چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به آینده فلسطین و نقش کشورهای منطقه


نگاهی به آینده فلسطین و نقش کشورهای منطقه

بحران عراق, مساله فلسطین و پرونده هسته یی ایران, سه موضوعی است که ذهن و زبان سیاستمداران و تحلیلگران بدان معطوف است به نظر می رسد گرداب عراق گویا پایانی ندارد و پرونده هسته یی ایران در آستانه تنش است

منطقه بحرانی خاورمیانه از ابعاد مختلف درگیر فراز و نشیب های فراوانی است که روز به روز بر دامنه آن افزوده می شود. بحران عراق، مساله فلسطین و پرونده هسته یی ایران، سه موضوعی است که ذهن و زبان سیاستمداران و تحلیلگران بدان معطوف است. به نظر می رسد گرداب عراق گویا پایانی ندارد و پرونده هسته یی ایران در آستانه تنش است.

اما آیا افقی پیش روی مساله فلسطین هست تا رفته رفته نزاعی بالغ بر چهار دهه رخت بربندد؟ تحلیلگران براین باورند که نشست اخیر گروه های فلسطینی در مکه می تواند راه حل خوبی برای خروج از بحران باشد، چرا که در این میان گروه های مذاکره کننده به مطالباتی که مد نظر دارند خواهند رسید. مقاله حاضر می کوشد با نگاهی به آنچه در نشست مکه صورت گرفته و نقش کشورهای منطقه از جمله ایران و اسرائیل، آینده فلسطین را در پرتو این مذاکرات بنمایاند.

بی شک توافقنامه مکه که بین جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) و جنبش فتح با میانجی گری عربستان سعودی و شخص ملک عبد الله بن عبد العزیز، پاشاه عربستان، به امضا رسید می تواند فراهم کننده یکی از مهمترین فرصت ها برای گروهای فلسطینی از یک سو و تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) از سوی دیگر جهت خروج از بن بست سیاسی، بین المللی و حتی منطقه یی باشد.

بن بستی که انتخابات پارلمانی آن را به وجود آورد و سبب تسلط حماس بر اکثریت کرسی های مجلس قانونگذاری و سپس کابینه شد.با نگاهی تقریباً موضوع محور به تحولات صحنه فلسطین از زمان پیروزی حماس و نقشی که قدرت های منطقه یی ایفا کردند باید در مقاطع خاصی تامل کرد و مسائل محوری و سرنوشت ساز آن را بر رخدادهای فلسطین و حتی رویکرد منطقه مورد بررسی قرار داد.

عربستان سعودی از همان ابتدا تلاش کرد تا روزنه یی برای خروج از این بحران و تنش باشد؛ بحرانی که سبب شد تشکیلات خودگردان، جنبش فتح و سازمان آزادی بخش فلسطین رو در روی دولتی که حماس آن را تشکیل داده و نیز امتدادهای منطقه یی آن قرار گیرد. این در حالی است که رهبران تشکیلات خودگردان و ساف همان گونه که رویکرد یاسر عرفات، رئیس فقید تشکیلات خودگردان فلسطین، همواره بدان تاکید می ورزید، بر مستقل بودن از فشارها و القائات طرف های عربی و منطقه یی استوار بودند.

این علت را می توان علت ریشه دار حاکمیت گذشته و حال تنش در روابط بین تشکیلات خودگردان و سوریه هم دانست. این در حالی است که جنبش حماس همواره روابط خود را با تاثیر گرفتن از برخی کشورهای عربی ادامه می دهد، تاثیراتی که ابتدا از اردن گرفته شد و بعد از آن به قاهره، پایتختی که همچنان خود را بازیگری تاثیرگذار بر تصمیمات حماس می داند، و پس از آن به قطر منتقل شد.

قطر نیز در این میان به ایفای نقش بیشتری پرداخت و از برگ برنده فلسطینی و میزبانی حماس، آن هم با حمایت امریکایی- اسرائیلی، برای رویارویی سیاسی خود با عربستان و رقابت با این کشور جهت تغییر مرکز ثقل نظامی عربی و روند صلح در خاورمیانه استفاده کرد. از این رو، می توان گفت که توافقنامه مکه در وهله نخست، خارج کردن برگ برنده فلسطینی از بازار معاملات قطری ها با جامعه جهانی و بازگرداندن آن به سیاق معمولش محسوب می شود.

توافقنامه اخیر در پی به سامان رساندن گفت وگوهای قدیمی است که با آغاز جنگ اسرائیل علیه لبنان در ۱۲ جولای ۲۰۰۶ متوقف شده بود، جنگی که عربستان آن را یک ماجراجویی توصیف کرد زیرا فرصت دستیابی گروه های فلسطینی را به توافق برای حل و فصل منازعه از بین برد و سبب شد فلسطین از بحرانی که در آن گرفتار شده بود خارج نشود و دولت وحدت ملی تشکیل نگردد.

اگر می گوییم که توافقنامه مکه مساله فلسطین را از دست قطری ها خارج کرد و آن را بار دیگر به سیاق طبیعی اش و زیر نظر عربستان بازگرداند به آن معنی نیست که ضرورتاً تهران هم از این معادله دور شده است، به خصوص که ایران تاثیر و نفوذ بسیار زیادی بر حماس، با توجه به حمایت گسترده از این جنبش در مقاومت علیه اشغالگران اسرائیلی دارد.

پس هماهنگی ایرانی - عربستانی گرچه با محوریت مسائل عراق و لبنان است اما مساله فلسطین هم یکی از موضوعات اساسی محسوب می شود که دو طرف باید در مورد آن به توافق برسند.

از این رو، تهران هیچ نوع فشاری را بر هم پیمان خود، حماس، در راستای تلاش این جنبش برای حل و فصل بحران فلسطین و به خصوص بحران هایی که از زمان به دست گرفتن قدرت در کابینه و پارلمان بدان وارد شد، تحمیل نکرد.

افزون بر این ابعاد، تهران، و به همراه آن سوریه، مجبور نبود که در این توافقنامه کارشکنی کرده یا در برابر آن بایستد زیرا می دانست که امریکا و اسرائیل این و ظیفه را انجام خواهند داد؛ به خصوص که آنها از همان ابتدا با نتایج به دست آمده از روند دموکراتیکی که حماس را به مجلس قانونگذاری فلسطین رساند مخالفت کرده و بعد از آن دولت حماس را به رسمیت نشناخته و محاصره اقتصادی و سیاسی شدیدی را علیه این دولت اعمال کردند. محاصره یی که سبب شد این دولت زیر تبعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن سردرگم شود.

ایران از تعامل مثبت خود با توافقنامه فلسطینی برای ارسال پیام به کشورهای عربی محوری منطقه و به خصوص عربستان و از طریق آنها جامعه جهانی استفاده کرد تا نشانه های حسن نیت خود را در قبال روند صلحی عادلانه در خاورمیانه برای همگان ارسال کند. این حسن نیت حتی می تواند در رابطه با نشست سران اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۳ در بیروت هم باشد که به بیانی دیگر، اصل زمین در برابر صلح را می پذیرد.

اما موضع حقیقی ایران از تحولات فلسطین و توافقنامه اخیری که موضع جنبش جهاد اسلامی فلسطین را منعکس می کند این است که به واسطه آن، ایران مشارکت در دولت وحدت ملی در دست تشکیل را نپذیرفته و دولت جدید را هم از تراوشات توافقنامه اسلو، که آن را رد می کند، می داند.

گام های مهیا کردن شرایط برای امضای توافقنامه باید از سوی حماس برداشته می شد، تا به سوی طرح تشکیلات خودگردان و سازمان آزادی بخش فلسطین برای تشکیل دولتی مستقل در سرزمین های اشغالی سال ۱۹۶۷ باشد، آن هم بر اساس توافقنامه های امضا شده بین ساف و دولت اسرائیل که زیر نظر جامعه جهانی در اسلو، واشنگتن و کنفرانس مادرید به امضا رسید.

اولین اشاره ها در این رابطه از سوی رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس، خالد مشعل، و از قاهره صورت گرفت؛ هنگامی که آمادگی حماس را برای پذیرش دولت مستقل و دارای حاکمیت فلسطینی بر روی مناطق سال ۱۹۶۷ اعلام کرد. این سخن مشعل اعترافی ضمنی به وجود دولت اسرائیل بود، هرچند که او سعی کرد این نحوه بودن را اشغالگرانه توصیف کند.

علاوه بر آن، او پیش از آغاز مذاکرات و جلسات مکه هم آمادگی حماس را برای آتش بسی بدون سقف زمانی با دولت اسرائیل جهت آماده سازی فضای منطقه یی و بین المللی برای دستیابی به توافقنامه یا راه حلی در آینده در چارچوب عملگرایی سیاسی حماس اعلام کرد.

در این میان مشعل به ویژه به دنبال فضایی بود که به این جنبش اجازه دهد در راستای نشان دادن نرمش بیشتر در برخورد با حقایق و وقایع سیاسی، شرایط در راستای منافع حماس در کابینه و دولت قرار گیرد. به هر شکل، حماس نتایج توافقنامه اسلو و تمامی توافقنامه های امضا شده بین تشکیلات خودگردان و دولت اسرائیل را بدون به رسمیت شناختن آن پذیرفت.

این جنبش همچنین حاضر شد در روند دموکراتیک و انتخاباتی که اصول اساسی ساختار تشکیلات خودگردان، مجلس قانونگذاری و دولت فلسطین است وارد شود- در حالی که همه آنها از نتایج توافقنامه اسلو هستند، بدون آنکه این توافقنامه را به رسمیت بشناسد.

همچنین با تامل در حکمی که اسماعیل هنیه برای تشکیل مجدد کابینه از عباس گرفت ملاحظه می کنیم که عباس در آن هنیه را مکلف کرد دولت وحدت ملی را در چارچوب منشور سازمان آزادی بخش فلسطین، توافقنامه هایی که این سازمان و تشکیلات خودگردان با طرف های بین المللی امضا کرده و همچنین در چارچوب قوانین و قطعنامه های جامعه جهانی تشکیل دهد.

پس به رغم اینکه حماس سعی دارد تاکید کند که توافقنامه مکه، حماس را ملزم به به ر سمیت شناختن آنها نکرده اما این دستور العمل در درون خود به طور تلویحی به توافقنامه اسلو اشاره کرده است و دولت جدید را موظف کرده اسرائیل را به رسمیت بشناسد و مذاکره با آن را در رابطه با مسائل باقی مانده بپذیرد.

● آیا حماس در توافق با فتح زیان دید

در محاسبات عینی، ظاهراً حماس موفق شده است که جامعه جهانی و به خصوص امریکا را که با حضورش در قدرت مخالف هستند به چالش بکشد. این جنبش نرمش و انعطاف پذیری و عمل گرایی بسیاری را در این رابطه نشان داد که البته به دور از اندیشه های اخوان المسلمین که حماس از آن نشأت می گیرد، نیست.

حماس با این اقدام خود موفق به کسب امتیاز، پیروزی ظاهری و حفظ موقعیت سیاسی خود در ساختاری فلسطینی شد.

این جنبش همچنین موفق شد با برداشتن این گام برای جامعه غربی، به استثنای امریکا و اسرائیل، پیام ارسال کرده و خود را آماده عقب نشینی هایی در راستای منافع ملت فلسطین و مساله مرکزی آن، یعنی برقراری دولت مستقل در سرزمین های اشغالی سال ۱۹۶۷، نشان دهد.

حماس همچنین موفق شد اصل تعدیل و بازسازی ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین را هم تحمیل کند. به عبارت دیگر، راه را برای ورود خود به ساختار سیاسی تصمیم گیرنده در تشکیلات خود گردان هموار کند. به خصوص که تشکیلات خودگردان فلسطین زمینه ساز تشکیل دولت مستقل فلسطین بوده و رئیس تشکیلات به رئیس دولت تغییر مقام خواهد داد پس می تواند دست آخر به شریکی قادر به رقابت در تعیین نامزد و انتخاب رئیس جدید و نیز مشخص کردن سیاست های استراتژیک تشکیلات در کوتاه مدت تبدیل شود و در بلند مدت هم به دولت مستقل و اهدافی دورتر بیندیشد. اهدافی که حماس هرگز دستیابی به آنها را در گذشته پنهان نکرده است.

حسن فحص

ترجمه؛ مسعود خیرخواه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.