شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بوكس زنان از «عزیز یك میلیون دلاری» تا دنیای حقیقت یك دروغ بزرگ


هالیوود می تواند كاری كند كه فقط برای مدت دو ساعت در یك سالن تاریك سینما با تمام وجود بخندید یا گریه كنید و به تعمق و تفكر فرو روید و رویا بر شما غالب شود و حتی سبب شود كه شما هر چیزی را باور كنید اما حقیقت معمولاً چیزی متفاوت است

لوسیا ریكر در «عزیز یك میلیون دلاری» كار آخر كلینت ایستوود معروف و برنده جایزه اسكار برترین فیلم امسال این را بهتر از هر كس می داند.

او در فیلمی كه امسال مجموعاً چهار جایزه اسكار برد و هیلاری سوانك را در نقش یك بوكسور زن صاحب اسكار برترین بازیگر زن سال كرد، منفی ترین نقش را بازی می كند. از تمام جوایز اسكار كه به این فیلم رسید، هیچ یك مال ریكر نشد و این از آغاز هم مشخص بود زیرا او كه دوباره رل خودش یعنی یك مشت زن را بازی می كند و دیالوگی را نیز به او اختصاص نداده اند فقط برای این در وسط صحنه كاشته شده است كه رویا های عمدتاً دروغ هالیوودی شكل گیرد و سایرین اسكار های خود را بگیرند. حقیقت آن است كه لوسیا ریكر حقیقی تر از آن است كه به دنیای خیالی هالیوود بخورد و جزیی از آن شود. دنیایی كه در آن كاراكتر سوانك ۱۲ نفر را به طور پیاپی در همان راند اول ناك اوت می كند.

و سپس در مبارزه نهایی در برابر «ریكر»ی كه اگر هالیوود اجازه می داد وی را لقمه چپ خود می كرد، به نتیجه مساوی می رسد تا یك میلیون دلار جایزه نقدی بین شان تقسیم شود.

نباید ادعا كرد كه فانتزی و خیال همیشه شیرین تر و مفرح تر از واقعیت نیست و نیاز و لزومی به وجود آن نیست. در فیلم آخر ایستوود ۷۵ ساله تالار بوكسی كه در آن تمرین ها برقرار است و آن را «هیت پیت» نامیده اند، واقعاً یك سالن كامل و الگوی بوكس است، بازی ها فوق العاده است و دیالوگ ها هم حرف ندارد اما برخی از همان صحنه ها و دیالوگ ها به قدری خیالی و مبتنی بر وهم است كه با دیدن و شنیدن شان به خنده می افتید و می فهمید كه اینجا هر مكانی است الا رینگ و محل بوكس. مثلاً آنجا كه یك كشیش كاراكتر ایستوود را كه مربی سوانك است، یك راهنمای اجتماعی و فلسفی می خواند و یا جای دیگری كه ایستوود به شاگردش توصیه می كند كه ضرباتش را طوری بزند كه گوش حریف كبود شود و خودش بیفتد.

لوسیا ریكر كه ایفاگر رل یك بوكسور كج كردار و بدطینت در این فیلم است و حقیقتاً و در دنیای واقعی هم یك مشت زن حرفه ای است ادعا می كند كه برترین مبارز و بوكسور زن در دنیا است و این مثل این می ماند كه یك كبوتر ادعا كند بلندقدترین موجود دنیا است و با این كه او در قیاس با سوانك واقعاً یك بوكسور استثنایی است، اما رویای هالیوودی در این فیلم به قدری غلیظ است كه اثبات هر یك از دو حالت موافق و مخالف و له یا علیه هیچ گرهی را باز و مشكلی را حل نمی كند.

• «مدل» به جای بوكسور

صحبت كردن درباره وضعیت بوكس زنان و پایگاه و جایگاه آن در جهان كنونی نیز حلال مشكلات نیست و اصولاً این ورزش چنان سست و فاقد جایگاه است كه چیزی را نمی توان به آن افزود و یا كم كرد.

چند سال پیش كه كریستی مارتین چند پیروزی خوب به دست آورد و نمایش های جالبی را ارائه داد، همه به این نتیجه رسیدند كه بوكس زنان هم می تواند جدی و مهم باشد ولی او كه برای دان كینگ ترتیب دهنده مشهور مسابقات بوكس حرفه ای به میدان می آمد، ماندگاری لازم را نداشت و به دلایلی اعلام بازنشستگی كرد. این در مورد میا سنت جان هم صدق می كند كه برای باب آروم رقیب دان كینگ پای در رینگ می نهاد ولی او حتی در بهترین روز هایش نیز بیش از آنكه شبیه به بوكسور ها باشد به مدل هایی كه ادای مشت زنان را درمی آورد شباهت داشت.

هم كینگ و هم آروم به سرعت به این نتیجه رسیدند كه بوكس زنان برای آنان پولساز نیست. زنان دوست ندارند سایر زنان را در حال بوكس ببینند و مردان نیز آنها را فقط مسخره می كنند و وقتی می توانند نبرد تایسون با كلیچكو را ببینند، چرا به زعم خودشان به نمایش های فكاهی و تصنعی بروند؟! این چنین بود كه حتی به رغم اوج گیری لیلا علی دختر محمد علی كلی افسانه ای از ۱۹۹۹ به بعد و رسیدن عنوان برترین بوكسور فعلی زن جهان به وی بوكس برای این قشر چیزی بیش از یك ورزش مرده نبوده است.

ریكر بدون شكست است، مثل یك مرد ضربه می زند و بسیار مایل است در ورزشی كه دوست می دارد، جدی انگاشته شود. در دنیای هالیوود و جدیدترین فیلم اسكاری آن او قهرمان جهانی است كه برای شركت در مسابقه ای در لاس وگاس نیم میلیون دلار می گیرد. اما در دنیای حقیقت او بوكسوری است كه مسابقاتش حتی به اندازه تونیا هاردینگ، پاتیناژ باز معروف آمریكایی كه پس از توطئه بر علیه حریفش كارش به سیرك و مسابقات بوكس نمایشی كشید، پولساز نیست و از او هم كمتر دستمزد می گیرد و ای كاش كلینت ایستوود برای فیلمش نقشی را هم به هاردینگ می داد، زیرا در میان كاراكتر هایی كه باند و گروه سوانك را طی فیلم تشكیل می دهند وی نیز می توانست یك جزء ثابت باشد و می توانست همان قدر آشغال باشد كه برخی از آنها هستند.

ریكر همیشه تصور می كرده است كه می تواند محمدعلی بوكس زنان و عصر خود باشد. او در هلند بزرگ شد و آن جا ابتدا به «كیك باكسینگ» اشتغال داشت و به درجات قهرمانی در آن هم رسید و روایت می كنند كه بسیار هم اهل نظم و دیسیپلین بود.

اما آمدن او به آمریكا و سپس پرداختن تمام وقتش به ورزش بوكس و نرسیدن به آرزوهایش كار خود را كرد و او حالا در دنیای حقیقت هنوز یك بوكسور پرتلاش است كه می تواند در یك ثانیه هیلاری سوانك را ناك اوت كند اما در همان دنیا وقتی مدت به مدت مسابقه ای را برای او ترتیب می دهند، دلار قابل توجهی نصیبش نمی شود و كار به جایی كشیده كه امیدوار است تصویر او در «عزیز یك میلیون دلاری» وی را به جایگاهی در بوكس برساند كه مشت های او در رینگ و در صحنه حقیقی زندگی بدان نایل نكرده بود. ریكر در بهار ۲۰۰۵ می گوید: «بله امید من این است. اینكه صاحب شناسایی و شهرت تازه ای نزد مردم و كارگزاران بوكس شوم و به سراغم بیایند و مسابقاتم پولسازتر شود و به درجه و مقامی برسم كه همیشه حقم بوده است.»

قدر مسلم اینكه شانس ریكر برای این مهم بسیار بیشتر از سوانكی است كه هر چیزی هست الا یك بوكسور و در نوجوانی به ژیمناستیك می پرداخته است. با این حال بعید است ریكر به آرزویی كه می گوید برسد و بهتر است كه هنرپیشگی را جدی تر بگیرد، در كلاس درس سوانك بنشیند و هنرپیشه شود و از این پس سعی كند كه در هالیوود او را جدی بگیرند. زیرا سرنوشت فیلم و سینما و آدم های آن بسیار روشن تر از بوكس زنان است.

حتی لیلا علی هم با تمامی كمك های خاموش و جاذبه خیره كننده سابق پدر بیمارش نتوانسته است طی سال های اخیر به چهره اول بوكس بدل شود و هرگاه مسابقه ای برای او ترتیب داده شده به عنوان «پیش مسابقه» برای یك دیدار بوكس مردان بوده و نه یك پیكار اصلی و حتی زمانی كه او در شهر زادگاه پدر حماسی خود یعنی لوئیز ویل كنتاكی به میدان آمد، مجبور شد بپذیرد كه نقش دوم را در قیاس با مایك تایسون بازی كند و صرفاً پیش مسابقه نبرد تایسون باشد كه ساعتی بعد از دیدار لیلا با حریفش انجام شد.

با این حال ریكر از رویا هایش خارج نمی شود و معتقد است كه به عنوان یك بوكسور حقیقی و قوی و مستعد باید به حقش برسد. «این طوری نمی شود. میاسنت جان فقط با سلاح تیپ و پز خود مطرح شد و لیلا به نام و اعتبار پدرش. من به هیچ یك از این موارد نیاز ندارم و خودم قدرتمند هستم. اصولاً هیچ یك از این كمك های جنبی ماندگاری ندارند.»

• گارسنی كه یك بوكسور فوق العاده می شود

در هالیوود چنین نیست و كار ها شكلی كاملاً متفاوت دارند. آنجا كاراكتر سوانك و یا همان دختر و عزیز یك میلیون دلاری به سرعت در بوكس جا می افتد. او یك گارسن زن است كه آرزو دارد مشت زنی موفق شود و كلینت ایستوود مربی پیری است كه او را به آرزویش می رساند. در كمتر از دو سال كاراكتر ایستوود او را به درجه بوكسوری می رساند كه می تواند هر حریفی را با یكی دو ضربه ناكار و ناكام كند و به شكل خیره كننده ای بر آنان پیروز شود و سرانجام به یك نبرد بسیار پولساز پای بگذارد.

اما پایان كار در فیلم ایستوود تراژیك است و كمتر چشمی را می یابید كه در خاتمه فیلم قطره اشكی در آن ننشسته باشد. با این حال باید در تائید حرف های خود ایستوود و برخی منتقدان گفت كه «عزیز یك میلیون دلاری» در درجه اول فیلمی است عاطفی و درباره عشق و نه فیلمی منحصر شده به بوكس. البته عشقی پدر و فرزندگونه بین كاراكتر ایستوود و شخصیت سوانك. بقیه موارد می تواند در این فیلم كاملاً غیرحرفه ای و دور از واقعیت باشد. مثل صحنه های آغازین یك فیلم كه یك پزشك فقط به بهانه جراحت برداشتن گونه یك بوكسور دستور قطع مسابقه را صادر می كند حال آن كه در دنیای حقیقی گاهی جراحت های عمیق تر نیز چنین توصیه و پیامدی را سبب نشده است.در صحنه نبرد نهایی و سرنوشت ساز فیلم نیز این هویدا است. موقعی كه بوكسورها گاه كارهایی می كنند كه حتی تایسون نیز در زمان گازگرفتن و كندن قسمتی از گوش ایوندر هالی فیلد آن را انجام نداده بود. در فیلم ایستوود بوكس زنان مهیج، غنی، فنی، پربار، پر از شیرینی و شگفتی و دراماتیك و فوق العاده است و این یك دروغ بزرگ است. در دنیای حقیقت بوكس زنان به رغم تمام كوشش ریكر و لیلاعلی و همتاهای آنان یك چیز مرده، تصنعی و حتی گاه تمسخرآمیز است كه سیرك ها و نمایش های كشتی كچ را به یاد می آورد كه اگر به راه انداخته شده فقط با اهداف نمایشی است و حتی راندهای مبارزات آنان نیز برخلاف مردان دو دقیقه ای (و نه سه دقیقه ای) است.

از لیلا علی و ریكر می توان قهرمانان بزرگی ساخت. اما بوكس زنان را برای این نساخته اند كه از آنها تصویر یك قهرمان بزرگ بر جای بماند و به كلام خود ریكر، به حقشان برسند. هرچه مردان قدرتمند هستند و به آنان یاری رسانده می شود، محیط و امكانات در اختیارشان است، در بوكس زنان كسی یافت نمی شود كه فقط با یك مشت مایك تایسون شود و اگر بخواهد هم چنین كند كسی نیست كه فرصتی را نصیبشان كند.

آرزوهای ریكر همان طور كه پیشتر گفتیم پابرجا است و می خواهد دنیای بوكس زنان را غنی و عوض كند و این در حالی است كه سن او مثل سن كاراكتر هیلاری سوانك در «عزیز یك میلیون دلاری» دائماً بالاتر می رود. آرزوی او این است كه كریستی مارتین از بازنشستگی خارج شود، به رینگ بازگردد و دوباره با او بجنگد و هر دو پولدار شوند و سپس وی بتواند به باقی مانده زندگی ورزشی اش برسد و درست مانند كاراكتر سوانك ریكر دوست دارد با پول ناشی از فتوحاتش برای مادرش یك خانه نو و شیك بخرد. اما برخلاف



همچنین مشاهده کنید