چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نگاه فقیهان امروز


نگاه فقیهان امروز

آیت الله بروجردی به عقاید اهل سنت احترام می گذاشت و اجازه توهین كردن به عقاید آنها را نمی داد, ظاهراً ایشان بر لزوم آشنایی فقها با مبانی فقه اهل سنت تاكید می ورزیدند و خود در این زمینه تبحر داشتند

از آیات عظام آیت الله صانعی، آیت الله صادقی و آیت الله منتظری درخواست كردیم درباره تفكر فقهی آیت الله بروجردی نكاتی را كه به نظرشان می رسد برای درج در یادنامه بیان كنند. در ذیل پاسخ های دریافتی را می خوانید. پرسش ما این بود:

آیت الله بروجردی به عقاید اهل سنت احترام می گذاشت و اجازه توهین كردن به عقاید آنها را نمی داد، ظاهراً ایشان بر لزوم آشنایی فقها با مبانی فقه اهل سنت تاكید می ورزیدند و خود در این زمینه تبحر داشتند، در همین زمینه یكی از اقدامات ایشان ایجاد ارتباط با دانشگاه الازهر مصر و علمای اهل سنت و تشكیل دارالتقریب بین مذاهب اسلامی بود. به طوری كه گفته شده ایشان در لحظات آخر عمر نگران رفتن آقای شیخ محمدتقی قمی برای این منظور به مصر بوده اند. به نظر حضرتعالی این تأكید و حساسیت ایشان در این مورد بر چه مبانی و دلایلی استوار بود؟ آیا این رویه ایشان منحصر و محدود به همان مقطع زمانی بوده یا فراتر از آن است و بایستی دنبال شود؟ اگر رویه ایشان درست و به نفع جهان اسلام بوداین اقدامات چگونه ادامه یافت و باید ادامه یابد؟

• آیت الله منتظری

آیت الله منتظری از شاگردان آیت الله بروجردی ویژگی های فقهی ایشان و برخی دیدگاه هایشان درباره رابطه فقه شیعه و اهل سنت را چنین توضیح دادند:

از زمانی كه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با دعوت و همت علمای قم و از جمله مرحوم آیت الله العظمی خمینی به قم آمدند و قرار شد برای ریاست حوزه در قم بمانند و درس را شروع كردند، من و مرحوم شهید آیت الله مطهری كه با هم سال ها هم درس و هم مباحثه بودیم با درس و روش تدریس و افكار علمی و سیاسی ایشان آشنا شدیم. در آن مقطع ما نزد مرحوم آیت الله خمینی اسفار می خواندیم ولی بعد از درس هم ایشان و هم ما در درس مرحوم آیت الله بروجردی شركت می كردیم. آیت الله خمینی خیلی به تحكیم موقعیت علمی و اجتماعی آقای بروجردی عنایت داشتند و حتی می گفتند روش تدریس آقای بروجردی به شكلی است كه شاگردان ایشان ناخودآگاه مجتهد می شوند.مرحوم آیت الله بروجردی ویژگی هایی داشتند كه اجمالاً به بعضی از آنها اشاره می كنم.

۱- روش فقهی ایشان

ایشان در مقام اجتهاد و استنباط از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام روش خاصی داشتند و می گفتند: «در زمان امامان فقه حاكم در آن زمان فقه اهل سنت بود و خلفا نیز مروج و طرفدار آن بودند.»از این جهت ایشان می گفتند روایات صادره از امامان ما معمولاً نظر به فقه حاكم و رایج دارد و در حقیقت به تعبیر ایشان مثل حواشی بر متن است. یعنی امامان شیعه در ظرفی روایات را ایراد می فرمودند كه ذهن حاضرین در جلسه یا سئوال كننده مانوس و آشنا به فقه حاكم اهل سنت بود و امامان نیز به این ذهنیت كاملاً توجه داشتند. البته این واقعیت موجب كم ارزش دادن به فقه شیعه نیست بلكه به این معناست كه اگر كسی بخواهد عمق فقه شیعه و مقاصد امامان را از روایات درك كند باید به فضایی كه روایات شیعه توسط ائمه اطهار صادر شده است كاملاً آشنا باشد تا بتواند عمق روایات آنان را درك كند.

ایشان می گفتند: «چه بسا در بسیاری از روایات ما جمله ای وارد شده كه اشاره است به فقه حاكم و بسا آن جمله می تواند قرینه ای باشد برای فهم مقصود امام از كل روایت.» روی این جهت در هر مسئله فقهی كه وارد می شدند قبل از پرداختن به نقل روایات و اقوال فقهای شیعه فضای صدور روایات را ترسیم كرده و اقوال فقهای اهل سنت را نقل می كردند و سپس به تجزیه و تحلیل روایات خودمان می پرداختند.ایشان به فقه عامه به خصوص فقهای معاصر امامان تسلط خوبی داشتند. و همین تسلط تشخیص این را كه روایت خاصی از روی تقیه صادر شده است یا نه آسان می كرد.

۲- اهمیت به تهذیب علم اصول فقه

آیت الله بروجردی ضمن تدریس علم اصول فقه و ضمن اینكه معتقد بودند اولین كسی كه علم اصول فقه را پایه گذاری كرد شافعی بود كه یكی از پیشوایان چهارگانه اهل سنت است می گفتند: «علم اصول فقه ما با اهمیتی كه دارد امروز خیلی متورم شده است.» یعنی مسائل و مباحث غیرلازم و غیرمفید در فقه، در آن مطرح شده است.

روش ایشان چنین بود كه در هر مسئله ای به جای اینكه به نقل اقوال و مسائل حاشیه ای بپردازند، یك راه باریكی به اصل مسئله باز می كردند و نكته اصلی را كه ماده عامله مسئله بود مطرح می كردند و به مقدمات بعیده نمی پرداختند و زودتر از دیگران به نتیجه مطلوب می رسیدند.

۳- اهمیت به طبقات رجال

آیت الله بروجردی به طبقات علم رجال خیلی اهمیت می دادند و می گفتند: «اهل سنت رجال را طبقه بندی كرده اند و علمای ما طبقه بندی نكرده اند.» ایشان در طبقه بندی رجال مبدأ را پیامبر اكرم قرار می دادند و صحابه را كه از پیامبر اكرم حدیث نقل می كنند طبقه اول راویان محسوب می كردند و تابعین را كه از صحابه نقل حدیث می كردند طبقه دوم.روی همین حساب اصحاب امام باقر(ع) مثل زواره و محمدبن مسلم طبقه چهارم محسوب می شوند و از زمان پیامبر اكرم تا زمان شیخ طوسی دوازده طبقه می شود و از فرزند شیخ طوسی تا شهید ثانی هم دوازده طبقه می شود.

پس شهید ثانی در رأس طبقه بیست و چهارم است و بعد از شهید ثانی تا زمان ما نیز دوازده طبقه است كه آقای بروجردی در رأس طبقه سی و ششم قرار داشتند و می گفتند «هر طبقه صغار و كبار هم دارد».

من به مرحوم شهید مطهری می گفتم: «روی این حساب ما از صغار طبقه سی و هفتم هستیم و امثال آیت الله خمینی و آیت الله گلپایگانی از كبار طبقه سی وهفتم هستند، چون همه ما در یك طبقه ایم و از شاگردان آیت الله بروجردی هستیم.»

۴- تاكید بر نوشتن درس ها و تقریر آنها

قبل از آمدن آیت الله بروجردی به قم، روش نوشتن درس های خارج و نیز تقریر آنها بعد از درس توسط بعضی شاگردان مبرز مرسوم نبود. ایشان نسبت به این دو مسئله تأكید داشتند و می گفتند: «ما در نجف كه بودیم مرحوم آخوند خراسانی درس كه می گفتند بعد از درس شش، هفت نفر از شاگردان مبرز ایشان مطالب و حرف های استاد را برای دیگران تقریر می كردند و اگر شاگردان اشكالاتی به حرف های استاد داشتند كه نمی توانستند با خود استاد در ضمن تدریس مطرح كنند با آنان مطرح می كردند و مطالب را به طور عمقی یاد می گرفتند.»نوشتن درس را نیز ایشان عنایت داشتند و هر كسی درس ایشان را خوب می نوشت و مطالب ایشان را از نظریات خودش كاملاً جدا می كرد او را مورد تشویق قرار می دادند. این داستان برای خود من اتفاق افتاد كه تفصیل آن در خاطرات ذكر شده است.

۵ - توجه خاص به اتحاد جهان اسلام

آیت الله بروجردی نسبت به مسئله اتحاد جهان اسلام و وحدت شیعه و سنی در مقابل مخالفین اسلام حساسیت خاصی داشتند. روی همین جهت به موضوع تقریب بین المذاهب اهمیت می دادند، و از مرحوم حاج شیخ محمدتقی قمی موسس دارالتقریب در مصر تجلیل می كردند.

به مجله رسالت الاسلام كه نشریه رسمی دارالتقریب بود و از مصر برای ایشان می فرستادند، عنایت داشتند و می خواستند كه همه آن را بخوانند. در یك جلسه كه من حضور داشتم، آیت الله بروجردی حدود سه ساعت با داشتن كهولت سن و فرصت كم با آقای قمی درباره كارهایی كه انجام شده است و یا باید انجام شود صحبت كرده و راهنمایی می كردند. فتوای معروف شیخ شلتوت رئیس جامعه الازهر مصر مبنی بر رسمی بودن فقه شیعه و جواز عمل به آن در جهان اسلام نیز یكی از آثار مثبت دارالتقریب و عنایت خاص ایشان به آن بود.

آقای بروجردی كمك های مادی و معنوی زیادی به دارالتقریب می كردند. همواره سعی می كردند فضلایی را به كشورهای اسلامی بفرستند تا با علمای اهل سنت ارتباط برقرار نمایند. گاهی كه از علمای اهل سنت به كشور ما می آمدند، ایشان از آنان تجلیل می كردند و می گفتند: «در مسائل اسلامی كه بین شیعه و سنی مشترك است باید هماهنگی باشد.» روی همین تفكر بود كه ایشان از تشدید اختلاف بین شیعه و سنی و دامن زدن به مسائل اختلافی سخت ناراحت می شدند. در این رابطه به دو نمونه اشاره می كنم:

۱- مرحوم حجت الاسلام وكیلی كه ذوق شعر داشت، فقه را به شعر درآورده بود كه چاپ هم شده است. در اول نوشته خود راجع به خلیفه اول و دوم چیزهایی نوشته بود. كتاب را كه به آقای بروجردی نشان داده بود ایشان گفته بودند: «این كتاب را حق نداری منتشر كنی، باید این قسمت اولش را حذف كنی.» آقای بروجردی در این رابطه گفته بودند: «امروز زمانی نیست كه ما این مسائل را مطرح كنیم و اختلاف شیعه و سنی را تشدید نماییم.»

۲- در همان سال ها مرحوم آیت الله امینی صاحب كتاب شریف الغدیر به اصفهان آمده بودند و مورد استقبال علمای اصفهان قرار گرفتند و سخنرانی های جالبی ایراد كردند و مصادف شده بود با نهم ربیع الاول و كم كم در اثر سخنرانی های ایشان جو ضد سنی گری در اصفهان تشدید شده و خبر آن به آقای بروجردی رسیده بود.

روزی من خدمت ایشان بودم، بعضی از فضلای اصفهانی مقیم قم نیز حاضر بودند. آیت الله بروجردی فرمودند: «آقا این چه وضعی است در اصفهان؟ در وقتی كه اسرائیل حمله كرده به كشورهای اسلامی مصر و می خواهد كانال سوئز را اشغال كند و در مصر مسلمان ها تحت فشار و خطر قرار دارند ما بیاییم جنگ شیعه و سنی راه بیندازیم!»

ایشان البته اسمی از آیت الله امینی نبردند اما معلوم بود كه از جو اصفهان عصبانی شده بودند.۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید