سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
سینمای حقیقت
این یاداشت مختصر، یک یادآوری و به بهانه سالروز تولد «روبرت برسون» کارگردان سرشناس فرانسوی و البته تاریخ سینما است که با آثار تاثیرگزاری که در طول زندگی حرفه ایاش خلق کرده، جایگاه ویژهای را در تاریخ سینما به خود اختصاص داده است. قطعا پرداختن به سینمای فیلمسازان بزرگی همچون «برسون» خیلی فراتر از اینگونه یادداشتها و مطالب میتواند باشد. خوشبختانه امروزه دسترسی به آثار «برسون» و تماشای آنها به آسانی امکانپذیر است و همین امر، راه را برای علاقهمندان به آثار برسون هموار نموده است. سینمای برسون، سینمایی خاص است، سینمایی به شدت شخصی که شاید باب طبع برای همه کسانی که سینما را دنبال میکنند، نباشد و یا بهتر باید گفت که سینمای عامهپسند نیست. اما اگر با اندکی تحمل به تماشای آثار این فیلمساز بنشینیم و شخصیتها را خوب ببینم و دنبال کنیم و البته به قراردادهای فیلمساز نیز توجه داشته باشیم، قطعا از سینمای برسون لذت خواهیم برد و در دنیای او غوطهور خواهیم شد. «روبر برسون» متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۰۱ در شهر «پیردودوم» فرانسه است. برسون، فیلمسازی است که به لحاظ فرم آثارش، میتوان او را صاحب سبک دانست. فیلمهای برسون، آثاری هستند که در آنها بیشتر به روابط میان انسانها، مشکلات، دشواریها و سرنوشتشان پرداخته میشود.
انسانهایی که همواره دچار رنج و عذاب هستند و برسون ما را به ریشههای این رنج و عذاب و به حقیقت، تا حد زیادی نزدیک میکند. از طرفی فیلمهای برسون را باید آثاری برآمده از سرشت و شخصیت خود او دانست. با تماشای آثار برسون، میتوان به درونمایههای معنوی قابل تاملی، هم در فضا و شخصیتهای فیلمها و هم شخصیت «برسون» که به دین و مذهب و عرفان مسیحی علاقه دارد، پی برد. البته سایه اندیشههای مذهبی بر دنیای آثار برسون، بهگونهای است که هرگز، اشباح نشدهاند و یا بهتر میتوان گفت به نمادگرایی و سمبولیسم در ذهن تماشاگر تبدیل نمیشوند. بلکه این اندیشههای مذهبی آنقدر درست و حرفهای به کار رفتهاند که تماشاگر را به فکر کردن درباره آن وا میدارد و در اصل این مهم، به آثار برسون فرم و معنا میبخشد و حتی آنها را در رده بهترین آثار معناگرای تاریخ سینما نیز قرار میدهد. برخی از عناصر مهم در سینمای برسون و سبک شخصی او که در تمامی آثارش آنها را به کار گرفت، کند و کاو در روابط و درونیات شخصیتها و زندگی آنها، توجه و علاقه در نشان دادن رنج و درد و انزوای انسان، موضوع خودکشی، بیماری و مقوله «مرگ»، استفاده از فضاهای ساده و روستایی (در کمتر فیلمی از برسون شاهد زندگی شهری و فضای مدرن هستیم).
استفاده برسون و علاقه مفرط او به بازیگران غیرحرفهای، ریتم آرام و فضای سرد و دلمرده، استفاده از موسیقیهایی که با فضای کار او کاملا همخوانی دارد، ایجاد قابهایی زیبا و منحصربهفرد، استفاده از رنگ و به کار بردن آن به بهترین شکل (به علت پیشینهای که برسون در زمینه نقاشی داشت)، ایجاد فضای معنوی و استفاده از اندیشههای مذهبی که نشات گرفته از شخصیت خود برسون بود، این موارد، برخی از مولفههای مهم سینمای برسون هستند.
● نگاهی کوتاه به فیلمهای «برسون»
برسون، نخستین فیلم بلند سینماییاش را در سال ۱۹۴۳ و با نام «فرشتگان گناه» کارگردانی کرد. این اثر حال و فضایی مذهبی دارد و با اینکه فیلمی است به شدت ساده، اما بسیاری از شاخصههای سبک ی خاص برسون را در خود به همراه دارد. ریتم آرام و فضایی سرد و آکنده از سکوت، فضای روحانی فیلم، روابط روانشناختی و برخوردهای اخلاقی میان شخصیتها، عذاب روحی و رنج انسانها و رویارویی آنها با مرگ. در فیلم «فرشتگان گناه» برسون، از معدود دفعاتی بود که از بازیگران حرفهای استفاده کرد، در حالی که هدایت بازیگران به گونهای است که اجازه هیچگونه بروز احساساتی به آنها داده نمیشود؛ موضوعی که برسون از آن تا آخرین فیلمش نیز بهره گرفت. فیلم درباره دختری عجیب است به نام «آن ماری» که وارد صومعهای میشود و میکوشد در آنجا زنانی که در گذشته مرتکب گناه شدهاند را به لحاظ روحی تسکین دهد، اما خود نیز دچار مشکلاتی میشود.
«برسون» پس از این فیلم، «خانمهای جنگل بولونی» ۱۹۴۵ را کارگردانی کرد که فیلمنامهاش را با کمک «ژان کوکتو» نوشت. داستان فیلم درباره زن جوانی است به نام «هاپن» که پس از اینکه نامزدش «ژان» رهایش میکند به فکر انتقام گرفتن از او میافتد... «خانمهای جنگل بولونی» مانند اثر قبلی برسون «فرشتگان گناه» درباره تنهایی انسان و روابط میان آنهاست؛ با این تفاوت که فضای این فیلم، پرزرق و برق و اشرافی است، اما شیوه کارگردانی برسون همان گونه است که قبلا بوده. یکی از مهمترین ویژگیهای این اثر حضور پرقدرت و تاثیرگزار بازیگران در فیلم است. اما اثر بعدی برسون، «خاطرات یک کشیش روستا»۱۹۵۰، از بهترین آثار اوست که مهمترین مولفههای کارگردان را نیز در خود جای داده است؛ داستان فیلم درباره کشیش جوانی است «لیدو» که برای شروع کار خود به یک روستا میرود.
کشیش با اهالی روستا، رابطهای دوستانه برقرار میکند و سعی میکند در مشکلات، به آنها کمک کند، اما پس از مدتی خود با واقعیت تلخی روبهرو میشود که در مییابد مبتلا به سرطان معده است و همین اتفاق او را به انزوا میکشاند. «برسون» پس از این در سال ۱۹۵۶، فیلم «یک محکوم به مرگ گریخت» را ساخت که از دیگر آثار مهم اوست. فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شد و تلاش مردی جوان «فونتن» را به تصویر میکشد که سعی دارد از زندان بگریزد، فیلم به وضوح تنهایی و رنج انسان را نشانه میگیرد که با توسل و ایمان به خدا، رهایی از اسارت را میطلبد. اثر بعدی «برسون»، فیلمی است به نام «جیب بر» ۱۹۵۹ که با نگاهی به رمان «جنایات و مکافات» ساخته شده است. موضوع فیلم درباره مرد تنهایی است، «لاسال» که برای امرار و معاش، دست به جیببری میزند،او بارها به زندان میافتد و هربار پس از آزادی سعی میکند به خود بیاید و راه درستی را انتخاب کند. فیلم «جیب بر» درباره انسانهایی است که میکوشند به هر طریقی که شده زنده بمانند.
«برسون» پس از فیلم «جیب بر» به سراغ موضوع معروفی میرود و «محاکمه ژاندارک» را به سال ۱۹۶۲ کارگردانی میکند. اثری که پیش از آن، فیلمسازان بزرگ دیگری از جمله «کارل تئودور درایر»، «ویکتور فلمینگ» و «اتوپره مینجر» آن را به فیلم برگردانده بودند؛ اما نسخه «برسون» یکی از دقیق ترین و زیباترین فیلمهای ساخته شده درمورد «ژاندارک» است. پس از ساخت «ژاندارک»، برسون مدتی از فیلمسازی دور ماند تا اینکه در سال ۱۹۶۶ دست به کار بزرگی زد و یکی از بهترین فیلمهای خود و حتی تاریخ سینما را کارگردانی کرد.
فیلم «ناگهان بالتازار» نقطه اوجی در کارنامه «برسون» است که جایگاه او را در تاریخ سینما، بیش از پیش محکمتر کرد؛ داستان تلخ و گزندهای درباره عشق یک دختر به یک الاغ،«بالتازار»، که همراه آنها شاهد سرنوشت غمانگیزشان در دنیایی تاریک هستیم. پس از «ناگهان بالتازار» برسون، فیلم مهم و تاثیرگزار دیگری را کارگردانی کرد. «موشت»۱۹۶۷، بر اساس رمانی از «ژرژ برنانوس» اثری درخشان و شاعرانه و از تلخ ترین آثار «برسون» به حساب میآید. «موشت» داستان غم انگیز دخترکی فقیر است که از خانواده، دوستان و اطرافیان، طرد میشود و در نهایت پس از اینکه مادرش را از دست میدهد، خود را به کام مرگ میکشاند، صحنه پایانی فیلم در یادها میماند.
سپس «برسون» در سال ۱۹۶۹ اولین فیلم رنگیاش را کارگردانی کرد، فیلم «یک زن نازنین» بر اساس داستانی از «فئودور داستایفسکی» ساخته شد که این فیلم نیز در رده بهترین آثار او قرار میگیرد؛ داستان درباره زن و مردی است که به رابطه آنها از زمان آشنایی و اتفاقات پس از آن که در نهایت به تراژدی ختم میشود، میپردازد. پس از «یک زن نازنین» برسون، طی اوایل دهه ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۸۳، چهار فیلم دیگر را کارگردانی کرد. فیلمهای «چهارشب یک رویابین»(۱۹۷۱)، «لانسلو دولاک» (۱۹۷۴)، «شاید شیطان»(۱۹۷۷)، و «پول» (۱۹۸۳)، که در بین آنها «لانسلودولاک» و «پول»، فیلمهای ارزشمند و قابل توجهی هستند.
«روبربرسون» نه فقط یک فیلمساز عادی، بلکه یک هنرمند به تمام معنا بود. یک شخصیت نابغه و برجسته. نام «برسون» احساسات متفاوتی را در همه کسانی که سینمای او را دنبال میکنند برمی انگیزد. فیلمسازی که هیچگاه از مسیر خود خارج نشد و همواره راهی را دنبال کرد که به آن ایمان کامل داشت. «برسون» همواره در آثارش، سعی در به تصویر کشیدن حقیقت بود. سینمای برسون، سینمای حقیقت است.
حسن نیازی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست