جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن غربی و حکومت جهانی اسلام


جهانی شدن غربی و حکومت جهانی اسلام

به رغم گذشت بیش از یک دهه از زایش و رویش جهانی شدن Globaliztion یا در واقع, پروژة جهانیسازی Globalism , هنوز این پدیده در هاله ای از ابهام و تردید قرار دارد این ابهام ها و تردیدها, پرسش هایی را برمی انگیزد از جمله, جهانی شدن یا جهانی سازی به چه معنا است

به‏رغم گذشت بیش از یک دهه از زایش و رویش جهانی شدن(Globaliztion)یا در واقع، پروژة جهانیسازی (Globalism)، هنوز این پدیده در هاله‏ای از ابهام و تردید قرار دارد. این ابهام‏ها و تردیدها، پرسش‌هایی را برمی انگیزد؛ از جمله، جهانی شدن یا جهانی سازی به چه معنا است؟ و تاریخ پیدایی اصطلاح جهانی شدن یا جهانی سازی و سابقة رویکرد به آن کدام است؟ آیا در اسلام میل به جهانی شدن وجود دارد؟در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا جهانی شدن اسلامی قابل اثبات است؟ مبانی، ویژگی‏ها، ساختار و ابزارهای جهانی شدن اسلامی چیست؟ البتّه به بخشی از این پرسش‌ها، پاسخ‏هایی کم و بیش داده شده است؛ امّا به علّت تنوّع و تعدّد این پاسخ‏ها، ابهام‌ها و اشکالات جدیدی مطرح شده‏اند؛ بنابراین، هر تلاشی در این باره، برای ارائة یک نتیجه فاصله‌گیری روشن می‏تواند به رفع ابهام‏های پیشین مدد رساند؛ هدفی که این مقاله در پی آن است.

برای دستیابی به پاسخ اقناع کننده در بارة هر یک از پرسش‌ها و ابهام‌های پیش‌گفته، فرضیات و حدسیات ذیل قابل طرح است:

۱) خاستگاه و زادگاه واژة جهانی شدن در غرب است؛ ولی مهم‏ترین زادگاه پدیده و نه واژة جهانی شدن، در اسلام است؛

۲) فقط اسلام، توانایی، ویژگی،ساختار و ابزارهای لازم برای جهانی شدن را دارد.

برای تعیین درستی یا نادرستی فرضیات و حدسیات مذکور، مطالب و مباحث ذیل در این مقاله بررسی می‏شود:

الف) تعریف جهانی شدن و تبیین تاریخ و سابقة آن؛

ب) اسلام و دیدگاه و نظریة آن در بارة جهانی شدن و تشریح قابلیت‏ها، ساختارها و ویژگی‏های جهانی شدن اسلامی.

● مقدّمه

جهانی‌سازی، معنا و تاریخچه دارد. درک معنا بدون درک تاریخچه به درستی صورت نمی‏گیرد به این معنا که اگر تاریخچة جهانی‏سازی را به گذشته‏های دور ببریم، آن گاه جهانی سازی با مفهوم امروزین فاصله می‏گیرد.

تعریف جهانی شدن: به رغم متداول بودن اصطلاح جهانی‏شدن یا جهانی سازی، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده است؛ زیرا:

۱) دقیقاً زوایا و ابعاد جهانی شدن، محسوس و روشن نیست؛ حتّی برای آنانی که در فرآیند جهانی‏شدن قرار دارند.

۲) اصطلاح جهانی‏شدن مفهوم جدیدی است و عمری کم‌تر از دو دهه دارد؛ بنابراین، هنوز تحقّق نیافته و همچنان دستخوش تحوّل است (پیشگاهی‏فرد،۱۳۸۰: ص ۱۵).

با این وصف، کوشش‌هایی برای ارائة تعاریفی از جهانی‏شدن، هر چند ناقص، ناقض، مبهم و مشکوک؛ صورت گرفته است؛ از جمله:

ـ جهانی شدن یعنی یکسان شدن یا مشابه کردن دنیا. این حادثه از راه‌های گوناگونی چون توسعة ماهواره‏ها، گسترش رایانه‏ها، افزایش رسانه‏ها، و به ویژه ازدیاد کانال‏های تلویزیونی صورت می‏گیرد (پهلوان ،۱۳۷۵: ص ۵۳).

ـ جهانی شدن، پدیده‏ای چند بعدی است؛ از این رو، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را در برمی‏گیرد، و با تحقّق آن، مرزهای ملّی از بین رفته یا کمرنگ می‏شود. کشورها نقش گذشتة خود را از دست می‏دهند، و به جای قوانین داخلی، قوانین بین‏المللی بر کشورها حاکم می‌شود (سلیمان،۱۳۸۰: ص۲۰).

ـ جهانی شدن فرایندی اجتماعی است که در آن، قید و بندهای جغرافیایی، فرهنگی، مذهبی و... که بر روابط انسانی سایه افکنده، از بین می‏رود؛ البتّه، اگر چه جهانی‏شدن، روند سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... است، بیش از همه، روندی اقتصادی به شمار می‌رود (سیورانت و فریدمن،۱۳۸۰: ص۸)؛ امّا اگر به ماهیت نه به صورتِ جهانی شدن توجّه کنیم؛ می‏توانیم جهانی شدن را به صورت‌های ذیل تعریف کنیم:

ـ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین (سلیمان‏زاده،۱۳۸۰: ص۲۴).

ـ تداوم حرکت سرمایه‏داری که پس از پایان جنگ سرد رؤیای تسلّط بر عالم را در سر می‏پروراند (اسکلد،۱۳۸۰: ص۸).

ـ تلاش برای گسترش جهانی الگوهای امریکا. همین نکته، نگرانی و ترس برخی از کشورهای اروپایی را برانگیخته است (اثناعشری،۱۳۸۰: ص۱۶).

ـ تصویری ترسناک از بازار عنان‏گسیخته و پایان نوسازی به سبک ملّی و دینی که نزدیک است تمام شالوده‏های سیاسی و اجتماعی ملّت‏ها و دولت‏ها را از هم بگسلد (پولادی،۱۳۸۰: ص۶).

ـ دخالت در امور داخلی دولت‏های جهان سوم و کنار گذاشتن هر گونه قانونی که مانع از تجارت آزاد از سوی شرکت‏های چند ملیتی است، ‏ بدون آن که ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولت‏ها را در نظر بگیرد (حسینی،۱۳۸۰: ص۵۲).

نگارنده اعتقاد دارد که جهانی سازی، گویای طرح پیچیده برای استعمار است. حسین بشیریه در این باره، از عبارت فرایندهای جهانی‏شدن استفاده می‏کند که قرین دهکدة الکترونیک جهانی، پیدایی قبیله جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان و گسترش جهانی، و آگاهی است. پیروز مجتهد زاده، واژة جهانی‏شدن‏ها را به کار می‏برد که بار عظیمی از امریکایی شدن را در بر دارد، و همان جهانی‏سازی به دست صاحبان صنعت و سرمایه است و امریکا سکوی اصلی پرتاب موشک جهانی‏شدن فرض می‏شود و در پرتو جهانی شدن‏ها، جهانیان به فرهنگ، مفاهیم، زبان و اخلاق یا بی‏اخلاقی امریکایی تن می‏دهند (نصیری،۱۳۸۰: ص۲۸۵).

فرایند جهانی‏شدن را به طور معمول در چهار حوزه فنّی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطالعه می‏کنند. در حوزة فنی و تکنولوژیک از وقوع انقلاب صنعتی سوم سخن می‏رود. انقلاب صنعتی اوّل در قرن هجدهم میلادی تحوّلی در تکنولوژی تولید بود. انقلاب صنعتی دوم در نیمه دوم قرن نوزدهم رخ داد و تحوّلی در تکنولوژی توزیع و ارتباط پدید آورد. انقلاب صنعتی سوم در پایان قرن بیستم،‌ دگرگونی‌هایی اساسی در حوزة ارتباط، مصرف و اطلاعات به همراه آورده است. در حوزة اقتصاد، به پیروی از تحولات فنّی مذکور، تغییرات بی‏سابقه‏ای رخ نموده است.

در جهانی‏شدن اقتصاد، کنترل دولت ملّی بر اقتصاد ملّی به نحو فزاینده‏ای از دست می‏رود و عناصر اصلی سیاست‏های اقتصادی و مالی ملّی، جهانی می‏شوند. از لحاظ سیاسی با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی چون بانک جهانی، دگرگونی‌های چشمگیری در حوزة محدود شدن قدرت و حاکمیت دولت‏های ملّی رخ می‏نماید. به طور کلّی در فرایند جهانی شدن، ویژگی‏های اصلی دولت ملّی همانند اهمّیت و نقش مرزها در حال زوال قرار می‏گیرد. در سطح فرهنگ باید از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفت. جنبش‏های فرهنگی و اجتماعی بین‏المللی جزئی از این جامعه هستند و به مسائل و موضوعاتی چون رعایت حقوق بشر و آزادی‏های مدنی از جانب دولت‏های ملّی نظر دارند که از حدود توانایی و دید دولت‏های ملّی بسی فراتر می‏روند (نش،۱۳۸۰: ص ۱۱).

سابقة جهانی شدن: در بحث مربوط به تاریخچه جهانی‏سازی، با دو پرسش عمده روبه‌رو هستیم: ۱. تاریخچة اصطلاح جهانی شدن، و ۲. تاریخچة گرایش و رویکرد به جهانی شدن، به چه زمانی برمی‏گردد.

۱) سابقة اصطلاح جهانی شدن: زمان چندانی از کاربُرد واژة جهانی‏شدن نمی‏گذرد؛ چون قدمت این واژه، به سال‏های آخر دهة ۵۰ و سال‏های نخست دهة ۶۰ میلادی می‏رسد. در ۱۳۲۸ / ۱۹۵۹ مجله آکونومیست از کلمة سهمیة جهانی (globalized queta) استفاده کرد. در ۱۳۴۰ / ۱۹۶۱ فرهنگ «وِبْستِر» نخستین فرهنگ معتبری بود که تعاریفی دربارة دو اصطلاح globalism،globalization ارائه داد. یک سال بعد، نشریة «spectator» مفهوم جهانی را گیج‏کننده وصف کرد. در ۱۳۴۴ / ۱۹۶۵ مارشال مک‏لوهان، نام دهکدة جهانی را بر کتابِ جنگ و صلح در دهکدة جهانیِ خود نهاد (واترز،۱۳۷۹: ص۱۰).

برخی اصطلاحِ دهکده جهانی را سرآغازی بر شکل‏گیری اصطلاحِ جهانی‏شدن می‏دانند. با این وصف، کاربرد واژة جهانی‏شدن یا مشتقّات آن، تا دهه آخر قرن بیستم محدود باقی ماند؛ از این رو، جای شگفتی نیست که تا سال ۱۳۷۳ / ۱۹۹۴ فهرست کتاب‏های موجود در کنگره امریکا که از واژة جهانی یا جهانی شدن استفاده کرده باشد، به ۳۴ عنوان محدود شود؛ در حالی که این عناوین در ۱۳۷۷ش/۱۹۹۸م به بیش از ۲۰۰ عنوان و در ۱۳۷۸ / ۱۹۹۹به بیش از ۴۰۰ عنوان رسید. این رشد، گویای پذیرش یا مورد توجّه قرار گرفتن پدیده و اصطلاحِ جهانی‏شدن به وسیلة نویسندگان و محقّقان در سال‏های پایانی قرن بیستم است؛ بنابراین می‏توان گفت: از ویژگی‏های سال‏های پایانی قرن بیستم، کاربرد فراگیر واژة جهانی‏شدن است (پیشگاهی‏فرد، همان: ص۲۰).

نتیجه این که به عقیدة نگارنده، جهانی شدن، تداوم حرکتِ نظام سرمایه‏داری و کاپیتالیستی غرب است که پس از پایان جنگ سرد، از لاک دفاعی بیرون آمده، و رؤیای تسلط بر عالم را در سر می‏پروراند؛ به همین دلیل، با پایان جنگ سرد که با فروپاشی بلوک شرق همراه بود، سیاست و راهبرد جدیدی به نام نظم نو جهانی از سوی امریکا مطرح شد. این پدیده که با دگرگونی‌های بزرگ در فن‌آوری جدید اینترنت همراه است، به مقدمه‏ای برای جهانی‏سازی تبدیل شد (قره‏باغیان،۱۳۸۰: ص۹).

۲) تاریخ گرایش به جهانی شدن: بر خلاف تازگی اصطلاحِ جهانی‏شدن، میل به آن، چه در نظر، و چه در عمل، سابقه‏ای به قدمت بشر دارد. گرایش به جهانی شدن، نخست در ادیان الاهی بروز کرد؛ به گونه‏ای که ادیان بزرگ الاهی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام، سودای جهانی‏سازی داشته‏اند، و اکنون نیز هر یک از آن‏ها، در صددند امّتی یگانه و حکومتی واحده و جهانی پدید آورند، و البتّه در این راه، جهانی سازی اسلامی، برترین و کامل‏ترین شکل جهانی‏سازی دینی را مطرح کرده است (ان الارض یرثها عبادی الصالحون). مخاطبان در جهانی‏سازی اسلامی، نه عرب، نه عجم، نه مکّی، نه مدنی و نه حتّی مسلمانان، بلکه کافة ناس و تمام مردمانند، و معنویت (خدا) و عقلانیت (انسان) دو عنصر اساسی آن به شمار می‌روند. در کنار ادیان الاهی، تمدّن‏ها، کشورها، و انسان‏هایی نیز بوده‏اند که بر اساس اندیشه‏های جاه‏طلبانه، سودجویانه و توسعه‌خواهانه، میل به جهان‏گرایی داشته‏، و حتّی کوشیده‏اند به آن، در قالبِ جهانی‏گشایی جامة عمل بپوشانند. بابلیان، ایرانیان، رومیان و... از همین تمدّن‏ها، کشورها و آدم‏ها هستند که در پی نیل به حکومت بر جهان و واداشتن همگان به پیروی از ارزش‏های خود بوده‏اند

(عبدالحمید،۱۳۸۰؛ ص۱۹).

پس از اسلام و...، اغلب از دو مکتب مارکسیسم و کاپیتالیسم در جایگاه مدّعیان حکومت جهانی نام می‏برند:

مارکسیست‏ها با تقسیم تاریخ به کمون اوّلیه، برده‏داری، فئودالیسم کاپیتالیسم، مدّعی‏اند که بشر با گذر از این مراحل چهارگانه، به مرحلة نهایی، یعنی کمونیسم وارد می‏شود که آن، حکومت جهانی با ویژگی‏هایی چون مرام اشتراکی، فقدان دولت و نبود مالکیت است؛ البتّه آن‏ها پیش از ورود به مرحلة آخر تاریخ،‌ مرحله‌ای انتقالی به نام سوسیالیسم را نیز پشت‏سر می‏گذارند.

سوسیالیسم کمی با کاپیتالیسم ونیز اندکی با کمونیسم شبیه است؛ برای مثال در سوسیالیسم، همانند کاپیتالیسم، دولت و حکومت وجود دارد؛ ولی بر خلاف کاپیتالیسم حکومت در اختیار همه نیست؛ بلکه در حاکمیت کارگران است. اگرچه شکست کمونیسم در دنیای امروز، به معنای غیر قابل وصول یا خیالی بودن حکومت جهانی کمونیستی است، سوسیالیست‏ها معتقدند: به علّت ریشه‏دار بودن شعارهای عدالت و مساوات سوسیالیستی در نهاد و فطرت انسان، بشر دوباره به سراغ سوسیالیسم و سپس کمونیسم خواهد آمد! (تاملیسون،۱۳۸۱: ص۲۸).

کاپیتالیسم یا سرمایه‏داری غرب، یکی دیگر از مدّعیان جهانی‏شدن‏نیز در پی جهان‏گرایی و ایجاد حکومت جهانی است. از زمانی که سرمایه‏داری غرب شکل گرفت (از چهار یا پنج سدة پیشین) یا به عقیدة والرشتاین، از قرن شانزدهم میلادی، تسلّط نظام سرمایه‏داری بر جهان آغاز شد. از اواخر قرن نوزده، و به ویژه از اوایل قرن بیست، سرمایه در کشورهای شمال به مرحلة اشباع رسید و انباشت سرمایه، به رکود اقتصادی دامن زد؛ بنابراین، غرب به صدور سرمایه دست زد تا از این طریق، به بازارهای جدید و جویای سرمایه دست یابد، و هم بحران‏های نهفته در درون خود را به کشورهای توسعه نیافته منتقل کند. این فرآیند، سبب رشد دوباره نظام سرمایه‏داری شد. نتیجه این که جهانی‏شدن:

▪ اوّلاً ادامة تحولات کلان تاریخ بشر غربی، یعنی تحوّل انقلاب کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی است؛

▪ ثانیاً تداوم حرکت سرمایه‏داری غرب است؛ ولی پس از پایان جنگ سرد، تهاجمی‏تر شده و رؤیای تسلّط بر گیتی را در سر می‏پروراند.

به این علل، جهانی‏شدن بیش از هر تعریف دیگر، به آن معنا است که سیاست اقتصادی، امنیت غذایی و... باید در حوزة اختیارات تاجران و سرمایه‌گذاران دولت‏های ثروتمند قرار گیرد، و در این روند، حکومت‏ها، نهادهای بین‏المللی و حتّی سازمان‏های بین‏المللی نیز اجازه ندارند فعالیت و قدرت آن‏ها را به پرسش گیرند (آکسفورد،۱۳۷۸:ص۳۴). با چنین نگرش و عقیده‏ای است که جهانی شدن را کروگمن، ادغام بیش‌تر بازارهای جهانی، مک ایوان، آن را گسترش بین‏المللی مناسبات تولید و مبادلة سرمایه سالارانه، بازانسون نیز جهانی‏شدن را یکپارچگی تجارت با حذف مرزهای تجاری، سرعت در مبادلة تکنولوژی و افزایش عمومی در مصرف جهانی می‏داند. طبیعی خواهد بود که در رأس چنین نظامی، امریکا قرار گیرد؛ از این رو، مالکوم واترز می‏گوید:

جهانی شدن نتیجه مستقیمِ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار، و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین است. این پدیده، به طور ذاتی از طریق فعّالیت‏های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعة سرمایه‏داری همراه است (آقایی،۱۳۸۱: ص۱۰).

روژه گارودی هم در این باره می‏گوید:

جهانی‏سازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادّعای روابط آزاد و آزادی بازار، قادر می‏سازد تا اصنافی از دیکتاتوری‏های ضدّ انسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند (همدانی،۱۳۷۹: ص۶).

در یک نتیجه‌گیری کلّی، رابرتسون، فرایند جهان‏خواهی کاپیتالیسم و ویژگی‌های آن را به این شکل مطرح می‏کند:

۱) مرحله بدوی: این مرحله در اروپا و بین سال‏های ۱۴۰۰ تا ۱۷۵۰ رخ داد. تجزیه کلیسا، ظهور جوامع دولتِ ملت و استعمار کشورهای ضعیف مشخّصة این مرحله است.

۲) مرحلة آغازین: مرحلة آغازین از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ ادامه داشت که بروز مسائل شهروندی، و انعقاد نخستین قراردادهای بین‏المللی از نشانه‏های آن است.

۳) مرحلة پرش: در مرحلة جهش که به سال ۱۸۷۵ تا ۱۹۲۵ برمی‏گردد، بشر شاهد مهاجرت‏ها در سطح گسترده و جنگ‏های بزرگ چون جنگ جهانی اوّل است.

۴) مرحلة سلطه‏جویی: طیّ سال‏های ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۹، با بروز جنگ جهانی دوم، تأسیس جامعة ملل و سازمان ملل متحد، آغاز جنگ سرد و افزایش کشورهای جهان، جهانی شدن، روند سریع‏تری به خود گرفته است.

۵) مرحلة فقدان قطعیت: از سال ۱۹۶۹ به بعد، فعّالیت گستردة رسانه‏های گروهی، تشدید جنگ سرد، تلاش برای دستیابی به سلاح‏های مرگ بارتر سبب شد تا ساکنان کرة زمین، اعتماد کم‌تری به سیر و روندی که در جهان طیّ می‏شد، داشته باشند.

۶) مرحلة جهانی‏سازی: مرحلة جدید با پایان جنگ سرد، فروپاشی شوروی سابق، حملة امریکا به عراق، و طرح نظم نو جهانی (طرح نظام تک‏قطبی) به رهبری امریکا آغاز شد. این پدیده، با تحولات گستردة تکنولوژی در زمینة اینترنت، تأسیس سازمان تجارت جهانی و نیز وحدت پولی یازده کشور اروپایی همراه است (بقریان،۱۳۸۰: ص۱۵).

● جهانی‏شدن و حکومت جهانی اسلام

حاصل و نتیجة مباحث پیشین آن است که جهانی‏سازی در غرب ریشه دارد، و در غرب متولد و بارور شده است. اصول و مبانی فکری و فلسفی آن دقیقاً همان اصول و مبانی غرب است. اندیشه‌وران متعدّدی نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانی‏سازی و غرب و بر پروژه بودن آن تأکید دارند. در رأس پروژه جهانی‏سازی، امریکاست؛ امّا به علل گوناگونی صلاحیت رهبری جهانی‏سازی را ندارد. در این صورت، این پرسش پیش می‏آید که اگر امریکا یا مسیحیت دولتی قادر به رهبری عادلانه جهان نیست، چه چیزی این توانایی را دارد؟ پاسخ این سؤال، اسلام است؛ امّا آیا جهانی‏سازی اسلام بر اساس آموزه‌های دینی قابل اثبات است؟! این جهانی‏سازی بر چه اصولی استوار، و ویژگی‏ها و ابزارهای آن کدام است؟! در پاسخ به سؤالات مذکور، مباحث ذیل را مرور می‏کنیم:

جهانی شدن در آیات و احادیث: اسلام جهانی تولد یافت؛ مسلمانان برای جهانی‏کردن اسلام، بسیار کوشیدند؛ شیعیان هم دل به حکومت جهانی حجّت بن الحسن سپرده‏اند. آیات و روایات اسلامی نیز پروسة جهانی‏شدن اسلام را مورد تأیید و تأکید قرار داده‏اند. از آیات و روایات فراوانی که در جهان مداری اسلام به کار می‏رود، آیات و روایات ذیل، تنوّع و کاربرد بیش‌تری دارد.

الف) قرآن: آیاتی از سوره قصص، حجر، توبه، انبیاء و نور به مسأله جهانی شدن اسلام اشاره دارند:

وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْاَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هَمَنَ وَ جُنُدَهُما مِنهُم مَّا کَانُواْ یَحْذَرُونَ (قصص (۲۸): ۵ و ۶).

ما می‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم، و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آن‌چه را از آن‏ها [= بنی‏اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم.

این دو آیه، گرچه به قصه حضرت موسی۶۱۵۷۴;‏، فرعون و بنی اسرائیل مربوط است، محتوا و مفهوم آیات، فقط به آن برنمی‏گردد. آن‌چه در آن دوره اتفاق افتاد، گوشه و جلوه‏ای از ارادة خداوند برای حاکمیت بخشیدن مستضعفان بر مستکبران بود؛ در حالی که ارادة خدا در این باره، به طور کامل تحقّق نیافته است؛ پس روزی می‏رسد که خداوند، حاکمیت خویش بر زمین را از طریق سپردن آن به دست عابدان صالح تحقّق بخشد (جمعی،۱۳۸۱: ص۳۲).

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (حجر (۱۵): ۳۶ ـ ۳۸). گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده [و زنده نگهدار]» فرمود: «تو از مهلت یافتگانی! [امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه] تا روز و وقت معیّنی».

بر پایة این آیه، روزی در عمرِ باقی‏ماندة این دنیا می‏رسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. خداوند سبحان با مهلت درخواستی ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معیّنی (تا قبل از بر پایی قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانی شدن اسلام از سوی بندة صالح خداوند تبارک و تعالی یعنی حجّت بن الحسن‏۶۱۵۷۴; آغاز می‌شود (جمعی، همان: ص۷۲).

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (توبه (۹): ۳۳). او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همة آیین‏ها غالب کند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

امام صادق در تفسیر این آیه فرمود: «سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه تحقّق نیافته است». راوی پرسید: «فدایت شوم، پس چه زمانی تحقّق می‏یابد؟» امام فرمود: «وقتی با ارادة خدا، قائم قیام کند» (الحویزی، بی‏تا: ج۳، ص۳۰۷)؛ بنابراین، جهانی‏شدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانیِ امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ با به کارگیری علوم و فنون نو به انجام می‏رسد و تداوم آن با تدبیر، تدبّر، دانش و بینش میسّر می‏شود.

وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْاَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحوُنَ (انبیا (۲۱): ۱۰۵). در«زبور» بعد از ذکر [= تورات]: «بندگان شایسته‏ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد».

«یرثها» جنبة جهانشمولی دارد؛ یعنی همة حاکمان زمین، بندگان صالح خواهند شد. این مطلب در مزامیر داوود، مزمور ۳۷ (فصل ۳۷) به این صورت آمده است: حلیمان وارث زمین خواهند شد.

زبور در این جا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسی، مراد مطلق کتاب آسمانی است؛ از این رو، برخی مفسّران، آیة پیشین را این گونه ترجمه می‏کنند: علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم، بندگان شایسته‏ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد (جمعی، همان: ص ۱۰۴).

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنوُا مِنْکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ و لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُنَنِی لَایُشْرِکُونَ بِی شیْئاً وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأوُلئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور (۲۴): ۵۵).

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند، وعده می‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان‏گونه که به پیشینیان آن‏ها خلافت روی زمین را بخشید، و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه‏دار خواهد ساخت، و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‏کند؛ چنان که فقط مرا می‏پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت، و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن‏ها فاسقند.

آیه، بر این مسأله دلالت دارد که خداوند، جهان را با خاندان رسالت و امامت آغاز کرد، و با آن‏ها نیز به پایان می‏رساند؛ یعنی جهان در آغاز در اختیار شایسته‏ترین بندگان خدا بود، و در انتها هم در ید قدرت صالحان روی زمین است (جمعی،همان: ص۳۸). احادیث بسیاری نیز تصریح دارند که حکومت الاهی آیندة روی زمین، از سوی فردی از خاندان رسول خدا بنا می‏شود. او از فرزندان علی و فاطمه‏ است، و این خاندان و ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه ـ کلیدهای حکمت و معدن‏های رحمت الاهی‏اند.

ب) احادیث: برخی از روایات اسلامی به تفسیر آیات مربوط به جهانی شدن اسلام پرداخته‏اند؛ از جمله:

▪ روایت نخست

قال رسول الله‏: «إِن خُلَفائِی و أَوصیائی و حُجَجَ اللّهِ علَی الْخَلْقِ بعدی اثنا عَشَر أَوَّلُهُمْ أَخِی و آخِرُهمْ وَلَدِی، قیل یا رسولَ اللّهِ مَنْ أَخوُکَ؟ قَالَ علیُّ بنُ أَبِیطالبٍ قِیلَ: فَمَنْ وَلَدُکَ؟ قَالَ‏ الْمَهْدیُّ (عج) یَمْلَأُ الْأرْضَ قِسْطاً و عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلماً و الَّذِی بَعَثَنِی بالحقِ بَشیراً و نَذیراً لَوْ لمْ یَبْقَ منَ الدُّنیا إِلَّا یومٌ واحدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلکَ الْیومَ حَتَّی یَخرُجَ فیهِ وَلَدی الْمهدیُّ فَینْزِلُ روحُ اللّهِ عیسی بنُ مریمَ فیُصَلِّی خَلْفَهُ (مجلسی،۱۳۰۴: ج۴۷، ص۷۱).

رسول خدا فرمود: جانشینان من و حجّت‏های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم. گفته شد: ای رسول خدا، برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی‌طالب‏ سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از قسط و عدل پر سازد، همان‏سان که از ظلم و جور پر شده. قسم به آن که مرا به حق در جایگاه بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت، اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خدا آن را چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. [پس از خروج] عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز ایستد (جمعی، همان: ص۷۸).

▪ روایت دوم

قال رسول الله‏صلی الله علیه وآله: یَخْرُجُ مِنْ آخِرِ الْزَّمَانِ رجلٌ مِنْ وَلْدی اسْمُهُ هَاشمی و کُنْیَتُهُ کَکُنْیَتی یَمْلأُ الْاَرْضَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، فذلکَ الْمهدیُّ (عج) جوزی،۱۴۰۶: ص۳۷۷).

رسول خدا فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندان من قیام کند که اسم او همانند اسم من و کنیه‏اش مثل کنیه من است، زمین را از عدل پرسازد، چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی(عج) است (جمعی، همان: ص۸۹).

▪ روایت سوم

قال النبی: المهدی منّی و هو أجلی الجبهه، أقنی الانف، یملأ الارض قسطاً و عَدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً، یملک سبع سنین (الحلی، ۱۴۱۲: ص۴۳۳).

پیامبر فرمود: مهدی از من است. چهره‏ای نورانی و بینی خمیده‌ای دارد. زمین را از قسط و عدل پرسازد؛ چنان که از ظلم و جور پر شده است (جمعی، همان: ص۹۰).

▪ روایت چهارم

قال رسول الله‏صلی الله علیه وآله: لَوْ لمْ یبق منَ الدُّنیا إِلّا یومٌ واحدٌ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الْیومَ حَتَّی یُبْعَثَ رجلٌ مِنّی و منْ أَهلِ بیتی، یُواطِئُ إسْمُهُ إسمی (الحلی، همان، ص۴۳۴).

رسول خدا فرمود: اگر عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا اهل‌بیتم قیام کند که اسم او اسم من است (جمعی، همان: ص۹۱).

▪ روایت پنجم

اِنّ علیّاً ‏سَأَلَ النبیّ‏: أَمِنّا آلَ محمدٍ الْمهدیُّ (عج) أمْ من غیْرِنا؟ قَالَ رسول اللّهِ‏صلی الله علیه وآله: بلْ مِنّا یَخْتِمُ اللّهُ بِهِ کَمَا فَتَحَ. علی از پیامبر پرسید: آیا مهدی (عج) از ما آل محمد است یا غیر ما است؟ رسول خدا فرمود: بلکه از ما است. خداوند به سبب او ختم کند [=کمال بخشد] چنان که به ما آغاز کرد (جمعی، همان: ص۹۲).

این احادیث پنجگانه بر پنج نکتة مهم تأکید دارند:

▪ اوّلاً اسلام در صدد گسترش خود در گسترة جهان است؛

▪ ثانیاً گسترش جهانی اسلام از سوی امام زمان‏علیه السلام تحقّق می‏یابد؛

▪ ثالثاً حکومت امام زمان‏۶۱۵۷۴; حکومت جهانی است؛

▪ رابعاً جهانی‏شدن اسلامی بر پایة عدل و قسط قرار دارد؛

▪ خامساً حکومت جهانی امام زمان‏علیه السلام عمری طولانی دارد.

مبانی فکری حکومت جهانی اسلام: مبانی فکری و فلسفی تمدّن و فرهنگ اسلامی، رهاورد وحی الاهی، بعثت انبیا و امامت اولیا است که عقل و فطرت اصیل انسانی بر آن مهر تأیید می‏زند. این مبانی ارکان تمدّن اسلامی در چهارده قرن گذشته را ساخته و تداوم آن، نوید دهندة جهانی شدن تمدّن اسلامی است. برخی از مهم‏ترین این مبانی عبارتند از:

فطرت‏جویی: توحید نخستین شرط تشرّف انسان به اسلام و لازمة ورود به جامعة جهانی اسلام است؛ از این رو، قرآن با تعابیری چون لَآ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ (صافات (۳۷): ۳۴)، لَآ إِلَهَ إِلَّا هُو (بقره(۲): ۱۶۳)، لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ (نحل(۱۶): ۲)... اهتمام ویژه خود را بر این اصل ابراز کرده است. یکتاپرستی، نقطه اشتراک همة انسان‏هایی است که در جامعة جهانی اسلام مشارکت می‏ورزند، و آن، فراگیرترین عامل همگرایی اجتماعی انسان‏ها است؛ به همین دلیل، خداوند می‏فرماید:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ (روم(۳۰):۳۰).

پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان‏ها را بر آن آفریده. دگرگونی در آفرینش الاهی نیست. این آیین استوار است؛ ولی بیش‌تر مردم نمی‏دانند.

سرانجام‏گرایی: عاقبت‏جویی یعنی فرجام‏خواهی و آخرت‏گرایی است که در اندیشة دینی و اسلامی به صورت اعتقاد به معاد یاد می‏شود. تأکید اسلام بر معاد، به منظور تأسیس نظام جهانی است که تا در کنار اعتقاد به مبدأ، بر سرنوشت‏ساز بودن نقش این باور (اعتقاد به معاد) در جهت‏گیری زندگی فردی، جمعی و جهانی آشکار شود؛ زیرا چنین اعتقادی، رفتار اجتماعی را متأثّر می‏سازد و آن را تحت کنترل در می‏آورد. قرآن کریم در این باره می‏فرماید:

اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ اَنّکُمْ اِلَیْنَا لَا تُرْجَعوُنَ (مؤمنون(۲۳): ۱۱۵). آیا چنین پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‏ایم و هرگز به سوی ما باز نمی‏گردید.

عزّت انسانی: خداوند انسان را گرامی داشته است:

وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی ءَادَمَ (اسراء(۱۷): ۷۱). ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم.

از نظر دین، انسان موجودی هم مادّی و هم رحمانی است؛ از این رو، برنامة جهانی شدن تمدّن اسلامی با برنامة جهانی شدن غربی که در پی سلطه بر انسان است، از بنیان تفاوت دارد؛ زیرا اسلام در پی ارج نهادن به انسان‏ها است، و فقط به استقلال آگاهانه و درک آزادانه او از پیام دین می‏اندیشد، و هرگز در صدد تحمیل عقیده بر او نیست.

با توجّه به این سه اصل، برنامه‏های جهانی اسلام عبارتند از:

۱) طبقه‏بندی انسان‏ها بر مدار عقیده و ایمان، نه نژاد و خون و...؛

۲) نفی سلطه‏گری و سلطه‏پذیری بر اساس قاعدة نفی‏سبیل؛

۳) طرح و اجرای اصول و حقوق مشترک برای همة انسان‏ها، اعمّ از کافر و مسلمان.

ارکان نظام جهانی اسلام: تحقّق اندیشة جهانی شدن اسلام و قوام آن بر پایة مبانی فکری و فلسفی، منوط به ارکان و ساختاری مناسب است که برخی از آن‏ها عبارتند از:

حاکمیت الله: حاکمیت بر جهان هستی، فقط از آن خدا است. در واقع، اراده الاهی بر سراسر گیتی حاکم، و ادامة هستی به مدد و فیض او وابسته است. به بیان دیگر، جهان و تمام ارکان و عناصرش در قدرت همیشگی خداوند قرار دارد، و هم او است که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده، و ادارة جامعة بشری را به وی سپرده است؛ یعنی خداوند سبحان، حاکمیت خویش در تدبیر جامعه را به انسان واگذاشته که آن نیز تجلّی ارادة خدا است. حاکمیت خدا بر روی زمین به دست رهبر برگزیدة الاهی صورت می‏گیرد که خود او نیز از سوی امّت به جایگاه و منصب رهبری دست یافته است. در چنین نظامی، عقلانیت، معنویت و عدالت، جامعه را به جهانی در مسیر کمال تبدیل می‏کند.

خلیفة الله: مهم‏ترین ویژگی امامت و رهبری در ساختار نظام جهانی اسلام، برگزیدة الاهی بودن است. مولای متقیان، علی بن ابی‏طالب‏علیه السلام در این باره فرمود:

وَ خَلَّفَ فیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْاَنْبِیاءُ فی اُمَمِها، اِذْلَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلاً، بِغَیْرِ طَریقٍ وَاضِحٍ، وَ لاعَلَمٍ قائِمٍ (نهج‏البلاغه، خ۱).

او نیز چون پیامبران امت‏های دیرین برای شما میراثی گذاشت؛ زیرا ایشان امّت خود را وانگذاشتند، مگر به رهنمون راهی روشن و نشانه‏ای معیّن.

افزون بر این، امامت و رهبری ویژگی‏های دیگری نیز دارد؛ از جمله، مرکز وحدت و یکپارچگی، زعامت معنوی و سیاسی، اساس و پایة فعّالیت بشر، هستة مرکزی نظم اجتماعی، مشروعیت بیعت مردمی، اسوة فردی و گروهی.

همچنین، رهبری و امامت در نظام جهانی اسلام، محور و قطب عقیدتی به شمار می‏رود، همان‏گونه که علی فرمود:

اَما وَ اللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطبِ مِنَ الرَّحی، یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، و لایَرْقی اِلَیَّ الطَّیْرُ (نهج‏البلاغه، خ۳).

آگاه باشید. به خدا سوگند که فلان [=ابابکر] خلافت را چون جامه‏ای بر تن کرد، و به قطع می‏دانست که جایگاه من در حکومت اسلامی آنان چونان محور برای آسیاب است.

▪ ملت واحد: انسان‏ها در نظام جهانی اسلام، در دوران بلوغ و شکوفایی عقلی و معنوی قرار دارند، و به مرحلة والای تعالی رسیده، و بالفعل دارای ارزش‏های واقعی انسانی‌اند. جامعة جهانی اسلامی، جامعه‏ای همگون و متکامل است، و در آن، استعدادها و ارزش‏های انسانی شکوفا می‏شود؛ نیازهای اساسی فطری برآورده می‏شود؛ از همة ابزارها برای تحقّق صلح و عدالت بهره می‏گیرند و به این علل است که خداوند در قرآن می‏فرماید:

وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَْا رَبُّکُمْ فَاتَّقوُن (مؤمنون (۲۳): ۵۲).

و این امّت شما، امّت واحدی است، و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید.

قانون واحد: حدیث ثقلین، گویای آن است که راز دستیابی به سعادت دنیایی و آخرتی، پیروی و اقتدا به قانون خوب ( کتاب الله) و مجری خوب (اهل بیتی) است. اگر چه، جامعة بشری به نقصان قانون دچار بوده، رنجِ فقدان مجریان صالح، همواره، عمیق‏تر بوده است. در تهیة قانونی که در جامعة جهانی اسلام حاکمیت می‏یابد، عقل که قادر به ترسیم حدود و تعیین همه جانبة مسائل انسان نیست، دخالتی ندارد. این قانون، قانون شرع است که خداوند آگاه به همة نیازهای انسانی آن را فرو فرستاده است؛ از این رو، همه جانبه است و به طور کامل با فطرت انسان‏ها سازگاری دارد. در دورة تحقّق حکومت جهانی اسلام، قانون تمام و کمال (کامل) اسلام یا درحقیقت، نظام حقوقی اسلام اجرا می‌شود که همه در برابر آن یکسانند، و برای هر شخصی به اندازه توان و استعداد، حقوقی و وظایفی تعیین شده است.

ویژگی‏های حکومت جهانی اسلام: ویژگی‏های نظام جهانی اسلام یا مختصات جهانی‏شدن اسلامی، با هیچ نظام دیگر قابل مقایسه نیست. در این نظام، جهانی بر پایة معنویت، عقلانیت، انسانیت، عدالت، امنیت، و... شکل می‏گیرد؛ از این رو، جامعه‏ای کامل و متعالی است. اکنون برخی از این ویژگی‏ها را مرور می‏کنیم:

عدل و عدالت: عدالت در نظام جهانی اسلام، فراگیر، گسترده و عمیق است و به این جهت، جهانی‏شدن اسلامی، به تاریخ سراسر ظلم و جورِ جهان پایان می‏دهد؛ به ریشه‏کنی ستم‏ها و تبعیض‏ها از جامعة بشری می‏پردازد، و نظام اجتماعی، بر پایه مساوات و برابری مستقر می‏کند. احادیث بسیاری به این موضوع (عدالت در جامعة جهانی اسلام) پرداخته‏اند. مانند: ابوسعید خدری (از محدّثان اهل سنّت) از پیامبر نقل می‏کند:

اُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلماً یَرْضی عَنْهُ سُکَّانُ السَّماءِ و الْاَرْضِ یَقْسِمُ الْمالَ صِحاحاً. فَقالَ رَجُلٌ ما مَعْنی صِحاحاً؟ قالَ: بالسَّویَّهِ بَیْنَ النَّاسِ و یَمْلَاءُ قُلُوبَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنیً وَ یَسَعَهُمْ عَدْلُهُ.

... شما را به ظهور مهدی بشارت می‏دهم که زمین را پُر از عدالت می‏کند؛ همان‌گونه که از جور و ستم پر شده است. ساکنان آسمان‏ها و زمین از او راضی می‏شوند و اموال و ثروت‏ها را به طور صحیح تقسیم می‏کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی میان مردم؛ [سپس فرمود:] و دل‏های پیروان محمد را از بی‏نیازی پر می‏کند و عدالتش همه را فرا می‏گیرد (الشیانجی،۱۴۰۵: ص۲۰۰).

علی عقبه از پدرش چنین نقل می‏کند:

اِذا قامَ القائِمُ، حَکَمَ بالْعَدْلِ، وَارْتَفَعَ الْجَوْرُ فِی اَیَّامِهِ، وَ اَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ بَرَکاتِها، وَ رُدَّ کُلُّ حَقّ اِلی اَهْلِهِ... وَ لایَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضَعاً لِصَدَقَته وَ لا لِبِرِّهِ لِشُموُلِ الْغِنی جَمیعَ الْمؤمِنِینَ.

هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم می‏کند، و ظلم و جور در دوران او برچیده، و راه‏ها در پرتو وجودش امن و امان می‏شود، و زمین برکاتش را خارج می‏سازد، و هر حقّی به صاحبش می‏رسد... و کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمی‏یابد؛ زیرا همة مؤمنان بی‏نیاز خواهند شد (الگلپایگانی،۱۳۷۲: ص۱۷۰).

در روایتی دیگر آمده است:

یَمْلَاءُ اللَّهُ بِهِ الْاَرْضَ عَدْلاً و قِسْطاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

خداوند به وسیله او [= حضرت مهدی] زمین را پر از عدل و داد می‏کند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد (طبرسی،بی‏تا: ص۹۸).

رشد و پیشرفت: اطلاعات و صنعت در دورة حکومت جهانی امام عصر۶۱۵۷۴; به درجة آخر تکامل خود می‏رسد. به بیان دیگر، در این دوران، هم توسعة علمی و هم توسعة اقتصادی به صورت همه‌جانبه اتفاق می‏افتد؛ از این رو، تمام علوم برای دستیابی به حدّاکثر پیشرفت و تولیدات به کار می‏افتد. احادیثی بر این موضوع اشاره دارند. از جمله:

امام صادق فرمود:

اَلْعِلْمُ سَبْعَةُ و عِشْروُنَ حَرْفاً فَجَمعُ ما جائَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرفانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمْ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَاِذا قامَ قائِمُنا اَخْرَج الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرینَ حَرْفاً فَبَثَّها فِی الناسِ ضَمَّ اِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّها سَبْعةَ و عِشْرونَ حَرْفاً.

دانش ۲۷ حرف [= ۲۷ شعبه و شاخه] است. تمام آن چه پیامبران الاهی برای مردم آورده‏اند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند؛ امّا هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵حرف [= شعبه و شاخة علم] دیگر را آشکار، در میان مردم منتشر می‏سازد، و این دو حرف موجود را هم به آن ضمیمه می‏کند تا ۲۷ حرف، کامل و منتشر شود (مجلسی، همان: ج۵۲، ص۳۳۶).

در حدیثی دیگر آمده است: اِنَّهُ یَبْلُغُ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوُزُ وَ لا یَبْقی فِی الْاَرْضِ خَرابٌ اِلّا یَعْمُرُهُ.

حکومت او، مشرق و مغرب جهان را فراخواهد گرفت و گنجینه‏های زمین برای او ظاهر می‏شود و در سراسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند، مگر آن را آباد خواهد ساخت (الصبان، ۱۳۹۸: ص۱۴۰).

امام باقر نیز فرمود: اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقوُلَهُمْ و کَمُلَتْ بِها اَحْلامُهُمْ.

هنگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سربندگان گذارد و خِردهای آنان را گرد آورد و رشدشان را تکمیل کند (مجلسی، همان: ج ۵۲، ص ۳۲۸).

▪ عشق و معنویت: معنویت در حکومت جهانی آخرالزمان در حدّ اعلا است. در روایتی آمده است: رجالٌ لایَنامونَ اللَّیلَ لَهمْ دَوِیٌّ فِی صلاتِهِمْ کدَوِیِّ النَّحْلِ یَبیتونَ قِیاماً عَلی أطْرافِهِمْ.

مردانی که شب‏ها نمی‏خوابند، در نمازشان چنان اهتمام و تضرّعی دارند که انگار زنبوران عسل در کندو وزوز می‏کنند. شب را با نگهبانی دادن پیرامون خود به صبح می‏رسانند (مجلسی، همان: ج۵۲، ص۳۰۷).

▪ صلح و امنیت: در حکومت آرمانی، امنیت شرط توسعه و لازمة پرداختن به معنویت است. در حدیث می‏خوانیم:

حَتّی تَمْشی المَرْأةُ بَیْنَ العِراقِ اِلیَ الشَّامِ لاتَضَعُ قدمَیْها اِلّا عَلَی النَّباتَ و عَلی رأسِها زینَتُها لا یُهیجُها سَبُعٌ و لاتَخافُهُ. راه‏ها [امن می‏شود چندان که] زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد. جواهراتش را بر سرش بگذارد؛ هیچ درنده‏ای او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده‏ای نترسد (الگلپایگانی، همان، ص۴۷۴).

▪ رضا و رضایت: حکومت جهانی اسلام، «یرضی بخلافته السماوات و الارض» است؛ یعنی آسمان و زمین، توأماً اظهار رضایت و خشنودی می‏کنند، و ▪ حکومتی است که «یحبه اهل السموات و الارض: سماواتیان از آن خوششان می‏آید و آن را دوست دارند؛ حکومتی که نتیجه و برکات آن برای همه، حتّی مردگان، گشایش است (ری‏شهری، ۱۴۱۶: ج۱، ص۱۷۸).

▪ نعمت و برکت: خدا به واسطة صالحانی که حکومت جهانی را در دست دارند، برکت را بر آنان ارزانی می‏کند. در حدیث می‏خوانیم:

یَتَمَسَّحونَ بسَرْجِ الإمامِ تَطلُبونَ بذلک الْبَرَکَةَ یُحِفُّونَ بِه.

به زین اسب امام دست می‏سایند تا برکت یابند (ری شهری، همان، ص۱۸۸).

▪ فرمانبری و اطاعت: اطاعت از امام زمان در حکومت جهانی‏اش، خالص و کامل است. در حدیث آمده است: وَ یقونَهُ بأنفسِهِمْ فِی الْحُروبِ وَ یَکْونَهُ مَا یُریدُ مِنْهُمْ.

با جانشان امام را در جنگ‏ها یاری می‏کنند و هر دستوری بدیشان بدهد، انجامش می‏دهند (ری‏شهری، همان: ص۱۷۸).

ابزارهای تأسیس حکومت جهانی اسلام: نظام جهانی اسلام، برای تحقّق خود، نخست به اصل دعوت و هدایت عمومی و سپس در مواجهه با انسان‏های لجوج به جهاد فی سبیل الله متّکی است؛ زیرا:

۱) اصل دعوت و هدایت اسلامی: قرآن در این باره می‏فرماید:

ما اَرْسَلْناکَ اِلّا کافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیراً و نَذِیراً (سبأ (۳۴): ۲۸). ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن همه مردم نفرستادیم. قُلْ یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّیِ رَسُولُ اللَّهِ اِلَیْکُمْ جَمیعاً (اعراف (۷): ۱۵۸). بگو: ای مردم! من فرستادة خدا به سوی همة شما هستم.

همچنین، پیامبر گرامی اسلام رسالت خود را دعوت و هدایت تمام مردم دانست و فرمود:

...فَاِنّی رَسُولُ اللّهِ اِلیَ النَّاسِ کَافَّةً لِاُنْذِرَ مَنْ کَانَ حَیّاً وَ یَحِقَّ الْقَولُ عَلَی الْکافِرینَ (میانجی، بی‏تا: ص۹۰).

من پیامبر خدا برای تمام بشر هستم. وظیفه دارم زنده‏ها را انذار و هشدار دهم و فرمان عذاب بر کافران مسلّم شود.

دعوت و هدایت اسلامی بر پایة صلح و دوستی قرار دارد؛ زیرا همان‏گونه که راغب اصفهانی در مفردات می‏نویسد: الصُّلْحُ تَخْتَصُّ بِاِزالَةِ النِّفارِ بَیْنَ النَّاسِ.

صلح به زدودن کدورت از میان مردم اختصاص دارد و به زدودن آن کمک می‏کند.

خداوند سبحان هم به پیامبر دستور می‏دهد که چنان‌چه دشمن تو از در مسالمت وارد شد، تو نیز با آن موافقت کن: وَ اِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها (انفال (۸): ۶۱).

اگر به صلح گرایش نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی.

۲) اصل جهاد و دفاع اسلامی: اگر دعوت اسلامی مؤثّر نیفتاد، و انسان‏های لجوج به مقابله با اسلام برخاستند یا افرادی که دعوت را پذیرفتند، با خطر مواجه شدند، اسلام بر جهاد یا دفاع تأکید می‏ورزد. به آیاتی در این باره توجه کنید:

▪ اول، یآ أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیِرُ (توبه (۹): ۷۳).

ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آن‏ها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است، و چه بد سرنوشتی دارند!

▪ دوم، وَ قتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقتِلوُنَکُمْ وَ لَاتَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره (۲): ۱۹).

و در راه خدا، با کسانی که با شما می‏جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید که خدا تعدّی‏کنندگان را دوست نمی‏دارد!

▪ سوم، وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاتُقتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزَآءُ الْکَافِرِینَ (بقره (۲): ۱۹۱).

و آن‏ها را [= بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون کردند [= مکه]، بیرونشان کنید! و فتنه [و بت پرستی] از کشتار هم بدتر است! و با آن‏ها، نزد مسجدالحرام [در منطقه حرم] بجنگید! مگر این که آن جا با شما نجنگند؛ پس اگر (آن‌جا) با شما پیکار کردند، آن‏ها را به قتل برسانید چنین است جزای کافران!

مرتضی شیرودی۶۱۴۸۲;

منابع و مآخذ

۱. قرآن.

۲. نهج‏البلاغه.

۳. آکسفورد،باری، نظام جهانی:سیاست و فرهنگ، حمیرا مشیرزاده، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، ۱۳۷۸ش.

۴. ابن‏جوزی، سبط، تذکرة‏الخواص الامة، بیروت، مؤسسه اهل‏بیت، ۱۳۰۶ق.

۵. احمدی‏میانجی، علی، مکاتیب‏الرسول، بیروت، دارالمهاجر، بی‏تا.

۶. الاسدی الربعی الحلی، یحیی بن حسن، العمده، قم، مؤسسة امام‏الصادق،۱۴۱۲ق.

۷. الشیخ الشیانجی، نورالابصار فی مناقب آل بیت‏النبی المختار، بیروت، الدار العالیة،۱۴۰۵ق.

۸. العروسی‏الحویزی، علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، علمیه، بی‏تا، ج۳.

۹. الصبان، محمد بن علی، اسهاف الراغبین، بیروت، مؤسسه بیروت، ۱۳۹۸ق.

۱۰. الصافی الگلپایگانی ،لطف الله، منتخب الاثر، تهران، مکتبه الصدر، بی‏تا.

۱۱. ایران‏زاده، سلیمان، جهانی شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان، تهران، مرکز آموزشی دولتی،۱۳۸۰ش.

۱۲. پیشگاهی‏فرد، زهرا، نگرش‏ ژئوپلتیکی‏ بر پدیدة جهانی‏ شدن، تهران، دافوس،۱۳۸۱ش.

۱۳. تاملیسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ،‏ محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهش‏های فرهنگی، ۱۳۸۱ش.

۱۴. جمعی از سخنرانان ،گفتمان مهدویت (گفتمان اوّل و دوم)، قم، بوستان کتاب،۱۳۸۰ش.

۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه وفا، ۱۳۰۴ق، ج۴۵ و۵۲.

۱۶. محمدی ری‏شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ق، ج۱.

۱۷. نش، کیت، جامعه‏شناسی‏سیاسی ‏معاصر، جهانی ‏شدن، سیاست، قدرت، محمدتقی دل‏فروز، تهران، کویر ،۱۳۸۰ش.

۱۸. واترز، مالکوم، جهانی شدن، اسماعیل مردانی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی ،۱۳۷۹ش.

۱۹. آقایی، مهدی، «ضرورت همکاری‏های منطقه‏ای در فرآیند جهانی شدن»، پگاه حوزه، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۴۶.

۲۰. اسکلد، لسلی، «تعریف واحدی از جهانی شدن وجود ندارد»، داوود کیانی، جام جم،۳ مهر۱۳۸۰.

۲۱. اثناعشری، حسین، «چگونه به جهانی می‏اندیشیم»، رسالت، ۶ اردیبهشت ۱۳۸۰.

۲۲. بقریان، آلبرت، «پیامدهای جهانی شدن، یک رویکرد آماری»، توسعه مدیریت، آبان ۱۳۸۰، شماره ۳۱.

۲۳. پولادی، کمال، «جهانی شدن یا آمریکایی شدن»، ایران، ۲۹ بهمن ۱۳۸۰.

۲۴. پهلوان، چنگیز، «جهانی شدن به چه معنا است؟» کلک، تیر ۱۳۷۵، شماره ۵۳.

۲۵. حسینی، عباس، «چگونه جهانی شویم»، تدبیر، تیر ۱۳۸۰، شماره ۱۱۳.

۲۶. سلیمان، نبیل، «تکوین جهانی»، یوسف بنی طرف، همشهری، ۸ آبان ۱۳۸۰.

۲۷. سیورامونت، ایگنا و فریدمن، توماس، «درباره جهانی شدن»، علی ایوان‏دری، جام جم، ۷ مرداد ۱۳۸۰.

۲۸. عبدالحمید، محسن، «جهانی شدن از منظر اسلامی»، شاکرلوئی، پگاه حوزه، ۱۵ دی ۱۳۸۰، شماره ۳۴.

۲۹. قره‏باغیان ،مرتضی، «گفت و گو در باره جهانی شدن»، اقتصاد اسلامی، زمستان ۱۳۸۰، شماره ۴.

۳۰. نصیری، قدیر، «در چیستی جهانی شدن»، مطالعات راهبردی، پاییز ۱۳۸۰،شماره ۳.

۳۱. همدانی، احمد، «جهانی شدن پدیده‏ای تاریخی است»، ابرار،۲۷ مرداد ۱۳۷۹.

۳۲. راسل، برتراند، جهانی که من می‏شناسم، روح‏اللّه عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۵ش.

۳۳. سوئیزی، پل و دیگران، جهانی شدن با کدام هدف، ناصر زرافشان، تهران، آگاه، ۱۳۸۰ش.

۳۴. فوکویاما، فرانسیس، پایان نظم، غلام‏عباس توسلی، تهران، جهان امروز، ۱۳۷۹ش.

۳۵. فونتن، آندره، یکی بدون دیگری؟ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، فاخته، ۱۳۶۹ش.

۳۶. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، علی قلیان و افشین خاکباز،تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ش، ج۱.

۳۷. کیسینجر، هنری، دیپلماسی، فاطمه سلطانی یکتا و علیرضا امینی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۹ش، ج۲.

۳۸. کیل، ژیل، ارادة خدا، یهودیان، مسیحیان در راه تسخیر دوباره جهان، عباس آگاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰ش.

۳۹. گیدنز، آنتونی، جهان رها شده، علی‏اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب، تهران، علم و ادب، ۱۳۷۹ش.

۴۰. لاتوش، سرژ، غربی‏سازی جهان، امیررضایی، تهران، قصیده، ۱۳۷۹ش.

۴۱. لوین، اندرو، طرح و نقد نظریه لیبرال دموکراسی، سعید زیباکلام، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.

۴۲. والرشتاین، امانوئل، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی، پیروز ایزدی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷ش.

۴۳. وود، اندروهی، درآمدی بر ایدئولوژی‏های سیاسی، محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، ۱۳۷۹ش.

۴۳. هاروی، دیوید، جهانی شدن جدید سرمایه‏داری وجهان سوم، وحید کیوان، تهران، نشر توسعه، ۱۳۷۶ش.

۴۴. هانتینگتون، ساموئل پی، برخورد تمدن‏ها و بازسازی نظم جهانی، محمدعلی رفیعی، تهران، دفتر پژوهش‏های فرهنگی، ۱۳۷۸ش.

۴۵. المیلاد، زکی، «اندیشه اسلامی و مقوله جهانی شدن»، مجتبی عطازاده، آفتاب یزد،۱۴ آذر ۱۳۷۹ش.

۴۶. بهداروند، محمدمهدی، «جهانی شدن، عوامل و پیامدها با رویکردی به اندیشة امام خمینی»، جمهوری اسلامی ،۱۵تیر ۱۳۸۱.

۴۷. تقوی‏پور، حمید، «جهانی شدن»، نامه فرهنگ، شماره ۲.

۴۸. دهشیار، حسین، «جهانی شدن: تکامل فرایند بُرن بَری ارزش‏های نهادهای غربی»، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی،مهر و آبان ۱۳۷۹،شماره ۱۵۸ و ۱۵۷.

۴۹. سخنرانی سیدمحمدکاظم سجادی در مرکز مطالعات عالی بین‏المللی، تحت عنوان مخاطرات و فرصت‏های جهانی شدن، مندرج در روزنامه ایران ،۲۰ و ۱۹ و ۱۸ خرداد ۱۳۸۱.

۵۰. فالک، ریچارد، «ادیان توحیدی در عصر جهانی شدن»، عبدالرحیم مرودشتی، گوناگون، شماره ۵ و ۴.

۵۱. فراهانی، محسن، «جهانی شدن به اختیار یا به اجبار»، جام‏جم، ۱ مرداد ۱۳۸۱.

۵۲. فوکویاما، فرانسیس، «اسلام و جهانی مدرن»، سعید کوشا، آفتاب، فروردین ۱۳۸۱، شماره ۲۱.

۵۳. کرث، جمیز، «مذهب و جهانی شدن»، حمید بشیریه، دانشگاه در آئینه مطبوعات،۱۲ اسفند ۱۳۸۰، شماره ۵.

۵۴. گفت وگو با پروفسور مولانا و دکتر عاملی، «بررسی ابعاد فرهنگی سیاسی جهانی شدن و پیامدهای آن»، تیر ۱۳۸۱، شماره۵۵.

۵۵. گفت وگو با عماد افروغ، «برخی ادیان خواستار جهانی شدن هستند»، آفتاب یزد، ۱۸ دی ۱۳۷۹.

۵۶. محمد، ماهاتیر، «دنیای اسلام و جهانی سازی و سده بیست و یکم»، همشهری، ۲ آبان ۱۳۸۱.

۵۷. «میزگرد بررسی آثار جهانی شدن بر گزینه‏های استراتژیک ایران»، راهبرد، زمستان ۱۳۷۹.

۵۸. وایت، بریان و لتیل، ریچارد، اسمیت، میشل، «دین و جهانی شدن»، منیژه جلالی، همشهری،۲۰ فروردین ۱۳۸۱.

۵۹. یزدان‏پناه، کیومرث، «جهانی شدن، عوامل و پیامدها»، همشهری، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۱.

۶۰. File: // D : New ۲۰% Folder persoian ۲۰% Article ۲. htm.

۶۱. Mcgrew AnthonycedI, the travsfo: Natin of Democracy: Globalization and Territorial Democracy, Combridge: polity press ۱۹۹۲.

۶۲. http: // WWW. etehade fedqian. org / kar ۹۶/۵۲۶ htm

۶۳. واعظ، حسام‏الدین، (استاد دانشگاه لیدز انگلستان)، «جهانی‏شدن جهان اسلام و سیاست‏های جهانی»، منبع اینترنت.