یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

وظیفه دستگاه دیپلماسی ایران در عصر سازمان های فراهویتی


وظیفه دستگاه دیپلماسی ایران در عصر سازمان های فراهویتی

مجلس شورای اسلامی در جلسه عصر چهارشنبه ۸۴ ۶ ۲ با رأیی بالا «منوچهر متكی» دیپلمات باسابقه را به عنوان وزیر امور خارجه ایران برای چهار سال آینده برگزید

«منوچهر متكی در زمانی وزیر امور خارجه ایران می شود كه در پی پیشنهاد قزاق ها به ایجاد یك اتحادیه ترك زبان در آسیای مركزی (مركب از قزاقستان، قرقیزستان و ازبكستان) بار دیگر صحبت از اتحاد سه كشور فارسی زبان «تاجیكستان»، «افغانستان» و «ایران» - كه ۲۴ قرن سرزمین واحدی به نام ایران را تشكیل می دادند - در میان است. روسیه، چین و هند به ایجاد این اتحادیه تمایل ضمنی دارند»(۱) این خبری بود كه در لابه لای گزارش های شبكه های تلویزیونی آمریكا، در اخبار بامدادی یكشنبه (۳‎/۵ بعدازظهر ۸۴‎/۵‎/۲۳ به وقت تهران) پخش شد و روزنامه «همشهری» در روز بعد، آن را در ستون «تازه های رسانه ها» آورد.

پیشنهاد قزاق ها از چند حیث برای ما مردم ایران و همچنین دست اندركاران سیاست خارجی و بویژه شخص آقای متكی قابل توجه است. اول این كه دلیلی بر صحت مدعای برخی اندیشمندان است كه معتقدند قرن بیست و یك «قرن اتحادیه ها و سازمان های بین المللی» است. دوم این كه هم این كشور و هم دو كشور قرقیزستان و ازبكستان در سازمان همكاری های اقتصادی (اكو) و جامعه كشورهای مستقل مشترك المنافع (CIS) عضویت دارند؛ بنابراین می توان گفت كه اتحادیه ها و سازمان های بین المللی قرن بیست و یك چیزی فراتر از سازمان های تأسیس شده برای همكاری های اقتصادی هستند. به بیان دیگر، قرن بیست و یك قرن اتحادیه ها و سازمان های فراملی «هویتی» است.

اتحادیه اروپا به عنوان نماد و پیشقراول چنین اتحادیه هایی مطرح است؛ زیرا همان گونه كه «ژان مونه» از فعالان اصلی ایجاد اتحادیه اروپای واحد، پیشقراول همگرایی اروپایی و پدر اروپای واحد گفته است وحدت اروپا نه فقط برای اروپاییان، بلكه به عنوان الگویی برای دیگران ارزشمند است. اتحادیه اروپا در واقع الگویی برای بسیاری از سازمان های جدیدی شد كه توانستند برای انسجام هویت فراملی به همكاری نزدیك تر روی آورند و در چارچوب یك سازمان تشكل یابند. جامعه عرب «آسه آن» و اتحادیه آفریقا از این جمله اند.

بر خلاف اروپا كه در لابه لای تاریخ، با گسترش امپراتوری روم، سابقه ای ذهنی از وحدت و یكپارچگی رسمی در ذهن داشتند و یا قسمت اعظم جامعه عرب فعلی كه در دوران اسلامی با فتوحات مسلمانان، تحت هویتی اسلامی در سیطره خلفا بودند (بویژه در زمان خلافت بنی امیه و بنی عباس) از نظر تاریخی ۱۰ كشور عضو آسه آن و ۵۲ كشور عضو اتحادیه آفریقا هیچ گاه به شكلی مستمر و ماندگار عضو امپراتوری واحدی نبوده اند؛ اما این كه چگونه این گونه كشورها به سوی انسجام هویتی در چارچوب سازمانی فراملی می روند را باید در نگاه رهبران این كشورها بویژه دست اندركاران سیاست خارجی آن جست وجو كرد نگاهی كه با تمركز بر قرابت های فرهنگی و منطقه ای همكاری سازمانی كشورهای همسنخ همسایه را برای پیشرفت و توسعه پایدار در دستور كار خود قرار داده است.

حال برای این كه وضعیت كشورمان را در چنین سازمان های فراملی هویتی دریابیم، باید به مرور كوتاه آن بپردازیم.

ایران یكی از ۱۹۰ كشور عضو سازمان ملل متحد است كه در سازمان كنفرانس اسلامی جنبش غیرمتعهدها، اوپك (سازمان كشورهای صادر كننده نفت)، اكو و ... نیز عضویت دارد. در میان این سازمان ها، سازمان كنفرانس اسلامی، سازمانی وسیع است كه به دلیل گستردگی بسیار، تنوع حكومت ها و اختلاف بسیار در سطح توسعه اعضا نمی تواند چارچوب مناسبی برای تأمین منافع ملی در قالب همكاری های كوتاه مدت و میان مدت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... باشد. شاهد این مدعا، حضور كشورهای عضو آن در سازمان هایی كوچكتر است. به عنوان نمونه، همه كشورهای عرب عضو سازمان كنفرانس اسلامی در «جامعه عرب» نیز عضویت دارند و شش كشور حوزه خلیج فارس (كویت، عربستان سعودی، عمان، بحرین، امارات متحده عربی و قطر) علاوه بر جامعه عرب، برای تأمین بیشتر منافع ملی در «شورای همكاری خلیج فارس» نیز همكاری می كنند. «كشورهای مسلمان» جنوب شرق آسیا؛ چون مالزی، اندونزی و برونئی نیز به سازمان كنفرانس اسلامی بسنده نكرده اند و به همراه «كشورهای غیرمسلمان» دیگری چون فیلیپین، لائوس، ویتنام، میانمار، كامبوج، تایلند و سنگاپور ده كشور عضو «آسه آن» را تشكیل می دهند كه با توجه به نام این سازمان (انجمن ملت های جنوب شرق آسیا) و قرابت های فرهنگی و تاریخی میان كشورهای عضو، باید این سازمان را نیز یك سازمان هویتی فراملی به حساب آوریم.

اما جایگاه ایران در سازمان های فراملی هویتی كوچكتر از سازمان كنفرانس اسلامی چیست؟

«جنبش عدم تعهد» به دلیل تنوع اعضا و گستردگی جغرافیایی و همچنین محوریت همكاری سیاسی از سازمان كنفرانس اسلامی هم به مراتب ناهمگون تر است. «اوپك» هم همان گونه كه از نامش پیداست سازمانی برای همكاری همه كشورهای صادركننده نفت برای كنترل بهتر این محصول در بازارهای جهانی است. «اكو» كه نام اختصاری سازمان همكاری های اقتصادی است، سازمانی صرفاً اقتصادی است و برای تبدیل شدن به سازمان فراملی هویتی اصلاً مناسب به نظر نمی رسد، چرا كه به دلیل وجود سه قدرت منطقه ای رقیب در آن (ایران، پاكستان و تركیه) و نبود شاخص هویتی محوری (تاریخ، زبان و فرهنگ) مشترك، قابلیت های یك سازمان فراملی هویتی را ندارد. به دلیل همین نقیصه است كه تركیه، عضو قدیمی اكو به خاطر وجود سه درصد خاك آن در اروپا و وراثت بخشی از قلمرو روم شرقی، برای ورود به اتحادیه اروپا حتی دست به تغییر قانون اساسی خود می زند (۲) و یا قزاقستان كه با حدود ۱۴ سال سابقه عضویت در اكو، به دنبال تشكیل سازمانی فراملی هویتی حتی با دو عضو تكراری دیگر اكو است.

با این روند می توان گفت كه قرن بیست و یكم شاهد تشكیل اتحادیه فراملی هویتی جدید و یا گسترش سازمان های قبلی خواهد بود؛ اما جایگاه شایسته ایران در چنین سازمان هایی چگونه خواهد بود، سؤالی است كه سیاست گذاران كشور در سطح كلان و بویژه دست اندركاران جدید سیاست خارجی باید به آن پاسخ دهند.

به طور قطع ایران به دلیل این كه وارث بزرگ فرهنگ و تمدن ایران قدیم است و كشورهای همزبان و همسنخ فرهنگی را در همسایگی مرزهای شرقی و شمالی خود دارد، از ظرفیت های لازم برای تشكیل یك سازمان فراملی هویتی در منطقه برخوردار است؛ سازمانی كه می تواند بر دو محور زبان مشترك و یا فرهنگ مشترك پا به عرصه وجود نهد.

اگر همان گونه كه در خبر فوق الذكر آمده، چنین سازمانی بر محور زبان مشترك تأسیس شود، سه كشور ایران، افغانستان و تاجیكستان را در بر خواهد گرفت كه در این صورت سازمانی با وسعتی بیش از ۲ میلیون و ۴۴۰ هزار كیلومتر مربع وسعت و ۹۲ میلیون ۷۰۸ هزار نفر جمعیت خواهد بود (جدول شماره یك). همان گونه كه پیداست چنین سازمانی علی رغم یكدستی و آشكار بودن عناصر هویتی بویژه «زبان فارسی» در تأمین منافع ملی این كشورها چندان مناسب نیست و كشورهای دیگر منطقه (ازبكستان، جمهوری آذربایجان، تركمنستان و ...) را علی رغم اشتراكات تاریخی و فرهنگی بسیار در برنمی گیرد؛ در حالی كه اگر این سازمان بر محور «فرهنگی و تمدن مشترك ایران قدیم» تشكیل شود، ضمن در بر داشتن تمام كشورهای همسنخ فرهنگی منطقه، جنبه هم پوشانی اقتصادی نیز خواهد داشت و در نهایت، با وسعتی بالغ بر ۶ میلیون و ۴۸۱ هزار كیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۱۵۷ میلیون و ۹۱۳ نفر، سازمانی مناسب برای همكاری های همه جانبه و تأمین منافع ملی اعضا و بازاری جذاب برای كشورها و اتحادیه های منطقه ای دیگر خواهد بود.لازم به یادآوری است كه تشكیل چنین اتحادیه ای می تواند به صورت گام به گام صورت گیرد، یعنی ابتدا كشورهای با قرابت فرهنگی و تاریخی بیشتر مانند ایران، افغانستان، تاجیكستان، تركمنستان و ... (البته با محوریت فرهنگ و تمدن مشترك) این اتحادیه را بنیان نهند و سپس با توجه به اوضاع سیاسی داخلی كشورها و شرایط منطقه ای و جهانی، با دعوت از كشورهای همسنخ دیگر آن را گسترش دهند. بنابراین بافرض «مناسب بودن شرایط در آینده» و پیوستن پاكستان به این اتحادیه شمار اعضای آن به ۱۱ كشور خواهد رسید كه همكاری همه جانبه كشورهای عضو را با جمعیت بیش از ۲۸۹ میلیون و ۳۴۷ هزار نفر در قلمروی حدود ۷ میلیون و۲۷۷ هزار و ۱۹۰ كیلومتر مربع تحقق خواهد بخشید؛ اتحادیه ای كه می تواند همه منطقه را به سوی توسعه و پیشرفت رهنمون شود.

حال این كه آیا دست اندركاران جدید سیاست خارجی ایران؛ بویژه شخص وزیر امور خارجه جدید تا چه اندازه ضرورت تشكیل این چنین اتحادیه ای را احساس و برای عملی ساختن آن اقدام می كنند، امری است كه باید منتظر بمانیم و البته خود نیز امیدوارانه به یاری آنان بشتابیم:

پا نوشت :

۱ ـ روزنامه همشهری، شماره ۳۷۷۴ ، ۸۴‎/۵‎/،۲۴ صفحه ۲۸

۲ ـ روزنامه ایران. شماره ،۲۸۵۵ ،۸۴‎/۴‎/۲۷ صفحه ۵

حسین رمضانی خرد مردی



همچنین مشاهده کنید