یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مبانی تساهل گرایی


در این مقاله با صرف نظر از مباحث دامنه داری كه میان اندیشمندان بر سر حدود و قلمروهای مختلف تساهل و تسامح در گرفته است, پس از اشاره ای كوتاه به مفهوم این اصطلاح, به بررسی مبانی غربی اندیشه تساهل می پردازیم

تساهل و تسامح از اصطلاحات رایج در فرهنگ غرب است كه غالبا از آن به عنوان شیوه‏ای مناسب و كارساز در رفتارهای دینی، اخلاقی و سیاسی یاد می‏شود . در این مقاله با صرف‏نظر از مباحث دامنه‏داری كه میان اندیشمندان بر سر حدود و قلمروهای مختلف تساهل و تسامح در گرفته است، پس از اشاره‏ای كوتاه به مفهوم این اصطلاح، به بررسی مبانی غربی اندیشه تساهل می‏پردازیم .

معنا و مفهوم تساهل و تسامح

تساهل به معنای «به آسانی و نرمی با كسی برخورد كردن‏» است و درباره دو نفر كه با هم با نرمی و بخشش رفتار كنند، می‏گویند: این دو با هم تساهل كرده‏اند . معمولا تساهل با تسامح مترادف دانسته شده‏است;لیكن كلمه تسامح، فرق ظریفی با تساهل دارد، و آن این‏كه تسامح از ماده «سمح‏» به معنای بخشش و بزرگواری است و بنابراین، تسامح به معنای نوعی كنار آمدن همراه با جود و بزرگواری می‏باشد . (۱) به معنای تحمل‏كردن، Tolero از ریشه لاتینی Tolerance معادل این كلمه در انگلیسی، واژه ، به معنای حمل كردن یا بردن و اجازه‏دادن، هم‏خانواده Tollo اجازه‏دادن و ابقاكردن است كه با مصدر است;گویی كسی كه تساهل می‏ورزد، باری را حمل یا تحمل می‏كند . (۲) اما در اصطلاح، تساهل و تسامح به معنای عدم مداخله و ممانعت‏یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی به اعمال و عقایدی است كه مورد پذیرش و پسند شخص نباشد . با توجه به این تعریف، در اصطلاح تساهل عناصر زیر لحاظ می‏گردند: الف) تنوع و اختلاف;ب) نارضایتی;ج) آگاهی و قصد;د) توانایی بر مداخله . (۳) یعنی اولا تساهل باید در میان افرادی باشد كه به نحوی با هم اختلاف دارند، بنابراین، مدارا و هم‏زیستی مسالمت‏آمیزی كه در میان افراد جوامع یك رنگ و هم‏عقیده وجود دارد، از تعریف تساهل خارج است;ثانیا با شرط دوم، آن‏گونه تساهلی كه از روی بی‏اعتنایی و بی‏تفاوتی باشد، خارج می‏شود;چرا كه تساهل مورد تعریف، همراه با مخالفت و ناخشنودی است و در آن میل اصلی به همین مخالفت و مقاومت است، اما به دلیلی این میل سركوب و مهار می‏شود;در حالی كه در بی‏تفاوتی اصلا میل به مخالفت وجود ندارد . از این شرط به دست می‏آید كه تساهل و تسامح هرگز به معنای پذیرش عقیده مخالف نیست . ثالثا بنابر شرط سوم، این تساهل نباید از روی جهل و بدون انگیزه صورت پذیرد و بنابر شرط چهارم، مدارای عاجزانه و از روی ناچاری، تساهل و تسامح خوانده نمی‏شود . تعریف مذكور در فرهنگ غرب متداول است و اندیشمندان غربی شروط چهارگانه فوق را، شرط لازم برای تساهل و تسامح می‏دانند . با این حال، برخی شرطهای دیگری را نیز افزوده‏اند . (۴) برای مثال: الف) شخص تساهل كننده باید مداخله در كار دیگران را به لحاظ اخلاقی نادرست و نشانه بی‏احترامی به آنان بداند;ب) آنچه را شخص نادرست می‏داند و نسبت‏به آن تساهل روا می‏دارد باید مستدل و براساس اصول و ادله باشد نه صرفا از روی سلیقه شخصی یا تعصب;ج) آنچه مورد تساهل قرار می‏گیرد، شخص است نه كار یا عقیده او .

مفهوم تساهل و تسامح در اسلام

در اسلام اصطلاح رایجی به عنوان «تساهل و تسامح‏» وجود ندارد;یعنی آیه و روایتی نداریم كه در آن مسلمانان امر به «تساهل و تسامح‏» شده باشند (۵) ;لیكن آنچه از مجموع معنای لغوی و اصطلاحی تساهل و تعریف رایج آن در غرب به دست می‏آید، این است كه تقریبا بهترین معادل برای چنین معنایی همان اصطلاح حلم و بردباری است كه در اسلام مطرح است و احیانا به عنوان ارزش اخلاقی شناخته می‏شود . اما مساله اصلی این است كه آیا این حلم و بردباری همه جا روا است و هیچ حد و مرزی ندارد؟ اجمالا پاسخ این است كه تساهل مطلق ممكن نیست و باید حدود و شرایطی داشته باشد كه اسلام، تعیین‏كننده این حدود را خداوند متعال و وحی او می‏داند;در حالی كه در تفكر غربی، تعیین این حد و مرزها گاه از طریق منافع فردی یا اجتماعی، قراردادها و هنجارها، حقوق بشر و به طور كلی انسان و طبیعت دانسته شده است . اختلاف دیگر میان دیدگاه اسلام و نظر اندیشمندان غربی بر سر ملاك و معیار این تساهل و مدارا است;ملاك مفهوم غربی تساهل، تفكراتی هم‏چون پلورالیسم (كثرت‏گرایی) اخلاقی و دینی، و یا نسبیت فرهنگی و اخلاقی است كه این مبانی در تعلیمات اسلامی به رسمیت‏شناخته نمی‏شود .

مبانی شكل‏گیری اندیشه تساهل در غرب

به طور كلی سه مبنا ومنشا را می‏توانیم برای شكل‏گیری اندیشه تساهل و تسامح در غرب، در نظر بگیریم:

مبنای اول مبنایی هستی‏شناختی است كه برگرفته از اندیشه‏های ارسطو است . از نظر ارسطو سرتاسر جهان هستی را كثرت و اختلاف و تنوع فراگرفته است . در این میان، انسان به عنوان موجودی كه جوهر حقیقی‏اش عقل است، باید دست‏به گزینش بزند و در واقع سعادت او از طریق همین گزینش عقلانی و آزاد رقم می‏خورد و هر چه تفاوت و تكثر و اختلاف بیش‏تر باشد، فرصت گزینش عقلی، بیش‏تر و ارزش عمل بالاتر خواهد بود . برای حفظ این اختلاف‏ها و تنوع‏ها وجود تساهل اجتناب‏ناپذیر است (۶) ;زیرا شخص نامتساهل، در صدد همگون كردن آرا و رویه‏های رفتاری است و از این طریق زمینه انتخاب و گزینش صحیح عقلی و عمل براساس آن را محدود می‏سازد . (۷) پس به نظر ارسطو تساهل، لازمه تكثر و تكثر، لازمه سعادت است . (۸) بر اساس این مبنا در چند قرن اخیر، مثلا در عالم سیاست، طرفداران تكثرگرایی سیاسی در غرب تاكید می‏كنند كه تمركز قدرت، به احتمال زیاد، به خودكامگی و استبداد می‏انجامد و برای پرهیز از استبداد باید قدرت در میان افراد و گروه‏های مختلف توزیع شود .

در نقد اجمالی این مبنا می‏توان گفت:

اولا، درست است كه اجزای هستی از هم جدا و پراكنده هستند، اما با توجه به تاثیر و تاثراتی كه این اجزا بر یكدیگر دارند (به طوری كه هیچ موجود طبیعی را نمی‏توان یافت كه در موجود طبیعی دیگر مؤثر و یا از آن متاثر نباشد)، می‏توان همه جهان هستی و طبیعت را در مجموع دارای نظام واحدی دانست . (۹) ثانیا، هر چند اصل وجود تفاوت و اختلاف برای اختیار و انتخاب لازم است، این تفاوت و اختلاف نمی‏تواند نامحدود باشد;زیرا در این صورت هیچ‏گاه انتخابی صورت نخواهد گرفت;بلكه شخص همواره باید در انتظار حالت تازه‏ای بماند . وانگهی سعادت انسان با صرف انتخاب و گزینش تامین نمی‏گردد، بلكه در گرو انتخاب موجبات كمال و سعادت حقیقی است، و عقل آدمی به تنهایی برای تشخیص چنین كمال و سعادتی كافی نیست;زیرا نفس انسانی دارای مراتب و شؤون مختلف حیوانی، نباتی و انسانی است كه هر مرتبه و شان، خواسته‏های خاص خود را دارد . وقتی شؤون مختلف نفس و تزاحمات گوناگون میان افعال انسان را در نظر بگیریم، به فرمولی ساده برای انتخاب و گزینش دست نخواهیم یافت;چرا كه این امور تاثیراتی بس شگرف بر یكدیگر دارند و روابط بسیار پیچیده‏ای پدید می‏آورند . اگر كسی بخواهد برنامه كاملا دقیقی برای این گزینش‏ها تعیین كند، باید به همه این روابط آگاه بوده، بر آنها احاطه داشته باشد، و این از قدرت یك انسان متعارف، خارج است . (۱۰)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید