یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه ارتباطات اجتماعی از دیدگاه امام خمینی


جایگاه ارتباطات اجتماعی از دیدگاه امام خمینی

ارتباط انسانها با یکدیگر از طریق مبادله پیام صورت می گیرد هر نوع ارتباط انسانی حاوی نوعی پیام است

ارتباط انسانها با یکدیگر از طریق مبادله پیام صورت می‏گیرد . هر نوع ارتباط انسانی حاوی نوعی پیام است . از نگاه محبت‏آمیز مادری به فرزند خود یا دست دادن دو دوست تا کارکرد وسایل ارتباط جمعی فراگیر مانند مطبوعات و رادیو و تلویزیون همه مشتمل بر انتقال پیام است . لاکن ابزار انتقال پیام و حوزه توزیع آن بسیار متنوع و متفاوت است . وسیله انتقال پیام گاه صدای زنگ و شیپور و طبل و غیره است و گاه بیان شفاهی و گاه توزیع مکتوب مانند روزنامه و اطلاعیه . دریافت‏کننده پیام نیز، گاه یک فرد خاص است، گاه چند نفری که سر کلاس درسی نشسته‏اند، گاه هزاران انسانی که در یک تظاهرات یا سخنرانی گرد هم آمده‏اند و گاه تمام مردم کشور یا حتی تمام مردم جهان . بر این اساس ارتباطات مردمی یا اجتماعی حوزه بی‏مرزی از جریانات ارسال و توزیع و مبادله پیام است که از طریق امکانات و ابزار گوناگون صورت می‏پذیرد .

آنچه امروز از نظر متخصصان فن به عنوان "ارتباطات اجتماعی" مورد بررسی قرار می‏گیرد عمدتا آن‏گونه ارتباطات و جریانات تولید و توزیع و مبادله پیام است که از طریق وسایل ارتباط جمعی به عمل می‏آید . مطبوعات، رادیو و تلویزیون مهمترین این وسایل هستند که با پیشرفت تکنولوژی‏های جدید هر روز بر اهمیت جایگاه آنها در جریان ارتباطات اجتماعی افزوده می‏شود .

"انتشار توده‏گیر و نظم دوره‏ای کوتاه، دو خصلت اصلی وسایل ارتباط جمعی به شمار می‏روند" . ۱این وسایل به دلایلی چند از قبیل نهادی بودن، امکان دستیابی و انتشار اطلاعات، نظم انتشار، سرعت انتشار، وسعت‏حوزه انتشار، گوناگونی محتوا، دیریت‏حرفه‏ای و غیره منسجم‏ترین و گسترده‏ترین جریان پیامهای اجتماعی را دربرمی‏گیرد و نمایی از جریانات اجتماعی، اوضاع و احوال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اندیشه‏ها و آرمانها و آرزوهای جامعه را به نمایش می‏گذارد .

امروزه در جامعه جهانی امکان تولید و توزیع پیام هم از جمله علل قدرت کشورها و سازمانها محسوب می‏شود و هم معلول آن است و نیز نشانه‏ای است‏بر جایگاه برتر جهانی و از لحاظ روابط بین‏الملل و فرهنگ و اقتصاد جهانی فوق‏العاده حایز اهمیت است . در واقع "گفتمان "روز جهان یا "دستور جلسه" روز را چنین قدرتهایی تعیین می‏کنند . در یک جامعه خاص نیز هر شخص، نهاد یا سازمان اجتماعی که توانایی تولید وانتشار پیام را دارد معمولا نسبت‏به توانایی خود در سطح بالاتری از قدرت اجتماعی قرار می‏گیرد . مدیران و مسئولان، نهادها و سازمانها و احزاب، ثروتمندان، نویسندگان و خطبا و روزنامه‏نگاران و نظایر ایشان که همواره اقلیت جامعه را تشکیل می‏دهند در حوزه تولیدکنندگان پیام قرار می‏گیرند و اقشار متوسط و مستضعفان و محرومان جامعه - هرقدر هم تعدادشان زیاد باشد - در حوزه - دریافت‏کنندگان پیام، به نحوی که در ترکیب جامعه می‏توان آنان را " معیت‏خاموش" یا "اکثریت‏خاموش" نامید . زیرا آنان نه تنها پیام منسجم و هدفمند چندانی نمی‏سازند بلکه در صورتی که سخنی هم داشته باشند امکان توزیع آن را ندارند .

پیام این خیل عظیم همواره از طریق "نمایندگی" بیان می‏شود . یعنی نمایندگان آنان به مراکز قدرت (مراکزی مانند مجلس) راه می‏یابند یا مصلحین و سخنوران و شعرا و نویسندگان و هنرمندان، درد و سخن آنان را از دیدگاه خود، نمایندگی می‏کنند . مسئله مهم اینجاست که این اکثریت مطلق هم پایه‏های قدرت جامعه و مسئولان آن هستند و هم عرصه رشد ثروتمندان و تحصیل‏کردگان و نویسندگان و هنرمندان و مهمتر از آن محل تجلی افکار عمومی .

رسیدگی و خدمت‏به مردم و اکثریت جامعه از قدیم‏الایام نه تنها امری ممدوح و خداپسندانه بلکه امری واجب برای حفظ قدرت حکومتها محسوب شده است . استاد سخن سعدی شیرازی می‏سراید:

شنیدم که در وقت نزع روان

چنین گفت هرمز به نوشیروان

که خاطر نگه دار و درویش باش

نه در بند آسایش خویش باش

نیاساید اندر دیار تو کس

چو آسایش خویش خواهی و بس

نیاید به نزدیک دانا پسند

شبان خفته و گرگ در گوسفند

مکن تا توانی دل خلق ریش

وگر می‏کنی، می‏کنی بیخ خویش

فراخی در آن شهر و کشور مخواه

که دلتنگ بینی رعیت ز شاه

دگر کشور آباد بیند به خواب

که دارد دل اهل کشور خراب‏۲

در جامعه معاصر جهانی نیز تمامی قدرتها می‏دانند که بدون حمایت افکار عمومی - حالا چه از راه نیرنگ و فریب و چه از راه استدلال و توضیح و اقناع کردن و چه از راه خدمت واقعی و حقیقی یا ترکیبی از همه اینها! - هیچ اقدام موثری در سطح جامعه خودی یا جهانی صورت نمی‏پذیرد یا امکان تداوم ندارد . این است که دولتها و دولتمردان و احزاب و غیره سعی دارند به هر نحو ممکن افکار عمومی را با خود همراه سازند و طبعا عاقلترین آنها اشخاصی هستند که مرتبا از راههای درست نظرسنجی و نظرخواهی و آمارگیری، وضعیت افکار عمومی را برآورد می‏کنند و خلاصه بیگدار به آب نمی‏زنند .

به راحتی می‏توان مقبولیت قوانین، مصوبات، مدیران یا برنامه‏ها و نیازهای مردمی را بدست آورد و آن را سرلوحه تدبیر و اقدام قرار داد . در زمان ما به علت پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی، توسعه شهرنشینی و تراکم جمعیت انبوه در شهرها و ابرشهرها، گسترش سوادآموزی، جهانی شدن ارتباطات و انفجار اطلاعات و نیاز روزافزون به آگاهی اجتماعی، رسانه‏ها عموما در شکل دادن افکار عمومی تاثیر انکارناپذیر دارند . "رسانه‏ها می‏توانند با تاکید و برجستگی انتخابی خود بر ارزشها، هنجارها و رویدادهای گوناگون به شکل‏گیری ادراکات ما از محیط کمک کنند . "۳

اما آنچه از جانب رسانه‏ها بیان و تبلیغ می‏شود چنانچه منطبق بر صداقت و واقعیت و خواست عمومی نباشد نهایتا افکار عمومی را به جهت‏خلاف پیام رسانه‏ای می‏کشاند بخصوص اگر در فضای جامعه پیامهای معارضی نیز افکار عمومی را تجهیز کند .

به هر حال هدف اصلی در این مقاله بررسی جایگاه و عملکرد وسایل ارتباط جمعی - عمدتا مطبوعات و رادیو و تلویزیون به لحاظ اینکه در جامعه ما فراگیرترین وسایل ارتباط جمعی به شمار می‏آیند - در رابطه با عامه مردم، از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است . البته وسایل ارتباطی سنتی در انقلاب اسلامی جایگاه ویژه‏ای داشته و نیاز به بررسیهای جداگانه‏ای دارد . وقتی شبکه عظیم مساجد و روحانیون به رهبری امام خمینی با خلاقیت مردم انقلابی ایران ترکیب شد، در تولید و توزیع پیامهای انقلابی و آگاهی بخشی و بسیج افکار عمومی به نتایج‏شگفتی رسید و انقلاب بزرگ اسلامی را بوجود آورد و نیز هشت‏سال دفاع مقدس را رقم زد، اینها عرصه‏های بکری برای تحقیق و بررسی مسایل ارتباطات سنتی در اسلام و مذهب شیعه است که امیدواریم دانش‏پژوهان به آن توجه کافی بنمایند .

● وظایف و نقشهای وسایل ارتباط جمعی

از آغاز ظهور مطبوعات دوره‏ای، اندیشه‏مندان و نویسندگان جوامع غربی به بررسی و اظهارنظر درباره این پدیده جدید پرداختند . این نظرها که تحت‏تاثیر تحولات جوامع اروپایی بیان شده است طیف وسیعی از خوشبینانه‏ترین تا بدبینانه‏ترین دیدگاهها را درباره مطبوعات تشکیل می‏دهد . گاه متفکرانی همچون روسو، ولتر و منتسکیو، مطبوعات را دارای جنبه سرگرمی و مروج ابتذال می‏دانند۴ و گاه افرادی همچون ادموند بورک (سیاستمدار انگلیسی) مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی اعلام می‏کنند . ۵ با این وجود تا اوایل قرن بیستم تحقیقات مستقلی درباره نقش اجتماعی مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی انجام نشده است . از دهه دوم قرن بیستم پیشگامان مطالعات ارتباطی مانند بعضی از استادان دانشگاه شیکاگو نظریات کلی خوشبینانه‏ای را درباره تاثیر وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جوامع و زندگی انسانها مطرح کردند . اما نخستین پژوهشهای علمی ارتباطی را هارولد لاسول (متخصص آمریکایی علوم سیاسی) در سال ۱۹۲۷ با نگارش رساله خویش درباره "تبلیغات سیاسی در جنگ جهانی اول" پایه‏گذاری کرد . وی در سال ۱۹۴۸ نیز با نوشتن مقاله "ساختار و کارکرد ارتباطات در جامعه "اولین طبقه‏بندی را در زمینه وظایف اجتماعی وسایل ارتباطی جدید مطرح کرد . ۶

آنچه از مقاله وی برمی‏آید اینکه لاسول سه نقش نظارت بر محیط، همبستگی اجتماعی و انتقال میراث فرهنگی را به عنوان سه نقش متمایز ولی مکمل یکدیگر، برای وسایل ارتباط جمعی قایل است .

۱) نظارت بر محیط (نقش خبری) - یعنی وسایل ارتباط جمعی با تهیه و توزیع اطلاعات و اخبار، مردم را از وضع جامعه و محیط خود با خبر می‏سازند و بدین لحاظ امکان شناخت و هماهنگی آنان را با محیط خود فراهم می‏سازند .

۲) همبستگی اجتماعی (نقش تفسیر و راهنمایی) - یعنی وسایل ارتباط جمعی با تفسیر و تحلیل رویدادها و تبلیغ و راهنمایی افکار عمومی نوعی همبستگی در جامعه بوجود آورده و در واقع مردم را هماهنگ و رهبری می‏کنند .

۳) انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی) - یعنی وسایل ارتباط جمعی میراث فرهنگی و ارزشها و هنجارهای یک جامعه را از نسل گذشته به نسل امروز منتقل می‏کنند و در حفظ وحدت فرهنگی و اشاعه فرهنگ خودی تلاش می‏کنند . ۷

یک محقق دیگر آمریکایی به نام چارلز رایت، ۱۸ سال بعد از این طبقه‏بندی در کتاب خود با عنوان "چشم‏انداز جامعه‏شناختی ارتباطات جمعی" نقش چهارمی برای وسایل ارتباط جمعی مطرح ساخت: "نقش تفریحی یا سرگرم‏کننده" یعنی وسایل ارتباطجمعی برای مردم محیط فراغت و سرگرمی ایجاد کرده و امکان گریز از خستگی‏های کار روزمره را فراهم می‏کنند . ۸

ویلبر شرام (استاد آمریکایی) درباره نقشهای وسایل ارتباط جمعی که توسط لاسول معرفی شد سه صفت‏خاص بکار برده است . وی نقش اول را نقش "نگهبان"، نقش دوم را به عنوان "راهنما" و نقش سوم را "معلم" ذکر کرده است . ۹ درباره نقشهای وسایل ارتباط جمعی سایر متفکران - چه غربی، چه شرقی و چه جهان سومی - نظریات گوناگونی ابراز داشته‏اند . از جمله پروفسور روژه کلوس (استاد بلژیکی ارتباطات جمعی) وظایف وسایل ارتباط جمعی را به دو دسته عمده ۱ - وظایف ارتباط فکری (اطلاع و آگاهی، پرورش، بیان و اجبار)، ۲ - وظایف روانی - اجتماعی (همبستگی اجتماعی، سرگرمی، درمان روانی) تقسیم می‏کند و برای بعضی از این تقسیمات شاخه‏های دیگری درنظر می‏گیرد; مثلا اطلاع و آگاهی را که در شمار وظایف ارتباط فکری قرار می‏گیرد، به دو بخش اخبار جاری روز و اخبار عمومی تقسیم می‏کند . ۱۰ یا متفکران کشورهای سوسیالیستی بر نقشهای سه‏گانه تهییج، تبلیغ و سازماندهی تاکید می‏کنند .

۱) تهییج - یعنی وسایل ارتباط جمعی بایستی با برانگیختن احساسات و عواطف عمومی و تشویق و ترغیب آنها به همسویی با سیاستها و خط مشی حزب کمونیست‏با این حزب همکاری کنند .

۲) تبلیغ - یعنی وسایل ارتباط جمعی بایستی در جهت تحقق اهداف حزبی نسبت‏به جلب اعتقاد عمومی به ایدئولوژی حزبی و سیاستهای حزب فعالیت کنند .

۳) سازماندهی - یعنی وسایل ارتباط جمعی بایستی وسایلی را فراهم آورند تا در جهت تحقق نظام سوسیالیستی مشارکت عمومی و سازماندهی جامعه را میسر سازند . ۱۱

همچنین متفکران جهان سوم بر نقش وسایل ارتباط جمعی در نوسازی و توسعه همه‏جانبه جامعه، آگاهی بخشی و تنویر افکار، احقاق حقوق مردم، انتقاد از نابسامانیها و نظایر آن صحه می‏گذارند . در هر صورت قدر متیقن این بررسی‏ها و اظهارنظرها این است که وسایل ارتباط جمعی از دیدگاه محققان و متفکران داخلی و خارجی و شرقی و غربی و جهان سومی، نهادهایی بسیار مسئول و متعهدند و در قبال جامعه، وظایف خطیری بر عهده دارند . هیچ متفکری تاکنون نقش مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی را به عنوان نهادهایی شخصی و غیرمسئول که در پی سودجویی و منافع شخصی یا گروهی خاصی باشند، ندانسته یا بدان توصیه نکرده است . از همین‏جا ارزش و جایگاه والای این وسایل روشن می‏شود .

آنهایی که فکر می‏کنند مثلا در نبودن احزاب، نشریات نقش حزب سیاسی را ایفا می‏کنند یا باید چنین کنند، بر این پیش‏فرض صحه می‏گذارند که مطبوعات به جای اینکه در خدمت عامه مردم باشند به صورت مبلغ یا دنباله‏رو جریانات سیاسی عمل می‏کنند یا باید بکنند . آنقدر که متفکران داخلی و خارجی بر استقلال و آزادی مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی پافشاری می‏نمایند یعنی اینکه این وسایل نه تنها باید از سانسور ناحق و تضییقات دیگر در امان باشند بلکه مهمتر از آن بایستی از تار و پود یکسونگری و وابستگی به اشخاص و جریانات غیرمردمی رهایی یابند و واقعا در خدمت عامه مردم - یعنی همان اکثریت‏خاموش - باشند و خوشبختی و رفاه آنان را مدنظر قرار دهند و وصول به چنین جایگاهی بدون آگاهی عمیق اجتماعی و سیاسی و تاریخی، بدون شناخت جامعه، بدون همدردی با مردم و بدون داشتن ملکه عدالت‏بعید به نظر می‏رسد .

دکتر کاظم معتمدنژاد که بر نقشهای سه‏گانه خبری و آموزشی، راهنمایی و رهبری، و تفریحی و تبلیغی وسایل ارتباط جمعی تاکید می‏کند، می‏نویسد: "اما اکنون در اغلب ممالک، وسایل ارتباطی عملا چنین راهی را دنبال نمی‏کنند . وسایل ارتباطی به جای آنکه در جهت رهبری سیاسی جامعه، به آزادی و بهزیستی مردم توجه کنند، هدفها و برنامه‏های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ثمربخش را به مردم معرفی نمایند و در راه ساختن زندگی بهتر و مرفه‏تر، همبستگی افراد را جلب کنند، به اقناع سیاسی و تحمیل قدرت می‏پردازند و بدین‏صورت نقش ابزارها و سلاح مسلکی و حکومتی را به عهده می‏گیرند .

وسایل ارتباطی از جهت اقتصادی نیز بیشتر در راه منافع صاحبان سرمایه‏ها خدمت می‏کنند و به عوض آنکه پیشرفتهای صنعتی و تولید کالاهای مصرفی را به سوی خدمت‏به مردم و رفع نیازمندیهای واقعی افراد بکشانند، در جهت عکس آن، دائما مردم را به خرید و مصرف هرچه بیشتر کالاهای غیرضروری تشویق و ترغیب می‏نمایند" . ۱۲

خلاصه اینکه نقشها و وظایف وسایل ارتباط جمعی در حوزه نظری در شرایط مطلوب و آرمانی ملاحظه می‏شود که با وضعیت آنها در حوزه عمل تفاوتهای چشمگیری دارد . در واقع تعداد اندکی از نشریات آنهم در شرایط اجتماعی خاص، توانسته‏اند به وضعیت آرمانی خویش نزدیک شوند و وظایف و نقشهای مورد انتظار را به عهده گیرند .

● وسایل ارتباط جمعی جدید در ایران

وسایل ارتباط جمعی مدرن در ایران، تماما به تقلید از غرب و بدون طی مراحل تاریخی تکامل خود بوجود آمد . تا اوایل قرن بیستم کتاب و مطبوعات تنها وسایل ارتباط جمعی در دنیا بود و بعد از آن سینما و رادیو و سپس تلویزیون وسایل ارتباط جمعی جدیدتری بودند که با ویژگیهای مخصوص به خود و امکانات بسیار وسیع در اطلاع‏رسانی و تبلیغ و سرگرمی عالم را دگرگون ساختند .

مطبوعات دوره‏ای در اوایل قرن هفدهم - حدود دویست‏سال بعد از ایجاد صنعت چاپ - در اروپا بوجود آمد "و اگر در نظر داشته باشیم که انتشار توده‏گیر و نظم دوره‏ای کوتاه، دو خصلت اصلی وسایل ارتباط جمعی به شمار می‏روند، باز بین زمان انتشار نخستین مطبوعات غربی، تا اوایل قرن نوزدهم میلادی که وسایل ارتباط جمعی مدرن در ایران، تماما به تقلید از غرب و بدون طی مراحل تاریخی تکامل خود بوجود آمدروزنامه روزانه توسعه و تکامل پیدا می‏کنند، دو قرن دیگر فاصله وجود دارد .

از اواخر قرن هیجدهم به دنبال انقلاب کبیر فرانسه و گسترش اندیشه‏های آزادیخواهی، زمینه مساعدی برای پیشرفت مطبوعات فراهم شد و به تدریج همراه با تحولات اقتصادی و اجتماعی جدید نظیر صنعتی شدن جوامع، توسعه شهرنشینی، بالارفتن سطح زندگی، پیشرفت آموزش و اشاعه فرهنگ، همه شرایط لازم برای انتشار روزنامه‏های پرتیراژ آماده گردیدند .

بدین‏ترتیب خواندن مطبوعات که پیش از آن به علل مختلقی مانند گرانی قیمت روزنامه‏ها و بیسوادی اکثر مردم، رواج لازم نیافته بود و اغلب به طور جمعی صورت می‏گرفت، عمومیت پیدا کرد و به صورت فردی درآمد، به همین سبب می‏توان گفت ارتباطات جمعی واقعی از زمانی پدید می‏آیند که هر فرد امکان می‏یابد به میل و دلخواه خود، اطلاعات لازم را از طریق روزنامه‏ها کسب کند و مورد استفاده قرار دهد . با این توجیه، پدیده ارتباطات جمعی با پدیده وسیع صنعتی شدن جوامع غربی همبستگی می‏یابد . در این زمینه تکامل وسایل فنی چاپ که تولید روزنامه‏ها را به تعداد فراوان امکانپذیر می‏سازد، افزایش درآمدها که فردی شدن خرید روزنامه‏ها را به همراه می‏آورد و بالاخره سطح آموزش که سبب فردی شدن مطالعه روزنامه‏ها و گسترش کنجکاویها می‏شود، از شرایط اساسی هستند . تحت‏تاثیر این شرایط، تولید و انتشار اخبار روزنامه‏ها از اصول تکنیک صنعتی شدن تبعیت می‏کنند و مصرف فردی اخبار نیز شرایط خاصی را ایجاب می‏نماید که به صنعتی شدن، سوادآموزی، ثروت‏اندوزی و توسعه شهرنشینی در جوامع غربی بستگی دارند . "۱۳

در عین حال مطبوعات در مغرب زمین سه دوره تحول عمده داشته‏اند که عبارتند از:

۱) دوران مطبوعات استبدادی - در این دوران نشریات تحت نظارت دربار و حکومت وقت و در جهت تایید و تمجید شاه و دربار و حکومت، مجال انتشار یافت . این نشریات نه شمارگان زیاد داشت و نه به صورت منظم در دوره‏های کوتاه مدت منتشر می‏شد . نشریات این دوران به عنوان پدیده‏ای حکومتی یا درباری که مورد استفاده عده‏ای از سران و قدرتمندان جامعه بود، محسوب می‏شود . بنابراین نمی‏توان این نشریات را از ابتدای بوجود آمدن در شمار وسایل ارتباط جمعی قلمداد کرد; هر چند بعدا تعداد و شمارگان این‏گونه نشریات در غرب رو به فزونی نهاد .

۲) دوران مطبوعات عقیدتی و انقلابی - نشریات این دوران مربوط به تحولات و انقلابهای دموکراتیک اروپایی است . در این زمان مطبوعات در جهت آگاهی‏بخشی عمومی و بسیج مردم برای مبارزه با استبداد تلاش می‏کردند . شاخصه دوران مطبوعات عقیدتی - انقلابی تعدد و تنوع نشریات و بویژه جهت‏گیری مردمی آنهاست . "باید خاطرنشان ساخت که در دوره "انقلابهای دموکراتیک" مردم با توجه به نقش مهم و مثبت مطبوعات در مبارزه علیه استبداد، نسبت‏به روزنامه‏ها، بسیار خوشبین شده بودند و مطبوعات را در جهت‏خدمت‏به جامعه، از عوامل تحکیم دموکراسی، می‏شناختند . اما مدتی بعد و به طور مشخص از دهه چهارم قرن نوزدهم، مطبوعات بکلی تغییر ماهیت دادند . به عبارت دیگر، از این زمان، عصر مطبوعات عقیدتی و سیاسی به پایان رسید، ولی جاذبه‏های آن پابرجا ماند . به همین لحاظ اغلب مردم هنوز تصور می‏کنند، روزنامه‏هایی که به آنان عرضه می‏شوند و در واقع به وسیله سرمایه‏های بزرگ و همراه با آگهی‏های تجارتی انتشار می‏یابند، همان نقش روزنامه‏های انقلابی قبلی را ایفا می‏کنند و به عنوان سلاح سیاسی ضدقدرت و در مقام رکن چهارم دموکراسی بکار گرفته می‏شوند و منافع و مصالح عمومی را تامین می‏نمایند . در صورتی که پس از روی کار آمدن طبقه جدید صاحب ثروت در غرب، مطبوعات دیگر نمی‏توانستند نقش اجتماعی قبلی را داشته باشند . از آن موقع چون انتشار مطبوعات، به صورت یک فعالیت تجارتی درآمد و این امر، سرمایه‏های بزرگی را ایجاب می‏کرد، دیگر، روزنامه‏نگاران انقلابی و افرادی که عقاید و علاقه‏های خاص سیاسی داشتند، نمی‏توانستند به کار روزنامه‏نگاری بپردازند . "۱۴

۳) دوران مطبوعات خبری و تجارتی - خصوصیت این دوران که همچنان ادامه دارد، نفوذ و سلطه سرمایه و سرمایه‏داری بر مطبوعات است . نشریات این دوران بر اساس منافع صاحبان سرمایه فعالیت می‏کنند و محتوای آنها از خبر و تفسیر گرفته تا هنر و سرگرمی و تبلیغ تماما در جهت منافع خاص کشورها و سازمانها و گروههای قدرتمند و صاحب سرمایه شکل می‏گیرد و حداقل تعارضی با آن ندارد . نشریات در واقع موسسات بزرگی هستند که برای تولید و توزیع فراوان نیاز به سرمایه‏های مالی دارند و طبعا در حیطه منافع تامین‏کنندگان مالی خود می‏توانند فعالیت کنند . ۱۵

در اوایل دوران سوم تحول مطبوعات غربی - حدود دهه چهارم قرن نوزدهم - اولین روزنامه ایران با نام "کاغذ اخبار" (ترجمه واژه (News Paper توسط میرزا صالح شیرازی در دوران حکومت محمد شاه قاجار منتشر شد .

"میرزا صالح شیرازی از شمار دانشجویانی بود که توسط شاهزاده عباس میرزا برای تحصیل به لندن اعزام شدند، وی پسر حاج باقرخان کازرونی بود و در دربار فتحعلی شاه مدتها سمت منشیگری داشت و مدتی نیز در تبریز منشی و مترجم یکی از افسران انگلیسی بود که به دستور عباس میرزا در آذربایجان خدمت می‏کرد . "۱۶

دکتر مولانا (استاد ایرانی علوم ارتباطات) درباره تاثیرپذیری میرزا صالح از مغرب زمین، به استناد سفرنامه خود او می‏نویسد: " افکار و آداب اروپایی نه تنها مغز و فکر میرزا صالح را پر می‏کند بلکه از جنبه ظاهری و لباس نیز در جوان ایرانی اثر می‏گذارد . علی‏رغم دستور شاهزاده عباس میرزا، میرزا صالح شیرازی ریش خود را می‏تراشد و لباس ایرانی را به لباس انگلیسی تبدیل می‏سازد . "۱۷

آنچه می‏توان از مجموعه بررسیهای انجام شده درباره "کاغذ اخبار" بدست آورد اینکه این نشریه به صورت ماهنامه و دست کم حدود سه سال منتشر شده است و شمارگان آن محدود بوده است . جالب اینجاست که یکی از اعضای گروه مذهبی "اپیکوپول" پروتستان آمریکا که در سال ۱۸۴۰ میلادی در ایران بوده، در سفرنامه خود درباره اولین نشریه ایرانی می‏نویسد: " ... تنها امری که حکایت از پیشرفت در ایران می‏کند تاسیس روزنامه‏ای است که به سال ۱۸۳۷ در تهران تحت نظر شاه شروع به چاپ شده . این روزنامه به چاپ سنگی منتشر می‏شود و مقصود و منظور اصلی آن تبلیغ شاه و کارهای اوست‏با این وصف تاسیس این روزنامه یکی از قدمهای مهم در پیشرفت ایران است و نتایج مهمی دربرخواهد داشت . "۱۸

به هر حال روزنامه‏نگاری در دوران ناصرالدین شاه قاجار رشد قابل توجهی پیدا کرد و به موازات آن توجه و سلطه شاه و نظام استبدادی بر آن افزایش یافت . در همین دوران وزارت مطبوعات و سپس اداره سانسور این وزارتخانه تشکیل شد . در دوره ناصرالدین‏شاه مطبوعات عمدتا دولتی بودند و در تیراژ پایین منتشر می‏شدند و مورد استفاده عامه مردم که اکثریت آنان نیز بیسواد بودند قرار نمی‏گرفت . "با آنکه طبق دستور ناصرالدین‏شاه ماموران دولتی و ادارات به اشتراک روزنامه‏های دولتی مجبور بودند، تیراژ آنها خیلی محدود بود و در واقع فقط بین روسای ادارات و کتابخانه‏ها و عده‏ای از تحصیل‏کرده‏ها پخش می‏شد . باید دانست که روزنامه در بین روحانیان و طبقات تجار و پیشه‏ور وسیله فرنگی محسوب می‏شد و این برداشت عاملی در منع پخش و افزایش تیراژ روزنامه‏ها در ایران به شمار می‏رفت . "۱۹

هرچند در بعضی از نشریات این دوره مانند "وقایع اتفاقیه" که در آغاز زیر نظر میرزا تقی خان امیرکبیر منتشر می‏شد، مطالبی وجود دارد که یادآور نقشهای آرمانی مطبوعات است، به دلیل فرهنگ شفاهی مردم و بیسوادی اکثریت آنان و اینکه مردم کشور عمدتا در روستاها و شهرهای دورافتاده بسر می‏بردند و علاوه بر اینها شمارگان نشریات پایین بود و فقط بدست معدودی از شخصیتهای مملکت، تجار و صاحب‏منصبان می‏رسید و به عنوان پدیده‏ای غربی شناخته می‏شد که بهای آن نیز در زمان خود گران به حساب می‏آمد، نمی‏توان نشریات دوره ناصری را در شمار وسایل ارتباط جمعی به شمار آورد . روزنامه اساسا در کشور ما به عنوان وسیله ارتباط جمعی نخبگان و تحصیل‏کردگان بوده و از طریق آنان به جامعه منعکس شده است که هم‏اکنون نیز این وضعیت تا حدود زیادی وجود دارد . خصوصا "از موقعی که روزنامه‏های جدید، در شرایط مخصووص استبداد داخلی و فشار استعمار خارجی پدید آمدند، به سبب حمایت از سیاستهای داخلی و خارجی، در مقابل مسجد و بازار و سایر مراکز سنتی ارتباطی - که معرف پیوندهای مردمی و عقاید عمومی بودند - قرار گرفتند و چون می‏خواستند از غرب تقلید کنند، فقط به طرز انتشار روزنامه به سبک غربی توجه کردند و به ارتباطات اجتماعی واقعی، بی‏اعتنا ماندند . "۲۰

ناصرالدین‏شاه که توجهی به پیشرفت کشور نداشت و در سیاستهای داخلی و خارجی به غیر از سرکوب مردم و ضعف و ذلت در برابر بیگانگان و نیز قرضهای سنگین خارجی که عمدتا صرف عیاشی شاه و دربار می‏شد و حاصل آن سلطه روزافزون استعمارگران بر کشور بود، حاصلی به بار نیاورد، نهایتا به ضرب گلوله میرزا رضای کرمانی که از مریدان سیدجمال‏الدین اسدآبادی بود از پای درآمد و ضعف دولت قاجار از آن پس شتاب بیشتری گرفت . پاره‏ای از نشریات که مسئولین آنها در اواخر دولت ناصری به خارج مهاجرت کرده بودند به انتشار نشریات خود به زبان فارسی و سایر زبانها ادامه دادند . در داخل نیز شاهد گسترش فوق‏العاده مطبوعات هستیم که در انقلاب مشروطه نیز تاثیر آنها مهم است .

در این ایام تاسیس کتابخانه، افزایش تعداد باسوادان و بوجود آمدن انجمن‏های سری که معارض دولت استبدادی بودند و شبنامه‏های بسیاری منتشر کردند، زمینه را برای رشد مطبوعات غیردولتی و انقلابی فراهم کرد .

تحولات اجتماعی دوران ناصری نهایتا به محو نظام استبدادی شاه و استقرار نظام مشروطه منجر شد . نظام مشروطه، تاسیس مجلس شورای ملی و آزادی بیان نمایندگان فضای اجتماعی آن دوران را برای بازگشت نویسندگان مهاجر و توسعه مطبوعات بیش از پیش آماده ساخت . علی‏رغم مقاومت محمد علیشاه در برابر مشروطه، رشد مطبوعات همچنان ادامه یافت و نویسندگان و روزنامه‏نگاران آزادیخواه و انقلابی از سراسر کشور سربرآوردند .

این دوران را می‏توان دوران مطبوعات مسلکی و سیاسی نامید . جهت‏گیری غالب نشریات در این زمان مبارزه با استبداد داخلی، سلطه خارجی، انتقاد از نابسامانیها و آرمان پیشرفت و ترقی ایران بود . مطبوعات علاوه بر اینکه به وضع آرمانی خود نزدیکتر شده بودند، در آگاه‏سازی و ارشاد مردم و شکل‏گیری افکار عمومی تاثیر بسزایی داشتند . خواندن روزنامه از طرف افراد باسواد برای دیگران پدیده‏ای عادی بود . ادوارد براون در این زمینه می‏نویسد: "مردم بیدار شده‏اند و به آهستگی از امور آگاهی پیدا می‏کنند . بزرگترین شاهد این بیداری توسعه و افزایش جراید ملی در ایران است . این جراید سبک خسته‏کننده، قدیمی و مرده قبلی را ندارند بلکه بسیار مورد توجهند و به زبان ساده نوشته شده‏اند . به نظر می‏رسد همه در اینجا روزنامه می‏خوانند . در قهوه‏خانه‏ها به جای اینکه قصه‏های شاهنامه را مرتب تکرار کنند، مردم به گفتگوی سیاسی و اجتماعی مشغول هستند . "۲۱

اینک روزنامه نه تنها یکی از وسایل ارتباط جمعی است‏بلکه روزنامه‏نگاری آنچنان با مبارزات مردمی علیه استبداد داخلی و سلطه خارجی آمیخته است که این حرفه صرفا رنگ سیاسی به خود می‏گیرد و روزنامه‏نگار نوعی سیاستمدار تلقی می‏گردد . ظاهرا این تلقی هم از نظر مردم و هم از نظر روزنامه‏نگاران مقبول و مطلوب است . "ترقی سید ضیا از روزنامه‏نویس جوان گمنام به نویسنده سیاسی معروف و سرانجام نخست‏وزیری، نماینده وضع روزنامه‏نگاری سیاسی و اعتقادات اجتماعی این دوره بود . در حقیقت می‏توان گفت روزنامه‏نگاری در این سالها مهمترین و بهترین وسیله سیاسی به شمار می‏رفت . از وسایل ارتباط اجتماعی و سیاسی این دوره یعنی احزاب سیاسی، مجلس شورای ملی و مطبوعات، روزنامه‏نگاری مشخص‏ترین و معروفترین وسیله تحصیل نفوذ و قدرت سیاسی در ایران بود . "۲۲

از طرف دیگر کشورهای سلطه‏جوی خارجی بویژه انگلستان و روسیه سعی می‏کردند این بازار ارتباط جمعی را به نفع خود در کنترل داشته باشند . "در تمام مدتی که جنگ جهانی اول ادامه داشت عناصر آلمانی و روسی و انگلیسی در تهران و شهرستانها فعالیت می‏کردند و می‏خواستند نویسندگان و روشنفکران ایران را به سوی خود جلب کنند . سر کلار مونت‏سکرین یکی از دیپلماتهای انگلیسی در مشهد در خاطرات خود می‏نویسد پول قابل توجهی از طرف انگلیسها و روسها بین بعضی از ایرانیها تقسیم شده بود . ونست‏شی آن، یکی از نویسندگان آمریکایی این دوره به فساد و رشوه‏خواری در ایران اشاره کرده می‏نویسد هم متفقین و هم آلمانیها و همکاران آنها سعی می‏کردند نویسندگان و روسای دولتی و اداری را با پول فریب دهند و بخرند . "۲۳

روزنامه‏نگاری مسلکی و عقیدتی و ضد استبدادی و ضداستعماری بعد از پیروزی انقلاب مشروطه به سرعت تبدیل به روزنامه‏نگاری حزبی و گروهی حتی فردی شد . حالا که شاهنشاهی شکست‏خورده و مشروطه برقرار شده بود، هر فرد یا دسته و گروه و حزبی می‏خواست غنیمت‏بیشتری از این خوان یغما بدست آورد و طبعا استعمارگران خارجی اشتهای بیشتری داشتند و دخالتهای آنان اوضاع را آشفته‏تر کرد .

حکومتهای وقت نیز در سیاستهای خود روش مشخصی نداشتند . گاه آزادی نسبی برقرار بود و گاه حکم تعطیل همه جراید صادر می‏شد . حتی در حکومت ۹۰ روزه سید ضیا که خود روزنامه‏نگار بود، همه روزنامه‏ها به غیر از یکی تعطیل شدند . دکتر مولانا می‏نویسد: "خروش مطبوعات، توام با جنگ و جدال خصوصی و رقابتهای سیاسی بازیگران صحنه سیاست ایران به قدری قوت یافت و توسعه پیدا کرد که حتی عده‏ای از روزنامه‏نگاران مسئول این دوره را به ترس و وحشت انداخت و نسبت‏به آینده مطبوعات آزاد ایران نگران کرد . مثلا ملک‏الشعرای بهار مدیر روزنامه "نوبهار" در یکی از مقالات خود (شماره ۶، ۸ عقرب ۱۳۰۱) از نبودن اصول سیاسی در روابط دولت و مطبوعات ایران سخن گفت و نوشت مطبوعات ایران باید برای آزادی خود احترام قایل شوند و از این آزادی که مشروطیت‏به آنها داده سؤاستفاده نکنند زیرا اگر خود مواظب نباشند آزادی بدست آمده به طور کلی از ست‏خواهد رفت . "۲۴

انقراض سلسله قاجار و برقراری استبداد رضاخانی به این پیش‏بینی جامه عمل پوشانید و بساط روزنامه‏نگاری سیاسی و مسلکی را که با اغراض شخصی و منافع گروهی آلوده شده بود و از اهداف اولیه خود بسیار فاصله گرفته بود، در هم پیچید . روزنامه‏نگاری در دوران رضاخان و پسرش توام با سرکوب و اختناق بود . روزنامه‏نگاران مردمی و آزادیخواه مقتول و محبوس شدند و در عوض روزنامه‏نگاری لجام گسیخته زرد یا مبتذل که در جهت اهداف نظام شاهنشاهی پهلوی بود رونق گرفت .

امام خمینی در دهه ۱۳۲۰ با نوشتن کتاب "کشف‏الاسرار" ضمن انتقاد شدید از رضاخان و شاهنشاهی پهلوی روزنامه‏نگاران آن دوره را "عمال دیکتاتوری" نامید و نوشت: "یکی از چیزهایی که نیازمند به اصلاح است همین روزنامه‏ها و مجلات و هفتگی‏هاست که امروز به این صورت اسف‏آور است و در حقیقت‏بعضی از آنها را باید کانون پخش فساد اخلاق و فحشا گفت . برای نشر بی‏عفتی‏ها و افسارگسیختگی‏ها هیچ چیز امروز بیشتر از این اوراق ننگین کمک کاری نمی‏کند . "۲۵

ابوالفضل مروی

پی‏نوشت‏ها:

۱ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، وسایل ارتباط جمعی (جلد یکم)، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ سوم، ۱۳۷۹ شمسی، ص‏۱۱۰ .

۲ . بوستان سعدی، باب اول، در عدل و تدبیر و رای

۳ . بدیعی، دکتر نعیم . "جایگاه، رسالت و مسئولیت اجتماعی روزنامه"، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۲و۱ . پاییز و زمستان ۱۳۷۰، ص‏۲۰۶ .

۴ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، تقریرات کلاسی درس مطالعات انتقادی در وسایل ارتباط جمعی، دوره کارشناسی ارشد، ترم دوم ، ۱۳۷۷ .

۵ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، روزنامه‏نگاری (با فصلی جدید در بازنگری روزنامه‏نگاری معاصر)، با همکاری دکتر ابوالقاسم منصفی، تهران: مرکز نشر سپهر، ۱۳۶۸ شمسی، ص‏۴۵۹ .

۶ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، "مطالعات انتقادی در وسایل ارتباط جمعی"، فصلنامه رسانه، شماره مسلسل ۹، بهار ۱۳۷۱، ص‏۱۵ و ۱۶

۷ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، "مقام و مسئولیت روزنامه‏نگاران در پیشرفت جامعه ایران"، فصلنامه رسانه (ویژه نامه آموزشی ۱)، ۱۳۷۳، ص‏۹ .

۸و۹ . همان، ص‏۱۰ .

۱۰ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، وسایل ارتباط جمعی (جلد یکم)، ص‏۱۰ و ۱۱ .

۱۱ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، "مقام و مسئولیت روزنامه نگاران در پیشرفت جامعه ایران"، فصلنامه رسانه، (ویژه نامه آموزشی ۱)، ص‏۱۱ .

۱۲ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، وسایل ارتباط جمعی (جلد یکم)، ص‏۹ .

۱۳ . همان، ص‏۱۱۰ و ۱۱۱ .

۱۴ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، روزنامه‏نگاری، ص‏۴۵۹ .

۱۵ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، "آگهیهای تجاری و از خودبیگانگی انسانی"، فصلنامه رسانه، شماره مسلسل‏۲، تابستان ۱۳۶۹ .

۱۶ . مولانا، دکتر حمید، سیر ارتباطات اجتماعی در ایران، تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۸، ص‏۴۹ .

۱۷ . همان، ص‏۵۱ .

۱۸ . همان، ص‏۵۴ .

۱۹ . همان، ص‏۸۱ .

۲۰ . معتمدنژاد، دکتر کاظم، روزنامه‏نگاری، ص‏۴۶۲ .

۲۱ . مولانا، دکتر حمید، سیر ارتباطات اجتماعی در ایران، ص‏۱۵۱ .

۲۲ . همان، ص‏۱۹۸ .

۲۳ . همان، ص‏۱۹۳ .

۲۴ . همان، ص‏۲۱۲ .

۲۵ . امام خمینی، کشف الاسرار، ص‏۲۸۳ .

۲۶ . معتمد نژاد، دکتر کاظم، روزنامه‏نگاری، ص‏۴۶۳ .

۲۷ . مدنی، دکتر سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران (جلد ۱)، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ص‏۱۲ .

۲۸ . پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران: نشر زریاب، ۱۳۷۹، ص‏۳۳۶، ۴۳۰ ، ۴۵۰ .

۲۹ . روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی (دفتر اول)، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ پانزدهم، بهار ۱۳۸۱، ص‏۱۱۵ .

۳۰ . همان، ص‏۱۷۹ .

۳۱ . همان، ص‏۶۲۶ .

۳۲ . همان، ۷۹۵ .

۳۳ . صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی)، جلد اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۸، ص‏۲۰۱

۳۴ . همان، ص‏۲۷۴ .

۳۵ . شکرخواه، یونس، "ارتباطات در خدمت جنگ روانی"، فصلنامه رسانه، شماره ۱، بهار ۱۳۷۲، ص‏۶ .

۳۶ . همان، ص‏۷ .

۳۷ . دکتر مولانا، حمید، "امام خمینی، انقلاب اسلامی و ارتباطات" (مصاحبه)، فصلنامه حضور، شماره ۲۹، ص‏۱۵۹ .

۳۸ . صحیفه امام، جلد اول، ص‏۸۹ .

۳۹ . همان، ص‏۹۴ .

۴۰ . همان، ص‏۱۶۱ .

۴۱ . همان، ص‏۱۸۱ .

۴۲ . همان، ص‏۱۰۵ .

۴۳ . همان، ص‏۲۶۹ .

۴۴ . همان، ص‏۲۹۲ .

۴۵ . همان، ۲۹۹ .

۴۶ . همان، جلد ۱۳، ص‏۱۵۶ .

۴۷ . همان، جلد ۶، ص‏۱۵ .

۴۸ . امام خمینی، وصیتنامه سیاسی - الهی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دهم، پاییز ۱۳۷۳ .

۴۹ . امام خمینی، کلمات قصار، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، بهار ۱۳۷۲، ص‏۲۲۲ .

۵۰ . همان، ص‏۲۲۱ .

۵۱ . همان، همان .

۵۲ . محسنیان راد، دکتر مهدی، "تصویری ماندنی از دوره استثنایی تاریخ مطبوعات ایران" (مصاحبه) فصلنامه رسانه، شماره‏۲، تابستان ۱۳۸۰، ص‏۱۰ .

۵۳ . صحیفه امام، جلد ۱۶، ص‏۲۲۷ .

۵۴ . سعادتمند، رسول، مطبوعات و رسانه‏ها از دیدگاه امام خمینی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول، ۱۳۷۸ .

۵۵ . صحیفه امام، جلد ۲۰، ص‏۱۲۸ .

۵۶ . همان، جلد ۷، ص‏۳۲۴ .

۵۷ . همان، جلد ۱۰، ص‏۲۱۵ .

۵۸ . همان، جلد ۱، ص‏۲۹۲ .

۵۹ . همان، جلد ۳، ص‏۵۱۰ .

۶۰ . همان، جلد ۵، ص‏۳۲ .

۶۱ . همان، جلد ۴، ص‏۲۶۶ .

۶۲ . همان، همان، ص‏۴۱۶ .

۶۳ . همان، جلد ۱۱، ص‏۱۹۵ .

۶۴ . همان، جلد۷، ص‏۵۳۵ .

۶۵ . همان، ص‏۵۳۶ .

۶۶ . همان، جلد۱۰، ص‏۵ .

۶۷ . همان، جلد ۱۳، ص‏۴۷۴ .

۶۸ . همان، جلد ۱۶، ص‏۱۱۹ .

۶۹ . همان، جلد ۱۳، ص‏۴۷۴ .

۷۰ . همان، همان، ص‏۴۷۵ .

۷۱ . فرهنگ فارسی دو جلدی عمید، ص‏۱۹۱۴ .

۷۲ . همان، ص‏۲۳۹ .

۷۳ . زرین کوب، دکتر عبدالحسین، نقد ادبی (جلد اول)، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص‏۱۰ .

۷۴ . دستغیب، عبدالعلی، "نقد ادبی راهنما نیست" (مصاحبه)، روزنامه ایران، سال چهارم، ۸ آذرماه ۱۳۷۷، شماره ۱۱۰۶، ص‏۱۲ .

۷۵ . محسنیان راد، دکتر مهدی، "تصویر ماندنی از دوره استثنایی تاریخ مطبوعات ایران" رسانه، شماره ۲، تابستان ۱۳۸۰، ص‏۱۹ .

۷۶ . صحیفه امام، جلد ۸، ص‏۴۹۹ .

۷۷ . همان، جلد ۱۳، ص‏۲۰۵ .

۷۸ . همان، جلد۱۴، ص‏۳۸۴ .

۷۹ . همان، جلد۱۵، ص‏۱۷۰ .

۸۰ . همان، جلد۱۳، ص‏۲۰۱ .

۸۱ . همان، جلد۱۴، ص‏۵۱ .

۸۲ . همان، جلد۱۷، ص‏۱۳ .

۸۳ . منتظر قائم، مهدی، آزادیهای شخصی و فکری از نظر امام خمینی و مبانی فقهی آن، تهران: ستاد بزرگداشت‏یکصدمین سال میلاد امام خمینی، چاپ اول، بهار ۱۳۸۱، ص‏۲۱۳ .

۸۴ . صحیفه امام، جلد ۱۸، ص‏۶۱ .

۸۵ . همان، جلد۸، ص‏۴۹۷ .

۸۶ . همان، همان، ص‏۴۹۸ .

۸۷ . کلمات قصار، ص‏۱۷۸ .

۸۸ . همان، همان، همان .

۸۹ . همان، همان، همان .

۹۰ . صحیفه امام، جلد ۱۴، ص‏۵۰۰ .

۹۱ . کلمات قصار، ص‏۱۷۸ .

۹۲ . صحیفه امام، جلد ۱۳، ص‏۴۷۳ .

۹۳ . همان، همان، ص‏۱۵۶ .

۹۴ . کلمات قصار، ص‏۳۳ .

۹۵ . صحیفه امام، جلد ۱۳، ص‏۴۷۸ .

۹۶ . همان، جلد۷، ص‏۵۳۵ .

۹۷ . همان، همان، ص‏۵۳۷ .

۹۸ . همان، همان، ص‏۳۲۳ .

۹۹ . همان، جلد ۱۱، ص‏۱۹۷ .

۱۰۰ . همان، جلد ۱۹، ص‏۳۶۱ .

۱۰۱ . همان، همان، ص‏۳۶۳ .

۱۰۲ . همان، همان، ص‏۳۴۶ .

۱۰۳ . همان، جلد۱۴، ص‏۷۳ .

۱۰۴ . همان، جلد۱۳، ص‏۵۳۷ .

۱۰۵ . همان، جلد۱، ص‏۳۹۳ .

۱۰۶ . همان، جلد۴، ص‏۴۱۴ .

۱۰۷ . همان، جلد ۲۱، ص‏۱۴۵ .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید