یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت تاخیری و تاخیر مدیریت


مدیریت تاخیری و تاخیر مدیریت

به بهانه گزارش اخیر سازمان بازرسی کل کشور در خصوص تاخیرات اساسی در اجرای برخی پروژه های عمرانی

تهران به عنوان پایتخت و اصلی‌ترین کلان شهر ایران سال‌ها است که از کمبود زیرساخت‌های اساسی رنج می‌برد و توسعه زیرساخت‌ها در این شهر هیچ وقت متناسب با توسعه جمعیت و نیازهای جدید نبوده است. در شرایطی که اخبار سرعت توسعه زیرساخت‌ها در کشورهای دیگر شدت تمایل جهان را به پیشرفت و دور نماندن از قافله حرکت سریع اقتصادی و اجتماعی نشان می‌دهد، حرکت بسیار کند پروژه‌های زیربنایی در کشور عزیز ما ایران و خصوصا در کلان شهر تهران بسیار تعجب‌آور است.

مقایسه زمان اجرای پروژه‌هایی مانند احداث بازار امارات (Emirate Male) در دبی (دو سال) و تقاطع غیرهم‌سطح کمربندی پنجم شهر پکن (هجده ماه) و سد و نیروگاه آبی ایتاپو، بزرگترین نیروگاه آبی جهان در برزیل (پنج سال) و بلندترین برج اداری جهان در دبی (با پیشرفت فیزیکی ۸ طبقه در روز ـ در حال ساخت) با زمان اجرای برخی پروژه‌های زیربنایی شهر تهران از قبیل تونل رسالت (یازده سال)، برج مخابراتی تهران ـ میلاد (دوازده سال هنوز ناتمام) فرودگاه امام خمینی (ره) (حدود بیست و یک سال)، شبکه فاضلاب تهران (بیش از پانزده سال و هنوز ناتمام)، پروژه نواب، کمربندی آزادگان، اتوبان امام علی، اتوبان شهیدزین‌ا‌لدین، اتوبان یادگار امام و... پرده ازعمق فاجعه‌ای بر می‌دارد که اگرچه در دید اول و از نگاه برخی ناآگاهان یا کم آگاهان نشانه ضعف مهندسی و عمدتا پیمانکاری کشور است، لیکن با کمی دقت نظر و موشکافی مشخص می‌شود که موضوع حاکی از بحران مدیریت کلان در راهبری این پروژه‌ها است که اگر یک عزم ملی برای برطرف کردن این بحران ایجاد نشود، بخش اعظم هزینه‌های فراوانی که برای پروژه‌های زیربنایی صرف می‌شود به هدررفته و بازده چندانی از آنها به دست نخواهد آمد.

آنچه مسلم است تاخیرات چند روزه و حداکثر چند ماهه می‌تواند در اثر مسائل فنی و مهندسی باشد ولی تاخیرات سالانه و چند ساله به دلایل و شواهد زیادی که ملاحظه می‌شود نمی تواند صرفا ناشی از مسائل مهندسی باشد. در این مورد آنچه باید مد نظر قرار گیرد برنامه‌ریزی‌های مدیریتی دیگری است که عدم وجود آنها باعث تاخیرات بسیار طولانی مدت در اجرای یک پروژه می‌شود که گاهی از پنجاه‌درصد عمر مفید آن پروژه افزون می‌گردد. سازمان بازرسی کل کشور محوری‌ترین علل و عوامل این تاخیرات را فقدان مطالعات لازم قبل از اجرای طرح، مکان‌یابی نامناسب، کمبود اعتبارات، عدم هماهنگی و تعامل لازم بین دستگاه‌های ذی‌ربط و نبود نظارت کارآمد بر چگونگی اجرای پروژه‌های مصوب اعلام کرده است. نمونه‌هایی از پروژه‌های شهر تهران که با علل و عوامل مذکور مواجه بوده و در نتیجه تحت تاثیر این عوامل شدیدا با تاخیر مواجه شده‌اند به شرح زیر یادآوری می‌گردند:

۱) پروژه قطعه سوم اتوبان یادگار امام:

این پروژه دردی ماه سال ۱۳۸۱ در قالب یک مناقصه توام با مزایده به فراخوان گذاشته شده بود. به این صورت که مناقصه اجرای اتوبان با مزایده واگذاری یک قطعه زمین با پروانه ساخت دو واحد برج بلند مرتبه همراه بود و کسی برنده اعلام می‌گردید که تفاضل قیمت مزایده از مناقصه‌اش حداقل می‌شد. پس از انجام تشریفات مناقصه توام با مزایده برنده از طرف کارفرما انتخاب و کار به وی واگذار شد. زمان پیش‌بینی شده برای اجرای پروژه در قرارداد پیمانکار دو سال بود لیکن به دلایلی که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود پروژه هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

۱-۱) حذف بخش مزایده از پروژه که در نتیجه حدود هفتاد‌درصد مبلغ پروژه بدون اعتبار معطل ماند. همچنین با توجه به پیش‌بینی پیمانکار از نرخ رشد بخش ساختمان‌سازی در منطقه مورد نظر و تاثیر این پیش‌بینی در قیمت‌های مناقصه، با حذف مزایده نامبرده حاضر به اجرای کار با قیمت مناقصه به تنهایی نبوده و ضرر و زیان حاصله از حذف مزایده را نمی توانست تحمل کند. به این ترتیب این دو مورد خصوصا مورد اول (عدم پیش‌بینی هفتاد‌درصد از اعتبار طرح) تاثیر بسیار عمیقی در زمان اجرای پروژه گذاشت که هنوز هم ادامه دارد. مشکل مذکور ناشی از عدم هماهنگی بین شهرداری و شورای شهر تهران در خصوص کاربری زمین مورد نظر برای برج سازی تحت مزایده فوق‌الاشاره بود و کارفرما بدون انجام هماهنگی‌های لازم و تنظیم صورت‌جلسات قانونی مربوطه مزایده را به همراه مناقصه به اجرا در آورده بود.

۱-۲) عدم تملک اراضی مورد نیاز اجرای اتوبان که شامل بخشی از ساختمان‌های خصوصی متعلق به افراد حقیقی و بخشی از اراضی منتسب به قوه قضائیه و بخشی اراضی حاشیه دره اوین که با اسناد دستی و بنچاق در اختیار یک سری افراد بود، می‌گردید که برای تملک هیچکدام از این اراضی قبلا اقدامات مثبتی انجام نشده بود. هر کدام از این عدم تملک‌ها به تنهایی برای به عقب انداختن چندین سال یک پروژه کافی است و بالتبع جمع آنها با یکدیگر شرایط دشوارتری را ایجاد می‌نمود.

۱-۳)تلاقی با تاسیسات و زیر ساخت‌های شهری از قبیل خطوط بی‌شمار تلفن و آب و برق و گاز و غیره در زیر زمین که نقشه‌های چون ساخت (As built) آنها یا وجود نداشت یا اگر موجود بود با چندین متر اختلاف مختصاتی با تاسیسات اجرا شده واقعی خود را نشان می‌داد که در هر حال مشکلات عدیده‌ای را برای طرح ایجاد می‌نمود.

حل و فصل این مشکلات هنوز به اتمام نرسیده؛ به طوری که پروژه دو ساله پس از پنج سال به حدود هفتاد‌درصد خود رسیده است که معنی آن الزاما این نیست که سی‌درصد باقی‌مانده با تناسب خطی مثلا در دو سال آینده اتمام خواهد یافت.

۲) پروژه تونل اصلی فاضلاب‌رو شرقی تهران:

پروژه تونل اصلی فاضلاب‌رو شرقی تهران که هفتاد و پنج‌درصد بودجه آن توسط بانک جهانی تامین شده است از شمال شرق تهران تا تصفیه خانه شهر ری به طول بیست و شش کیلومتر امتداد داشته و برای سهولت اجرا به پنج قطعه تقسیم شده است. بلندترین قطعات آن قطعات سه و چهار به طول‌های ۵/۸ و ۳/۹ کیلومتر در حال اجرا هستند که هر دو این قطعات مانند قطعات اجرا شده صفر و یک و دو با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بوده اند.

۲-۱)شاید بزرگترین مشکل اجرای پروژه‌های فاضلاب تهران و از جمله تونل اصلی فاضلاب‌رو شرقی تهران عدم هماهنگی قبلی کارفرما با شهرداری‌های مناطق مختلف تهران بوده است. این مشکل به قدری حاد است که به طور مثال در قطعاتی که کل مدت اجرای آن دو سال بوده است تا یکسال مجوز شروع اجرای عملیات در بیش از دوسوم طول قطعه از طرف شهرداری‌های مناطق صادر نگردید. در سایر قسمت‌ها نیز به صورت منقطع و در مدت زمان‌های محدود مجوز اجرای عملیات از طرف شهرداری‌ها صادر شد. این مشکل زمان اجرای عملیات را تا بیش از دو برابر افزایش داد که با توجه به حضور بانک جهانی در این پروژه از نظر اعتباری لطمه زیادی به بدنه کارفرمایی کشور وارد آمده است. حتی در قطعاتی که از طرف شهرداری برای اجرای عملیات مجوز صادر شده است، گاهی از طرف نواب و نواحی شهرداری به دلایلی بسیار جزئی از قبیل عدم نظافت به موقع محل حفاری‌ها و امثال آن که یک امر کاملا کیفی بوده و هیچ کمیتی برای آن تعریف نشده و در نتیجه عموما به طور سلیقه‌ای عمل می‌شود، ناگهان به محل کار به شکل بسیار عجیب و با نیروها و روش‌هایی غیر متعارف یورش برده شده و پروژه تعطیل شده و لوازم و وسایل اجرای کار ضبط و توقیف می‌شود و مدتی طول می‌کشد تا با طرق مختلف معمول و غیر معمول و تعریف شده و بدون تعریف مجددا لوازم و تجهیزات پس گرفته شده و انجام کار مجددا شروع شود. این تعطیلی‌های مقطعی و مکرر پیمانکاران و عوامل کاری جزء را در پروژه دلسرد و متضرر کرده و در نتیجه مشکلات کمبود پیمانکار و نیروی کاری نیز به شکلی خود را نشان می‌دهند که در نهایت زمینه عقب افتادگی مضاعف پروژه را ایجاد می‌نماید.

۲-۲)مشکل بعدی هماهنگی با راهنمایی و رانندگی مناطق بوده است. این هماهنگی و درک متقابل از نظر مسائل ملی در حد بسیار ناچیز به چشم می‌خورد. مدت زمان زیادی از مقاطع زمانی که شهرداری‌ها برای یک طول مشخص از پروژه مجوز عملیات صادر کرده‌اند به خاطر عدم صدور مجوز از طرف راهنمایی و رانندگی پروژه با توقف مواجه می‌شده؛ در حالی که شهرداری برای صدور مجوز در مقاطع زمانی مذکور وجوهی را نیز دریافت نموده. در نتیجه به دلیل عدم داشتن مجوز از طرف راهنمایی و رانندگی علاوه بر هدر رفتن زمان، وجوه پرداختی بابت اخذ مجوز از شهرداری نیز هدر رفته و در بازه زمانی بعدی مجددا پروژه ناچار به پرداخت وجه اخذ مجوز به شهرداری شده است که با توجه به نبودن اعتبار خاص، کارفرمای مربوطه قادر به پرداخت این بدهی‌ها نبوده و خود این موضوع شهرداری تهران را محق به ندادن مجوز جدید برای پروژه‌ها نموده است. ضمنا معلوم نیست که اخذ پول توسط شهرداری‌ها برای صدور مجوز اجرای پروژه‌های عمرانی تا چه حد با ضوابط قانونی همخوانی دارد.

۲-۳)تعطیلی‌های غیرمعمول دیگری نیز در تهران از طرف شهرداری‌ها و مناطق راهنمایی و رانندگی اتفاق می‌افتد که در پروژه‌ها پیش‌بینی نشده و برای یک پروژه دو ساله مثل تونل فاضلاب‌رو شرقی تهران بسیار چشمگیر و تاخیرات ناشی از آن بسیار موثر است. مثلا شهرداری‌ها از پانزده اسفند تا تقریبا اواخر فروردین تحت عنوان طرح استقبال از بهار! پروژه‌های شهری (غیر از آنهایی که مربوط به خود شهرداری است!!) و از جمله پروژه فاضلاب تهران را تعطیل می‌نمایند. همین اتفاق در شهریور ماه تحت عنوان استقبال از بازگشایی مدارس! توسط راهنمایی و رانندگی تکرار می‌شود. بنابراین در هر سال تقریبا دو ماه کاری پروژه‌ها تحت تاثیر این استقبال‌ها با تعطیلی مواجه شده که برای یک پروژه دو ساله حدود چهار ماه تعطیلی معادل نزدیک به هفده‌درصد تاخیر در اجرای کار می‌باشد. نکته جالب توجه این است که غیر از تاخیرات پروژه و خسارات آن به مردم شهر تهران که بیشترین زیان دیده این تاخیرات هستند. پیمانکاران و پرسنل و دستگاه‌های اجاره‌ای مشغول در پروژه در این مدت کلا بیکار شده و بار این بیکاری به دوش مملکت به نحوی سنگینی می‌کنند. نکته جالب‌تر این است که متولیان طرح‌های استقبال از بهار و استقبال از بازگشایی از مدارس این ضرر‌های سنگین را به مردم تهران به خاطر راحتی خود مردم وارد می‌نمایند! تصور کنید که مردمی که می‌توانستند در اثر مدیریت صحیح شهری دو سال با مشکلات اجرای یک پروژه درگیر باشند به خاطر دلسوزی مسوولین امور اجرایی شهر به جای دو سال به مدت پنج یا شش سال متوالی با مشکلات اجرای پروژه درگیر هستند.

۲-۴) مشکل کمبود اعتبار برای ۲۵درصد بخش خارج از تعهدات بانک جهانی که به عهده کارفرمای طرح می‌باشد نیز از مسایل موثر در تاخیرات پروژه بوده است.

نمونه‌های بی‌شمار دیگری را از پروژه‌های شهر تهران می‌توان نام برد که تحت تاثیر عوامل عنوان شده توسط سازمان محترم بازرسی کل کشور با رکود مواجه شده‌اند و یا با تاخیرات بسیار زیاد و با سرعت کم اجرا شده و یا در حال اجرا هستند. تونل رسالت به دلیل تعویض مکرر شهرداران تهران و تغییر سیاست‌ها از یک طرف و به دلیل کمبود اعتبارات و افزایش تورم و تغییر نرخ‌ها از طرف دیگر، مدت‌ها با تاخیر در اجرا مواجه گردید. اتوبان شهید زین‌الدین به دلیل عدم هماهنگی بین شهرداری و منابع طبیعی در ارتباط با برخورد با جنگل لویزان نزدیک به دو سال (معادل زمان اجرای یک پروژه) تعطیل کامل بود. ساختار تعدادی از شرکت‌هایی که نقش کارفرما را در اجرای پروژه‌های شهر تهران ایفا می‌نماید به طور کلی غیراصولی بوده و خود این شرکت‌ها و کارمندان فراوان ولی بی‌کیفیت و بی‌انگیزه آنها با وجود هزینه سنگین که بر دوش دولت گذاشته‌اند، مانند نیروی مقاوم در مقابل گروه‌های اجرایی درگیر در پروژه‌ها عمل نموده و باعث تاخیرات اساسی در اجرای پروژه‌ها می‌شوند.

حال ببینیم که اگر شرایط مدیریتی پروژه‌های زیربنایی به شکل موجود نبوده و به طور مطلوب انجام می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد. دقایقی چشم‌های خود را ببندید و در عالم خیال و رویا ایرانی را تصور کنید که کار و سازندگی و مدیریت مربوط به آن طوری بنیاد شده بود که هیچ پروژه‌ای با تاخیر و ممانعت در اجرا و توقف‌های بیهوده ناشی از عدم تعامل مسوولین مواجه نبود. فرودگاه امام خمینی (ره) در سال هفتاد و پنج به بهره‌برداری رسیده بود، برج مخابراتی میلاد و تونل رسالت در سال هفتاد و هشت، پروژه فاضلاب تهران در سال هشتاد، سرتاسر اتوبان امام علی و شهید زین‌الدین و سرتاسر اتوبان یادگار امام در سال هشتاد و سه و بقیه پروژه‌ها نیز در زمان‌های تعیین شده به بهره‌برداری می‌رسیدند. آورد اقتصادی بهره‌برداری از این پروژه‌ها و صد‌ها پروژه معطل دیگر در سطح کشور، چنان توسعه‌ای ایجاد می‌کرد که حداقل نتیجه آن از بین‌رفتن قطعی تورم و یا کاهش نرخ آن به اعداد نزدیک صفر می‌بود. شهرهایی را تصور کنید با شبکه قطارهای شهری (مترو) وسیع و فعال شبانه‌روزی، اتوبان‌های گسترده با سرعت‌های مطلوب برای رانندگی، سیستم جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب فعال، برق، مخابرات و هر آنچه راهی برای توسعه اجتماعی محسوب می‌شود در نهایت کمال، آلودگی هوا در حد بسیار پایین و ناچیز، درآمد روز‌افزون برای اقشار مختلف، مدیران عامل شرکت‌های عمرانی اعم از مهندسین مشاور و پیمانکار درحالی که برای عقد قرارداد با کشورهای دیگر در رفت و آمد هستند، توسط شبکه‌های هوشمند ماهواره‌ای و اینترنتی وضعیت پروژه‌های خود را که توسط مدیران پروژه راهبری می‌شود، مشاهده می‌کنند. معماران و مباشران اجرایی و فورمن‌ها پس از اتمام هر پروژه به اتفاق خانواده در حال سفر به یکی از اقصی نقاط کشور برای رفع خستگی و بودن با خانواده پس از مدتی دوری به جهت حضور در محل پروژه‌ها و البته اگر حق طلب کند سفر حج به همراه عیال مربوطه. کارگران و زحمت کشان کارگاه‌ها با دست پر به خانه می‌روند و رخت و لباس فرزندان آنها خیلی با طبقات میانی جامعه تفاوتی ندارد.

حال چشمان خود را باز کنید و مدیران عامل شرکت‌ها را ببینید که در حالی که پروژهایشان هر کدام به دلیل یا مستمکی راکد مانده از این بانک به آن بانک و از این موسسه اعتباری به آن یکی به دنبال پولی با بهره گزاف هستند تا بتوانند اقساط عقب افتاده خریدهای قبلی را پرداخت نمایند و البته هزینه‌های جاری شرکت نیز معطل مانده است و در عین حال فکر اینکه شرکت‌های برخی از کشورهای همسایه تقریبا بازار کار را در کل کشورهای در حال توسعه دیگر قبضه کرده اند و هیچ فرصت و فراق خاطری که دنبال موقعیتی بروند برای آنها باقی نمانده است آزارشان می‌دهد. معماران و مباشران و استادکاران را ملاحظه کنید که از این پروژه که به خاطر گرفتاری‌های متعدد معطل مانده و خوابیده است، با آن یکی در کش و قوس هستند بدون اینکه توانسته باشند مطالبات خود را از پروژه قبلی دریافت کنند و اهل و عیالشان هم از آنها بیزار و آنها هم از خانه و کاشانه گریزان مانده‌اند. کارگران و زحمت‌کشان پروژه‌هایی را ببینید که چندین ماه حقوق نگرفته اند و نگران این موضوع هستند که اگر کارگاه تعطیل شود و آنها معلق شوند، چه خواهد شد؟ درد بی پولی را به شکلی می‌توان تحمل کرد، ولی درد بیکاری را چطور؟ مردم شهر را ببنید که با کوچه‌ها و خیابان‌های ریخته و خراب که هرکدام برای اجرای پروژه‌ای چندین سال است با خاک و خرابی پرشده‌اند، درگیر هستند و آلودگی و گردو خاک و چاله و چوله امانشان را بریده است. البته در این میان چرخ یک عده که فرقی برایشان نمی کند که اوضاع این باشد یا آن، خوب می‌چرخد. سخن به دارازا رفت و مطلب ناگفته بسیار. جای آن است که مسوولان تراز اول کشور هشدار سازمان محترم بازرسی کل کشور را جدی گرفته و برای نجات سرمایه‌های ملی که در چرخه بی‌برنامه‌گی‌ها یا برنامه‌ریزی‌های غلط از یک‌طرف و تعامل بسیار ضعیف مسوولان اجرایی و سازمان‌های مختلف کشور از طرف دیگر به طور زاید‌الوصفی مستهلک می‌شوند، فکری نموده و راه حلی بیابند. باشد که دعای خیر آیندگان که از نتایج اقدامات امروز آنها بهره‌مند خواهد شد، بدرقه راهشان باشد.

علی احسان نژاد



همچنین مشاهده کنید