پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گناه و مدرنیته


گناه و مدرنیته

گفتن عباراتی چون گناه چیست تاریخ گناه كدام است آیا انسان می تواند لحظه ای بدون احساس گناه دوام آورد آیا احساس گناهكاری یكی از اركان فرهنگ است یا وسیله ای اخلاقی برای ترور

بختیار علی نویسنده و متفكر كرد زبان، سال ۱۹۶۰ در شهر سلیمانیه كردستان عراق به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه بغداد است و اكنون مقیم كشور آلمان می باشد.به ختیار عه لی از جدی ترین و تاثیرگذارترین روشنفكران معاصر كردستان است، كه بیشتر تالیفات نظری و تحلیلی خود را در مجله پرنفوذ رهند (RAHAND) به چاپ رسانید كه آن را همراه تنی چند از متفكران كرد زبان مقیم اروپا پایه گذاری كردند؛ و در این زمینه نیز كتاب های ستیزه جویان ایمان و خواننده قاتل را به تحریر درآورده است. عمده شهرت به ختیار عه لی به نقدهای بنیادین اش كه معطوف به ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاكم بر كردستان است برمی گردد؛ كه در این میان تقدس زدایی و نقد درونی رادیكال وی از مفهوم موجود «هویت كردی» و ناسیونالیسم كردی باعث بروز واكنش های گوناگون و متفاوتی در میان روشنفكران و سیاسیون كرد شده است. در حالی كه سنت گرایان واكنش خصمانه ای از خود نشان داده اند، اما از سوی دیگر تالیفات به ختیار عه لی مورد استقبال متجددان و جوانان علاقه مند شده است و موجی نو از مباحث نظری را در میان آنان به راه انداخته است كه در نوع خود بی نظیر می باشد.علاوه بر كارهای تحلیلی و مقالاتی كه حول محور غرب شناسی است، به ختیار عه لی تا حال چندین رمان و مجموعه شعر نیز به رشته تحریر درآورده است كه از آن جمله رمان های غروب پروانه و واپسین انار دنیا و آخرین رمانش شهر موسیقیدانان سفید كه در تیراژ ده هزار جلد به چاپ رسیده را می توان نام برد. با توجه به تاكید این مقاله بر درهم تنیدگی جوهر معانی گناه در نظام های اسطوره ای _ دینی و معانی جرم در نظام های حقوقی و قضایی مدرن كه در آنها گناه به جرم تغییر صورت می دهد. مترجم این متن بر سر انتخاب معادل گناه یا جرم برای مفهوم مورد نظر نویسنده در شك بوده و لازم به یادآوری است كه در این متن می شود به جای گناه از مفهوم جرم كه حاوی معانی حقوقی در سیستم جرم شناسی مدرن است در تمامی موارد به جای گناه استفاده كرد.

تمامی جریانات روشنفكری، تنها در مصاف پرسش های حیاتی، قادر به صورت بندی یك فرهنگ روشنفكری واقعی بوده اند. فرهنگی كه در مسائل جزیی و روزمره مضمحل و ذوب نشده و سودای پاسخگویی تمامی پرسش های اساسی را نیز در خود داشته باشد. فرهنگی كه پرسش های اساسی و بزرگ را واگذارد، در واقع تاریخ تفكر را نیز واگذارده است- و روشنفكری كردی معاصر ما در چنین چنبره ای است. تمامی مراحل مهم تفكر با چند پرسش اساسی شروع شده اند، یونانیان حضور خویش را با چند پرسش اساسی و بنیادین شروع می كنند. پرسش آنها معطوف به كشف عناصر بنیادین هستی است اگر به تعبیری مدرن تر نیز سخن بگوییم می توان گفت مسئله یونانیان كشف عناصر بنیادین تكوین طبیعت و عناصر متعالی ساخت بیولوژیك و روانی انسان است. شاید پاسخ تفكر یونانی به این مسائل، امروزه ارزشمند نباشد، اما پرسش ها و روش برخورد آنها با این پرسش ها هنوز به اهمیت خویش باقی است. این اهمیت تا حدی است كه متفكری چون پوپر درباره تفكر یونانیان می گوید: حیات و تداوم یونانیان نه به خاطر پاسخ ها، بلكه از رهگذر پرسش هایشان است. سعی این گفتار مختصر تامل در باب یكی از كهن ترین مسائل و پرسش های تاریخ انسان است- پرسش از «ماهیت گناه». با روشنگری مرحله ای جدید در تاریخ پرسش شكوفا می شود. سعی اصحاب روشنگری كشف موقعیتی جدید برای انسان است، پاسخ های «دین» در این مرحله دیگر كنجكاوی های ذهنی انسان را تسلی نمی داد. روشنگری به مثابه گفتاری پرسشگر بر این دو پرسش بنیادین استوار است: پرسش از ماهیت شناخت و ماهیت آزادی. لیكن این پرسش ها خود با چندین ریشه دینی عمیق مرتبط هستند. یعنی این پرسش ها خود در ارتباط با پرسشی دیگر نگریسته شده اند، در ارتباط با پرسش از «ماهیت گناه»۱ پیوستگی گناه و معرفت با افسانه آدم ابوالبشر و حوا شروع می شود. اما پرسش از این پیوستگی لاجرم ما را با دو راه و دو مقصد متفاوت درگیر خواهد كرد.

مسیر اول، پرسش از جوهر معرفت است به مثابه كنشی گناه آلود، یعنی كنشی كه قرابت با توده ای راز و طلسم مقدس دارد، طلسمی مقدس كه شكست اش نفی تقدس و لغزش به سوی شر است؛ مسیر دوم و پرسش درباره ماهیت گناه است. یعنی گفتن عباراتی چون گناه چیست؟ تاریخ گناه كدام است؟ آیا انسان می تواند لحظه ای بدون احساس گناه دوام آورد؟ آیا احساس گناهكاری یكی از اركان فرهنگ است یا وسیله ای اخلاقی برای ترور؟ در این گفتار سعی من حركت در مسیر پرسش دوم است. برای این درگیری نیز قسمتی از این حوزه وسیع را انتخاب خواهم كرد كه همانا خوانش سرشت گناه است از چشم انداز چند متن ادبی.

اسطوره شناسی یونانی، گناه را نه تنها یكی از صفات انسان، بلكه از صفات الهگان نیز می دانست. الهگان انسان وار یونانیان، مانند انسان باید در برابر گناهشان عقوبت شوند. آنها نیز مانند آدمیزاد دارای خصوصیاتی از قبیل مشاوره، تصمیم، ندامت، عقوبت و بخشش، تعدی، توطئه، نافرمانی، عهدشكنی، مكاری و حسادت و غیره بودند. افسانه های یونانی حاوی حقایق بی شماری درباره تصور اساطیری خدایان هستند اما با ظهور ادیان توحیدی تصور خداوندی فراتر از نیك و بد و بری از صفات انسانی شكل می گیرد.

در ادبیات مكتوب ادیپ اولین گناهكار بزرگ است. ادیپ یكی از سمبل های تراژدی یونانی است كه تجسم عینی نحوه نگرش یونانیان به گناه است. اما ادیپ در عین حال نهاد ارتباط گناه و تقدیر نیز هست. گناهكاری ادیپ اختیاری نیست، بلكه ادیپ بازیچه تقدیر است. اگر فاوست به واسطه اراده دانش مرتكب گناه می شود، گناهكاری ادیپ ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. ادیپ آگاه نیست كه كنش هایش توسط قدرتی فراتر طرح ریزی شده اند. ادیپ فرزند عصر و مرحله ای از تاریخ شناخت است كه در آن انسان بازیچه ای است در دست تقدیر وضعیت حیات او قبل از تولدش ترسیم شده است، گناه او حاصل انتخابی شخصی نیست، بلكه حاصل سرنوشتی محتوم و نیرویی نامریی است. در مقایسه با ادیپ آدم و حوا نقشی آگاهانه در كنش خویش دارند و نافرمانی شان نیز امری است انتخابی و آگاهانه اما ادیپ جاهل ترین گناهكار تاریخ انسان است، چون ضمن ناآگاهی، بسیار دیر نیز نسبت به ماهیت كنش و گناه خویش آگاهی می یابد. ارتباط گناه و جهل از ادیپ شروع و به یكی از مضامین عمده ادبیات بدل می شود. این تز بعدها نزد شكسپیر كاملاً برجسته می شود. اتللو مانند ادیپ به سبب جهل دستش به خون دزدمونا آلوده می شود. اتللو و ادیپ ناآگاهی به یكدیگر شبیه هستند، لیكن تفاوتشان در نقش الهگان است. اگر در عصر ادیپ الهگان در فرآیند گناه نقشی مستقیم دارند، در ماجرای اتللو خداوندان تنها ناظر اعمال انسان هستند. داوری شان بی طرفانه. اتللو فرزند عصری است كه منشاء گناه و جرم آدمی توطئه انسان های دیگر است نه خدایان.

در عصر روشنگری این معادلات به هم می خورد. روشنگری هم زمان با تولید وسیع دانش، انبوهی گمان و ابهام نیز با خود دارد. روشنگری ضمن بخشیدن توانایی تاثیرگذاری به عقل، به همان گونه نیز توانایی شكستن پوسته های پنهان گناه را به انسان داده و ساحت های گناه را به جزیی از رفتار انسان بدل می سازد. به تعبیری دیگر روشنگری انسان را از ملكوت گناه آسمانی به قلمرو گناه انسانی انتقال می دهد. یعنی از فرمانروایی خداوند به سوی قلمروی كه در آن این انسان است كه مرز گناهان را تعیین می كند.

این مسائل به صورت های گوناگون در ادبیات و خاصه در چند متن ادبی منعكس شده اند. مقایسه كوتاهی میان ادیپ و جوزف كاف قهرمان رمان محاكمه كافكا می تواند مقایسه ای روشنگر باشد. به همین گونه مقایسه هملت و راسكولنیكف نیز ساحت های دیگری را آشكار خواهد كرد.

خصوصیت اصلی ادیپ چنان كه پیش تر گفتیم ناآگاهی او است از گناه. ادیپ نمی داند طاعونی كه تیبا را درنوردیده به علت گناهی است كه او مرتكب شده. اما جوزف كاف از همان سطور اول از گناهكاری خویش مطلع است. اما پرسش این است كه گناه جوزف كاف چیست؟ در واقع او گناهی مرتكب نشده، بلكه گناه او نماد نوعی از گناه است كه تمامی مردمان عصر مدرن در احساس آن مشترك هستند. گناه جوزف كاف گناهی است مجازی كه تن به تعین نمی دهد و معنای نمادین اش از وجه واقعی اش مهمتر است. همه ما نسبتاً آگاهیم كه سنگینی گناه ادیپ امری است مسلم، كشتن پدر از همان لحظات آغازین تاریخ انسانی گناهی بوده نابخشودنی- و از این بدتر زنای ادیپ با محارم است. طبق نظر لوی اشتراوس بنیاد فرهنگ انسان بر اصل «منع زنا با محارم» نهاده شده و این حرام و منع در تمامی فرهنگ ها و ادیان ابتدایی نیز حضور دارد. ادیپ دو گناه مرتكب شده؛ كشتن پدر و زنا با مادر. اما مشكل اصلی ادیپ عدم آگاهی از این دو گناه است. یا به زبان فرویدی آگاهی او به صورت «ناخودآگاه» است و «آگاهی» متحقق نشده است.

عصر یونان و روزگار ظهور و تثبیت ادیان توحیدی، پرسش از كیفیت و ماهیت گناه را به مثابه دغدغه ای همیشگی و عام در بطن خود داشته و انگار كل انسانیت در آن دو عصر مدام مشغول جواب گویی به این پرسش بوده اند كه گناه چیست؟ اسطوره های یونان فرهنگ نامه ای عظیم هستند برای تحقیق در باب صورت های گناه و ماهیت شان. بعد از این اسطوره ها در درجه دوم ادیان آسمانی قرار دارند كه تلاش هایی عظیم هستند برای تبیین معنای گناه و توضیح دلالت های گناه به گونه ای كه می توانیم بگوییم مفهوم گناه در عصر كلاسیك معلوم و متعین تر از معانی این مفهوم در عصر روشنگری است. دین معنای گناه را به صورتی معین طبقه بندی می كند. لیكن مدرنیته معنای گناه را پراكنده می سازد. در واقع مدرنیته خود تغییری است بنیادی و رادیكال در معنای گناه، حتی در جامعه ای مانند جامعه كردی نیز این معنا در متون كلاسیك صورتی معین تر از صورت های امروزی داشته است.

نوشته: به ختیار عه لی

ترجمه: صلاح الدین كریم زاده

منبع: عه لی، به ختیار، خواننده كشنده، مجموعه گفت وگو و مقالات، انتشارات رنج، سلیمانیه ۲۰۰۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.