جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
جهانی شدن غربی و حکومت جهانی اسلام
بهرغم گذشت بیش از یک دهه از زایش و رویش جهانی شدن(Globaliztion)یا در واقع، پروژة جهانیسازی (Globalism)، هنوز این پدیده در هالهای از ابهام و تردید قرار دارد. این ابهامها و تردیدها، پرسشهایی را برمی انگیزد؛ از جمله، جهانی شدن یا جهانی سازی به چه معنا است؟ و تاریخ پیدایی اصطلاح جهانی شدن یا جهانی سازی و سابقة رویکرد به آن کدام است؟ آیا در اسلام میل به جهانی شدن وجود دارد؟در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا جهانی شدن اسلامی قابل اثبات است؟ مبانی، ویژگیها، ساختار و ابزارهای جهانی شدن اسلامی چیست؟ البتّه به بخشی از این پرسشها، پاسخهایی کم و بیش داده شده است؛ امّا به علّت تنوّع و تعدّد این پاسخها، ابهامها و اشکالات جدیدی مطرح شدهاند؛ بنابراین، هر تلاشی در این باره، برای ارائة یک نتیجه فاصلهگیری روشن میتواند به رفع ابهامهای پیشین مدد رساند؛ هدفی که این مقاله در پی آن است.
برای دستیابی به پاسخ اقناع کننده در بارة هر یک از پرسشها و ابهامهای پیشگفته، فرضیات و حدسیات ذیل قابل طرح است:
۱) خاستگاه و زادگاه واژة جهانی شدن در غرب است؛ ولی مهمترین زادگاه پدیده و نه واژة جهانی شدن، در اسلام است؛
۲) فقط اسلام، توانایی، ویژگی،ساختار و ابزارهای لازم برای جهانی شدن را دارد.
برای تعیین درستی یا نادرستی فرضیات و حدسیات مذکور، مطالب و مباحث ذیل در این مقاله بررسی میشود:
الف) تعریف جهانی شدن و تبیین تاریخ و سابقة آن؛
ب) اسلام و دیدگاه و نظریة آن در بارة جهانی شدن و تشریح قابلیتها، ساختارها و ویژگیهای جهانی شدن اسلامی.
● مقدّمه
جهانیسازی، معنا و تاریخچه دارد. درک معنا بدون درک تاریخچه به درستی صورت نمیگیرد به این معنا که اگر تاریخچة جهانیسازی را به گذشتههای دور ببریم، آن گاه جهانی سازی با مفهوم امروزین فاصله میگیرد.
تعریف جهانی شدن: به رغم متداول بودن اصطلاح جهانیشدن یا جهانی سازی، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن ارائه نشده است؛ زیرا:
۱) دقیقاً زوایا و ابعاد جهانی شدن، محسوس و روشن نیست؛ حتّی برای آنانی که در فرآیند جهانیشدن قرار دارند.
۲) اصطلاح جهانیشدن مفهوم جدیدی است و عمری کمتر از دو دهه دارد؛ بنابراین، هنوز تحقّق نیافته و همچنان دستخوش تحوّل است (پیشگاهیفرد،۱۳۸۰: ص ۱۵).
با این وصف، کوششهایی برای ارائة تعاریفی از جهانیشدن، هر چند ناقص، ناقض، مبهم و مشکوک؛ صورت گرفته است؛ از جمله:
ـ جهانی شدن یعنی یکسان شدن یا مشابه کردن دنیا. این حادثه از راههای گوناگونی چون توسعة ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها، و به ویژه ازدیاد کانالهای تلویزیونی صورت میگیرد (پهلوان ،۱۳۷۵: ص ۵۳).
ـ جهانی شدن، پدیدهای چند بعدی است؛ از این رو، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را در برمیگیرد، و با تحقّق آن، مرزهای ملّی از بین رفته یا کمرنگ میشود. کشورها نقش گذشتة خود را از دست میدهند، و به جای قوانین داخلی، قوانین بینالمللی بر کشورها حاکم میشود (سلیمان،۱۳۸۰: ص۲۰).
ـ جهانی شدن فرایندی اجتماعی است که در آن، قید و بندهای جغرافیایی، فرهنگی، مذهبی و... که بر روابط انسانی سایه افکنده، از بین میرود؛ البتّه، اگر چه جهانیشدن، روند سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... است، بیش از همه، روندی اقتصادی به شمار میرود (سیورانت و فریدمن،۱۳۸۰: ص۸)؛ امّا اگر به ماهیت نه به صورتِ جهانی شدن توجّه کنیم؛ میتوانیم جهانی شدن را به صورتهای ذیل تعریف کنیم:
ـ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین (سلیمانزاده،۱۳۸۰: ص۲۴).
ـ تداوم حرکت سرمایهداری که پس از پایان جنگ سرد رؤیای تسلّط بر عالم را در سر میپروراند (اسکلد،۱۳۸۰: ص۸).
ـ تلاش برای گسترش جهانی الگوهای امریکا. همین نکته، نگرانی و ترس برخی از کشورهای اروپایی را برانگیخته است (اثناعشری،۱۳۸۰: ص۱۶).
ـ تصویری ترسناک از بازار عنانگسیخته و پایان نوسازی به سبک ملّی و دینی که نزدیک است تمام شالودههای سیاسی و اجتماعی ملّتها و دولتها را از هم بگسلد (پولادی،۱۳۸۰: ص۶).
ـ دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم و کنار گذاشتن هر گونه قانونی که مانع از تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است، بدون آن که ثبات اجتماعی و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد (حسینی،۱۳۸۰: ص۵۲).
نگارنده اعتقاد دارد که جهانی سازی، گویای طرح پیچیده برای استعمار است. حسین بشیریه در این باره، از عبارت فرایندهای جهانیشدن استفاده میکند که قرین دهکدة الکترونیک جهانی، پیدایی قبیله جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان و گسترش جهانی، و آگاهی است. پیروز مجتهد زاده، واژة جهانیشدنها را به کار میبرد که بار عظیمی از امریکایی شدن را در بر دارد، و همان جهانیسازی به دست صاحبان صنعت و سرمایه است و امریکا سکوی اصلی پرتاب موشک جهانیشدن فرض میشود و در پرتو جهانی شدنها، جهانیان به فرهنگ، مفاهیم، زبان و اخلاق یا بیاخلاقی امریکایی تن میدهند (نصیری،۱۳۸۰: ص۲۸۵).
فرایند جهانیشدن را به طور معمول در چهار حوزه فنّی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطالعه میکنند. در حوزة فنی و تکنولوژیک از وقوع انقلاب صنعتی سوم سخن میرود. انقلاب صنعتی اوّل در قرن هجدهم میلادی تحوّلی در تکنولوژی تولید بود. انقلاب صنعتی دوم در نیمه دوم قرن نوزدهم رخ داد و تحوّلی در تکنولوژی توزیع و ارتباط پدید آورد. انقلاب صنعتی سوم در پایان قرن بیستم، دگرگونیهایی اساسی در حوزة ارتباط، مصرف و اطلاعات به همراه آورده است. در حوزة اقتصاد، به پیروی از تحولات فنّی مذکور، تغییرات بیسابقهای رخ نموده است.
در جهانیشدن اقتصاد، کنترل دولت ملّی بر اقتصاد ملّی به نحو فزایندهای از دست میرود و عناصر اصلی سیاستهای اقتصادی و مالی ملّی، جهانی میشوند. از لحاظ سیاسی با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی چون بانک جهانی، دگرگونیهای چشمگیری در حوزة محدود شدن قدرت و حاکمیت دولتهای ملّی رخ مینماید. به طور کلّی در فرایند جهانی شدن، ویژگیهای اصلی دولت ملّی همانند اهمّیت و نقش مرزها در حال زوال قرار میگیرد. در سطح فرهنگ باید از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفت. جنبشهای فرهنگی و اجتماعی بینالمللی جزئی از این جامعه هستند و به مسائل و موضوعاتی چون رعایت حقوق بشر و آزادیهای مدنی از جانب دولتهای ملّی نظر دارند که از حدود توانایی و دید دولتهای ملّی بسی فراتر میروند (نش،۱۳۸۰: ص ۱۱).
سابقة جهانی شدن: در بحث مربوط به تاریخچه جهانیسازی، با دو پرسش عمده روبهرو هستیم: ۱. تاریخچة اصطلاح جهانی شدن، و ۲. تاریخچة گرایش و رویکرد به جهانی شدن، به چه زمانی برمیگردد.
۱) سابقة اصطلاح جهانی شدن: زمان چندانی از کاربُرد واژة جهانیشدن نمیگذرد؛ چون قدمت این واژه، به سالهای آخر دهة ۵۰ و سالهای نخست دهة ۶۰ میلادی میرسد. در ۱۳۲۸ / ۱۹۵۹ مجله آکونومیست از کلمة سهمیة جهانی (globalized queta) استفاده کرد. در ۱۳۴۰ / ۱۹۶۱ فرهنگ «وِبْستِر» نخستین فرهنگ معتبری بود که تعاریفی دربارة دو اصطلاح globalism،globalization ارائه داد. یک سال بعد، نشریة «spectator» مفهوم جهانی را گیجکننده وصف کرد. در ۱۳۴۴ / ۱۹۶۵ مارشال مکلوهان، نام دهکدة جهانی را بر کتابِ جنگ و صلح در دهکدة جهانیِ خود نهاد (واترز،۱۳۷۹: ص۱۰).
برخی اصطلاحِ دهکده جهانی را سرآغازی بر شکلگیری اصطلاحِ جهانیشدن میدانند. با این وصف، کاربرد واژة جهانیشدن یا مشتقّات آن، تا دهه آخر قرن بیستم محدود باقی ماند؛ از این رو، جای شگفتی نیست که تا سال ۱۳۷۳ / ۱۹۹۴ فهرست کتابهای موجود در کنگره امریکا که از واژة جهانی یا جهانی شدن استفاده کرده باشد، به ۳۴ عنوان محدود شود؛ در حالی که این عناوین در ۱۳۷۷ش/۱۹۹۸م به بیش از ۲۰۰ عنوان و در ۱۳۷۸ / ۱۹۹۹به بیش از ۴۰۰ عنوان رسید. این رشد، گویای پذیرش یا مورد توجّه قرار گرفتن پدیده و اصطلاحِ جهانیشدن به وسیلة نویسندگان و محقّقان در سالهای پایانی قرن بیستم است؛ بنابراین میتوان گفت: از ویژگیهای سالهای پایانی قرن بیستم، کاربرد فراگیر واژة جهانیشدن است (پیشگاهیفرد، همان: ص۲۰).
نتیجه این که به عقیدة نگارنده، جهانی شدن، تداوم حرکتِ نظام سرمایهداری و کاپیتالیستی غرب است که پس از پایان جنگ سرد، از لاک دفاعی بیرون آمده، و رؤیای تسلط بر عالم را در سر میپروراند؛ به همین دلیل، با پایان جنگ سرد که با فروپاشی بلوک شرق همراه بود، سیاست و راهبرد جدیدی به نام نظم نو جهانی از سوی امریکا مطرح شد. این پدیده که با دگرگونیهای بزرگ در فنآوری جدید اینترنت همراه است، به مقدمهای برای جهانیسازی تبدیل شد (قرهباغیان،۱۳۸۰: ص۹).
۲) تاریخ گرایش به جهانی شدن: بر خلاف تازگی اصطلاحِ جهانیشدن، میل به آن، چه در نظر، و چه در عمل، سابقهای به قدمت بشر دارد. گرایش به جهانی شدن، نخست در ادیان الاهی بروز کرد؛ به گونهای که ادیان بزرگ الاهی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام، سودای جهانیسازی داشتهاند، و اکنون نیز هر یک از آنها، در صددند امّتی یگانه و حکومتی واحده و جهانی پدید آورند، و البتّه در این راه، جهانی سازی اسلامی، برترین و کاملترین شکل جهانیسازی دینی را مطرح کرده است (ان الارض یرثها عبادی الصالحون). مخاطبان در جهانیسازی اسلامی، نه عرب، نه عجم، نه مکّی، نه مدنی و نه حتّی مسلمانان، بلکه کافة ناس و تمام مردمانند، و معنویت (خدا) و عقلانیت (انسان) دو عنصر اساسی آن به شمار میروند. در کنار ادیان الاهی، تمدّنها، کشورها، و انسانهایی نیز بودهاند که بر اساس اندیشههای جاهطلبانه، سودجویانه و توسعهخواهانه، میل به جهانگرایی داشته، و حتّی کوشیدهاند به آن، در قالبِ جهانیگشایی جامة عمل بپوشانند. بابلیان، ایرانیان، رومیان و... از همین تمدّنها، کشورها و آدمها هستند که در پی نیل به حکومت بر جهان و واداشتن همگان به پیروی از ارزشهای خود بودهاند
(عبدالحمید،۱۳۸۰؛ ص۱۹).
پس از اسلام و...، اغلب از دو مکتب مارکسیسم و کاپیتالیسم در جایگاه مدّعیان حکومت جهانی نام میبرند:
مارکسیستها با تقسیم تاریخ به کمون اوّلیه، بردهداری، فئودالیسم کاپیتالیسم، مدّعیاند که بشر با گذر از این مراحل چهارگانه، به مرحلة نهایی، یعنی کمونیسم وارد میشود که آن، حکومت جهانی با ویژگیهایی چون مرام اشتراکی، فقدان دولت و نبود مالکیت است؛ البتّه آنها پیش از ورود به مرحلة آخر تاریخ، مرحلهای انتقالی به نام سوسیالیسم را نیز پشتسر میگذارند.
سوسیالیسم کمی با کاپیتالیسم ونیز اندکی با کمونیسم شبیه است؛ برای مثال در سوسیالیسم، همانند کاپیتالیسم، دولت و حکومت وجود دارد؛ ولی بر خلاف کاپیتالیسم حکومت در اختیار همه نیست؛ بلکه در حاکمیت کارگران است. اگرچه شکست کمونیسم در دنیای امروز، به معنای غیر قابل وصول یا خیالی بودن حکومت جهانی کمونیستی است، سوسیالیستها معتقدند: به علّت ریشهدار بودن شعارهای عدالت و مساوات سوسیالیستی در نهاد و فطرت انسان، بشر دوباره به سراغ سوسیالیسم و سپس کمونیسم خواهد آمد! (تاملیسون،۱۳۸۱: ص۲۸).
کاپیتالیسم یا سرمایهداری غرب، یکی دیگر از مدّعیان جهانیشدننیز در پی جهانگرایی و ایجاد حکومت جهانی است. از زمانی که سرمایهداری غرب شکل گرفت (از چهار یا پنج سدة پیشین) یا به عقیدة والرشتاین، از قرن شانزدهم میلادی، تسلّط نظام سرمایهداری بر جهان آغاز شد. از اواخر قرن نوزده، و به ویژه از اوایل قرن بیست، سرمایه در کشورهای شمال به مرحلة اشباع رسید و انباشت سرمایه، به رکود اقتصادی دامن زد؛ بنابراین، غرب به صدور سرمایه دست زد تا از این طریق، به بازارهای جدید و جویای سرمایه دست یابد، و هم بحرانهای نهفته در درون خود را به کشورهای توسعه نیافته منتقل کند. این فرآیند، سبب رشد دوباره نظام سرمایهداری شد. نتیجه این که جهانیشدن:
▪ اوّلاً ادامة تحولات کلان تاریخ بشر غربی، یعنی تحوّل انقلاب کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی است؛
▪ ثانیاً تداوم حرکت سرمایهداری غرب است؛ ولی پس از پایان جنگ سرد، تهاجمیتر شده و رؤیای تسلّط بر گیتی را در سر میپروراند.
به این علل، جهانیشدن بیش از هر تعریف دیگر، به آن معنا است که سیاست اقتصادی، امنیت غذایی و... باید در حوزة اختیارات تاجران و سرمایهگذاران دولتهای ثروتمند قرار گیرد، و در این روند، حکومتها، نهادهای بینالمللی و حتّی سازمانهای بینالمللی نیز اجازه ندارند فعالیت و قدرت آنها را به پرسش گیرند (آکسفورد،۱۳۷۸:ص۳۴). با چنین نگرش و عقیدهای است که جهانی شدن را کروگمن، ادغام بیشتر بازارهای جهانی، مک ایوان، آن را گسترش بینالمللی مناسبات تولید و مبادلة سرمایه سالارانه، بازانسون نیز جهانیشدن را یکپارچگی تجارت با حذف مرزهای تجاری، سرعت در مبادلة تکنولوژی و افزایش عمومی در مصرف جهانی میداند. طبیعی خواهد بود که در رأس چنین نظامی، امریکا قرار گیرد؛ از این رو، مالکوم واترز میگوید:
جهانی شدن نتیجه مستقیمِ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار، و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین است. این پدیده، به طور ذاتی از طریق فعّالیتهای سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعة سرمایهداری همراه است (آقایی،۱۳۸۱: ص۱۰).
روژه گارودی هم در این باره میگوید:
جهانیسازی، نظامی است که قدرتمندان را با ادّعای روابط آزاد و آزادی بازار، قادر میسازد تا اصنافی از دیکتاتوریهای ضدّ انسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند (همدانی،۱۳۷۹: ص۶).
در یک نتیجهگیری کلّی، رابرتسون، فرایند جهانخواهی کاپیتالیسم و ویژگیهای آن را به این شکل مطرح میکند:
۱) مرحله بدوی: این مرحله در اروپا و بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۷۵۰ رخ داد. تجزیه کلیسا، ظهور جوامع دولتِ ملت و استعمار کشورهای ضعیف مشخّصة این مرحله است.
۲) مرحلة آغازین: مرحلة آغازین از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ ادامه داشت که بروز مسائل شهروندی، و انعقاد نخستین قراردادهای بینالمللی از نشانههای آن است.
۳) مرحلة پرش: در مرحلة جهش که به سال ۱۸۷۵ تا ۱۹۲۵ برمیگردد، بشر شاهد مهاجرتها در سطح گسترده و جنگهای بزرگ چون جنگ جهانی اوّل است.
۴) مرحلة سلطهجویی: طیّ سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۹، با بروز جنگ جهانی دوم، تأسیس جامعة ملل و سازمان ملل متحد، آغاز جنگ سرد و افزایش کشورهای جهان، جهانی شدن، روند سریعتری به خود گرفته است.
۵) مرحلة فقدان قطعیت: از سال ۱۹۶۹ به بعد، فعّالیت گستردة رسانههای گروهی، تشدید جنگ سرد، تلاش برای دستیابی به سلاحهای مرگ بارتر سبب شد تا ساکنان کرة زمین، اعتماد کمتری به سیر و روندی که در جهان طیّ میشد، داشته باشند.
۶) مرحلة جهانیسازی: مرحلة جدید با پایان جنگ سرد، فروپاشی شوروی سابق، حملة امریکا به عراق، و طرح نظم نو جهانی (طرح نظام تکقطبی) به رهبری امریکا آغاز شد. این پدیده، با تحولات گستردة تکنولوژی در زمینة اینترنت، تأسیس سازمان تجارت جهانی و نیز وحدت پولی یازده کشور اروپایی همراه است (بقریان،۱۳۸۰: ص۱۵).
● جهانیشدن و حکومت جهانی اسلام
حاصل و نتیجة مباحث پیشین آن است که جهانیسازی در غرب ریشه دارد، و در غرب متولد و بارور شده است. اصول و مبانی فکری و فلسفی آن دقیقاً همان اصول و مبانی غرب است. اندیشهوران متعدّدی نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانیسازی و غرب و بر پروژه بودن آن تأکید دارند. در رأس پروژه جهانیسازی، امریکاست؛ امّا به علل گوناگونی صلاحیت رهبری جهانیسازی را ندارد. در این صورت، این پرسش پیش میآید که اگر امریکا یا مسیحیت دولتی قادر به رهبری عادلانه جهان نیست، چه چیزی این توانایی را دارد؟ پاسخ این سؤال، اسلام است؛ امّا آیا جهانیسازی اسلام بر اساس آموزههای دینی قابل اثبات است؟! این جهانیسازی بر چه اصولی استوار، و ویژگیها و ابزارهای آن کدام است؟! در پاسخ به سؤالات مذکور، مباحث ذیل را مرور میکنیم:
جهانی شدن در آیات و احادیث: اسلام جهانی تولد یافت؛ مسلمانان برای جهانیکردن اسلام، بسیار کوشیدند؛ شیعیان هم دل به حکومت جهانی حجّت بن الحسن سپردهاند. آیات و روایات اسلامی نیز پروسة جهانیشدن اسلام را مورد تأیید و تأکید قرار دادهاند. از آیات و روایات فراوانی که در جهان مداری اسلام به کار میرود، آیات و روایات ذیل، تنوّع و کاربرد بیشتری دارد.
الف) قرآن: آیاتی از سوره قصص، حجر، توبه، انبیاء و نور به مسأله جهانی شدن اسلام اشاره دارند:
وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْاَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هَمَنَ وَ جُنُدَهُما مِنهُم مَّا کَانُواْ یَحْذَرُونَ (قصص (۲۸): ۵ و ۶).
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم، و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها [= بنیاسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم.
این دو آیه، گرچه به قصه حضرت موسی۶۱۵۷۴;، فرعون و بنی اسرائیل مربوط است، محتوا و مفهوم آیات، فقط به آن برنمیگردد. آنچه در آن دوره اتفاق افتاد، گوشه و جلوهای از ارادة خداوند برای حاکمیت بخشیدن مستضعفان بر مستکبران بود؛ در حالی که ارادة خدا در این باره، به طور کامل تحقّق نیافته است؛ پس روزی میرسد که خداوند، حاکمیت خویش بر زمین را از طریق سپردن آن به دست عابدان صالح تحقّق بخشد (جمعی،۱۳۸۱: ص۳۲).
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (حجر (۱۵): ۳۶ ـ ۳۸). گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده [و زنده نگهدار]» فرمود: «تو از مهلت یافتگانی! [امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه] تا روز و وقت معیّنی».
بر پایة این آیه، روزی در عمرِ باقیماندة این دنیا میرسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. خداوند سبحان با مهلت درخواستی ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معیّنی (تا قبل از بر پایی قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانی شدن اسلام از سوی بندة صالح خداوند تبارک و تعالی یعنی حجّت بن الحسن۶۱۵۷۴; آغاز میشود (جمعی، همان: ص۷۲).
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (توبه (۹): ۳۳). او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همة آیینها غالب کند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
امام صادق در تفسیر این آیه فرمود: «سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه تحقّق نیافته است». راوی پرسید: «فدایت شوم، پس چه زمانی تحقّق مییابد؟» امام فرمود: «وقتی با ارادة خدا، قائم قیام کند» (الحویزی، بیتا: ج۳، ص۳۰۷)؛ بنابراین، جهانیشدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانیِ امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ با به کارگیری علوم و فنون نو به انجام میرسد و تداوم آن با تدبیر، تدبّر، دانش و بینش میسّر میشود.
وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْاَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحوُنَ (انبیا (۲۱): ۱۰۵). در«زبور» بعد از ذکر [= تورات]: «بندگان شایستهام وارث [حکومت] زمین خواهند شد».
«یرثها» جنبة جهانشمولی دارد؛ یعنی همة حاکمان زمین، بندگان صالح خواهند شد. این مطلب در مزامیر داوود، مزمور ۳۷ (فصل ۳۷) به این صورت آمده است: حلیمان وارث زمین خواهند شد.
زبور در این جا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسی، مراد مطلق کتاب آسمانی است؛ از این رو، برخی مفسّران، آیة پیشین را این گونه ترجمه میکنند: علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم، بندگان شایستهام وارث [حکومت] زمین خواهند شد (جمعی، همان: ص ۱۰۴).
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنوُا مِنْکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ و لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُنَنِی لَایُشْرِکُونَ بِی شیْئاً وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأوُلئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (نور (۲۴): ۵۵).
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید، و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشهدار خواهد ساخت، و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند؛ چنان که فقط مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت، و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقند.
آیه، بر این مسأله دلالت دارد که خداوند، جهان را با خاندان رسالت و امامت آغاز کرد، و با آنها نیز به پایان میرساند؛ یعنی جهان در آغاز در اختیار شایستهترین بندگان خدا بود، و در انتها هم در ید قدرت صالحان روی زمین است (جمعی،همان: ص۳۸). احادیث بسیاری نیز تصریح دارند که حکومت الاهی آیندة روی زمین، از سوی فردی از خاندان رسول خدا بنا میشود. او از فرزندان علی و فاطمه است، و این خاندان و ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه ـ کلیدهای حکمت و معدنهای رحمت الاهیاند.
ب) احادیث: برخی از روایات اسلامی به تفسیر آیات مربوط به جهانی شدن اسلام پرداختهاند؛ از جمله:
▪ روایت نخست
قال رسول الله: «إِن خُلَفائِی و أَوصیائی و حُجَجَ اللّهِ علَی الْخَلْقِ بعدی اثنا عَشَر أَوَّلُهُمْ أَخِی و آخِرُهمْ وَلَدِی، قیل یا رسولَ اللّهِ مَنْ أَخوُکَ؟ قَالَ علیُّ بنُ أَبِیطالبٍ قِیلَ: فَمَنْ وَلَدُکَ؟ قَالَ الْمَهْدیُّ (عج) یَمْلَأُ الْأرْضَ قِسْطاً و عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلماً و الَّذِی بَعَثَنِی بالحقِ بَشیراً و نَذیراً لَوْ لمْ یَبْقَ منَ الدُّنیا إِلَّا یومٌ واحدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلکَ الْیومَ حَتَّی یَخرُجَ فیهِ وَلَدی الْمهدیُّ فَینْزِلُ روحُ اللّهِ عیسی بنُ مریمَ فیُصَلِّی خَلْفَهُ (مجلسی،۱۳۰۴: ج۴۷، ص۷۱).
رسول خدا فرمود: جانشینان من و حجّتهای خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم. گفته شد: ای رسول خدا، برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از قسط و عدل پر سازد، همانسان که از ظلم و جور پر شده. قسم به آن که مرا به حق در جایگاه بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت، اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خدا آن را چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. [پس از خروج] عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز ایستد (جمعی، همان: ص۷۸).
▪ روایت دوم
قال رسول اللهصلی الله علیه وآله: یَخْرُجُ مِنْ آخِرِ الْزَّمَانِ رجلٌ مِنْ وَلْدی اسْمُهُ هَاشمی و کُنْیَتُهُ کَکُنْیَتی یَمْلأُ الْاَرْضَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، فذلکَ الْمهدیُّ (عج) جوزی،۱۴۰۶: ص۳۷۷).
رسول خدا فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندان من قیام کند که اسم او همانند اسم من و کنیهاش مثل کنیه من است، زمین را از عدل پرسازد، چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی(عج) است (جمعی، همان: ص۸۹).
▪ روایت سوم
قال النبی: المهدی منّی و هو أجلی الجبهه، أقنی الانف، یملأ الارض قسطاً و عَدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً، یملک سبع سنین (الحلی، ۱۴۱۲: ص۴۳۳).
پیامبر فرمود: مهدی از من است. چهرهای نورانی و بینی خمیدهای دارد. زمین را از قسط و عدل پرسازد؛ چنان که از ظلم و جور پر شده است (جمعی، همان: ص۹۰).
▪ روایت چهارم
قال رسول اللهصلی الله علیه وآله: لَوْ لمْ یبق منَ الدُّنیا إِلّا یومٌ واحدٌ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الْیومَ حَتَّی یُبْعَثَ رجلٌ مِنّی و منْ أَهلِ بیتی، یُواطِئُ إسْمُهُ إسمی (الحلی، همان، ص۴۳۴).
رسول خدا فرمود: اگر عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا اهلبیتم قیام کند که اسم او اسم من است (جمعی، همان: ص۹۱).
▪ روایت پنجم
اِنّ علیّاً سَأَلَ النبیّ: أَمِنّا آلَ محمدٍ الْمهدیُّ (عج) أمْ من غیْرِنا؟ قَالَ رسول اللّهِصلی الله علیه وآله: بلْ مِنّا یَخْتِمُ اللّهُ بِهِ کَمَا فَتَحَ. علی از پیامبر پرسید: آیا مهدی (عج) از ما آل محمد است یا غیر ما است؟ رسول خدا فرمود: بلکه از ما است. خداوند به سبب او ختم کند [=کمال بخشد] چنان که به ما آغاز کرد (جمعی، همان: ص۹۲).
این احادیث پنجگانه بر پنج نکتة مهم تأکید دارند:
▪ اوّلاً اسلام در صدد گسترش خود در گسترة جهان است؛
▪ ثانیاً گسترش جهانی اسلام از سوی امام زمانعلیه السلام تحقّق مییابد؛
▪ ثالثاً حکومت امام زمان۶۱۵۷۴; حکومت جهانی است؛
▪ رابعاً جهانیشدن اسلامی بر پایة عدل و قسط قرار دارد؛
▪ خامساً حکومت جهانی امام زمانعلیه السلام عمری طولانی دارد.
مبانی فکری حکومت جهانی اسلام: مبانی فکری و فلسفی تمدّن و فرهنگ اسلامی، رهاورد وحی الاهی، بعثت انبیا و امامت اولیا است که عقل و فطرت اصیل انسانی بر آن مهر تأیید میزند. این مبانی ارکان تمدّن اسلامی در چهارده قرن گذشته را ساخته و تداوم آن، نوید دهندة جهانی شدن تمدّن اسلامی است. برخی از مهمترین این مبانی عبارتند از:
فطرتجویی: توحید نخستین شرط تشرّف انسان به اسلام و لازمة ورود به جامعة جهانی اسلام است؛ از این رو، قرآن با تعابیری چون لَآ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ (صافات (۳۷): ۳۴)، لَآ إِلَهَ إِلَّا هُو (بقره(۲): ۱۶۳)، لاَ إِلَـهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ (نحل(۱۶): ۲)... اهتمام ویژه خود را بر این اصل ابراز کرده است. یکتاپرستی، نقطه اشتراک همة انسانهایی است که در جامعة جهانی اسلام مشارکت میورزند، و آن، فراگیرترین عامل همگرایی اجتماعی انسانها است؛ به همین دلیل، خداوند میفرماید:
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَایَعْلَمُونَ (روم(۳۰):۳۰).
پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده. دگرگونی در آفرینش الاهی نیست. این آیین استوار است؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند.
سرانجامگرایی: عاقبتجویی یعنی فرجامخواهی و آخرتگرایی است که در اندیشة دینی و اسلامی به صورت اعتقاد به معاد یاد میشود. تأکید اسلام بر معاد، به منظور تأسیس نظام جهانی است که تا در کنار اعتقاد به مبدأ، بر سرنوشتساز بودن نقش این باور (اعتقاد به معاد) در جهتگیری زندگی فردی، جمعی و جهانی آشکار شود؛ زیرا چنین اعتقادی، رفتار اجتماعی را متأثّر میسازد و آن را تحت کنترل در میآورد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ اَنّکُمْ اِلَیْنَا لَا تُرْجَعوُنَ (مؤمنون(۲۳): ۱۱۵). آیا چنین پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم و هرگز به سوی ما باز نمیگردید.
عزّت انسانی: خداوند انسان را گرامی داشته است:
وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی ءَادَمَ (اسراء(۱۷): ۷۱). ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم.
از نظر دین، انسان موجودی هم مادّی و هم رحمانی است؛ از این رو، برنامة جهانی شدن تمدّن اسلامی با برنامة جهانی شدن غربی که در پی سلطه بر انسان است، از بنیان تفاوت دارد؛ زیرا اسلام در پی ارج نهادن به انسانها است، و فقط به استقلال آگاهانه و درک آزادانه او از پیام دین میاندیشد، و هرگز در صدد تحمیل عقیده بر او نیست.
با توجّه به این سه اصل، برنامههای جهانی اسلام عبارتند از:
۱) طبقهبندی انسانها بر مدار عقیده و ایمان، نه نژاد و خون و...؛
۲) نفی سلطهگری و سلطهپذیری بر اساس قاعدة نفیسبیل؛
۳) طرح و اجرای اصول و حقوق مشترک برای همة انسانها، اعمّ از کافر و مسلمان.
ارکان نظام جهانی اسلام: تحقّق اندیشة جهانی شدن اسلام و قوام آن بر پایة مبانی فکری و فلسفی، منوط به ارکان و ساختاری مناسب است که برخی از آنها عبارتند از:
حاکمیت الله: حاکمیت بر جهان هستی، فقط از آن خدا است. در واقع، اراده الاهی بر سراسر گیتی حاکم، و ادامة هستی به مدد و فیض او وابسته است. به بیان دیگر، جهان و تمام ارکان و عناصرش در قدرت همیشگی خداوند قرار دارد، و هم او است که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده، و ادارة جامعة بشری را به وی سپرده است؛ یعنی خداوند سبحان، حاکمیت خویش در تدبیر جامعه را به انسان واگذاشته که آن نیز تجلّی ارادة خدا است. حاکمیت خدا بر روی زمین به دست رهبر برگزیدة الاهی صورت میگیرد که خود او نیز از سوی امّت به جایگاه و منصب رهبری دست یافته است. در چنین نظامی، عقلانیت، معنویت و عدالت، جامعه را به جهانی در مسیر کمال تبدیل میکند.
خلیفة الله: مهمترین ویژگی امامت و رهبری در ساختار نظام جهانی اسلام، برگزیدة الاهی بودن است. مولای متقیان، علی بن ابیطالبعلیه السلام در این باره فرمود:
وَ خَلَّفَ فیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْاَنْبِیاءُ فی اُمَمِها، اِذْلَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلاً، بِغَیْرِ طَریقٍ وَاضِحٍ، وَ لاعَلَمٍ قائِمٍ (نهجالبلاغه، خ۱).
او نیز چون پیامبران امتهای دیرین برای شما میراثی گذاشت؛ زیرا ایشان امّت خود را وانگذاشتند، مگر به رهنمون راهی روشن و نشانهای معیّن.
افزون بر این، امامت و رهبری ویژگیهای دیگری نیز دارد؛ از جمله، مرکز وحدت و یکپارچگی، زعامت معنوی و سیاسی، اساس و پایة فعّالیت بشر، هستة مرکزی نظم اجتماعی، مشروعیت بیعت مردمی، اسوة فردی و گروهی.
همچنین، رهبری و امامت در نظام جهانی اسلام، محور و قطب عقیدتی به شمار میرود، همانگونه که علی فرمود:
اَما وَ اللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطبِ مِنَ الرَّحی، یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، و لایَرْقی اِلَیَّ الطَّیْرُ (نهجالبلاغه، خ۳).
آگاه باشید. به خدا سوگند که فلان [=ابابکر] خلافت را چون جامهای بر تن کرد، و به قطع میدانست که جایگاه من در حکومت اسلامی آنان چونان محور برای آسیاب است.
▪ ملت واحد: انسانها در نظام جهانی اسلام، در دوران بلوغ و شکوفایی عقلی و معنوی قرار دارند، و به مرحلة والای تعالی رسیده، و بالفعل دارای ارزشهای واقعی انسانیاند. جامعة جهانی اسلامی، جامعهای همگون و متکامل است، و در آن، استعدادها و ارزشهای انسانی شکوفا میشود؛ نیازهای اساسی فطری برآورده میشود؛ از همة ابزارها برای تحقّق صلح و عدالت بهره میگیرند و به این علل است که خداوند در قرآن میفرماید:
وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَْا رَبُّکُمْ فَاتَّقوُن (مؤمنون (۲۳): ۵۲).
و این امّت شما، امّت واحدی است، و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید.
قانون واحد: حدیث ثقلین، گویای آن است که راز دستیابی به سعادت دنیایی و آخرتی، پیروی و اقتدا به قانون خوب ( کتاب الله) و مجری خوب (اهل بیتی) است. اگر چه، جامعة بشری به نقصان قانون دچار بوده، رنجِ فقدان مجریان صالح، همواره، عمیقتر بوده است. در تهیة قانونی که در جامعة جهانی اسلام حاکمیت مییابد، عقل که قادر به ترسیم حدود و تعیین همه جانبة مسائل انسان نیست، دخالتی ندارد. این قانون، قانون شرع است که خداوند آگاه به همة نیازهای انسانی آن را فرو فرستاده است؛ از این رو، همه جانبه است و به طور کامل با فطرت انسانها سازگاری دارد. در دورة تحقّق حکومت جهانی اسلام، قانون تمام و کمال (کامل) اسلام یا درحقیقت، نظام حقوقی اسلام اجرا میشود که همه در برابر آن یکسانند، و برای هر شخصی به اندازه توان و استعداد، حقوقی و وظایفی تعیین شده است.
ویژگیهای حکومت جهانی اسلام: ویژگیهای نظام جهانی اسلام یا مختصات جهانیشدن اسلامی، با هیچ نظام دیگر قابل مقایسه نیست. در این نظام، جهانی بر پایة معنویت، عقلانیت، انسانیت، عدالت، امنیت، و... شکل میگیرد؛ از این رو، جامعهای کامل و متعالی است. اکنون برخی از این ویژگیها را مرور میکنیم:
عدل و عدالت: عدالت در نظام جهانی اسلام، فراگیر، گسترده و عمیق است و به این جهت، جهانیشدن اسلامی، به تاریخ سراسر ظلم و جورِ جهان پایان میدهد؛ به ریشهکنی ستمها و تبعیضها از جامعة بشری میپردازد، و نظام اجتماعی، بر پایه مساوات و برابری مستقر میکند. احادیث بسیاری به این موضوع (عدالت در جامعة جهانی اسلام) پرداختهاند. مانند: ابوسعید خدری (از محدّثان اهل سنّت) از پیامبر نقل میکند:
اُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلماً یَرْضی عَنْهُ سُکَّانُ السَّماءِ و الْاَرْضِ یَقْسِمُ الْمالَ صِحاحاً. فَقالَ رَجُلٌ ما مَعْنی صِحاحاً؟ قالَ: بالسَّویَّهِ بَیْنَ النَّاسِ و یَمْلَاءُ قُلُوبَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ غِنیً وَ یَسَعَهُمْ عَدْلُهُ.
... شما را به ظهور مهدی بشارت میدهم که زمین را پُر از عدالت میکند؛ همانگونه که از جور و ستم پر شده است. ساکنان آسمانها و زمین از او راضی میشوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم میکند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی میان مردم؛ [سپس فرمود:] و دلهای پیروان محمد را از بینیازی پر میکند و عدالتش همه را فرا میگیرد (الشیانجی،۱۴۰۵: ص۲۰۰).
علی عقبه از پدرش چنین نقل میکند:
اِذا قامَ القائِمُ، حَکَمَ بالْعَدْلِ، وَارْتَفَعَ الْجَوْرُ فِی اَیَّامِهِ، وَ اَمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اَخْرَجَتِ الْاَرْضُ بَرَکاتِها، وَ رُدَّ کُلُّ حَقّ اِلی اَهْلِهِ... وَ لایَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضَعاً لِصَدَقَته وَ لا لِبِرِّهِ لِشُموُلِ الْغِنی جَمیعَ الْمؤمِنِینَ.
هنگامی که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم میکند، و ظلم و جور در دوران او برچیده، و راهها در پرتو وجودش امن و امان میشود، و زمین برکاتش را خارج میسازد، و هر حقّی به صاحبش میرسد... و کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمییابد؛ زیرا همة مؤمنان بینیاز خواهند شد (الگلپایگانی،۱۳۷۲: ص۱۷۰).
در روایتی دیگر آمده است:
یَمْلَاءُ اللَّهُ بِهِ الْاَرْضَ عَدْلاً و قِسْطاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
خداوند به وسیله او [= حضرت مهدی] زمین را پر از عدل و داد میکند، پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد (طبرسی،بیتا: ص۹۸).
رشد و پیشرفت: اطلاعات و صنعت در دورة حکومت جهانی امام عصر۶۱۵۷۴; به درجة آخر تکامل خود میرسد. به بیان دیگر، در این دوران، هم توسعة علمی و هم توسعة اقتصادی به صورت همهجانبه اتفاق میافتد؛ از این رو، تمام علوم برای دستیابی به حدّاکثر پیشرفت و تولیدات به کار میافتد. احادیثی بر این موضوع اشاره دارند. از جمله:
امام صادق فرمود:
اَلْعِلْمُ سَبْعَةُ و عِشْروُنَ حَرْفاً فَجَمعُ ما جائَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرفانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّی الْیَوْمْ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَاِذا قامَ قائِمُنا اَخْرَج الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرینَ حَرْفاً فَبَثَّها فِی الناسِ ضَمَّ اِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّی یَبُثَّها سَبْعةَ و عِشْرونَ حَرْفاً.
دانش ۲۷ حرف [= ۲۷ شعبه و شاخه] است. تمام آن چه پیامبران الاهی برای مردم آوردهاند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ امّا هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵حرف [= شعبه و شاخة علم] دیگر را آشکار، در میان مردم منتشر میسازد، و این دو حرف موجود را هم به آن ضمیمه میکند تا ۲۷ حرف، کامل و منتشر شود (مجلسی، همان: ج۵۲، ص۳۳۶).
در حدیثی دیگر آمده است: اِنَّهُ یَبْلُغُ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوُزُ وَ لا یَبْقی فِی الْاَرْضِ خَرابٌ اِلّا یَعْمُرُهُ.
حکومت او، مشرق و مغرب جهان را فراخواهد گرفت و گنجینههای زمین برای او ظاهر میشود و در سراسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند، مگر آن را آباد خواهد ساخت (الصبان، ۱۳۹۸: ص۱۴۰).
امام باقر نیز فرمود: اِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقوُلَهُمْ و کَمُلَتْ بِها اَحْلامُهُمْ.
هنگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سربندگان گذارد و خِردهای آنان را گرد آورد و رشدشان را تکمیل کند (مجلسی، همان: ج ۵۲، ص ۳۲۸).
▪ عشق و معنویت: معنویت در حکومت جهانی آخرالزمان در حدّ اعلا است. در روایتی آمده است: رجالٌ لایَنامونَ اللَّیلَ لَهمْ دَوِیٌّ فِی صلاتِهِمْ کدَوِیِّ النَّحْلِ یَبیتونَ قِیاماً عَلی أطْرافِهِمْ.
مردانی که شبها نمیخوابند، در نمازشان چنان اهتمام و تضرّعی دارند که انگار زنبوران عسل در کندو وزوز میکنند. شب را با نگهبانی دادن پیرامون خود به صبح میرسانند (مجلسی، همان: ج۵۲، ص۳۰۷).
▪ صلح و امنیت: در حکومت آرمانی، امنیت شرط توسعه و لازمة پرداختن به معنویت است. در حدیث میخوانیم:
حَتّی تَمْشی المَرْأةُ بَیْنَ العِراقِ اِلیَ الشَّامِ لاتَضَعُ قدمَیْها اِلّا عَلَی النَّباتَ و عَلی رأسِها زینَتُها لا یُهیجُها سَبُعٌ و لاتَخافُهُ. راهها [امن میشود چندان که] زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد. جواهراتش را بر سرش بگذارد؛ هیچ درندهای او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درندهای نترسد (الگلپایگانی، همان، ص۴۷۴).
▪ رضا و رضایت: حکومت جهانی اسلام، «یرضی بخلافته السماوات و الارض» است؛ یعنی آسمان و زمین، توأماً اظهار رضایت و خشنودی میکنند، و ▪ حکومتی است که «یحبه اهل السموات و الارض: سماواتیان از آن خوششان میآید و آن را دوست دارند؛ حکومتی که نتیجه و برکات آن برای همه، حتّی مردگان، گشایش است (ریشهری، ۱۴۱۶: ج۱، ص۱۷۸).
▪ نعمت و برکت: خدا به واسطة صالحانی که حکومت جهانی را در دست دارند، برکت را بر آنان ارزانی میکند. در حدیث میخوانیم:
یَتَمَسَّحونَ بسَرْجِ الإمامِ تَطلُبونَ بذلک الْبَرَکَةَ یُحِفُّونَ بِه.
به زین اسب امام دست میسایند تا برکت یابند (ری شهری، همان، ص۱۸۸).
▪ فرمانبری و اطاعت: اطاعت از امام زمان در حکومت جهانیاش، خالص و کامل است. در حدیث آمده است: وَ یقونَهُ بأنفسِهِمْ فِی الْحُروبِ وَ یَکْونَهُ مَا یُریدُ مِنْهُمْ.
با جانشان امام را در جنگها یاری میکنند و هر دستوری بدیشان بدهد، انجامش میدهند (ریشهری، همان: ص۱۷۸).
ابزارهای تأسیس حکومت جهانی اسلام: نظام جهانی اسلام، برای تحقّق خود، نخست به اصل دعوت و هدایت عمومی و سپس در مواجهه با انسانهای لجوج به جهاد فی سبیل الله متّکی است؛ زیرا:
۱) اصل دعوت و هدایت اسلامی: قرآن در این باره میفرماید:
ما اَرْسَلْناکَ اِلّا کافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیراً و نَذِیراً (سبأ (۳۴): ۲۸). ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن همه مردم نفرستادیم. قُلْ یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّیِ رَسُولُ اللَّهِ اِلَیْکُمْ جَمیعاً (اعراف (۷): ۱۵۸). بگو: ای مردم! من فرستادة خدا به سوی همة شما هستم.
همچنین، پیامبر گرامی اسلام رسالت خود را دعوت و هدایت تمام مردم دانست و فرمود:
...فَاِنّی رَسُولُ اللّهِ اِلیَ النَّاسِ کَافَّةً لِاُنْذِرَ مَنْ کَانَ حَیّاً وَ یَحِقَّ الْقَولُ عَلَی الْکافِرینَ (میانجی، بیتا: ص۹۰).
من پیامبر خدا برای تمام بشر هستم. وظیفه دارم زندهها را انذار و هشدار دهم و فرمان عذاب بر کافران مسلّم شود.
دعوت و هدایت اسلامی بر پایة صلح و دوستی قرار دارد؛ زیرا همانگونه که راغب اصفهانی در مفردات مینویسد: الصُّلْحُ تَخْتَصُّ بِاِزالَةِ النِّفارِ بَیْنَ النَّاسِ.
صلح به زدودن کدورت از میان مردم اختصاص دارد و به زدودن آن کمک میکند.
خداوند سبحان هم به پیامبر دستور میدهد که چنانچه دشمن تو از در مسالمت وارد شد، تو نیز با آن موافقت کن: وَ اِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها (انفال (۸): ۶۱).
اگر به صلح گرایش نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی.
۲) اصل جهاد و دفاع اسلامی: اگر دعوت اسلامی مؤثّر نیفتاد، و انسانهای لجوج به مقابله با اسلام برخاستند یا افرادی که دعوت را پذیرفتند، با خطر مواجه شدند، اسلام بر جهاد یا دفاع تأکید میورزد. به آیاتی در این باره توجه کنید:
▪ اول، یآ أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیِرُ (توبه (۹): ۷۳).
ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است، و چه بد سرنوشتی دارند!
▪ دوم، وَ قتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقتِلوُنَکُمْ وَ لَاتَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (بقره (۲): ۱۹).
و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید که خدا تعدّیکنندگان را دوست نمیدارد!
▪ سوم، وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاتُقتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزَآءُ الْکَافِرِینَ (بقره (۲): ۱۹۱).
و آنها را [= بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون کردند [= مکه]، بیرونشان کنید! و فتنه [و بت پرستی] از کشتار هم بدتر است! و با آنها، نزد مسجدالحرام [در منطقه حرم] بجنگید! مگر این که آن جا با شما نجنگند؛ پس اگر (آنجا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید چنین است جزای کافران!
مرتضی شیرودی۶۱۴۸۲;
منابع و مآخذ
۱. قرآن.
۲. نهجالبلاغه.
۳. آکسفورد،باری، نظام جهانی:سیاست و فرهنگ، حمیرا مشیرزاده، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۸ش.
۴. ابنجوزی، سبط، تذکرةالخواص الامة، بیروت، مؤسسه اهلبیت، ۱۳۰۶ق.
۵. احمدیمیانجی، علی، مکاتیبالرسول، بیروت، دارالمهاجر، بیتا.
۶. الاسدی الربعی الحلی، یحیی بن حسن، العمده، قم، مؤسسة امامالصادق،۱۴۱۲ق.
۷. الشیخ الشیانجی، نورالابصار فی مناقب آل بیتالنبی المختار، بیروت، الدار العالیة،۱۴۰۵ق.
۸. العروسیالحویزی، علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، علمیه، بیتا، ج۳.
۹. الصبان، محمد بن علی، اسهاف الراغبین، بیروت، مؤسسه بیروت، ۱۳۹۸ق.
۱۰. الصافی الگلپایگانی ،لطف الله، منتخب الاثر، تهران، مکتبه الصدر، بیتا.
۱۱. ایرانزاده، سلیمان، جهانی شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان، تهران، مرکز آموزشی دولتی،۱۳۸۰ش.
۱۲. پیشگاهیفرد، زهرا، نگرش ژئوپلتیکی بر پدیدة جهانی شدن، تهران، دافوس،۱۳۸۱ش.
۱۳. تاملیسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ، محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
۱۴. جمعی از سخنرانان ،گفتمان مهدویت (گفتمان اوّل و دوم)، قم، بوستان کتاب،۱۳۸۰ش.
۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه وفا، ۱۳۰۴ق، ج۴۵ و۵۲.
۱۶. محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ق، ج۱.
۱۷. نش، کیت، جامعهشناسیسیاسی معاصر، جهانی شدن، سیاست، قدرت، محمدتقی دلفروز، تهران، کویر ،۱۳۸۰ش.
۱۸. واترز، مالکوم، جهانی شدن، اسماعیل مردانی، تهران، سازمان مدیریت صنعتی ،۱۳۷۹ش.
۱۹. آقایی، مهدی، «ضرورت همکاریهای منطقهای در فرآیند جهانی شدن»، پگاه حوزه، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۱، شماره ۴۶.
۲۰. اسکلد، لسلی، «تعریف واحدی از جهانی شدن وجود ندارد»، داوود کیانی، جام جم،۳ مهر۱۳۸۰.
۲۱. اثناعشری، حسین، «چگونه به جهانی میاندیشیم»، رسالت، ۶ اردیبهشت ۱۳۸۰.
۲۲. بقریان، آلبرت، «پیامدهای جهانی شدن، یک رویکرد آماری»، توسعه مدیریت، آبان ۱۳۸۰، شماره ۳۱.
۲۳. پولادی، کمال، «جهانی شدن یا آمریکایی شدن»، ایران، ۲۹ بهمن ۱۳۸۰.
۲۴. پهلوان، چنگیز، «جهانی شدن به چه معنا است؟» کلک، تیر ۱۳۷۵، شماره ۵۳.
۲۵. حسینی، عباس، «چگونه جهانی شویم»، تدبیر، تیر ۱۳۸۰، شماره ۱۱۳.
۲۶. سلیمان، نبیل، «تکوین جهانی»، یوسف بنی طرف، همشهری، ۸ آبان ۱۳۸۰.
۲۷. سیورامونت، ایگنا و فریدمن، توماس، «درباره جهانی شدن»، علی ایواندری، جام جم، ۷ مرداد ۱۳۸۰.
۲۸. عبدالحمید، محسن، «جهانی شدن از منظر اسلامی»، شاکرلوئی، پگاه حوزه، ۱۵ دی ۱۳۸۰، شماره ۳۴.
۲۹. قرهباغیان ،مرتضی، «گفت و گو در باره جهانی شدن»، اقتصاد اسلامی، زمستان ۱۳۸۰، شماره ۴.
۳۰. نصیری، قدیر، «در چیستی جهانی شدن»، مطالعات راهبردی، پاییز ۱۳۸۰،شماره ۳.
۳۱. همدانی، احمد، «جهانی شدن پدیدهای تاریخی است»، ابرار،۲۷ مرداد ۱۳۷۹.
۳۲. راسل، برتراند، جهانی که من میشناسم، روحاللّه عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۵ش.
۳۳. سوئیزی، پل و دیگران، جهانی شدن با کدام هدف، ناصر زرافشان، تهران، آگاه، ۱۳۸۰ش.
۳۴. فوکویاما، فرانسیس، پایان نظم، غلامعباس توسلی، تهران، جهان امروز، ۱۳۷۹ش.
۳۵. فونتن، آندره، یکی بدون دیگری؟ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، فاخته، ۱۳۶۹ش.
۳۶. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، علی قلیان و افشین خاکباز،تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ش، ج۱.
۳۷. کیسینجر، هنری، دیپلماسی، فاطمه سلطانی یکتا و علیرضا امینی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۹ش، ج۲.
۳۸. کیل، ژیل، ارادة خدا، یهودیان، مسیحیان در راه تسخیر دوباره جهان، عباس آگاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰ش.
۳۹. گیدنز، آنتونی، جهان رها شده، علیاصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب، تهران، علم و ادب، ۱۳۷۹ش.
۴۰. لاتوش، سرژ، غربیسازی جهان، امیررضایی، تهران، قصیده، ۱۳۷۹ش.
۴۱. لوین، اندرو، طرح و نقد نظریه لیبرال دموکراسی، سعید زیباکلام، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.
۴۲. والرشتاین، امانوئل، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی، پیروز ایزدی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷ش.
۴۳. وود، اندروهی، درآمدی بر ایدئولوژیهای سیاسی، محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ۱۳۷۹ش.
۴۳. هاروی، دیوید، جهانی شدن جدید سرمایهداری وجهان سوم، وحید کیوان، تهران، نشر توسعه، ۱۳۷۶ش.
۴۴. هانتینگتون، ساموئل پی، برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی، محمدعلی رفیعی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
۴۵. المیلاد، زکی، «اندیشه اسلامی و مقوله جهانی شدن»، مجتبی عطازاده، آفتاب یزد،۱۴ آذر ۱۳۷۹ش.
۴۶. بهداروند، محمدمهدی، «جهانی شدن، عوامل و پیامدها با رویکردی به اندیشة امام خمینی»، جمهوری اسلامی ،۱۵تیر ۱۳۸۱.
۴۷. تقویپور، حمید، «جهانی شدن»، نامه فرهنگ، شماره ۲.
۴۸. دهشیار، حسین، «جهانی شدن: تکامل فرایند بُرن بَری ارزشهای نهادهای غربی»، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی،مهر و آبان ۱۳۷۹،شماره ۱۵۸ و ۱۵۷.
۴۹. سخنرانی سیدمحمدکاظم سجادی در مرکز مطالعات عالی بینالمللی، تحت عنوان مخاطرات و فرصتهای جهانی شدن، مندرج در روزنامه ایران ،۲۰ و ۱۹ و ۱۸ خرداد ۱۳۸۱.
۵۰. فالک، ریچارد، «ادیان توحیدی در عصر جهانی شدن»، عبدالرحیم مرودشتی، گوناگون، شماره ۵ و ۴.
۵۱. فراهانی، محسن، «جهانی شدن به اختیار یا به اجبار»، جامجم، ۱ مرداد ۱۳۸۱.
۵۲. فوکویاما، فرانسیس، «اسلام و جهانی مدرن»، سعید کوشا، آفتاب، فروردین ۱۳۸۱، شماره ۲۱.
۵۳. کرث، جمیز، «مذهب و جهانی شدن»، حمید بشیریه، دانشگاه در آئینه مطبوعات،۱۲ اسفند ۱۳۸۰، شماره ۵.
۵۴. گفت وگو با پروفسور مولانا و دکتر عاملی، «بررسی ابعاد فرهنگی سیاسی جهانی شدن و پیامدهای آن»، تیر ۱۳۸۱، شماره۵۵.
۵۵. گفت وگو با عماد افروغ، «برخی ادیان خواستار جهانی شدن هستند»، آفتاب یزد، ۱۸ دی ۱۳۷۹.
۵۶. محمد، ماهاتیر، «دنیای اسلام و جهانی سازی و سده بیست و یکم»، همشهری، ۲ آبان ۱۳۸۱.
۵۷. «میزگرد بررسی آثار جهانی شدن بر گزینههای استراتژیک ایران»، راهبرد، زمستان ۱۳۷۹.
۵۸. وایت، بریان و لتیل، ریچارد، اسمیت، میشل، «دین و جهانی شدن»، منیژه جلالی، همشهری،۲۰ فروردین ۱۳۸۱.
۵۹. یزدانپناه، کیومرث، «جهانی شدن، عوامل و پیامدها»، همشهری، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۱.
۶۰. File: // D : New ۲۰% Folder persoian ۲۰% Article ۲. htm.
۶۱. Mcgrew AnthonycedI, the travsfo: Natin of Democracy: Globalization and Territorial Democracy, Combridge: polity press ۱۹۹۲.
۶۲. http: // WWW. etehade fedqian. org / kar ۹۶/۵۲۶ htm
۶۳. واعظ، حسامالدین، (استاد دانشگاه لیدز انگلستان)، «جهانیشدن جهان اسلام و سیاستهای جهانی»، منبع اینترنت.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران انتخابات دانشگاه تهران عراق رهبر انقلاب احمد وحیدی مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم نیکا شاکرمی مجلس
سیل هواشناسی آتش سوزی تهران شهرداری تهران آموزش و پرورش قوه قضاییه پلیس فضای مجازی معلم سلامت زلزله
قیمت خودرو سهام عدالت تورم قیمت طلا سازمان هواشناسی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون سریال عمو پورنگ سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی سینما عفاف و حجاب
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس انگلیس نوار غزه اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر علی خطیر بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی فناوری آیفون گوگل ناسا مدیران خودرو تلفن همراه
خواب فشار خون چای کبد چرب دیابت