جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنگ یمن و منافع عربستان


جنگ یمن و منافع عربستان

اختلافات جریان های گوناگون سیاسی در یمن به جنگی تمام عیار تبدیل شده است

اختلافات جریان‌های گوناگون سیاسی در یمن به جنگی تمام عیار تبدیل شده است. جنگی که تاکنون از دو طرف درگیری، بویژه جریان الحوثی و مردم بی‌دفاع در مناطق درگیری، کشته‌های زیادی گرفته است. همچنین ده‌ها هزار نفر از مردم آواره شده و زندگی را در شرایط سختی تجربه می‌کنند. دو طرف درگیری یعنی دولت علی عبدالله صالح و رهبر الحوثی‌ها یعنی عبدالملک الحوثی، دولت‌های خارجی را به حمایت از طرف مقابل متهم می‌کنند. دولت صنعا پس از جنگ پنجم علیه شیعیان در سال ۱۳۸۷ به این نتیجه رسید که قدرت گروه الحوثی را دست‌کم گرفته از این رو میزان فرافکنی‌ها و ادعاها علیه کشورهای دیگر را افزایش داد.

این دولت، صریحاً جمهوری اسلامی ایران و بعضاً لیبی را متهم به مداخله در امور یمن و حمایت از جریان الحوثی می‌کند. الحوثی نیز نه تنها اتهام حمایت از دولت یمن را به عربستان می‌زند بلکه عربستان را به عنوان یک طرف درگیری با خود در کنار نیروهای نظامی یمن می‌داند که مستقیماً علیه مردم یمن وارد جنگ شده است. با توجه به سلاح‌های به غنیمت گرفته شده توسط مبارزان یمنی در دو استان «صعده» و «حرف سفیان» همچنین بمباران این استان‌ها توسط هواپیماهای عربستانی، مداخله این کشور در جنگ یمن برای همه روشن شده است، اما آیا جمهوری اسلامی ایران در این جنگ، همانگونه که دولت علی عبدالله صالح مدعی است، نقشی دارد؟ اگر پاسخ به این پرسش منفی است، چرا دولت یمن اصرار بر این ادعا دارد؟

واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران، مطابق با منشور قانون اساسی خود از مداخله در امور داخلی هر کشوری خودداری کرده و تنها زمانی که از طرف‌های درگیری طبق معاهدات بین‌المللی یا دوجانبه از ایران برای پایان دادن به اختلافات خود کمک بخواهند به عنوان یک طرف میانجی برای پایان دادن وارد صحنه می‌شود (مانند تلاش جمهوری اسلامی ایران برای خاتمه اختلافات هند و پاکستان یا ترکیه و سوریه) ایران علی‌رغم اینکه بارها دولت یمن، تهران را به حمایت از جریان الحوثی، متهم ساخته اما همه این اتهامات را رد کرده و در کنار آن کوشیده از برخورد تند دیپلماتیک با دولت صنعا پرهیز کند.

البته اکثر تحلیلگران مسائل سیاسی، چرایی نرمش دیپلماتیک ایران را در برابر یمن به درستی درک می‌کنند. جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیوسته از سوی دولت‌های منطقه، رفتاری نامناسب را مشاهده کرده اما با مدیریت درست و گزینش رفتاری خردمندانه، این دولت‌ها را به نادرستی رفتارشان واقف ساخته و اغلب آنان نیز دریافته‌اند که با اعتماد به ایران، منافع و امنیت‌شان بهتر تأمین می‌شود.

اما با توجه به اینکه اکنون در یمن، جنگی همه‌جانبه با مردم در جریان است و دولت صنعا نیز ایران را به دخالت متهم کرده، باید بررسی شود که ایران چه استعدادهایی را برای حمایت از جریان الحوثی داشته اما از این زمینه‌ها استفاده نکرده است.

الف) ارسال سلاح برای الحوثی

اساساً ارسال سلاح و تجهیزات نظامی از سوی ایران برای جریان الحوثی امکانپذیر نیست، زیرا

۱) میان ایران و یمن مرز مشترک جغرافیایی وجود ندارد تا بتوان از آن طریق برای یک طرف خاص تجهیزات نظامی ارسال کرد.

۲) به دلیل حساسیت منطقه خلیج فارس و حضور گسترده نیروهای نظامی دولت‌های بیگانه که دقت‌های امنیتی خاصی را درباره کشتی‌های ایران به‌کار می‌برند در حوزه‌های خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند، کلیه تحرکات نظامی و غیر‌نظامی دریایی در منطقه توسط ارتش‌های منطقه و فرامنطقه‌ای تحت کنترل است و حتی مبدأ و مقصد کشتی‌های مسافری و باری نیز زیر‌نظر قرار گرفته، کما این‌که تاکنون گزارشی مبنی بر حرکت کشتی از سوی ایران به یمن مطرح نشده است، ضمن این‌که کلیه محموله‌های تجاری با یمن، در بنادر و اسکله‌های تحت کنترل دولت یمن تخلیه می‌شود.

۳) کلیه فرودگاه‌های یمن هم در کنترل دولت یمن است و امکان ارسال تجهیزات نظامی برای مخالفان دولت یمن از این طریق نیز وجود ندارد.

۴) سلاح‌ها و تجهیزات نظامی جریان الحوثی هم هیچ‌کدام ساخت جمهوری اسلامی نیستند (هرچند برای متهم کردن ایران می‌توان چند سلاح ساخت ایران را ظاهراً به غنیمت گرفت و در رسانه‌ها به نمایش گذاشت)، بنابراین دولت یمن در‌خصوص ادعای حمایت ایران از جریان الحوثی هیچ‌گونه سندی ارائه نکرده است.

ب) آموزش نظامی نیروهای الحوثی

از جمله اتهاماتی که سال‌ها است دولت‌ها به یکدیگر وارد می‌کنند، آموزش نیروهای مخالف یک دولت در کشور مقابل است. یکی از اتهاماتی که منجر به حمله امریکا به افغانستان، عراق و اکنون پاکستان شد، آموزش نیروهای تروریست در این کشورها بود. دولت یمن هیچ سندی دال بر انجام چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی ایران در دست ندارد، بویژه آن‌که نیروهای الحوثی مانند اکثر مردم یمن نیاز به آموزش ندارند، زیرا با توجه به باورهای مذهبی (قیام بالسیف) هرگاه که امام زیدی اعلام جنگ کرد، بر همه واجب است، یمنی‌ها (زیدیان) از خردسالی آموزش‌های نظامی را فرا‌می‌گیرند. خاصه در مناطق کوهستانی آن و بویژه در استان صعده که از دیرباز مردم با جنگیدن آشنایی دارند و تجهیزات نظامی در بازارهای یمن به وفور و ارزان یافت می‌شود و طرفداران الحوثی نیاز به آموزش نظامی در کشور ثالثی ندارند تا علیه دولت صنعا وارد جنگ شوند. بسیاری از تحلیلگران منشأ ورود این سلاح ها را عربستان سعودی می‌دانند که هدف عمده‌اش تضعیف دولت یمن و حذف تنها رژیم جمهوری در شبه‌جزیره عربستان است. کما این‌که قبلاً از قبایل جنوبی یمن حمایت می‌کرد و آنان را علیه دولت مرکزی یمن در سال ۱۹۹۴ تحریک به جنگ کرد و اکنون هم به تحریک قبایل جنوبی و تجهیز آنها مشغول است تا دولت یمن را به چالش‌های خطرناک وارد کند، اما از سوی دیگر خود در کنار دولت یمن علیه الحوثی‌ها به جنگ مشغول است!

ج) ارائه اطلاعات جاسوسی و نظامی

اطلاعات جاسوسی و نظامی پیوسته در جنگ‌ها حائز اهمیت بوده و امروزه تجهیزات بسیار پیشرفته و پییچیده ماهواره‌ای و الکترونیکی به خدمت ارتش‌ها درآمده است تا در جنگ‌ها سریعتر و با هزینه کمتری پیروزی را نصیب برند. ایران به دلیل نداشتن مرز مشترک با یمن نمی‌تواند در این عرصه به حمایت جریان مخالف دولت یمن بپردازد و سیستم‌های پیچیده الکترونیکی و ماهواره‌ای هم که در اختیار کشورهای پیشرفته غربی است که البته برخی از آنها در اختیار دولت‌های منطقه از جمله عربستان سعودی قرار گرفته است، از سوی دیگر این جنگ یک جنگ داخلی است و جریان الحوثی به علت این‌که در خانه خود می‌جنگد به درستی همه مناطق مهم منطقه و آرایش و نوع حرکت ارتش یمن را می‌شناسد و هیچ نیازی به یاری بیرونی در این خصوص ندارد بلکه به نظر می‌رسد این ارتش یمن است که به اطلاعات نظامی و جاسوسی دیگر کشورها نیاز داشته و البته از آن بهره‌مند نیز هست (مانند استفاده از ظرفیت جاسوسی آواکس‌های کشورهای عربی منطقه).

واقعیت آن است که این جنگ توطئه‌ای هماهنگ با امریکا و برخی دول عربی منطقه بویژه دولت‌های وهابی است که علیه شیعیان یمن بر منطقه تحمیل شده است. جریان الحوثی که از سوء مدیریت حکومت مرکزی در رفع تبعیض و فقر حاکم بر جامعه ناراحت است، اعتراضاتی را در صحنه‌های رسمی مجلس و افکار عمومی یمن مطرح ساخته و دولت مرکزی نیز با توجه به پایگاه الحوثی و افزایش همسویی مردم یمن با این جریان، نگران حکومت خود بوده و خلاف این جریان را در دستور کار خود قرار داده است. از سوی دیگر، با توجه به اشغال سه استان و حدود ۱۰جزیره یمن توسط عربستان و افزایش مطالبات مردمی برای بازپس‌گیری بخش‌های اشغال شده و عدم تمایل دولت عربستان به خروح از مناطق اشغالی به علت وجود منابع عظیم نفتی در آنها خصوصاً در استان بخران، وارد کردن یمن به یک بحران بزرگ و کم‌رنگ کردن این مطالبات می‌تواند از اهداف عربستان به شمار رود.