شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چرایی تفاوت حقوق زن و مرد


چرایی تفاوت حقوق زن و مرد

با صرف نظر از این كه زن و مرد در بسیاری از احكام و حقوق, همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی اعم از احكام و حقوق متفاوت می باشند, روح پرسش شما به فلسفه قانونگذاری بر می گردد

با صرف‏نظر از این كه زن و مرد در بسیاری از احكام و حقوق، همانند هستند و تنها در برخی از مقررات شرعی (اعم از احكام و حقوق) متفاوت می‏باشند، روح پرسش شما به فلسفه قانونگذاری بر می‏گردد. برای پاسخ به این سؤال، باید به ملاك‏های جعل یك حكم یا وضع یك قانون توجه داشت و به ویژه در مورد تفاوت حقوق زن و مرد باید به این ملاك‏ها توجه بیش‏تری كنیم تا روشن شود كه چه مصلحت و مفسده‏ای بر این كار مترتب بوده است. آیا ما با عقل خود می‏توانیم همه آنچه را كه به صلاح ماست و یا برای ما ایجاد مفسده می‏كند، تشخیص دهیم و یا آن كه عاقلانه‏ترین راه این است كه به دامن وحی پناه ببریم؟ آیا در همه جا تساوی؛ بلكه تشابه حقوقی - آن گونه كه جنبش به ظاهر طرفداری از زنان (فمینیسم) ادعا می‏كنند - خوب است و یا آن كه این ادعای خوش‏سیما، باطنی ویرانگر دارد.

●ما در دو قسمت ذیل به پاسخ پرسش شما می‏پردازیم:

۱ـ صفات و ویژگی‏های لازم برای یك قانون‏گذار شایسته.

۲ـ تشابه حقوقی زن و مرد.

نظام حقوقی اسلام، مشحون از مسائل و احكام اجتماعی و فردی است. اسلام، عقل را یكی از منابع استنباط احكام شرعی دانسته و حكم عقل و شرع را ملازم دانسته است؛ اما درعین حال قانون شایسته، قانونی است كه مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و این متوقف بر شناخت كامل تمام ابعاد جسمی و روحی، نیازها، غرائز، استعدادها، كمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است و حال آن كه روز به روز با پیشرفت علم و تأملات فكری، جهل بشر، بیش‏تر مكشوف می‏گردد و لذا قوانین بشری، همواره دست‏خوش تغییر و تحول است. ویلیام جیمز، معلومات انسان در مقابل مجهولاتش را مانند قطره در برابر دریا می‏دانست و «آنیشتاین»تصریح می‏كرد كه «انسان هنوز نتوانسته افسانه سرّ بزرگ (معمای خلقت) را حل كند و آن چه تاكنون از كتاب طبیعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده و در مقابل مجلّداتی كه خوانده و فهمیده، هنوز از حل و كشف كامل این معما، خیلی دور است؛ تازه آیا چنین حلی برای او وجود داشته باشد یا نه»۱؟

تنها خداوند است كه مهربان، علیم و حكیم مطلق است(سوره سبأ، آیه‏۳) و احكام و معارف اسلامی، مؤیّد عقل و یافته‏های علمی است و در ستیز با آن‏ها نیست؛ گرچه به دلیل قصور علم و عقل، احكام دینی گاهی فراتر از دسترس علم و دین است؛ زیرا انسان و مصالح و مفاسد او، در مادیّات و تمنیات مادی منحصر نمی‏گردد. وظایف و حقوق بشر (و از جمله حقوق زن) با توجه به همه مصالح او در دنیا و آخرت جعل شده است و علمی بودن و معقول بودن احكام و حقوق، منافاتی با ناظر بودن آن به دنیا و آ خرت ندارد؛ بلكه ملازم با آن است. عقل به سه دلیل به طور قطعی حكم می‏كند كه تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی را باید بر وحی مبتنی كنیم.

●این دلایل عبارتند از:

۱. انسان به صورت فردی یا جمعی، حتی «خود» را به طور كامل نمی‏شناسد و در انسان‏شناسی و جهان‏شناسی، مجهولات بسیاری دارد.

۲. انسان در وضع قوانین نمی‏تواند كاملاً عاری از خودخواهی باشد؛ از این رو صلاحیت تام اخلاقی برای این كار ندارد و شناخت كاملی نیز از عدالت ندارد و ممكن است آن را علیه خود به كار گیرد.

۳. آفت غفلت، خطا و نسیان را در انسان نمی‏توان نادیده گرفت.

با پذیرش خداوند حكیم، علیم، مهربان و بی‏نیاز كه از راهنمایی كوچكترین مسائل مورد نیاز بشر دریغ نورزیده است، در می‏یابیم كه نظام حقوقی، سیاسی و اجتماعی شایسته، آن است كه معقول و انسانی و مبتنی بر وحی و آورده‏های دینی باشد.۲ قرآن كریم می‏فرماید:«و مَن احسن من الله حكما لقوم یوقنون».۳

براساس این اصل اساسی در قانون‏گذاری و با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد واقعی، تشریع و قانون‏گذاری، بایستی با ملاحظه واقعیات خارجی (عالم تكوین) باشد و یكی از این واقعیات، تفاوت‏ها و شباهت‏های زن و مرد در عالم آفرینش است.

●مشتركات تكوینی و تشریعی زن و مرد در قرآن‏

اسلام برخلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن‏های پیشین غرب و شرق گذشته است، زن و مرد را در امتیازات تكوینی و تشریعی یكسان دانسته است. چند نمونه از این موارد، عبارتند از:

۱. تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن (نساء، آیه‏۱؛ حجرات، آیه‏۱۳؛ اعراف، آیه‏۱۸۹و...).

۲. تساوی در راه تكامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت (نساء، آیه‏۱۲۴؛ نحل، آیه‏۹۷؛ توبه، آیه‏۷۲؛ احزاب، آیه‏۳۵).

۳. تساوی در امكان انتخاب جناح حق و باطل و كفر و ایمان (توبه، آیه‏۶۷و۶۸؛ نور، آیه‏۲۶؛ آل عمران، آیه‏۴۳و...).

۴. اشتراك در اكثر - قریب به اتفاق - تكالیف و مسؤولیت‏ها؛ گرچه به لحاظ فرهنگ محاوره‏ای، گاهی به صیغه مذكر بیان شده‏اند(بقره، آیه‏۱۸۳؛ نور، آیات ۲،۳۱و۳۲؛ مائده، آیه‏۳۸ و...).

۵. استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان و حق مشاركت (ممتحنه، آیات‏۱۰، ۱۲و...).

۶. استقلال اقتصادی زنان؛ حال آن كه غرب تا چند دهه پیش، زن را مالك هیچ چیز نمی‏دانست(نساء، آیه‏۳۳).

۷. برخورداری مادران از حقوق خانوادگی مساوی با پدران؛ بلكه حق مادر با توجه به زحمات و تكالیف و مسؤولیت‏هایش، گاهی بیش‏تر است (عنكوبت، آیه‏۸؛ اسراء، آیات‏۲۳و۲۴؛ بقره، آیه ۸۳؛ مریم، آیه‏۱۴؛ انعام، آیه‏۱۵۱؛ نساء، آیه‏۳۶؛ لقمان، آیه‏۱۴و۱۵؛ احقاف، آیایه‏۱۵) و ده‏ها مورد دیگر.

با وجود این همانندی، تفاوت‏های جسمی و روحی زن و مرد قابل انكار نیست. از این رو مناسب است به تفاوت‏های ساختاری زن و مرد و تأثیر آن در قانون‏گذاری و نظام حقوقی و ملاك و معیار این تأثیرگذاری اشاره شود. دكتر «الكسیس كارل» باعمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، می‏گوید: «به علت عدم توجه به این نكته اصلی و مهم است كه طرفداران نهضت زن فكر می‏كنند كه هر دو جنس می‏توانند یك قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیت یكسانی به عهده گیرند... . زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش، بدون تقلید كوركورانه از مردان بكوشند. وظیفه ایشان در راه تكامل بشریت، خیلی بزرگ‏تر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند...۴».

●تفاوت‏های ساختاری زن و مرد

این بحث، سابقه‏ای حداقل ۲۴۰۰ ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوان بودن نیروهای جسمی، روحی و عقلی زنان، این تفاوت‏ها را كمّی دانسته، مدّعی بود كه زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می‏توانند همان وظایفی را عهده‏دار شوند كه مردان عهده‏دار می‏شوند و از همان اختیاراتی بهره‏مند گردند كه مردان بهره‏مند می‏گردند. برخلاف وی، شاگردش ارسطو معتقد بود كه نوع استعدادهای زن و مرد، متفاوت و وظایفی را كه قانون خلقت به عهده هر یك از آن‏ها گذاشته و حقوقی كه برای آن‏ها وضع شده است، در قسمت‏های زیادی با هم تفاوت اصولی دارد.۵

پروفسور«ریك»، روان‏شناس مشهور آمریكایی كه سالیان دراز به تفحص و جست‏وجو در احوال زن و مرد پرداخته و نتایجی را به دست آورده است، می‏گوید: «دنیای مرد با دنیای زن به كلی فرق می‏كند. اگر زن نمی‏تواند مانند مرد فكر كند یا عمل نماید، از این رو است... . زن و مرد جسم‏های متفاوت دارند. علاوه بر این، احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نخواهد بود و هیچ‏گاه یك جور در مقابل حوادث و اتفاقات، عكس‏العمل نشان نمی‏دهند. زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی رسمی خود، به طور متفاوت عمل می‏كنند و درست مثل دو ستاره، روی دو مدار مختلف حركت می‏كنند. آن‏ها می‏توانند همدیگر را بفهمند و مكمّل یكدیگر باشند؛ ولی هیچ گاه یكی نمی‏شوند و به همین دلیل است كه زن و مرد می‏توانند با هم زندگی كنند، عاشق یكدیگر شوند و از صفات و اخلاق یكدیگر خسته و ناراحت نشوند...۶».

خانم «كلیودالسون» می‏گوید: «به عنوان یك زن روان‏شناس، بزرگ‏ترین علاقه‏ام، مطالعه روحیه مردهاست. چندی پیش به من مأموریت داده شد كه تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم؛ به این نتیجه رسیده‏ام: خانم‏ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده كه خانم‏ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می‏كنند، بلكه گاهی در این زمینه از آن‏ها برتر هستند. نقطه ضعف خانم‏ها، فقط احساسات شدید آن‏هاست. مردان همیشه عملی‏تر فكر می‏كنند، بهتر قضاوت می‏كنند، سازمان دهنده بهتری هستند [و ]بهتر هدایت می‏كنند». به نظر ما این نقطه ضعف زنان نیست؛ بلكه هدف خلقت این تفاوت‏ها را ضروری ساخته است. دانشمند بزرگ، محمد قطب می‏گوید: اگر زنان بخواهند مادر باشند، باید احساساتی و عاطفی باشند و لازمه بقای نسل آدمی، وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و كاركردهای اختصاصی آنان است‏۷؛ پس برتری روحی مردان بر زنان به عنوان یك امتیاز ارزشی، به تفاوت‏های جسمی و روحی و كاركردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلكه براساس ایمان و عمل كه جامع آن‏ها تقوی است، مشخص می‏شود [و این‏] چیزی است كه طراح آن طبیعت می‏باشد؛ هر قدر هم خانم‏ها بخواهند با این واقعیت مبارزه كنند، بی‏فایده خواهد بود. خانم‏ها به علت این كه حسّاس‏تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول كنند كه به نظارت آقایان در زندگی‏شان احتیاج دارند... .كارهایی كه به تفكر مداوم احتیاج دارد، زن را كسل و خسته می‏كند...»۸.

«اتوكلاین برگ» نیز با صحه گذاشتن بر تفاوت‏های جسمی و روحی و علایق زن و مرد براساس داده‏های روان‏شناسی، می‏نویسد: «زنان بیش‏تر به كارهای خانه و اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان می‏دهند و بیش‏تر مشاغلی را می‏پسندند كه نیازی به جابه جا شدن در آن‏ها نباشد و یا كارهایی را دوست می‏دارند كه در آن‏ها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری [به‏] خرج داد؛ مانند مواظبت از كودكان و اشخاص عاجز و بینوا... زن‏ها عموماً احساساتی‏تر از مردان هستند...۹».

●ملاك تفاوت‏های تشریعی میان زن و مرد

با توجه به برخی تفاوت‏های تكوینی زن و مرد كه مؤید به عقل و نقل و وجدان عمومی و تحقیقات علمی روان‏شناسی است و نیز فطری بودن آن‏ها، به نحوی كه ریشه در خلقت و آفرینش بشر دارند و مقطعی و منطقه‏ای نمی‏باشند، این مسأله مطرح می‏شود كه این اختلافات چگونه منشأ برخی تفاوت‏های اجتماعی و حقوقی می‏شود؟ همه انسان‏ها با هم تفاوت هایی دارند. قانون‏گذار اگر بخواهد در مقام وضع قانون، همه اختلافات را در نظر بگیرد، كاری غیر عملی و ناممكن است و اگر بخواهد بی‏توجه به هر گونه تفاوت و اختلافی باشد، خلاف ضرورت تشریع و تقنین است و مصالح جامعه، آن طور كه باید تأمین نمی‏شود؛ زیرا تشریع باید مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و قواعد و مقررات حقوقی اعتباری صرف نیستند. پس آن اختلافات و تفاوت‏های تكوینی كه موجب اختلاف در مصالح و مفاسد واقعی شود، منشأ تفاوت در حقوق و تكالیف می‏شود و این یك امر منطقی است؛ یعنی اگر احكام و تكالیف اجتماعی متناسب با واقعیت‏ها باشد و رعایت گردد، سعادت فرد و جامعه حاصل می‏شود و چون سعادت فرد و جامعه مطلوب است، پس باید احكام و حقوق و تكالیف مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی بوده، كاملاً رعایت گردد. مناط در اختلافات و تفاوت هایی كه مایه اختلاف در مصالح و مفاسد واقعی می‏شود، عبارتند از آن اختلافات تكوینی كه دارای سه ویژگی ذیل باشند:

۱ـ دوام و ثبات از آغاز تا پایان عمر انسانی به مقتضای خصلت دائمی بودن قانون.

۲ـ عمومیت آن در قشر نسبتاً وسیعی از مردم به مقتضای خصلت كلی بودن قانون.

قانون برای نوع افراد جامعه وضع می‏شود؛ نه افراد معدود. اصولاً قانون‏گذاری برای یكایك افراد، به طور جداگانه ممكن نیست؛ اما در مقام عمل و اجرای قانون، باید شرایط و اوضاع و احوال افراد در نظر گرفته شود. شاید بسیاری از تفاوت‏های تكوینی كه روان‏شناسان یا فیزیولوژیست‏ها و... بر شمردند، به طور صد در صد در بین تمام زنان و مردان شایع نباشد؛ اما اغلب چنین است كه مثلاً زن‏ها، احساساتی‏تر هستند و قانون برای نوع افراد وضع می‏شود. البته اگر در مقام اثبات آشكار شود كه همان خصلت نوعی، علت تامه جعل یك حكم خاص بوده است، قهراً در موارد خلاف، قانون دیگری وضع می‏شود و در غیر این صورت می‏گوییم كه «حكمت» وضع فلان قانون، این است. از این رو در موارد فقد شرایط، انتفا یا تغییر حكم را اقتضا نمی‏كند.

۳ـ آن اختلاف در كمّ و كیف و مشاركتی كه برای برآوردن نیازهای جامعه ضروری است، مؤثر باشد؛ مثلاً صرف رنگ پوست سیاه و یا سفید تأثیری در بازده كار ندارد و اگر تعیین دستمزدها صرفاً براساس بازده كار باشد، ما نمی‏توانیم در تعیین دستمزد، بین كارگر سیاه و سفید فرق بگذاریم؛ اما چون نهاد قیمومیت مستلزم مدیریت و برخورداری از تعقل بیش‏تر است و یا لازمه حضانت، برخورداری از پشتوانه مالی است و این امور نوعاً با مسؤولیت مردان سازگاری دارد، قانون‏گذار این تكلیف را برعهده آنان گذارده است. همان گونه كه چون در سنین خردسالی كودكان و به ویژه دختران، نیاز بیش‏تری به عاطفه و سرپرستی محبت‏آمیز و شیرخوردن دارند، حضانت آن‏ها در این سنین با مادر می‏باشد. اما در سنین بالاتر كه استقلال كودك، افزایش یافته و محتاج به تأمین اقتصادی بیش‏تری است، مسؤولیت حضانت بر دوش پدر می‏افتد.

سید ابراهیم حسینی‏

پی‏نوشت:

۱. ر.ك: قربانی، زین‏العابدین: اسلام و حقوق بشر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ص‏۲۸-۲۹.

۲. ر.ك: فلسفه حقوق، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛ چاپ اول، تابستان ۱۳۷۷، ص‏۳۱،۳۳،۷۷و۸۵.

۳. مائده(۵)، آیه‏۵۰.

۴. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم: انتشارات صدرا، چ‏۱۴، سال‏۱۳۶۹،ص‏۱۹۴-۱۹۵.

۵. همان، ص‏۲۰۲.

۶. همان، ص‏۲۰۸، به نقل از مجله زن روز، شماره ۹۰.

۷. قطب، محمد، شبهات حول الاسلام، ص‏۱۱۲-۱۱۵.

۸. نظام حقوق زن در اسلام، ص‏۲۱۵-۲۱۶؛ نقل از مجله زن روز، شماره ۱۰۱.

۹. برگ اتوكلاین، روان‏شناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد كاردان، ج‏۱، ص‏۳۱۳.

۱۰. حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگ، ص‏۷۳.

۱۱. نساء(۴):۱۲۴.

۱۲. نظام حقوق زن در اسلام، ص‏۱۴۳-۱۴۴.

۱۳. صفایی، علی، روابط متكامل زن و مرد، ص‏۳۱-۳۳.

۱۴. نورمن اندرسون، تحولات حقوقی جهان اسلام، ترجمه فخرالدین اصغری، جلیل قنواتی و مصطفی فضایلی، ص‏۴۰.

۱۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۴، ص‏۳۱۵

برای آگاهی بیش‏تر ر.ك:

الف) نظام حقوقی زن در اسلام، شهید مطهری.

ب) زن در آیینه جمال و جلال، آیهٔ الله جوادی آملی.

پ) فمینیسم علیه زنان، سید ابراهیم حسینی، كتاب نقد، شماره ۱۷، زمستان ۱۳۷۹.

ت) قرآن و مقام زن، سیدعلی كمالی.

ج) بررسی میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران، حسین مهریور.

ح) قوانین فقه اسلامی، ج‏۱، دكتر صبحی محمصانی، ترجمه جمال الدین جمالی محلاتی.

خ) روشنفكر و روشنفكرنما، داود الهامی.

چ) زن از دیدگاه اسلام، ربانی خلخالی.

د) درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، محمد رضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.