سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

طناب را دار می زنند


طناب را دار می زنند

خیابانی پاپپن تر طناب را دار می زنند
و دیگر
فصلی به نام باران نیست
باد هم برای قطب انشا می نویسد
هی تکرار
تکرار خورشیدی که خانه ش مشرق است
ماهی که زمینش شب
چرا به خود نمی ایید …

خیابانی پاپپن تر طناب را دار می زنند

و دیگر

فصلی به نام باران نیست

باد هم برای قطب انشا می نویسد

هی تکرار

تکرار خورشیدی که خانه ش مشرق است

ماهی که زمینش شب

چرا به خود نمی ایید

کلاه بر سر باران گذاشته اند کلاهی برفی

واز چشم مادر گرفته اند اشک

این ابر ها سر گذشتی آویزان دارند

خیلی عجیب نیست

ستاره ای در بازار آسمان ماه بفروشد

کوچه ای بالاتر

شهر با درود و دروغ

صداقت روستا را گول می زند

چند قدم جلوتر

لهجه ی شادی یخ گرفته

و تو برای این که سرما نخوری

به غم می گویی کرکر باش .

عابدین پاپی