چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
حیات دوباره دیروز در رباعیات زبردست
رباعی یا چارگانی را میتوان از قدیمیترین قالبهای شعر فارسی نامید كه در ادبیات عرفانی ما نیز از موقعیت شایستهای برخوردار بوده است. در این بخش دفتر شعر تازه ایرج زبردست با نام حیات دوباره دیروز بررسی میشود.
شاید بتوان ایجاز و كوتاهی رباعی را علت اصلی بهره وری عرفا و فلاسفه از این گونه شعری دانست. در قیاس با قالبهای دیگر شعرپارسی، رباعی قالبی كاملا ایرانی است كه در خصوص پیدایش آن نیز دو نقل افسانه آمیز دادهاند. شمس قیس رازی در كتاب المجعم، رودكی شاعر قرن چهارم را مبداء پیدایش رباعی میداند و توضیحی نه چندان واقع گرایانه در خصوص آن میدهد. گویا روزی رودكی از برزنی در حال گذر بوده و كودكان را در حال بازی (شاید جوز گردو بازی) دیده است. وقتی كه یكی از كودكان جوز را به سمت چاله گو میغلتاند ناخواسته و غیر ارادی زمزمه میكند: غلتان غلتان همیرود تا بن گو و رودكی این وزن را میپسندد و آن را گرفته و رواج میدهد. روایت دوم در خصوص پیشینه رباعی سرایی در كتاب تذكره الشعرای سمرقندی آمده كه یعقوب لیث، شاهد جوزبازی پسرش با كودكان دیگر بوده كه زمان غلطیدن گردو به طرف گودال، پرش با ریتم و آهنگی میخواند: غلتان غلتان همیرود تا بن گو، یعقوب از این وزن خوشش میآید و در شور با بزرگان وزن آن را معین میكند و بعدها در این وزن شعر میسرایند. مهم نیست كدام یك از این روایات صحیح باشند؛ نكته حائز اهمیت این است كه رباعی شعری است ایرانی كه از قرن چهارم هجری قمری (از زمان رودكی به بعد) شعرا و عرفای بزرگی در این قالب طبع آزمایی كرده و آثار بزرگی را به یادگار گذاشته اند. از خود رودكی نزدیك به ۳۵ رباعی باقی مانده كه بیشتر آنها عاشقانه است. بزرگانی چون عطار نیشابوری در كتاب مختارنامه صاحب دو هزار رباعی است و خیام در قرن چهارم و پنجم رباعیات فلسفی جانداری میسراید كه بهترین است. همچنین از مهستی گنجوی كه تنها بانوی رباعی سرای ایران است رباعیات دلپذیری به یادگار مانده است. در قرن هفتم هجری مولانا رباعیاتی سروده كه شمار آن به حدود یك هزار و نهصد میرسد و اكثر آنها عارفانه است. سعدی شیرازی نیز یكصد و پنجاه رباعی دارد و سرانجام حافظ شیرازی كه چهل رباعی از او به یادگار مانده است. شعر چارگانی مدتی بسیار مهجور ماند و اگر كسی هم گاه گاهی رباعی میگفت از سر تفنن بود و لاغیر. اما مدتی است كه ایرج زبردست به همگان ثابت كرده است كه میتوان از سر تفنن رباعی سرایی نكرد بلكه آن را به عنوان یكی از كهن ترین قالبهای شعر پارسی جدی قلمداد و همه انرژی، نیرو و قریحه شاعری را صرف آن كرد. چارگانیهای او حاكی از این است كه زبردست عرفان و اندیشههای عرفانی را خوب شناخته و بر همه لطایف و ظرایف پرشور عرفان ایرانی - اسلامیوقوف یافته و در سودجویی و استفاده از آنها بسیار هنرمندانه و زیركانه عمل میكند:
زد بانگ كسی كه جادهها را میزیست:
ای بی خبر از عاقبت راه نایست
آن سوی قدمها كه نمیدانم كیست
پیوسته كسی هست كه میگوید: نیست!
آنچه زبردست را با دیگر رباعی سرایان امروز متمایز ساخته، توجه شاعر به من ملكوتی است كه در سطح بسیار فراتری از من رمانتیك شاعر قرار دارد. زبردست تحت تاثیر من رمانتیك میسراید:
امروز بیا ترانه خوانی بكنیم
با سبزه و آب هم زبانی بكنیم
عید است و غبار غم گرفته است دلم
ای اشك بیا خانه تكانی بكنیم
□□□
تا گریه طلسم درد را میشكند
دل، حرمت آه سرد را میشكند
دریای هزار موج طوفان خیز است
اشكی كه غرور مرد را میشكند
اما رباعیاتی كه هویدا كننده من ملكوتی یا فرامن میباشد، یارای تاثیرگذاری شگرف تر و پرثمرتری را بر خواننده آگاه دارد. آن زمان رباعیات زبردست به اوج میرسد كه از شوریدگی و حیرانی و سرگشتگی به عنوان خمیرمایه و وجه غالب چارگانه استفاده نماید:
او، من، تو چقدر در تلاشند همه
از حادثه سنگ میتراشند همه
من از تن او گذشت، من او شد و گفت:
ای كاش تو باشی و نباشند همه
□□□
آن سوی جهان دهانی از همهمه نیست
از ریزش تدریجی تن واهمه نیست
آن سو، نه زمان، نه سمت.
اینجا كه منم:
شكل دگری هست كه شكل همه نیست
زبردستی زبردست در استفاده از اندیشههای عرفانی در شعر به حدی است كه بسیار زیبا یارای تلفیق اندیشه و خمیرمایه عرفان با عصیان و اغراق و شطحیات را دارد و ماحصل آن را در دژ مستحكمیاز نظر ساختار و مفهوم مشاهده میكنیم كه در رباعیاتش تبلور مییابد: من: لال توام سیر تكلم هستم
در بعد زمان نهایتی گم هستم
خطاط، قلم به دست هر كس ندهد
شمس دگرم خط چهارم هستم
□□□
گفتند: كلام تابناكم كفر است
اندیشه اشراقی تاكم كفر است
اینان كه طواف میكنم میكده را
گر كعبه نسازند ز خاكم كفر است
در این گونه اندیشههای اشراقی است كه ایرج زبان به شطح میگشاید و با پیر مكتبش در فراسوی عالم ماده جامیمیزند و سر را به آهنگی كه نیست به حالت سماع این طرف و آن طرف میبرد:
چون پیچك پیچ و تاب خوردم آن شب
یك میكده نور ناب خوردم آن شب
این مستی من، مستی عالم سوزی است
همراه علی شراب خوردم آن شب
ایرج زبردست در سرایش رباعیهای عاشقانه هم بسیار قوی و چیره دستانه عمل میكند:
امشب دلم از آمدنت سرشار است
فانوس به دست كوچه دیدار است
آن گونه تو را در انتظارم كه اگر
این چشم بخوابد آن یكی بیدار است
□□□
ای مثل غرور ساده آینه فاش
كاری نكنی شكستگی آید و كاش
دیدار تو با آینه حرفی دارد
هم با همه باشی و هم جدا از همه باش
رباعیات زبردست را تنها میتوان با عنوان و حال و هوای رباعی محض خواند. چارگانههایی كه با گذشت زمان پخته و پخته تر میگردد و شوریدگی را به عرصه زبان میكشاند و زبردست هر چه در راستای استفاده از انوار متجلی عرفان تلاش بیشتری نماید جایگاهش را در شعر فردا مستحكمتر خواهد كرد. كتاب حیات دوباره دیروز به كوشش بهاءالدین خرمشاهی و محمد اجاقی توسط نشر قطره به بازار آمده كه علاوه بر رباعیات زبردست، نقدها، نظرات و ستایش بزرگانی چون منوچهر آتشی، محمد حقوقی، منصور اوجی، بهاءالدین خرمشاهی، مرتضی كافی، پرویز خائقی، منصور رستگار فسایی، عطاءالله مهاجرانی و ... در ابتدای كتاب آورده شده است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
آمریکا ایران غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت سیل تهران قوه قضاییه هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی شورای شهر تهران دستگیری پلیس
قیمت دلار بانک مرکزی خودرو سایپا قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما موسیقی دفاع مقدس رسانه ملی تئاتر فیلم کتاب
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن ترکیه نتانیاهو افغانستان اوکراین
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال بایرن مونیخ سپاهان تراکتور لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل تبلیغات گوگل ناسا همراه اول آیفون ماه
کاهش وزن داروخانه مسمومیت سازمان غذا و دارو ویتامین قهوه خواب دیابت بارداری