پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ویکا


ویکا

ویکا یا جادوورزی ویچکرافت Witchcraft یا کرافت , عنوانی است که یک فرقهء جدید دینی را با آن می نامند

ویکا (یا جادوورزی (ویچکرافت Witchcraft یا کرافت))، عنوانی است که یک فرقهء جدید دینی را با آن می‌‌نامند.

این جریان در سال ۱۹۴۹، زمانی که جرالد گارنر Gerald gardner کتاب خود موسوم به " راهنمای جادوی برتر" را منتشر نمود، آغاز گردید. در این کتاب او در قالب داستان‌های تاریخی آیین‌های ویکایی را معرفی می‌کند. او بعدها با همکاری شخصی به نام دورین والیانته Doreen Valiente، " ویچکرافت امروز" و " مفهوم ویچکرافت " را به ترتیب در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۵۹ منتشر کرد. هر چند شاخه‌های دیگر ویکایی نیز وجود دارند، اما شاخهء گارنریان و شاخهء دیگری موسوم به الکساندریان – به بنیانگذاری الکس ساندرز Alex Sanders – در مرکز سنت‌های ویکایی قرار دارند. در متنی متعلق به این جریان، ویکا دینی رازوَرز معرفی شده است. با این توضیح صحیح که ادیان رازورز (mistery religions) ب، ارتباط پیرو با الوهیت به وساطت یک روحانی انجام می‌گیرد و نه مانند مذهب پروتستان این ارتباط و مواجهه با کمک و راهنمایی متون مقدس ممکن می‌گردد! بلکه در این نوع ادیان تکیه بر مسئولیت و تجربهء شخصی و مستقیم خود پیرو با الوهیت است. ادیان خاور دور همچون بوداگرایی، هندوگرایی، تائوئیسم و شینتو نمونهء چنین ادیانی هستند. اما بنا بر ادعای ویکن ها- معتقدین به ویکا- سنت ویکا، تنها سنت بزرگ غربی چنین ادیانی است که تفاوت‌های بسیاری با این ادیان رازورزانهء مشرق زمین دارند. ویکا اساسآ ریشه در سنت‌های رازورزانهء بریتانیایی، شامل سنت پیکت‌ها Picts (مردمان غیرسلتی انگلستان) که پیش از دورهء سلت‌ها زندگی می‌‌کردند، سلت‌های اولیه، و برخی جنبه‌های برگزیدهء درویدیسم (Druidism) سلتی دارد. ویکای امریکا نیز مستقیمآ برخاسته از ویکای بریتانیایی و ویکای سلتی است. (۱) البته رازوری بریتانیایی، تنها سنت رازورانهء غرب- اروپا و آسیای غربی – نیست. بلکه از جملهء ادیان رازورانهء غربی می‌توان به الئوزی‌ها در یونان باستان، فرقه‌های رم و نواحی اطراف آن، سنت‌های عرفانی مصری، ایران پیش از اسلام، بابلی‌ها و آشوری‌ها و دیگر سنت‌هایی که پیش از رشد یکتاپرستی در خاورمیانه وجود داشتند، اشاره کرد.

هر چند ویکا از لحاظ باور به خدایان و خدابانوان در مقابل ادیان توحیدی سه گانه و در کنار ادیان چندخدایی همچون ادیان آسیای شرقی و هندی قرار می‌گیرد، اما این سنت از لحاظ فلسفه حیات و شیوهء زیستنی که به پیروان خود توصیه می‌کند در مقابل هندویسم، بودیسم، تائویسم و کلیهء ادیانی که می‌توان آنها را روحی نامید، قرار دارد. با این توضیح که دیانت ویکا، همانند اغلب ادیان پیش از مسیحیت در غرب، دینی به اصطلاح طبیعی و یا پاگانی است. (۲) در ادیان طبیعی یا پاگانی زندگی غریزی انسان تآیید می‌شود و الهگان در واقع هر یک نماد غریزه و یا نیرویی از نیروهای طبیعی انسان و یا طبیعت هستند. در حالی که در ادیان روحی هدف شخص پیرو، چیرگی بر غرایز نفس و غلبه بر نیروهای طبیعت است. به همین علت در برخی جلوه‌های ناب اینگونه ادیان همچون بودیسم یا مسیحیت شاهدیم که در مثل غریزهء جنسی نادیده گرفته می‌شود و تجرد تا آخر عمر به پیروان توصیه می‌گردد. لزوم تقید به اخلاق از دیگر ویژگی‌های این دسته ادیان است. در حالیکه اخلاق به معنای رایج آن هرگز در ادیان پاگانی مفهوم ندارد. خیر و شر در مقابل هم نیستند و خدایان همچون انسان برای کسب قدرت، شهرت و لذت بیشتر با یکدیگر رقابت می‌کنند. ویکا یک سنت نئوپاگانی است(پاگانیسم جدید یا به اصطلاحی که به کار رفته است پست مدرن!) که تنها قانون بزرگ آن- که با ده فرمان موسی مقایسه می‌شود- این است: " اگر ضرری ندارد، پس آنچه را که می‌‌خواهی انجام بده! " روزهای مقدس آنها همچون همهء ادیان پاگانی دوران باستان، منطبق با انقلاب فصلی و اعتدال شب و روز و اوقات میانی آنها، و همچنین بدر کامل ماه است. علاوه بر این جشنهای شخصی آنها شامل آیین‌های گذار تولد، نام گذاری کودکان، ازدواج، یائسگی و مرگ است.

ویکن‌ها به خدایان مونث و مذکر متعددی اعتقاد دارند. اما: " ...اعتقاد به وجود واقعی این خدایان پیش شرط لازم یک ویکایی شدن نیست. در واقع اگر نه بیشتر، بسیاری از ویکن‌ها مادر- زمین و پدر- آسمان را کهن الگوهایی Archetypes صرفآ به همان معنی که یونگ C.G.Jung (۳) به کار برده است، تلقی می‌کنند. به مثابهء حقایقی بزرگ و غیر قابل توصیف برای اذهان محدود. ویکن‌ها خدایان را تظاهرات فرهنگی این حقایق در تاریخ می‌‌دانند... مفاهیم و نگره‌هایی که این الهه گان را احاطه کرده است در هیچ متن مقدسی در طول تاریخ ثبت نشده است. بنابراین انعطاف پذیرند و به روی ویکن‌ها گشاده! ویکا دینی عملگرا با جزمیاتی اندک است."

علم، از آنجایی که کاشف لایه‌های پنهان و زیرین هستی و طبیعت است، برای ویکن‌ها تقدس دارد. اما ویکن، به غیب گویی، وردخوانی و جادوگری نیز باور دارند و در اعتقاد به این مقولات با اعتقاد به علم و اعتبارش منافاتی نمی‌بیند.

۱-برای سنت سلتی – که ویلیام ییتس شاعر ایرلندی به آن علاقه مند بود (به یک شاعر- پیامبر از یادداشتهای این وبلاگ مراجعه کنید.)- به کتب تاریخ ادیان و به کتاب " اسطوره‌های سلتی" ترجمهء عباس مخبر از نشر مرکز رجوع کنید.

۲-برای پاگانیسم و مفهوم آن به یادداشت " نئوپاگانیسم در غرب" از یادداشتهای این وبلاگمراجعه کنید.

۳-کارل گوستاو یونگ، روانشناس شهیر معاصر، بنیان گذار روانشناسی تحلیلی از مکاتب روانشناسی‌های ژرفا که اندیشه‌ها و آثارش تآثیر زیادی بر گروه‌های عصر جدیدی معاصر گذاشته است. امیدوارم در آینده گزارشی از این تآثیر را منعکس کنم.

ویکن‌ها سعی می‌کنند این موارد را با علم توجیه کنند. به طور مثال خواب دیدن و بی اختیار بودن به هنگام خواب را به بخشی در میانهء مغز به اسم هیپوکامپوس مربوط می‌‌دانند و معتقدند با انجام برخی اعمال همچون رقص، سرودخوانی، رقصهای ریتمیک و یا با داخل شدن به حالت‌های دگرگون شدهء آگاهی با روزه، تمرکز ماندالایی یا دارویی می‌توان هیپوکامپوس را تحت تآثیر قرار داد و فرایند رویابینی را ارادی نمود. به این ترتیب شخص همچون شمن‌های باستانی می‌تواند از رویدادهایی که اطلاعی در مورد آنها نداشته، با خبر شود.

مراسم وردخوانی آنها می‌تواند به صورت فردی یا گروهی انجام شود. جمعی که در مورد یا هدفی با هم اشتراک نظر دارند گرد هم می‌‌آیند و با حلقه زدن به دور آتش، رقص، سرودخوانی و طبالی اصطلاحآ به کار " انگیختن انرژی " مشغول می‌شوند. هنگامی که احساسات جمع به اوج رسید، کاهن یا کاهنه جملات کوتاه نمادینی مثل So Mote It Be " " بر زبان می‌‌آورد. معتقدند حتی اگر چنین مراسمی تآثیرات فیزیکی در محیط نداشته باشد باعث می‌شود افراد گروه، همچنانکه در مراسم عشاء ربانی مسیحیان رخ می‌‌داده است، تحت تآثیر قرار بگیرند و هنگامی که به محیط هرروزی جامعه برمی گردند، به صورتی ناخودآگاه در جهت تحقق خواست گروه حرکت کنند. به این ترتیب همانطور که یک گلولهء کوچک برف می‌تواند با غلتیدن و آمیختن با گلوله‌های دیگر، یک بهمن بسازد، هدف جمع نیز محقق می‌شود و " جادو رخ می‌‌دهد." این قبیل مراسم یادآور مفهوم " همت " و مراسم " همت بستن " در بین صوفیه است. (۱)

عمل آیینی بزرگ و محوری آنها فرو بردن خنجر در جام شربت است که نمادی از آمیزش (مراوده) می‌‌باشد. در حالی که برای مسیحیان این نمادی از آدمخواری (توحش) است. بیشتر آیینهای جادویی آنها مراسم احضار یا فراخوانی حقیقت مردانه به توسط یک کاهن و حقیقت زنانه توسط یک کاهنه به هنگام غروب خورشید و افول ماه است. این آیین‌ها گروه را به حالت شمنی آگاهی وارد می‌‌سازد.

ویکا، یک دین اکوفمنیستی است. " زن " و عنصر زنانه در این دین اهمیت بیشتری دارد. به طوری که مراسم تشرف افراد بدون حضور کاهن مرد ممکن است اما کاهن زن حتمآ می‌‌بایست حضور داشته باشد. آنها عنصر زنانه را بر خلاف عنصر مردانه نامیرا و جاوید می‌‌دانند. در کیهان‌شناسی ویکا، هم خدایان مذکر و هم مونث، هر دو حضور دارند. در یک متن ویکایی آمده است: " در این دین که ایزدان و ایزدبانوان در موقعیتی یکسان با هم قرار دارند، برابری جنسی خواه ناخواه از پی می‌آید. آزادی اجتماعی و حس تعهد نسبت به زمین به عنوان مادر تشویق می‌شود. و نه تنفر نسبت به آن و نگاه به آن به عنوان یک ثروت. در این دین بچه‌ها از هنگام تولد برای رفتاری توام با حرمت گذاری و خودداری در مقابل زمین، تربیت می‌شوند. "

" در دیانت ویکا روایتی از اسطورهء بهشت باغ عدن وجود دارد که تصویری از دورهء مادرشاهی طبیعت دوستانهء پیش از تاریخ است. دوره‌ای که توسط مردان با خشونت پس زده شد و ورافتاد. البته این تصویر پیش از آنکه اعتقادات را جلب کرده باشد، مشتاقانه باور شده است! بسیاری از ویکن‌ها خواهان بازگشت به این باغ عدن هستند، حتی اگر بشر هرگز واقعآ آن را تجربه نکرده باشد! فمنیست ها، محیط گرایان، و خصوصآ اکوفمنیست‌ها در این تصویر سهیم خواهند شد. چون این همان چیزی است که برای آن تلاش می‌کنند. و طبیعی است که آن نظام اعتقادی‌ای را برای خود اختیار می‌کنند که در هماهنگی با امیدها، اهداف، امیال و رویاهایشان باشد. اگر این آرمانشهر ویکایی به آنها نیز تعلق دارد، به نظر می‌‌رسد که تطابق با آن قابل انتظار باشد. در واقع این جنبش‌ها هم از طرف ویکا راهنمایی و حمایت می‌شوند و هم آن را راهنمایی و حمایت می‌کنند. " (۲)

پانویس‌ها

۱- برای توضیح مختصر و مفیدی در مورد مفهوم " همت " در بین صوفیه می‌توانید به " حافظ نامهء" خرمشاهی ذیل شرح غزل شمارهء ۳۶ مراجعه کنید.

منبع

وب‌نوشت عصر جدید (برداشت آزاد با ذکر منبع)