفاقی و بسیار ضعیف در بورس معامله می شود و سهام فعال شركت ها در بورس بیش از ۱۵ تا ۲۰ شركت بیشتر نیستند كه آنهم به وسیله بورس بازان حرفه ای و سرمایه گذارها (حقوقی ها) تحت كنترل هستند و زنجیره اتحاد بسیار قوی آنها را به هم مربوط می سازد، عرضه و تقاضای مصنوعی ایجاد می كنند در قیمت ها دستكاری می نمایند حتی در پرداخت سود به سهامداران جزء دخالت می كنند و...

با این حساب از بورس اوراق بهادار ایران چه باقی می ماند؟ باور می كنید نام بعضی كارخانجاتی كه در بورس هستند به كمتر از نصف قیمت اسمی یا حدود آن معامله می شود واقعاً تأسف آور است كه كارخانجات نساجی ما كه روزی بهترین پارچه را تولید می كردند (مانند ایران برك- ایران پوپلین و یزدباف و...) اكنون تولید ندارند یا متوقف هستند و ضرر می دهند. این یك فاجعه است.

حالا دارند بر سر صنعت سیمان همان بلا را نازل می كنند. در اینجا به دو نكته مهم برای روشن شدن امر اشاره می كنم. طبق قانون مبنای واحد ارزش هر سهم شركت سهامی عام در بورس یك هزار ریال است یعنی موقع تشكیل شركت سرمایه آن مركب است از آورده های نقدی و ارزیابی كارشناسی از اموال (مخصوصاً زمین) كه مجموعاً به ثبت می رسد بعد آن را تقسیم بر هزار ریال می كنند.

تعداد سهام یك هزار ریالی شركت معلوم می شود. این سهم به همراه پیشرفت شركت با كارخانه ترقی می كند و به چندین برابر می رسد. پیشرفت شركت یا كارخانه هم مربوط به مدیریت- تولید- بازار داخلی و خارجی و... می باشد.

مثلا نمونه زنده آن امروز در بورس تهران شركت (باما) است كه در ظرف دو سال سهم یكهزار ریالی آن بیش از ۷۰ برابر شده یعنی كسانی كه از وضع این شركت اطلاع داشتند و سهم شان را در بازار بورس به گردش درآوردند ۷۰ برابر سود بردند و حالا هم كمتر سهامداری حاضر به فروش آن است- در مقابل شركت معتبر دیگری را مثال می زنم كه در ظرف سه چهار سال قیمت سهامش بیش از یكصد برابر سقوط كرده است.

پارس الكتریك كه روزی قیمتش بیش از ۷۰۰ تومان بود حالا ۴۵۸ ریال است! كه خریدار ندارد. ده ها شركت صنعتی و تولیدی چنین وضعی را دارند. بخصوص شركت هائی كه اكثریت سهامش متعلق به دولت بوده است. در اینجا ناچارم یك مسئله دیگر را در این مورد یادآوری بكنم- وقتی صحبت از خصوصی سازی و فروش كارخانجات دولتی به میان آمد سرمایه داران فاسد به تكاپو افتادند نحوه كارشان این بود كه كارخانه مورد نظر دولتی را ابتدا با گماشتن مدیران ضعیف و اخلال در تولید یا بهره زیاد سود بانكی ضعیف و زیان ده بكنند تا دولت (البته با اعمال نفوذ) مجبور به فروش آنها در مزایده (در واقع در مناقصه) شود و آنان به ثمن بخس آن را خریداری نمایند آن هم نه به منظور به كار انداختن آن كارخانه و ایجاد تولید بلكه پس از اخراج كارگران؛ فروش اراضی شركت كه به تنهائی چندین برابر خریدشان از دولت می شد و فروش ماشین آلات اسقاطی.

مراجعه كنید به خصوصی سازی چند سال پیش بعضی كارخانجات را توانستند ببلعند و درهم بكوبند. فروش بعضی كارخانجات دولتی تحت این برنامه مفسده دیگر بود. بعضی سرمایه داران كه تا اندازه ای شعور داشتند دوباره آن كارخانه را سرپا نگهداشتند.

نصرالله صادق زاده


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.