سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

در آمدی بر سیره قرآنی امام حسین ع


در آمدی بر سیره قرآنی امام حسین ع

امام حسین ع گوهر تابناك و چراغ درخشانی است كه هماره بر تارك تاریخ درخشیده و خواهد درخشید

امام حسین(ع) گوهر تابناك و چراغ درخشانی است كه هماره بر تارك تاریخ درخشیده و خواهد درخشید. طالبان هدایت و انسان‏های خسته از ظلم و تبعیض و ذلت و ستیزه، نامردمی و ناجوانمردی را به حق رهنمون ساخته و بیدار نموده است. عنصر جاودانه‏ای كه به یقین رمز ماندگاریش را در الهی بودنش باید جُست. سیره‏ی ارجمندش را در قرآن باید نگریست تا به حقیقتش یا شمه‏ای از حقیقتش دست یافت. امام حسین(ع) نه تنها شاگرد مكتب قرآن كه عِدْل و شریك قرآن است از این‏روست كه در فرازی از زیارتنامه‏ی شریفش می‏خوانیم: «السَّلامُ عَلَیكَ یا شریكَ القُران؛(۱) سلام بر تو ای شریك قرآن» و در حدیث «ثقلین» نیز همدوشی امام به عنوان قرآن ناطق و قرآن به عنوان امام صامت گردیده است.

رسولُ اللَّه(ص) فرمودند: «انی تاركٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كتابَ اللَّه و عترَتی اهلَ بَیْتی فَأِنَّهُمَا لَنْ یَفتَرِقا حتَّی‏ یَردِا عَلَیّ الحوض»(۲) حال كه ائمه(ع) بطور عام و امام حسین(ع) به طور خاص چنین نسبت و خویشاوندی محكمی با قرآن دارند باید تفسیر قرآن را در آنان جُست كه در «وجود آنها كرامت‏ها و فضیلت‏های قرآن و گنج‏های الهی نهفته است.» «فیِهْم كوائِمُ القرآن و هُمْ كُنوُز الرَّحمان»(۳) در این نوشتار بر آنیم كه فرازهایی از آیات نورانی قرآن را در سیره‏ی علمی و عملی آن امام همام جستجو كنیم و آیات این كتاب صامت را با نور وجود این پرتو درخشنده به نطق آوریم.

اگر چه ما را هرگز یارای آن نیست كه عمق شخصیت آن دریای علم و معرفت و اخلاق و معنویت را بپیماید ولی از باب عرض ارادات به پیشگاه آن شفیع روز محشر چند جمله‏ای را به تحریر در می‏آوریم.

۱) انس با قرآن‏

انس آدمی با هر چیز ریشه در ارج و اهمیتی دارد كه انسان برای آن چیز قائل است ره‏پویان راه یقین و سالكان وادی علم و معرفت از آن‏جا كه محبوبترین محبوب را ذات اقدس خداوند می‏دانند و فقط دل در گرو او دارند، كتاب او را كه پرتوی از ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است - پر منزلت و تنها طریق هدایت می‏دانند از این‏رو با آن انس ویژه‏ای داشته و قلب و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیاتبخش خدایی می‏كنند.

قرآن كریم به لزوم این انس اشاره كرده است. از مؤمنان می‏خواهد با تلاوت آیات آن، اولین مرحله‏ی انس را بپیمایند. «فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(۴) هر آنچه برایتان امكان دارد قرآن بخوانید».

در آیه‏ی دیگر آنان‏كه در قرآن اندیشه نمی‏كنند مورد نكوهش قرار داده، می‏فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَی‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛(۵) آیا به آیات قرآن نمی‏اندیشند؟ یا بر دلهایشان قفل‏هایی نهاده شده است؟»

امام حسین(ع) انس ویژه‏ای با قرآن داشت چون منزلتی بزرگ برای آن قائل بود. نمونه‏ای از این منزلت را می‏توان در حكایت زیر مشاهده كرد:

«عبدالرحمان» به فرزند امام حسین(ع) «الحمدللَّه رب العالمین» را آموخت، وقتی كه آن را بر پدر خواند، حضرت هزار دینار را به او بخشید و دهان او را پر از طلا كرد. از آن حضرت دلیل آن سؤال شد. حضرت پاسخ دادند: «چگونه می‏توان كار او را [تعلیم قرآن ]با این پاداش مقایسه كرد؟!»(۶)

انس امام حسین با قرآن را می‏توان در تمام زوایای زندگیش ملاحظه كرد، نصایح و مواعظش، سیره‏ی علمی و عملی‏اش و حماسه خونینش همه و همه در قرآن و الهام گرفته از آن بود. بنابراین كوته‏بینانی كه شخصیت حماسی و قیام مردانه‏اش را زیر سؤال می‏برند و گاه بر چسب خشونت‏طلبی، عدم توجه به مصالح، بی‏سیاستی، انتقام‏جویی و... را به آن حضرت نسبت می‏دهند اگر ریشه‏های قرآنی عمل آن بزرگوار را بدانند و واقعاً در پی حق و یقین باشند نه بهانه‏جویی، به حقیقت رهنمون خواهند شد.

آری، اهل‏بیت و بویژه امام حسین(ع) فرزندان پیامبر و شاگرد مكتب قرآنند پس چگونه گفتار و مواعظشان متكی به قرآن نباشد حركت و قیام حسینی از همان آغاز بر مبنای قرآن همراه بود. نه تنها ریشه‏های این حماسه را می‏توان با قرآن بدست آورد بلكه امام(ع) خود با استناد به آیات قرآن حركت خود را الهام گرفته از آن می‏دانست كه نمونه‏هایی از آن را ذكر می‏كنیم.

الف) در نخستین برخورد با والی مدینه، خود و اهل‏بیت را معدن رسالت و... معرفی می‏كند و می‏فرماید: «در حالی‏كه یزید مردی فاسق و شرابخوار و... است پس چگونه امام را شایسته است كه با او بیعت كند.»(۷)

ب) هنگامی كه مروان اصرار می‏كند كه والی مدینه از امام حسین(ع) بیعت بگیرد امام(ع) او را پلید و خود را با استناد به قرآن «مُطهّر» بیان می‏دارد: «اِلَیك عَنّی، أَنا مِنْ بَیْتِ الطَّهارهِٔ الّذین أنْزلَ اللَّهُ فیهم عَلی‏ نَبیّه: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»(۸)

ج) آنگاه كه با كاروان خود از مدینه بیرون آمد این آیه را تلاوت فرمود: «رَبِ‏ّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین»(۹) و این همان دعایی است كه حضرت موسی(ع) به هنگام خروجش با بنی‏اسرائیل آن را بر زبان جاری ساخت.

د) آنگاه كه به مكه رسید این آیه را تلاوت نمود: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَی‏ رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیل»(۱۰) به این ترتیب هجرت خود را به هجرت موسی‏ كه هر دو در جهت كوبیدن بیداد و ظلم بود تشبیه می‏كند.

ه) پس از ورود به مكه نامه‏ای برای سران قبایل بصره نوشت و آنان را به كتاب خدا دعوت كرد: «وَ اَنا ادعوكم اِلی‏ كتابِ اللَّه و سُنهٔ نبیّهِ»(۱۱)

و) وقتی كه عصر پنج‏شنبه نهم محرّم عمر بن سعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت در آمد از برادرش اباالفضل(ع) درخواست می‏كند كه یك شب از امویان مهلت بگیرید تا در آن شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نیاز با خدا داشته باشد:

«فَهُوَ یَعْلَمُ أنّی كُنتُ قَدْ اُحِبُّ الصَّلوهٔ و تلاوهٔ كتابِهِ و كثرهٔ الدَّعاء و الاستغفار» و خداوند می‏داند كه من نماز برای خدا و تلاوت قرآن و بسیاری دعا و استغفار را دوست می‏داشتم» امام آن شب به خیمه باز می‏گردد و تمام شب را چنین می‏كند.(۱۲)

اُنس امام با قرآن به دوران حیات جسمی محدود نمی‏شود بلكه بعد از شهادت نیز ادامه دارد: «منهال بن عمرو» گوید، چون سر مطهّر امام(ع) را به دمشق آورده بر نی حمل می‏كردند، من پیش روی او بودم. شخصی سوره‏ی كهف را می‏خواند تا رسید به آیه‏ی شریفه‏ی «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كَانُواْ مِنْ ءَایَتِنَا عَجَبًا؛(۱۳) آیا پنداشتی كه داستان اصحاب كهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟!» به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: «شگفت‏تر از اصحاب كهف، واقعه‏ی شهادت و بردن من بر نی است»(۱۴)

«سلمهٔ بن كهیل» گوید: سر مطهّر را دیدم كه بر نی این آیه را می‏خواند «فَسَیَكْفِیكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم؛(۱۵) خداوند شما را از شر ایشان نگه خواهد داشت و او شنوای داناست».(۱۶)

۲) اخلاص و رضایت الهی‏

اكسیر حیات‏بخشی كه به كارها و افكار رنگ جاودانگی می‏بخشد اخلاص و انجام عمل برای رضای الهی است خداوند در قرآن از بندگان مؤمن خویش خواسته است كه كارها را فقط برای رضای او انجام دهند.

«صِبْغَهَٔ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهٔ؛(۱۷) رنگ الهی بگیرید و چه چیز از رنگ الهی نیكوتر است».

و در آیه‏ی دیگر خداوند به پیامبر می‏فرماید: «أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَی‏ وَ فُرَ دَی؛ دو دو به تنهایی برای خدا به پا خیزید»

قرآن در ستایش طبقه‏ای از مجاهدان راه حق و تشویق آن‏ها می‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهٔ؛(۱۸) در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای ]اینكه بهشت برای آنان باشد خریده است».

چنان‏كه ملاحظه می‏شود خداوند در این آیه بهشت را بهای جان و مال مؤمنان جهادگر می‏شمارد اما در آیه‏ای دیگر در ستایش تعدادی از انسان‏های بلند پرواز می‏فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»(۱۹) در این آیه آنانكه جانشان را با عشق به خدا می‏فروشند هدفشان در بهشت فقط رضای الهی است.(۲۰)

امام حسین(ع) هدف اصلی سفر به كربلا را تحصیل رضای الهی می‏داند از این‏رو در آغاز سفر و كنار قبر جدّ بزرگوارش(ص) از خداوند می‏خواهد كه او را به این همه موفق بدارد و راهی در پیش رویش بگذارد كه رضای او و رضای رسولش در آن است.(۲۱)

این معنا در خطابه‏های دیگر آن بزرگوار نیز كاملاً مشهود است.(۲۲)

۳) اخلاق كریمانه

سخاوت، عفو و گذشت، احسانگری و دستگیری بینوایان نمودهایی از اخلاق كریمانه‏ای است كه در جای جای قرآن می‏توان آنها را جست و امام حسین، شاگرد مكتب قرآن تجسم عینی این صفات و اوصاف دیگر قرآنی است و ما در این‏جا به عنوان نمونه به ذكر پاره‏ای از آن‏ها می‏پردازیم.

پی‌نوشتها:

۱. بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵.

۲. منبع پیشین، ج ۲۳، ص ۱۳۳: مرحوم سید هاشم بحرینی در كتاب غایهٔ المرام این حدیث را با سی و نه سند از دانشمندان اهل تسنن و با هشتاد سند از دانشمندان شیعه نقل كرده است.

۳. نهج البلاغه، خطبه‏ی ۱۵۴.

۴. مزمل/ ۲۰.

۵. محمد/ ۲۴.

۶. تفسیر البرهان، ج ۱، ص ۱۰۰.

۷. الفتوح، ج ۵، ص ۱۴.

۸. احزاب/ ۳۳.

۹. قصص/ ۲۱ و ۲۲.

۱۰. قصص/ ۲۲ ؛ الفتوح، ج ۲، ص ۲۵.

۱۱. تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۸.

۱۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۲ و ج ۴۵، ص ۳.

۱۳. كهف/ ۹.

۱۴. بحار الانوا، ج ۴۵، ص ۳۲ و ۱۸۸.

۱۵. بقره/ ۱۳۷.

۱۶. معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۱۵.

۱۷. بقره/ ۱۳۸.

۱۸. توبه/ ۱۱۱.

۱۹. بقره/ ۲۰۷.

۲۰. حماسه و عرفان/ ۲۴۷.

۲۱. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.

۲۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۷.

۲۳. بقره/ ۲۳۷.

۲۴. فصلت/ ۳۴.

۲۵. سفینهٔالبحار، مادّه‏ی خ ل ق، ج ۲، ص ۱۱۶.

۲۶. اسراء/ ۳۷.

۲۷. زمر/ ۷۲.

۲۸. فرقان/ ۶۳.

۲۹. شعراء/ ۲۱۵.

۳۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹.

۳۱. حشر/ ۹.

۳۲. انسان/ ۸ و ۹.

۳۳. پرتوی از عظمت حسین(ع)، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۰ - ۱۵۱.

۳۴. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۸ - ۱۶۹، به نقل از سمعوالمعنی، ص ۱۵۱.

۳۵. نساء/ ۸۶.

۳۶. آل عمران/ ۱۰۴.

۳۷. ر.ك: «نصیحت‏گری و خیرخواهی» در همین مقاله.

۳۸. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.

۳۹. بقره/ ۲۰۷.

۴۰. انسان/ ۸ و ۹.

۴۱. حماسه عرفان، ص ۲۴۶.

۴۲. مجله نور دانش، سال دوم، ش ۳.

۴۳. تاریخ سیاسی اسلام، ج ۱، ص ۴۵۱.

۴۴. طلاق/ ۳.

۴۵. ابراهیم/ ۱۲.

۴۶. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶؛ تاریخ‏الطبری، ج ۳، ص ۳۱۸، برگرفته از آیات: اعراف‏۱۹۶/ و یونس/ ۷۱.

۴۷. اسراء/ ۷۹.

۴۸. توبه/ ۳۶.

۴۹. دعای عرفه، مفاتیج الجنان.

۵۰. اعیان الشیعه/ ۵۸۱.

۵۱. بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۲۱۳.

۵۲. مقتل مقرم، ص ۳۹۷ - ۳۹۸.

۵۳. قرآن،حسین،شهادت، ص ۱۱۸.

۵۴. بقره/ ۱۲۱.

۵۵. تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۳۶، نقل از میزان الحكمه، ج ۱۰، ص ۴۸۲۴.

۵۶. كامل الزیارات، ص ۳۷۱.

۵۷. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۱۵.

۵۸. حاقه/ ۵۱.

۵۹. مائده‏۴۸/.

۶۰. بحار الانوار/ ج ۱۰۰، ص ۲۹۴ و ۲۰.

۶۱. بقره/ ۱۸۵.

۶۲. حماسه و عرفان، ص ۲۲۹ - ۲۳۰.

۶۳. توبه/ ۱۰۵.

۶۴. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۱.

۶۵. احزاب/ ۳۹.

۶۶. مفاتیح الجنان، دعای عرفه.

۶۷. رعد/ ۲۸.

۶۸. نور/ ۳۷.

۶۹. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۰.

۷۰. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۷۹.

۷۱. پیشین، ص ۳۸۱.

۷۲. پیشین، ج ۴۵، ص ۶.

۷۳. بقره/ ۱۵۳.

۷۴. آل‏عمران/ ۱۸۶.

۷۵. صافات/ ۱۰۲.

۷۶. صافات/ ۱۰۲.

۷۷. حماسه و عرفان، ص ۲۵۸.

۷۸. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰.

۷۹. معانی الاخبار، ص ۲۸۹.

۸۰. مقتل مقرّم، ص ۲۸۳.

۸۱. ذاریات/ ۵۶.

۸۲. پرتوی از عظمت حسین(ع)، ص ۱۶۵، به نقل از اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۰.

۸۳. منبع پیشین، به نقل از: ابوالشهداء/ ۷۳.

۸۴. پیشین.

۸۵. فاطر/ ۱۰.

۸۶. بقره/ ۱۲۰.

۸۷. بقره/ ۱۲۰.

۸۸. فصّلت/ ۴۱ - ۴۲.

۸۹. لهوف، ص ۱۳۹، مقتل الحسین للخوارزمی، ص ۹ و ۱۰.

پاسدار اسلام ـ ش۲۶۷-۲۶۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.