پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مادر بی همتای عشق


خدیجه س از تبار گل و آینه و نور است كه اگر جز این بود او را در دوران جاهلیت طاهره نمی خواندند, طاهره آمده بود تا در سرآغاز معصومیت و مظلومیت اسلام مرهمی بر دردهای پیامبر و علی باشد آرامشی برای غریبی, دستان نوازشگری برای مظلومیت و معلمی برای عشق به پاكدامنی و عاطفه, او آمده بود تا در كنار محمد امین فدیه ای باشد برای رهایی بشر از جاهلیت و نادانی

خدیجه (س) از تبار گل و آینه و نور است كه اگر جز این بود او را در دوران جاهلیت طاهره نمی خواندند، طاهره آمده بود تا در سرآغاز معصومیت و مظلومیت اسلام مرهمی بر دردهای پیامبر و علی باشد آرامشی برای غریبی، دستان نوازشگری برای مظلومیت و معلمی برای عشق به پاكدامنی و عاطفه، او آمده بود تا در كنار محمد امین فدیه ای باشد برای رهایی بشر از جاهلیت و نادانی.

دختر «خویلد» آمده بود تا به عنوان تخستین زن مسلمان در كنار پیامبر و علی زمینه ساز ظهور اسلام و رهایی مردم مظلوم اسلام و رهایی مردم مظلوم و ستمدیده باشد. زمینه ساز رهایی نادانان از شراب و جنگ و بی حرمتی به زنان تا هر آنچه دارد به پای جوانی راستگو ، امانتدار و خوشخو بریزد.

او شیفته اسلام محمد (ص) بود و از «میسره» غلام خویش جز از كرامات و فضائل محمد (ص) چیزی نشنیده بود و مژده «ورقه بن نوفل» را درباره بعثت محمد (ص) می دانست.

اگر چه ابوطالب محمد (ص) را به جبران تهیدستی برای تجارت به كاروان خدیجه (س)‌ برد اما خدیجه (س)‌ خوب می‌دانست كه تولدی دیگر در راه است تولدی با عطر محمدی و او از آغاز این تولد درخت كریمی برای محمد (ص) و اسلام شد و تنها روز آفتابی محمد (ص) در آن غربت سنگین. پس برای محمد (ص) چنین پیغام داد : عمو زاده ! به خاطر خویشاوندی و فضائل ، امانتداری و اخلاق نیكویت تمایل به ازدواج با تو دارم.

خدیجه (س) با آگاهی راه صعبی را با نام سفر عشق آغاز كرده بود، او می دانست كه باید صد فصل تحمل و شكیبایی باشد، او می دانست كه باید شانه های بردباری باشد و نتیجه این عشق و آگاهی آن شد كه حتی بعد از وفاتش پیامبر همواره چنین می گفت: « به خدا سوگند بهتر از او نصیبم نشده است. او هنگامی به من ایمان آورد كه تمام مردم كافر بودند و زمانی مرا تصدیق كرد كه همگان مرا تكذیب می كردند و در دورانی ثروت خویش را در اختیار من گذاشت كه دیگران مرا محروم می كردند.»

پیامبر موضوع را به اطلاع عموها رسانید و كاروانی كه از نور وجود محمد (ص) می درخشید ، با جلوداری ابوطالب به سوی خانه خدیجه حركت كرد و ابوطالب به سوی خانه خدیجه حركت كرد و ابوطالب چنین گفت: ستایش خدا را كه ما را از نسل ابراهیم خلیل و اسماعیل به وجود آورد و ما را در جوار خانه كعبه و حرم امن خود قرار داد و در میان مردم به ما شوكت و عزت بخشید و این سرزمین را برای ما مبارك كرد.

بدین ترتیب چراغان محبت و دلدادگی جبین پاك طلوع ، افتخار ایثار و افتخار عشق به خانه پیامبر پا نهاد . حضور خدیجه در خانه پیامبر آغاز دگرگونی تاریخ حافظه ها بود و آغاز وحی بر پیامبر و آوای مبعوث شدن محمد به پیامبری اسلام در غار حرا، پیامبر وقتی به خانه برگشت،‌جاری شدن ولادت اسلام بر خود را تشریح كرد.

خدیجه گفت: خدا تو را خوار و ذلیل نمی كند. تو صله رحم می كنی و مردم بینوا را مورد حمایت قرار می دهی مهمانان را گرامی می داری همواره پشتیبان حق هستی پس بر خود ترس راه مده. از آن زمان بود كه طراوت نماز مخفیانه بر جان و روح خدیجه به همراه پیامبر و علی احساس شد و سبزترین بهار آغاز مسلمانی او شد. او گرمی عشق را در مسلمانی با پیامبر و علی تجربه می كرد. طاهره دو عالم برای پیامبر در راه نشر تعالیم اسلام به منزله دست راستی بود و همه اموال خود را در راه گسترش اسلام بخشید، به شكلی كه از امولش تنها چند گوسفند نحیف و پوستی باقی مانده بود كه روزها روی آن علوفه می ریخت و شبها آن را روانداز خود قرار می داد. ماهتاب صداقت در ماجرای «شعب ابی طالب» رنجور و رنجورتر می شد. همسر پیامبر، مادری كه گوهر بی همتای عشق و آزادگی یعنی حضرت فاطمه زهرا (س) را متولد شده بود در بستر بیماری افتاد و در سال دهم بعثت كه هنوز چند روزی از رحلت یار با وفای پیامبر (ص) حضرت ابوطالب نگذشته بود دار فانی را وداع گفت. پیامبر آن سال را سال حزن و اندوه نامید و هنگام دفن خدیجه خود وارد قبر مطهر شد و با دستان مبارك پیكر سرد و بی جان پرنده مقاومت و صبوری ، نخستین زن مسلمان كه خانه اش اولین خانه طلوع اسلام بود را داخل قبر نهاد.