چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مخاطرات

حرفه خبرنگاری به معنای واقعی کلمه حرفه مخاطرات و آسیبهای چند لایه است و تنها خود خبرنگاران از موقعیت خطرناکشان اطلاع عمیق و دقیق دارند. چالشهای پیشروی خبرنگاران با موارد عینی- خارجی آغاز و به درگیریهای درونی- ذهنی میرسد.
به همین دلیل است که میتوان به جرات ادعا نمود که این حرفه یکی از پرخطرترین فعالیتهای انسانی در دوران مدرن است. اذیت، آزار، تهدید، ارعاب، شکنجه و قتل خبرنگاران تنها بخشی از چالشهای پیشروی آنان در دنیا است. اما مسائل روحی، تصاویر ذهنی، خاطرات و تعهدات اخلاقی در بسیاری از موارد مشکلات بزرگی را برای آنان به وجود میآورد.
خبرنگاران به جز وظایف حرفهای خود یعنی<دیدهبانی، انعکاس وقایع و آگاهی بخشی افکار عمومی> وظیفه دیگری نیز بر عهده دارند و آن بیان وضعیت و مشکلاتی است که درگیرش هستند. شاید این یکی از روشهایی باشد که با آن بتوان به دفاع از حقوق خبرنگاران پرداخت تا بدین وسیله ارزشکار خبررسانی برای افکار عمومی آشکار و بارزتر و نهادهای قدرت را در اعمال فشار بر خبرنگاران معدود و محتاطتر نماید.
در این نوشتار سعی خواهد شد با نگاهی گذرا بر فعالیتهای کارین دوفکا عکاسسابق خبرگزاری رویترز و مدیر فعلی بخش آفریقای غربی <دیدهبان حقوق بشر> تصویری گزیده و مفید از چالشهای چند لایه این خبرنگار زن در کانونهای بحران ارائه شود.
کارین دوفکار یکی از برجستهترین عکاسان خبری جهان بیش از هفده جنگ و مناقشه داخلی در سراسر دنیا را پوشش خبری داده است. وی قبل از رویآوردن به حرفه عکاسی خبری به مدت ده سال مددکار امور اجتماعی در سانفرانسیسکو بود و دو سال را نیز در السالوادور کشور ناآرام آمریکای مرکزی به ارائه خدمات اجتماعی پرداخت. در السالوادور به این نتیجه رسید که با عکاسی خبری میتوان بسیاری از موارد نقض حقوق بشر را آشکار و با آن مبارزه کرد. دوفکا در این باره میگوید:
<هربرت مدیر کمیسیون حقوق بشر در السالوادور و سرپرست سازمان خیریه کلیسای لوتری از من خواست تا برای گزارشاتش عکاسی کنم. دو هفته بعد هربرت توسط جوخههای مرگ به قتل رسید. اولین عکسهای من که در مجله نیویورک تایمز به چاپ رسید عکسهایی بود که از جسد هربرت گرفتم. او بر اثر اصابت پنج گلولهبه ناحیه پشت کشته شده بود. من مدیون او هستم. ایده عکاسی خبری هدیهای بود که هربرت به من داد.>
دوران ماجراجوییهای دوفکار به سرعت آغاز شد. وی فعالیتهای جدی خود را در ۱۹۸۹ باخبرگزاری رویترز آغاز می کرد. چهارسال در السالوادور و همزمان بازرس ویژه حقوق بشر در زمینه جنایات جوخههای مرگ. در ۱۹۹۲ به اروپا و بعد از آن به آفریقا میرود.
وی لحظات بسیار تکاندهنده و دلخراشی را از نسلکشی در بوسنی به ثبت رسانده است. در همانجاست که به شدت مجروح میشود و تعدادی از دوستان خود را از دست میدهد. سربازان صرب بدون هیچ ملاحظهایی خبرنگاران را مورد هدف گلوله قرار میدادند.
عکسهای دوفکا از سارایوو تا اعماق روان مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند. به قول خودش <پس از دیدن این عکسها مردم دیگر نخواهند توانست بیتفاوت بمانند.>
نقطه اوج فعالیتهای وی در آفریقا بود. لیبریا، سیرالئون، کنیا، تانزانیا، سومالی و فاجعه رواندا.
وی در زمینه چالشهایش در آفریقا میگوید: <من شاهد جنایات و اعدامهای فراوانی بودم. روزی در لیبریا سربازان پس از پارهکردن لباسهای یک مرد، او را به مدت پانزده دقیقه در خیابان میچرخاندند و کتک میزدند. نتیجه گرفتم که حتما اعدام خواهد شد. چند لحظه بعد او را اعدام کردند؛ خیلی سریع.>
دوفکا از صحنه اعدام عکس گرفت و به سراسر دنیا مخابره میکرد؛ اما همین عکس مشکلات زیادی را برای وی به وجود آورد.
دوفکا اینچنین توضیح میدهد: <پس از انتشار این عکس و عکسهای دیگر مخاطبان به شدت از دست من عصبانی شدند. آنها میگفتند چرا دخالت نکردی؟ چرا جلوی این قتل را نگرفتی؟
اما نمیتوانستم دخالت کنم چون سربازان کسی را زندانی نمیکردند بلکه فوراً او را به قتل میرساندند.>
این فقط یکی از چالشهای پیش رویش بود. او باید ضربات دیگری را هم تحمل میکرد: <به لحاظ جسمی و روحی احساس بیماری میکردم؛ چون یک نفر غیرمسلح درست جلوی چشمان من به قتل رسیده بود.> تردید از این لحظه به سراغ او میآید: <من میخواستم با تهیه گزارشها و عکسهای تاثیرگذارخبری سازمان و مسوولان خود را خوشحال کنم، اما واقعاً به چه قیمتی؟ به قیمت جان یک انسان؟>!
فشارهای روحی، هیجانات و یورش همیشگی او به قلب حوادث، ریسکپذیری بالا و مجروحیت شدیدش در بوسنی همگی دست به دست هم دادند تا وی تصمیم خود را عملی سازد. ولی حادثه بمبگذاریهای دوگانه در شرق آفریقا روند این تصمیمگیری را تسریع بخشید. دوفکا در ۱۹۹۸ در دفتر آفریقایشرقی خبرگزاری روتیرز مستقر در نایروبی پایتخت کنیا خبر آغاز جنگ و درگیریهایی را بین کشورزئیر و کنگو دریافت و با پافشاری زیاد سردبیر رویترز را مجبور ساخت تا به این جنگ پوشش خبری دهد. همگی آماده سفر به منطقه بحرانی بودند. دوفکا درست ۱۰ دقیقه قبل از انفجار مهیبی که باعث کشتهشدن صدها نفر در اطراف سفارت آمریکا در نایروبی شده بود وارد هواپیما میشود.* پس از انصراف از سفر و بازگشت به هتل اخبار را از طریق تلویزیون دریافت میکند، وی آن لحظات را اینچنین بازگو میکند: <در هتل نشسته بودم و به اخبار نگاه میکردم. بهجز گریهکردن هیچ کاری نمیتوانستم انجام دهم. آن زمان بود که دریافتم که احساسات انسانیام چقدر ضعیف شده؛ در آنجا بود که تصمیمگرفتم شغل خبرنگاری را رها کنم، چون یازده سال پوشش مستمر خبریجنگها، انسانیترا در من تحلیل برده بود.
من بسیاری از رویدادها را نادیده میگرفتم. از لحاظ حرفهایی به درستی میدانستم با چه نوع عکسی میتوان مخاطب را تحتتاثیر قرار داد.
اما از نقطه نظر شخصی، من شاهد هفده جنگ، از دست دادن تعداد زیادی از همکاران و اعدامهایی بودم که در اطرافم روی میداد. همین تجربیات ناگهان مرا بیدار کرد.>
دوفکا سال بعد در یک اقدام غیرمنتظره از رویترز استعفا میدهد به سیرالئون میرود و اولین دفتر منطقهای <دیدهبان حقوق بشر> را راهاندازی میکند. وی به عنوان بازرس دیدهبان مبادرت به تحقیقات وسیعی در زمینه خشونتهای مفرط و قطع اندام در آن کشور میکند. او در تشریح اقداماتش میگوید: <این کار یعنی ساعتها نشستن با قربانیان خشونت، حرف زدن و شنیدن، یادداشتبرداری از تمامی جزئیات و با هم گریستن.> این نیز نوعی خبرنگاری است. در سال ۲۰۰۲ دوفکا پس از تکمیل و ارسال گزارش نقضحقوق بشر به سازمان ملل، به مدت یک سال در مقام بازرس جنایی سازمان ملل ماموریتی جدید مییابد. خود میگوید: <این مسوولیت جدید برای من یک پاداش بود. خوشحال بودم از اینکه در روندی شرکت داشتم که خود اسناد آن را جمعآوری کرده بودم. من شاهد نابودی زندگی مردمانی بودم که اندامهایشان قطع شده بود. افراد زیادی باید مسوولیتاین خشونتها را بر عهده میگرفتند.>
یک سال بعد دوفکا برای دریافت جایزه مکآرتور به نیویورک میرود. در بیانیه بنیاد مکآرتور آمده است: <وی با استقبال کامل حرفهای هم به عنوان خبرنگار و هم یک دیدهبان حقوق بشر به ثبت جنایات، قتل غارت و ویرانگریهایی پرداخته که طی جنگ داخلی سیرالئون روی داد. دوفکا به عنوان بازرس قضایی UN با ثبت و ضبط و نیز تهیه مدارک و اسناد، خاطره خشونتهای مفرط در سیرالئون را به عنوان درسی عبرتآموز بری آینده این کشور برجای گذاشت.>
دوفکا پس از دریافت جایزه افتخاری پولیتزر و بنیادبینالمللی زنان رسانه میگوید: <سعی کردم با فراهمآوری تصاویری از مناطق بحرانی، وضعیت زنانی را آشکار کنم که طی جنگ به کار هم و زندگی میپردازند.
آنان با شجاعت از خانوادههای خود محافظت میکنند. شجاعت این زنان بسیار بیشتر از من است.>
زندگی و فعالیتهای دوفکا نشانگر عمق تاثیراتی است که رویدادهای اسفبار جهان میتواند بر یک خبرنگار داشته باشد. هجوم همیشگیوی به اعماق ملتهب یک بحران جهت خبررسانی به مخاطب بیاطلاع، کار خستگیناپذیر و در نهایت گسست از حرفه خبرنگاری. <این بهایی است که میباید پرداخت شود.>
کاوشگریهای دوفکا در حوزه دیدهبانی حقوق بشر ریشه عمیقی در خبرنگاری و حرفهعکاسی او دارد. خبرنگاران و گزارشگرانی چون کارین دوفکا هر روزه با وجدان بشری اتمام حجتی تازه و صریح میکنند و شاید این یکی دیگر از وجوه تراژیک کار آنان باشد. آنانند که جهانیان جامعه متمدن بشری را با فجایع دوران مدرن، دوران گسترش دموکراسی و دوران پایان تاریخ تنها میگذراند تا انسان به انسانبودن خود بیندیشد.
علیرضا امیرحاجبی
* در تابستان ۱۹۹۸ بر اثر دو انفجار در پایتختهای کنیا و تانزانیا بیش از ۲۰۰ نفر غیرنظامی کشته شدند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست