چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

قلب ها در بن بست آمار


قلب ها در بن بست آمار

برخی آمارها نشان می دهد در تهران از هر ۲۰۰۰ نفر مراجعه کننده به مراکز قضایی در شاخه خانواده, ۵۰۰ پرونده در زمینه طلاق شکل می گیرد

برخی آمارها نشان می‌دهد در تهران از هر ۲۰۰۰ نفر مراجعه‌کننده به مراکز قضایی در شاخه خانواده، ۵۰۰ پرونده در زمینه طلاق شکل می‌گیرد. برخی آمار‌های ارائه‌شده از وجود ۱۲ هزار طلاق توافقی طی یک ماه در سراسر ایران خبر می‌دهد و چنین طلاقی دومین موضوع پرونده‌های مدنی معرفی شده است. بعضی افراد از رتبه چهارم ایران در عرصه جهانی خبر می‌دهند و می‌گویند در کشور، ابتدا کلانشهر تهران و سپس استان خراسان، بالاترین رتبه طلاق را به خود اختصاص داده‌اند. آمار دیگری حاکی از افزایش ۳ درصدی ثبت ازدواج طی چهار ماه نخست سال ۱۳۹۰ در نسبت با مدت مشابه طی سال گذشته و افزایش ۱۰ درصدی طلاق ثبتی طی همین مدت و نتیجه ناگوار افزایش بیش از سه برابری طلاق نسبت به ازدواج است. در برخی منابع دیگر افزایش ۴۱ درصدی طلاق نسبت به مدت مشابه در سال گذشته مشهود است و اگر بخواهیم از تفکیک شهری و روستایی آن به اعدادی دست یابیم، درمی‌یابیم تعداد طلاق‌های ثبتی شهری در این مدت عدد ۱۲۱ هزار و ۹۱ را نشان می‌دهد. در همین حال اگر تعداد ۲۱ هزار و ۷۵۰ طلاق روستایی را نیز در نظر بگیریم از وخامت اوضاع، حداقل در این زمینه و بویژه گسترش آن میان روستاییان نسبت به مدت مشابه در سال پیشین مطلع می‌شویم. اما اینها اعداد و آمار طلاقی است که در برگه‌های رسمی نوشته و ثبت می‌شود.

طلاق عاطفی، طلاقی نیست که روی برگه‌های مُهر و امضا شده یا دفترهای بایگانی و طبقه‌بندی شده بتوان از آن نشانی به دست آورد و به نظر می‌رسد تلاش برای به دست آوردن، تائید یا تکذیب آمار و اعدادی در این زمینه، کوششی بیهوده باشد. در جایی که آمار رسمی حتی در موضوعات عینی، چندگانه و متفاوت است و هنگام صحبت از آن باید به کلماتی چون برخی و بعضی استناد کرد، به دست آوردن آمار موضوعات عاطفی ناممکن است، اما می‌توان با نظر انداختن به همان برخی آمار و همان اعداد مرتبط با طلاق‌های ثبتی، از این بُعد که هر جدایی عملی و ثبتی و رسمی ابتدا با جدایی فکری و عاطفی زوجین شروع شده و زمانی چند به امید تغییر یا اصلاح رفتار یا بهبود شرایط یا حل مشکلات یا دست دادن موقعیتی برای نزدیکی بیشتر زوجین طی شده، تخمینی از روند سقوط یا صعود ارقام مرتبط با طلاق عاطفی به ذهن آورد و افزایش نگران‌کننده طلاق را نشانه افزایش چند برابری سردی رفتار یا همان جدایی عاطفی زوجین در خانواده‌هایی دانست که به هر دلیلی پایشان را به دادگاه‌های خانواده یا محضرهای ثبت طلاق نگذاشته‌اند؛ افزایشی که زنگ خطرش بخصوص برای نسل‌های بعدی بسختی و بشدت به صدا درآمده است و در صورت بی‌توجهی، زندگی فردی، خانوادگی و بویژه اجتماعی بسیاری را طی سال‌های آتی پر تنش خواهد کرد؛ تنش برای فرزندان همین افرادی که نامشان پدر و مادر است و زیر یک سقف اما در اتاق‌هایی جدا می‌خوابند، جسمی نزدیک به هم دارند اما ذهنی دور از هم و فرزندانی که در دوره شکل‌گیری ذهنیت‌هایشان بدبینی، سرکوب نیازها، عقده‌ها و... بسیاری از اختلالات در آنها نهادینه و پر رسوب شده است. می‌توان تصور کرد آینده جامعه‌ای را که افرادش در چنان خانواده‌هایی رشد کرده‌اند و از هم‌اکنون تخمین زد آمار و وضعیت عشق به همنوع، عاطفه و دوستی، انسانیت، دلسوزی یا حتی مسئولیت‌پذیری اجتماعی و... بسیاری افتخارات در آنچه شاخص و جایگاهی را به خود اختصاص خواهد داد.