چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

حال ما خوب است اما تو باور نکن


حال ما خوب است اما تو باور نکن

به مناسبت چهارمین سال درگذشت خسرو شکیبایی

حرف‌های شکیبایی درباره آخرین جایزه‌ای که برای بازی در «اتوبوس شب» از جشن خانه سینما دریافت کرد: در میان مردم مرسوم است که آن را که بیشتر به دیده می آید و گره ژانر به دست او باز می شود، به عنوان بازیگر اول می‌شناسند اما بردن این جایزه یک جور لطف خدا در مورد من بوده. درست است که این نقش برایم یک مقدار سخت بود به این علت که در جاده‌ای که ما می‌رفتیم در هر لحظه اش خطرات مختلفی وجود داشت، مثل چپ کردن اتوبوس و... همین طور فرصت نداشتیم تمرین کنیم که ببینیم قلق آن چگونه است.

خسرو شکیبایی بازیگر تاثیرگذاری در سینمای ایران بوده و هست. بازیگری که از اولین گام‌های جدی فعالیتش، تبدیل به یک سوپراستار شد. او توانست در ۶۴ سال حیاتش، در بسیاری از گونه‌های سینمایی، هنر خود را محک زده و در تمامی آنها با سربلندی بیرون بیاید. مطلب فوق پاسخی است به سه سوال بسیار مهم در زندگی هنری خسرو شکیبایی.

● چرا مردم تا این حد خسرو شکیبایی را دوست دارند؟

پس از شنیدن خبر فوت رسول ملاقلی‌پور در اسفند ۸۵، دومین خبر ناگوار را در تیرماه ۸۶ شنیدیم. زمانی که خبر درگذشت خسرو شکیبایی به گوشمان رسید و به قول داریوش مهرجویی بلایی بس عظیم بر سر سینمای ما نازل شد. شکیبایی انسان مهربانی بود. این شاخصه را می‌توان به سادگی از تمام بازی‌های وی بیرون کشید. مگر چند درصد آن جمعیت میلیونی که در روز تشییع جنازه وی در تالار وحدت حضور به هم رساندند شکیبایی را از نزدیک دیده بودند و او را با توجه به شخصیت بیرونی‌اش می شناختند؟همه در آن روز آمده بوند تا با شخصیتی وداع کنند که با تمامی آثارش ارتباطی نزدیک برقرار کرده بودند. مردم حتی نقش منفی وی در فیلم‌هایی چون «عاشقانه» و «اثیری» را می‌ستایند و از آنها نیز استقبال می‌کنند. این همان کاریزمایی است که می‌توان از آن به‌عنوان اتوپیای مورد انتظار هر بازیگری نام برد. شکیبایی امتحان خود را در سینما با «هامون» و در تلویزیون با سریال «روزی روزگاری»پس داده بود. آن محبوبیت شکیبایی در میان مردم بود که او را مجاب می‌نمود در عین سوپراستاری در سینما، به تلویزیون آمده و با بازیگرانی گمنام به بازی در سریال «خانه سبز» بپردازد. همین مردمی بودن سبب شد تا ما هنوز خاطره ساعت ۹ آن چهارشنبه شب‌ها را از یاد نبریم که لحظه‌شماری می‌کردیم تا رضا صباحی را دوباره ببینیم. این میزان علاقه مردم به شکیبایی را می‌توانیم به همین اندازه در میان بازیگران نیز مشاهده نماییم. حضوربازیگران مختلف در مراسم تشییع خسرو را به یاد بیاورید. در چه مراسم تدفین دیگری تا این میزان حضور بازیگران را دیده‌ایم؟بگذارید یک سوال ابتدایی مطرح نماییم و آن اینکه در سینمای ما، چه کسی را می‌توان مردمی‌تر و محبوب‌تر از خسرو شکیبایی پیدا کرد؟

● چرا هامون را باید مهم‌ترین فیلم سینمای ایران و حمید هامون را جاودانه ترین قهرمان این سینما دانست؟

«هامون» فیلمی استثنایی است چرا که در آن همه عوامل در اوج خود دیده می‌شوند. فیلمنامه داریوش مهرجویی شاهکار بزرگی است که هر مخاطبی را در برابر خلق چنین فضاهای بکر و شاعرانه‌ای شگفت‌زده می‌کند. آنچه درک درست مهرجویی از جامعه روشنفکری ایران روح می‌بخشد، بازی منحصربه فرد و باورپذیر خسروشکیبایی است. بازی شکیبایی در این فیلم به صراحت، یک کلاس درس برای تمام بازیگران ماست. حمید هامون از آن جهت ماندگار است که در جواب اتفاقاتی که برای او به وقوع می‌پیوست، عکس‌العملی فراتر از تصور مردم را به تصویر نکشید. او از رفلکس‌های مردمی برای بیان حالات خود استفاده برد و به همین دلیل یک بازی استثنایی و قابل هضم را از خود به یادگار گذاشت. «هامون» فیلمی بود که اگر بدون شکیبایی ساخته می‌شد، قطعا اکنون هیچ نامی از آن به جا نمی‌ماند. عصیانگری‌های حمید هامون که به‌عنوان شخصیتی روشنفکر به دنبال چرایی موضوع پایان نامه خود بود، آنقدر مردمی و عام به تصویر کشیده شد که برای تمامی طیف‌ها، تفاسیری جهت‌دار و البته منطقی دارد. حمید هامون در مفهومی کلان، داستان دویدن‌های روزمره ما را به تصویر می‌کشد که در هر عصر و برهه‌ای حکایت تکرار نشدنی‌ای را روایت می‌کند. همین اتفاق بزرگ در «هامون» سبب شد که در اکران سال گذشته‌اش،استقبال زائدالوصفی را از مردمی شاهد باشیم که شاید بیش از ۱۰ بار این فیلم را دیده بودند و باز هم برای نمایش روی پرده آن، از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.

● چرا هیچ بازیگری در سینمای ایران نمی‌تواند به قدرتمندی شکیبایی ایفای نقش کند؟

در طول حیات سینمای ایران،کدام بازیگری را سراغ دارید که در فیلم‌های بد هم خوب بازی کند. حکایت شکیبایی و بازی او در فیلم‌های ضعیفی چون«ازدواج صورتی» یا «پیشنهاد پنجاه میلیونی» نمونه‌هایی از این مدعاست. خسرو شکیبایی که رفت، بدنه بازیگری در سینمای ایران به شکلی کاملا جدی لرزید. بعد از شکیبایی، مقوله بازیگری در این سینما خیلی عام‌تر شده و ورود بازیگران غیر‌حرفه‌ای به آن راحت‌تر شده است.

سینمای ایران خسران‌های غیر قابل جبرانی را به دلیل نبود شکیبایی متحمل شده است. شکیبایی بازیگری نبود که همه چیز را برای خود بخواهد. از نظر او، شرکت در یک فیلم یا سریال، فقط به معنای بازی او نبود، او با تک تک بازیگران کار کرده و نقش‌هایشان را برای آنها بازی می‌کرد. آیا شما می‌توانید در شرایط کنونی، بازیگری با این مختصات را شناسایی نمایید؟

و باز هم سکانس‌های تمام فیلم‌ها،سریال‌ها، تئاترها و همچنین دکلمه‌های شکیبایی را زیر و رو می‌کنیم و باز هم دل به همان رویا می‌بندیم که ای کاش علی عابدینی باز می‌توانست او را از مرگ نجات دهد.

مجتبی اردشیری