دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا

ترکیه در دام توسعه طلبی های غرب


ترکیه در دام توسعه طلبی های غرب

آنکارا با از دست دادن دوستان منطقه ای, در بازی خطرناکی گرفتار می شود که غرب آن را تدارک دیده است

ترکیه در سال‌های اخیر با حضور حزب اسلامگرای عدالت و توسعه توانسته است با شعارهای اسلامگرایی و نیز حرکت‌های منطقه‌ای به نقش و جایگاه قابل توجهی در عرصه داخلی و خارجی دست یابد. مواضع سران ترکیه در اجرای خواسته‌های مردمی بویژه در حوزه اسلامی و نیز همگرایی منطقه‌ای و تلاش برای ایفای نقش میانجی در عرصه بین‌الملل موجب شده است تا ترکیه بتواند به عنوان بازیگری قابل توجه در صحنه بین‌الملل ایفای نقش کند.

با این حال، بررسی سیاست‌های ترکیه نشان می‌دهد که این کشور به‌رغم عدم تمایل مردمی، همچنان در مسیر پیوستن به اتحادیه اروپایی و تبدیل‌شدن به مهره‌ای استراتژیک برای غرب پیش می‌رود. در این چارچوب در کنار اجرای برخی از خواسته‌های آنها در حوزه داخلی تلاش دارد تا از مولفه‌های منطقه‌ای نیز برای رسیدن به این امر بهره‌برداری کند. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که مهم‌ترین مولفه برای ترکیه در این حوزه رویکرد به شرق می‌باشد. از همگرایی با کشورهای منطقه گرفته و توسعه مناسبات با چین و روسیه در این چارچوب صورت می‌گیرد.

هرچند ترکیه در سال‌های گذشته براساس اصل کاهش تنش با همسایگان «صفر» گام‌های بسیاری برای همگرایی منطقه‌ای برداشته است، اما در یک سال اخیر این رویکرد با دگرگونی‌های بسیاری همراه بوده به گونه‌ای که دیگر چنین سیاستی مشاهده نمی‌شود. حتی می‌توان گفت ترکیه در قالب سیاست تخاصمی قرار گرفته است چنان‌که مالکی نخست‌وزیر ترکیه در واکنش به مداخلات اردوغان در امور عراق تاکید کرد: «ترکیه به دولتی متخاصم در منطقه مبدل شده است». حال این سوال مطرح است که دلیل دگرگونی در سیاست‌های ترکیه چیست و چرا این کشور در این مسیر قرار گرفته است؟

● اهداف درونی

بررسی کارنامه ترکیه نشان می‌دهد که سران این کشور در تلاش هستند تا نقش امپراتوری عثمانی را در عرصه بین‌الملل بازسازی کنند. هرچند کشورگشایی و اشغال سرزمین‌‌های دیگر در توان ترکیه نیست، اما آنکارا تلاش دارد در قالب حضور نظامی با ادعای صلح و امنیت نظیر آنچه در لیبی یا حملات ترکیه به عراق روی داده یا به هر صورت سیاسی و اقتصادی این امر را اجرایی سازد. چنان‌که اردوغان در سفر به مصر، تونس و لیبی خواستار آن شده که این کشورها الگوی ترکیه را برای ساختار سیاسی خود برگزینند.

در کارنامه ترکیه ۲ مقطع زمانی را می‌توان مشاهد کرد. اهداف سیاست‌های ترکیه پیش از آغاز تحولات جدید در کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس و شمال آفریقا و پس از این تحولات. در مقطع اولیه سیاست ترکیه براساس اصل کاهش تنش با همسایگان (صفر) و حضور فعال در معادلات جهانی بود به گونه‌ای که آنکارا در کنار گرایش به همسایگان تلاش کرده تا در معادلات مهم جهانی نظیر جنگ افغانستان، اختلافات جمهوری آذربایجان و ارمنستان، پرونده هسته‌ای ایران، مساله روند صلح خاورمیانه و حمایت از فلسطین ایفای نقش نماید. مجموع این رفتارها موجب شد تا ترکیه بتواند به موقعیت قابل توجهی در منطقه و جهان دست یابد. پس از آغاز حرکت‌های مردمی در کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس و شمال آفریقا، ترکیه با دو دیدگاه این‌که از درون با چالش چندانی مواجه نیست و در منطقه نیز رقیبی ندارد، دست به تغییر سیاست‌های گذشته زد و طرح حضور فعال در قالب بهره‌برداری از شرایط موجود جهت تحقق رویای امپراتوری عثمانی را در دستور کار قرار داد.

کارنامه ترکیه در یک سال گذشته نشان می‌دهد که این کشور اصول سیاست خارجی خود مبنی بر تنش و صفر را کنار گذاشته و منافع خود را در قالب ایجاد تنش طلب می‌کند. از حضور در جنگ لیبی گرفته تا مداخله نظامی در عراق و سوریه و مداخله سیاسی از شمال آفریقا گرفته تا خلیج‌فارس و آسیای مرکزی و قفقاز تمام نشانگر گرایش ترکیه برای رسیدن به امپراتوری عثمانی است. ترکیه سیاستی را در پیش گرفته که بر اساس آن هر قدرتی که در منطقه قرار داشته باشد، آنکارا برای حذف آن اقدام خواهد کرد. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند، اقدام ترکیه در قبال عراق و سوریه برگرفته از همین نگرش است. ترکیه با تضعیف سایر کشورها به دنبال رسیدن به قدرت منطقه‌ای است.

● رویکرد به غرب

بسیاری از نظریه‌پردازان بر این امر تاکید دارند که ترکیه با گرایش به شرق در اصل به دنبال تحمیل خواسته‌های خود به غرب بوده است. به عبارت دیگر ترک‌ها زه کمان را به سوی شرق گرفته‌اند در حالی که سمت پرتاب تیر آنها به سوی غرب بوده است. در این چارچوب ترکیه دو طرح را اجرایی ساخته است.

در مرحله اول یعنی پیش از تحولات جدید منطقه‌ای، ترکیه رویکرد دوستانه با شرق را در دستور کار داشت که به منزله چهره تخاصمی به غرب بود. ترک‌ها به نوعی چماق شرق را برای امتیازگیری از غرب در دست گرفتند. ترکیه با این رویکرد تلاش کرد تا جایگاه خود را برای غرب بیشتر آشکار ساخته تا در لوای آن امتیازات مورد نظر خود را کسب کند.

اما در طول یک‌سال اخیر ترکیه سیاست خود را از تخاصم به اصل همراهی تغییر داده و به نوعی با سیاست هویج و باج‌دهی به دنبال رسیدن به خواسته‌های غربی خود است. ترکیه در حالی سیاست امپراتوری عثمانی را پیگیری می‌کند که تلاش دارد تا با اجرای خواسته‌های غرب نقش خود را برای آنها پررنگ‌تر ساخته و از امکانات آنها برای رسیدن به مقصود برخوردار شود. مشارکت در جنگ لیبی، تلاش برای کنترل اسلامگرایی در مصر، تونس و لیبی، حضور گسترده در مقابله با جبهه مقاومت یا عدم حمایت واقعی از فلسطین،‌ حضور منفی در لبنان، فتنه‌سازی در سوریه، تلاش برای تضعیف دولت عراق و برخی همراهی‌ها با غرب در قبال ایران از جمله نشانه‌های حرکت ترکیه به سوی غرب است. آنکارا بر این گمان است در شرایط بحرانی کنونی می‌تواند از ضعف غرب بهره‌برداری و موقعیت خود را پیش آنها تقویت کند. براین اساس ترکیه سیاست خود را از همگرایی منطقه‌ای به غربگرایی مطلق تغییر داده است. برخی نظریه‌پردازان نیز تاکید دارند که ترکیه مانند غرب از ایجاد هلال شیعه در منطقه بین ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، بحرین، سوریه و لبنان در هراس است و برای شکست آن در بازی غرب ایفای نقش می‌کند. غرب با ادعای تشکیل چنین هلالی می‌خواهد کشورهای عربی و ترکیه را به سوی اجرای خواسته‌های خود سوق ‌دهد. حال آن که هدف اصلی غرب نابودسازی کل منطقه است.

● آینده ترکیه

هرچند ترکیه تلاش دارد تا با گرایش به غرب موقعیت منطقه‌ای مناسبی برای خود ایجاد کند، اما روند تحولات نشان می‌دهد که این امر رویایی بیش نبوده و ترکیه از چنین ظرفیتی برخوردار نیست و در نهایت غرب از این کشور به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواسته‌های خود بهره‌برداری می‌کند.

از درون، ترکیه با چالش‌های بسیاری مواجه است که فعالیت (پ.ک.ک) و نارضایتی احزاب و مردم از سیاست‌های دولتمردانشان از آن جمله است. مردم به شدت با پذیرش طرح سپر موشکی ناتو و حضور ترکیه در جبهه غرب علیه منطقه ناراضی بوده و خواستار پایان آن هستند. مردم تاکید دارند که دولتمردانشان با گرایش به غرب عملا آنها را با انزوای منطقه‌ای و جهانی مواجه کرده‌اند؛ چرا که جهان دیگر پذیرنده چنین رفتارهایی نبوده و به مقابله با‌ آن می‌پردازد.

در معادلات منطقه‌ای و جهانی نیز از یک سو محاسبات ترکیه نادرست از آب درآمد که از آن جمله عدم سقوط دولت اسد در سوریه است و از سوی دیگر کشورهای منطقه دیگر پذیرنده همکاری با این کشور نبوده و خواستار انزوای آن هستند. نکته قابل توجه آن‌که کشورهای عربی نیز ترکیه را دشمن خود می‌دانند، لذا صرفا در چارچوب تامین منافع خود با ترکیه همکاری کرده و در عمل به مقابله با این کشور می‌پردازند. برخی منابع تاکید دارند که کشورهای عربی در مسلح‌کردن (پ.ک.ک) ایفای نقش می‌کنند. این کشورها همچنین با سوق دادن ترکیه به مناقشات منطقه‌ای عملا قدرت این کشور را تضعیف می‌کنند تا نتواند به اهداف منطقه‌ای خود دست یابد.

در این میان کشورهای غربی با وارد ساختن ترکیه به بازی شورای همکاری خلیج‌فارس و صهیونیست‌ها، این کشور را به مهره‌ای برای منافع سلطه‌طلبانه خود مبدل کرده است در حالی که در ورای این طرح، انزوا و حتی تجزیه ترکیه را در دستور کار خود دارند. بسیاری از ناظران سیاسی و حتی مردم ترکیه تاکید دارند که غرب نه به دلیل واگذاری نقش به ترکیه، بلکه به دنبال انزوای منطقه‌ای و در نهایت فروپاشی این کشور از درون است. اسناد نشان می‌دهد که غرب تلاش دارد تا طرح تجزیه منطقه را در ترکیه نیز اجرا کرده و آن را به چند کشور کوچک‌تر تقسیم کند. غرب هرگز پذیرنده یک کشور قدرتمند در منطقه نخواهد بود و در کنار بهره‌برداری از ترکیه به دنبال زمینه‌چینی برای تجزیه این کشور خواهد بود.

بر این اساس می‌توان گفت ترکیه به سوی امپراتوری عثمانی پیش می‌رود، نه یک دولت عثمانی مقتدر. به عبارت دیگر ترکیه در بازی خطرناکی قرار گرفته است که در نهایت آن هر دو سر باخت می‌باشد، چرا که از دست دادن دوستان منطقه‌ای و گرفتار شدن در بازی غربی که به دنبال تجزیه و تزلزل آن است، ترکیه را با بحران‌های گسترده داخلی و جهانی مواجه خواهد ساخت.

قاسم غفوری