دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
قدم زدن در ساحل مسائل مرزی علم و تکنولوژی
رسم است که وضع علم در یک کشور را با تعداد دانشمندان و میزان هزینههای پژوهشی و تولید مقالات علمی بسنجند. این ملاکها برای نشان دادن رتبه علمی کشورها نادرست نیست اما ملاک درست و دقیقتر میزان استفاده از علم و مقالات علمی است. هر کشوری که بیشتر و بهتر بتواند علم را جذب کند و با آن یگانه شود برخورداریاش از علم بیشتر است.
اما اگر به ظاهر نظر بیفکنیم به نظر میرسد که ما خیلی بیشتر از فایدهای که میرسانیم خود فایده میبریم. زیرا فی المثل بر طبق بعضی آمارها در سال ۱۹۸۸ تعداد مقالات علمی دانشمندان کشور ما کمتر از یک هزارم مجموع مقالات علمی بوده است. اگر سهم ما در پژوهش علمی ناچیز است نه بدان جهت است که میزان هوش و یادگیری فردی ما از اسلافمان و اقوام دیگر کمتر باشد. برای دانشمند شدن هوش و یادگیری لازم است، اما کافی نیست.
دانشمند در خانه و وطن علم، دانشمند است. هوش و وجود نفسانی فرد به فرض اینکه قابل علم باشد حافظ آن نیست. علم وطن خاصی دارد و عالمان به آن وطن تعلق دارند و در آن وطن و تنها در آن وطن میتوانند به پژوهشهای اصیل بپردازند. البته گاهی این تعلق با تعلق به وطن قومی و ملی در تعارض قرار میگیرد، اما حیثیت و قدرت علم به حدی است که حتی اعتبار ناسیونالیسم نیز تحت الشعاع آن واقع میشود، تعارضی که به آن اشاره میکنیم کمتر مشکل آفرین بوده است.
عالم اگر از وطن قومی و ملی خود به وطن علمی مهاجرت کند معمولا او را ملامت نمیکنند و این تسامح قرینهای بر قبول و تصدیق وجود عالم علم است هر چند که مردمان تصور روشنی از این عالم نداشته باشند اما مگر ممکن است که عالم علم با وضوح و روشنی به تصور آید؟ این عالم که بر تصورات ما احاطه دارد، به نحو روشن به تصور ما در نمیآید؟ ما تنها نشانههایی از آن را میبینیم ومییابیم و از آن نشانهها به وجود آن پی میبریم.
وقتی عده کثیری از دانشمندان متعلق به جهان سوم را سراغ داریم که در بهترین مراکز علمی درس خواندهاند و سرآمد دانش آموختگان دانشگاههای بزرگ عالماند و اگر احیانا بعضی از آنها به جایی میروند که شرایط پژوهش علمی فراهم است کارهای بزرگ علمی انجام میدهند، اما در کشور خود کار علمی و تحقیق مهمی انجام ندادهاند و نمیدهند قهرا این پرسش پیش میآید که چرا کسانی که مایه علمی و رغبت علمآموزی دارند، درخت علمشان در جایی عقیم است و در جایی دیگر بارور و مولد و مثمر و منتج. وقتی به پاسخ این پرسش میاندیشیم شاید فرض وجود عالم علم راهی فرا روی ما بگشاید. در این صورت میتوان گفت که عالم علم شرط پژوهش علمی است و نشانه مهم آن وجود پرسش و طلب در جان دانشمندان است.
یعنی عالم علم جایی است که در آن اهل علم، پرسش و طلب دارند و منتظر نیستند که برای آنان از بیرون مسائل بیاورند و پژوهش، پیشنهاد و تکلیف کنند. علم تقلیدی در همه جا میتواند وجود داشته باشد و اگر عالم علم تحقق نباید، علم مستعدترین دانش آموختگان هدر میشود. یعنی دانشمندانی که که از عالم علم دور می افتند نه از دانش آنها استفاده میشود و نه خود میدانند که با دانش خود چه باید بکنند چنانکه در وضع کنونی استعداد و توان پژوهش بسیاری از دانشمندان در رشتههای مختلف علمی و فنی هدر میرود و تباه میشود. فقدان پرسش در عمل با نبودن پرسش در فلسفه و فرهنگ و به طور کلی ملازمت و مناسبت دارد.
ما از فلسفه و فرهنگ زیاد حرف میزنیم، ما به مسائل و پرسشها علاقه نداریم بلکه دوست میداریم بدون درنگ و تامل و تفکر به پاسخها و راهحل ها برسیم، یعنی به پرسش و مسئلهای که هنوز درست مطرح نشده است پاسخ بدهیم. اکنون بیش از صد سال است که ما به جای طرح مسئله، یا پیش از آنکه مسئله مطرح شود، دنبال پاسخ رفتهایم و تفاوت نمیکرده است که چه کسی با چه شرایط و صلاحیتهایی درصدد حل کدام مسئله برآید. در علومی که اکنون علوم پایه خوانده میشود امکان پیش آمدن چنین آشوبی محدود بوده است، اما در سایر رشتهها کمتر اهمیت دادهاند که حل مسائل درست مطرح نشده را از صاحبان صلاحیت بخواهند و البته رجوع به اهل صلاحیت موقوف به درک مسئله است و وقتی مسئله فرهنگ مطرح نیست، چه اهمیت دارد که آن را به یک دریانورد بسپارند یا به یک کارشناس صدور آنغوزه! زیرا اگر پرسش نباشد مهم نیست که چه بگویند و طبعا چیزهایی میگویند که نیازهای فردی و موقعی را رفع میکند و چون آن نیاز که معمولا از نفسانی و روانشناسی است، دفع شد، گفتهها فراموش میشود و پاسخ یا پاسخهایی که بعدها به آن داده میشود به مطالب گذشته هیچ ربطی ندارد، یعنی این پاسخها با هم پیوند ندارند و به این جهت در یک جا گرد نمیآیند و در یک عالم قرار نمی گیرد. در مورد علم قضیه اندکی متفاوت است، زیرا در علم به مسئله طرح نشده پاسخ نمیتوان داد و پژوهنده ناگزیر است کار پژوهش را با طرح مسئلهای آغاز کند و اکنون که تکنولوژی همه جا را فرا گرفته است و دامنه جغرافیای پژوهش علمی بسیار وسعت یافته است، پیدا کردن مسئله و پرسش چندان دشوار نیست.
اما دانشمند نمیتواند مسائلی را که در هوای عالم علم جهانی سرگردان است بر حسب اتفاق بگیرد و مسئله هر چه باشد، برای حل آن به پژوهش بپردازد. درست است که علم جهانی است، اما عالم علم جهانگیر مراتب تشکیلی دارد و در همه جا به یک وضع و صورت نیست، چنانکه مسائل علمی دانشمندان اروپای غربی با مسائل علمی که باید در چین و اندونزی طرح شود تفاوت دارد.
این تفاوت در چیست و در کجاست؟ وضع دردناک دانشمند در کشورهای جهان سوم این است که یا باید به پژوهشهای متناسب با تکنولوژی کشور خود بپردازد که در این صورت از عالمی که در آن به سر میبرد مسائل مرزی علم را طرح و حل کند. حل مسائل حل شده در جهان توسعه یافته را نه کسی از او میخواهد و نه لایق و شان اوست پژوهش تکراری را از او نمیخواهند، زیرا تکنولوژی مناسب آن را به آسانی میتوان خرید و مصرف کرد بیآنکه به پژوهش نیاز باشد. این مشغولیت لایق شان دانشمند نیست، زیرا تکرار یک پژوهش اتلاف وقت است. و به همین ملاحظه است که باید در مرز علم و تکنولوژی کنونی به پژوهش بپردازیم، ولی این امر چگونه ممکن است؟
البته در دانشگاهها و مراکز علمی ما دانشمندانی هستند که از عهده این کار برمیآیند و بعضی از آنان کمابیش از عهده آن برآمدهاند؛ اما به شرط اینکه شرایط پژوهش فراهم باشد. مشکل این است که مسائل مرزی علم و تکنولوژی در عالم مرز علم، مطرح شود و ما که علم و صنعتمان تقریبا هیچ نسبتی با هم ندارند، به دشواری میتوانیم دریابیم، که مسائل مرزی علم چیست و به فرض اینکه به نحوی توانسیتم مسئله را بیابیم. پژوهش در جایی که شرایط آن فراهم نیست، چگونه صورت گیرد و اگر صورت گیرد تازه نمیدانیم خریدار آن کی و کجاست. پژوهش در عالم کنونی نمیتواند بیخریدار باشد و یکی از جهات پا نگرفتن پژوهش در کشور ما و به طور کلی در جهان سوم این است که گرچه در لفظ از علم و عالم بسیار ستایش میشود، در عمل و در نظام کلی کشور جایگاه دانشمندان معین نیست. متاع او هم- اگر متاعی عرضه کند- خریدار ندارد.
اما دولت و مردم و بازار و دستگاه صنعت و تجارت و دانشگاه و مدرسه و مراکز تحقیقاتی را نباید از این بابت ملامت کرد. این مراکز باید تذکر پیدا کنند که آنچه باید باشد و مصداق حقیقی نامی که دارد نیستند، اما هیچ یک از آنها به تنهایی کار علم و پژوهش را بیرونق نکردهاند که گمان کنیم یک تنه برای رونق بخشیدن به آن به پا خیزند و با سرانگشت تدبیر و با یک برنامهریزی دقیق ظرف مدت کوتاهی مشکل را رفع کنند. علم جدید اگر با تکنولوژی مناسب خود توام و همراه نباشد در جای خود نیست و رشد نمیکند و ثمر نمیدهد و جز اینکه در مدرسه و دانشگاه تدریس شود، به درد دیگری نمیخورد. این جدایی را با تدابیر معمولی علاج نمیتوان کرد و تعادل میان مرتبه علمی دانشمندان کشورهای جهان سوم و سطح تکنولوژی آن کشورها به آسانی برقرار نمیشود، زیرا نه به دانشمند میتوان گفت که علم را به اندزه نیاز کشور خود فرا گیرد و نه سطح تکنولوژی را بدون فراهم آوردن مقدمات و شرایط آن میتوان بالا برد.
جدایی علم و پژوهش از تکنولوژی و اقتصاد در کشورهای جهان سوم مشکل بزرگ انتقال تجدد است.
اگر این مشکل باید حل شود تدابیر موقعی و مقطعی کمتر کارساز است بلکه باید قبل از پیشنهاد راهحل، مسئله را درست برای خودمان طرح کنیم. یعنی از خود بپرسیم که کی هستیم و چه امکانها و تواناییهایی داریم و به کجا میخواهیم برویم و زاد راهمان چه باید باشد و چگونه فراهم میشود. راهی را که غرب پیموده است دوباره نمیتوان پیمود، یعنی تاریخ غربی به نحوی که در چهار صد سال اخیر سیر کرده است تکرار نمیشود و راه رفته را نمیتوان از ابتدا آغاز کرد. تجدد هیچ وقت از غرب به صورت تام و تمام به جای دیگر منتقل نشده و غالبا مردمی که به اخذ و اقتباس آن پرداختهاند شانی از آن را انتزاع کردهاند، اما این شان متعلق به همان زمان انتزاع بوده است، چنانکه در اوایل قرن نوزدهم که ما با غرب آشنا شدیم، چیزهایی فرا گرفتیم که به همان زمان تعلق داشت.
اکنون هم با تجدد فعلی سر و کار داریم و هر چه از تجدد بتوانیم اخذ کنیم ناگزیر باید از تجدد کنونی یا از وضع کنونی تجدد باشد.اما اکنون تجدد در بحران به سر میبرد و ما نمیتوانیم بحران آن را کنار بگذاریم و مرحله پایانی تجدد را مبرا از بحران اخذ کنیم. این سخن که ما خوب غرب را میگیریم و بد آن را وا میگذاریم اگر یک سخن اخلاقی تلقی شود خوب است، اما اگر وصف راه تاریخ باشد سطحی است. اگر قوم و مردمی این قدرت را دارند که یک تاریخ و چیزی مثل تجدد را از بحران آن جدا کنند، چه کاری به تجدد و هر چیز دیگر متعلق به غرب دارند؟
آنها میتوانند هر چه را که میخواهد و خوب می دانند خود به وجود آورند. وانگهی قضیه بسط تجدد این نیست که کسانی بر سبیل تفنن به سراغ تجدد رفته باشند تا با آن آشنا شوند و از بعضی رسوم آن پیروی کنند و از مزایای آن برخوردار شوند. تجدد در خود نیروی بسط و گسترش دارد، زیرا تجدد در ذات و در اساس خود جهانی است و به منطقه خاصی اختصاص ندارد. این پندار که ما تاریخ را به هر صورت و با مواد و مصالحی که با سلیقه خود انتخاب میکنیم میسازیم و هم بدی است. اروپا که مدعی بنیانگذاری تاریخ شد، اجزای تاریخ را از اینجا و آنجا فراهم نیاورد؛ بلکه با بنیانگذاری فلسفه جدید، بشری به وجود آورد که عالم را به نحوی که در نظرش متمثل شده بود، صورت داد. این صورت بخشیدن- اگر در حقیقت صورت بخشی از سوی انسان باشد، که این سخن جای چون و چرا دارد- بلهوسانه نیست.
ملاحظه کاری و حتی مصلحت بینی هم که در اساس آن راه ندارد. غرب یک ماموریت را انجام داده است. هر کس در هر جای عالم هم که سودای دگرگون ساختن عالم در سر دارد، آن را از هوای غرب گرفته و شاید غافل باشد که غرب در آن دوران که سودای تغییر عالم را در سر میپرورد، از شرایط روحی لازم برای تغییر و تصرف برخوردار بود ولی امثال ما اگر داعیه فعال مایشایی داریم و خود را از اختیار تام و تمام برخوردار میدانیم، چه میتوانیم بکنیم و دایره قدرت روحی و فکری و اخلاقی و عملی ما تا چه حد وسعت دارد؟ مسلما ما میتوانیم علم را تا هر درجهای باشد بیاموزیم و این علم را چنانکه گفتیم به هر جای عالم که بخواهیم ببریم؛ اما آنچه در اختیار ماست و میتوان آن را انتقال داد، جسم علم است. جسم علم جدید از تکنیک جدا میشود اما جان آن با تکنیک میماند. تکنولوژی در ظاهر وضعی برخلاف علم دارد، زیرا آن را نمیتوان گرفت و به هر جا به سادگی قابل انتقال نیست اما میتوان محصول آن را خرید و مصرف کرد و حال آنکه علم خریدنی نیست ولی اینها همه در عالم انتزاع است و با علم و تکنولوژی انتزاعی و مصرفی کار اخذ تجدد و متجدد ساختن تمام نمیشود. وضع خاص عالم توسعه نیافته این است که:
۱) علم جدید را با بحران آن باید اخذ کند.
۲) دانشمندان جهان سوم میتوانند تا آخرین حد و مرتبه علم و پژوهش ارتقا یابند، اما اگر در جایی اقامت کنند که نتوانند نهال علمشان را در زمین آنجا بنشانند از روح علم جدا میشوند و حاصل هوش و همتشان تباه میشود.
۳) علم کنونی با تکنولوژی همراه است و یکی از این دو بدون دیگری قوام نمییابد. منتهی ضرورت ندارد که تکنولوژی خریداری شده مصرفی با علم و پژوهش توام باشد. به این جهت است که میتوان آخرین محصول تکنولوژی را از بازار جهانی تکنیک خریداری کرد. در کشور خریدار نیز شاید دانشمندانی باشند که استعداد و شایستگی پژوهشهای مرزی داشته باشند، اما نه اینها با تکنولوژی مدرن مصرفی سر و کار دارند و نه خریداران و مصرف کنندگان به اهل علم و دانشمندان نیاز پیدا میکنند. در چنین وضعی همه چیز از هم جداست و عجبا که کسانی داعیه اهلیت در نظر و فلسفه دارند و این وضع بحرانی غیر عادی را طبیعی میانگارند و طبیعی قلمداد میکنند. این وضع دشوار و شاید خطرناک را باید درک کرد. در این وضع دشواری که آن را تیره و تار وصف کردم، البته گشودن یا یافتن راه غیر ممکن نیست ولی شرط آن بیداری و تذکر به وضع دشوار عالم کنونی است.
حتی چراغ دین و معرفت در صورتی راهمان را روشن میکند که به وضعی که در آن به سر میبریم و به فقری که به آن دچاریم تذکر پیدا کنیم؛ تذکر به وضع غربت غربی، اما این بار غربت غربی با آنچه شیخ شهید شهاب الدین سهروردی میگفت نه فقط در شدت بلکه از حیث ماهیت نیز متفاوت است. آموختن علم و خریداری وسایل مصرفی تکنیک لازم و موجه است، اما با آن تغییری در اوضاع پدید نمیآید و راه آینده گشوده و همواره نمیشود. شرط ورود به آینده تذکر به وضعی است که در آن به سر میبریم و مانع بزرگ پیوستن به آینده، غرور و بیخبری است. از خرید وسایل تکنیک منصرف نشویم، اما در فکر علم و شرایط پدید آمدن و پا گرفتن آن نیز باشیم. با پیشامد وضع پست مدرن فراهم آمدن این شرایط از جهاتی دشوارتر و از جهات دیگر سهل شده است. با تذکر نسبت به تاریخ طولانی علم و حکمت در ایران نیز بعضی موانع کسب علم و ورود در حیات علمی مرتفع میشود.
سکینه نعمتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست