چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

معلم و پرورش روحیه پژوهشگری در دانش آموزان


معلم و پرورش روحیه پژوهشگری در دانش آموزان

در هفته پژوهش قرار داریم و طبیعی است كه در این هفته, حجم تبلیغات و نوشته های مرتبط با پژوهش را با گستره قابل توجهی در مطبوعات و سایر رسانه های گروهی شاهد خواهیم بود در آموزه های جدید تربیتی, بر آموزش و پرورش مبتنی بر پژوهش تأكید می شود و به جای ارائه دانش ها و مهارت ها به شكل از پیش تعیین شده به دانش آموزان, آموزشكاران تلاش می كنند فرآیند یاددهی یادگیری را به شكلی طراحی و پیش ببرند كه دانش آموزان, خود به تولید دانش دست بزنند و به عبارت دیگر به جای دریافت ماهی, ماهیگیری را بیاموزند

یكی از شیوه هایی كه در این مسیر مورد تأكید قرار می گیرد، یادگیری پژوهش محور است.به مناسبت هفته پژوهش، (۱۹ تا ۲۵ آذر)، مقاله ای را منتشر می كنیم كه از طریق روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و پژوهشكده برنامه ریزی درسی و نوآوری های آموزشی در اختیارمان قرار گرفته است.از زمانی كه آموزش در جوامع بشری رواج یافته، پرورش توانمندی های شناختی عالی همانند فهم و درك، استدلال، تفكر، خلاقیت، حل مسئله و قضاوت مورد تأكید بوده است. اما با توسعه دانش و معلومات بشر و تولید اطلاعات فزاینده در طی چند قرن اخیر پس از رنسانس و سپس شكل گیری مدارس و دانشگاهها، به تدریج برای مدتی نقش به خاطرسپاری دانش مورد تأكید واقع شد و پرورش قوای شناختی عالی قدری كمر نگ گردید ولی هیچگاه پرورش و اهمیت آن انكار نگردید.

اما در چند دهه اخیر، نظام های آموزش و پرورش كشورها تلاش های زیادی را در راستای ارتقای توانایی های شناختی عالی بویژه خلاقیت، حل مسئله و تفكر انتقادی مبذول كرده اند؛ به طوری كه پارنز و برانلی (۱۹۹۴) چاپ حدود ۱۲۵۰ كتاب درباره حل مسئله، خلاقیت و تفكر انتقادی را فقط در طول ۱۸ ماه گزارش نموده اند. زیرا نسبی و متغیر بودن دانش همراه با حجم بسیار زیاد و روزافزون آن، این باور و ضرورت را به وجود آورده است كه اگر هدف تعلیم و تربیت كمك به اكتساب و به خاطر سپاری دانش باشد، متعلمین علاوه بر احساس واماندگی و سردرگمی در برابر هجوم اطلاعات بی انتها، نمی توانند در توسعه دانش و پیشبرد فرآیند پویای شناخت و نوآوری ایفای نقش كنند. بر این اساس، اكنون تمام متخصصان و دست اندركاران آموزش و پرورش بر این باورند كه پرورش نسل آفریننده و خلاق باید هدف اصلی آموزش و پرورش باشد و برای دستیابی به این هدف دستكاری و اصلاح مهمترین عناصر برنامه های آموزشی یعنی محتوای مورد آموزش، روش تدریس، روش ارزشیابی و فضای روانی _ اجتماعی و فیزیكی آموزشگاه از اهمیت بنیادی برخوردار است (الوین و چامدز، ۱۹۹۷). در بین این عناصر، بی تردید باید اذعان داشت كه شیوه تدریس معلم، معمار سازمان شناختی و شیوه ارزشیابی او جهت دهنده انرژی ذهنی، هدایت كننده انگیزش و فعالیت های آموزشی دانش آموز است. بدین لحاظ اصلاحات و نوآوری در شیوه تدریس معلم از دغدغه های مهم اندیشه ورزان و پژوهشگران چند دهه اخیر آموزش و پرورش بوده است. برآیند این جریان، نقش تدریس به شیوه حل مسئله را در پرورش سازمان شناختی خلاق و آفریننده دانش آموزان مورد تأكید مكرر قرار داده است.در تاریخ تعلیم و تربیت نوین، تأكید بر پرورش سازمان شناختی خلاق و جستجوگر از طریق تدریس به شیوه حل مسئله را می توان در اندیشه های فلسفی ویلیام جیمز (۱۸۹۰) و جان دیویی (۱۹۳۸) ردیابی كرد. پس از دیویی، این تفكر توسط اصلاح گرانی همچون مونته سوری، كیلپاتریك، هاچین، پیاژه، برونر و شوآب به اشكال مختلف بر برنامه های درسی و روش های تدریس و ارزشیابی اثر گذاشته است. این ایده ها و گرایش ها به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم با طراحی برنامه های درسی ای همانند برنامه های درسی كودك _ محور، مسأله _ محور، تجربه _ محور، فرآیند _ محور و نظایر آن ظاهر گردید (كرامول، ۱۹۹۳).

دیویی به عنوان پیشگام ترین حامی این ایده، چگونه آموختن را برآنچه آموخته می شود، مورد تأكید قرار می داد و اساس تفكر خوب را به توانایی فرد در حل مسائل وابسته می دانست. از نظر او، هسته اصلی فرآیند تدریس، ترتیب دادن محیطی است كه در آن دانش آموزان بتوانند با یكدیگر تعامل كنند و در چهارچوب تدریس معلم و توقعات او، نحوه یادگیری و حل مسائل را بیاموزند (دیویی، ۱۹۳۸ به نقل از شریعتمداری ۱۳۷۳).

انجمن تعلیم و تربیت پیشرو در سال ۱۹۱۹ براساس دیدگاه دیویی، اصول خود را پی ریزی كرد. این اصول در پیدایش و توسعه برنامه های درسی نقش اساسی داشت و در مقابل برنامه های درسی موضوع محور در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمد. به علاوه نظریه های یادگیری ذی نفوذ همانند نظریه برونر، اندیشه های دیویی را در فرآیند یاددهی _ یادگیری پذیرفتند. از دیدگاه برونر، مدرسه باید دانش آموزان را به استقلال فكر تشویق نماید. به دانش آموزان اجازه دهد تا علایق طبیعی خود را در پیشرفت و ارضاء حس كنجكاوی شان دنبال نمایند. معلم باید دانش آموزان را تشویق كند تا خودشان به تنهایی در قالب گروه های كاری به كشف مسئله بپردازند. مدرسه باید تلاش فكری، استقلال در یادگیری، حل مسئله، نگرش مثبت به فعالیت های فكری و دستیابی به مفاهیم را تحقق بخشد (هالپرن، ۱۹۸۴). پیدایش نظریه های جدید یادگیری كه بر مهارت های فراشناختی و پردازش اطلاعات تأكید دارند، نیز ایده دیویی و طرفداران او برای رسیدن به یك تعلیم و تربیت پیشرو و مورد احیاء و حمایت قرار داد (اسبورن، ۱۹۹۵).روند تحول شیوه های تدریس پس از طرح دیدگاه دیویی بیش از پیش بر اثر بخشی شیوه حل مسئله در فرآیند یاددهی _ یادگیری در شكوفایی قوای شناختی عالی صحه گذاشته، به طوری كه الگوهای متعدد تدریس به شیوه حل مسئله همانند الگوی والاس (۱۹۲۱)، الگوی بایلر (۱۹۷۱)، دی چكو و كرافورد (۱۹۷۴)، فورد و استین (۱۹۸۴)، و الگوی كاوشگری ژوزف جی شوآب (۱۹۶۶) طراحی شده اند. بخصوص الگوی شواب به طور عملی در برنامه های درسی زیست شناسی و علوم اجتماعی دوره های متوسطه و راهنمایی و سپس كلیه دروس دوره ابتدایی، اجرا شده است. در برنامه شوآب، محتوا با تأكید بر روش حل مسئله و فرآیند پژوهش، به همان شیوه ای ارائه می شود كه زیست شناسان در تحقیقات مربوط به زیست شناسی عمل می كنند. در این برنامه از برنامه های سنتی مدارس كه مطالب و یافته های علمی را در قالب عبارات حفظی و به طور قطعی و ثابت در اختیار دانش آموزان قرار می دهند، انتقاد می شود و تأكید می گردد كه ارائه حقایق علمی به صورت اموری قطعی و كلیشه ای به معنای حذف كیفیت ذاتی علم و دانش یعنی چگونگی پیدایش و تكوین آن در سایه تفكر و تحقیق است. شوآب درباره برنامه های درسی سنتی، می گوید: اگر چه توضیح مطالب علمی در قالب بیان یافته ها كه بسیار رایج است از نظر سادگی و صرفه جویی در نیروی انسانی و امكانات فیزیكی به ظاهر عاقلانه است، ولی دارای ضعف های اساسی است. اولاً دانش آموزان مفاهیم و حقایق علمی كتاب ها را همواره قطعی و ثابت خواهند دانست، در حالی كه چنین نیست و در اثر پژوهش ها و تحولات سال ها اخیر تغییرات مداومی در رشته های علمی گوناگون به وجود آمده و یافته های علمی مرتباً در حال تغییر و تكامل هستند. بنابر این علوم امروز، نسخه پیچیده شده ای برای فردا نیست، بلكه پیوسته از طریق ارتباط مطالب جدید با مطالب قبلی در شرف بازسازی و تجدید نظر است. ثانیاً ارائه صرف یافته ها و حقایق علمی به دانش آموزان این طرز تفكر را در آنها به وجود می آورد كه یافته های علمی كامل است و نیازی به تغییر ندارد. از سوی دیگر، چون علوم در روزگار ما با سرعت در حال پیشرفت است، دانش آموز باید پیوسته انبوهی از مطالب و مفاهیم را بدون این كه به چگونگی پیدایش و تكوین آنها پی ببرد، حفظ كند و به خاطر بسپارد. به همین جهت باید مرتباً بر حجم مطالب كتاب های درسی افزوده شود. با توجه به این نقایص، هدف برنامه درسی كاوشگری شوآب نشان دادن بعضی نتایج علوم در چارچوب روشی است كه علوم بر اساس همان روش به وجود آمده و مورد آزمون قرار گرفته است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.