یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

چگونه به جنگ استرس برویم


چگونه به جنگ استرس برویم

معضلی که همچنان پابرجاست

استرس یکی از اصلی ترین معضلات بشریت در طول دهه های متمادی محسوب می شود.البته همیشه میزانی از استرس به صورت طبیعی در انسانها وجود دارد.معمولا انسانها در مواردی که در شرایط حساس روحی قرار می گیرند یا می خواهند دست به کاری سرنوشت ساز بزنند دچار استرس می شوند.

اما در مواردی دیگر استرس به عاملی بازدارنده در انسانها تبدیل می شود.عاملی که عملا جلوی هرگونه رشد و پیشرفتی را گرفته و انسانها را در نقطه ای ثابت حبس می کند.

در اینجا استرس به عاملی بازدارنده تبدیل می شود که باید با آن مقابله نمود. اِستـِرس یا فشار عصبی در روان‌شناسی به معنی فشار و نیرو است و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده می‌شود.

به عبارتی هر عاملی موجب تنش روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، تنیدگی‌زا است. هنگام وارد شدن استرس بدن واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهد تا تعادل از دست رفته را باز گرداند که این عمل استرس است.می توان گفت استرس واکنشی است که در فرد در اثر حضور عامل دیگری به وجود می‌آید و قوای فرد را برای روبه‌رو شدن با آن بسیج می‌کند و ارگانیسم (یا موجود زنده) حالت آماده‌باش پیدا می‌کند.تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواج، مرگ نزدیکان و وجود یک بیماری بااهمیت در خانواده از جمله عوامل بیرونی رهاسازی فشارعصبی هستند.

جالب آنکه حوادث شادی‌آور نیز می‌توانند به همان اندازه وقایع غم‌بار برای انسان فشارزا باشندهمچنین شخصیت انسان نیز در این خصوص نقشی اساسی ایفا می کند.به عنوان مثال انسانهایی که شخصیتی کمال گرا دارند به شدت دچار استرس می شوند و نمی دانند باید با آن مقابله نمایند.شخصیتهای کمال گرا همواره برای خود اهداف بلندی ترسیم می کنند و چون معمولا در رسیدن به آنها ناکام می مانند دچار استرس می شوند.

تا کنون تحقیقات و مطالعات زیادی بر روی استرس و عوامل بروز آن صورت گرفته است .محققان به این نتیجه دست یافته اند بدن انسان در مقابله با تنیدگی از الگوی مشخصی پیروی و فرایند عصبی شیمیایی، معینی را طی می‌کند، رویدادهای هیجان آور خوشایند همان اندازه واکنش در بدن به وجود می‌آورند که رویدادهای ناخوشایند می‌توانند ایجاد کنند، یک خبر بسیار هیجان آور، همان اندازه استرس ایجاد می‌کند که یک خبر بد ایجاد می‌کند.

بنابر این استرس ماهیت پیچیده ای دارد و در شادی و غم خود را بروز می دهد.در اینجا بحث مثبت یا منفی بودن استرس نیست بلکه بحث تاثیری است که آن بر بدن و سلامتی انسان دارد.هر دوی این استرسها بدن را از حالت تعادل خارج کرده و تبعات خود را بر روی بدن خواهد گذاشت .

مسئله دیگر اینکه استرسهای شدید و طولانی در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمی‌شوند و افراد در بعضی موارد می‌توانند با عوامل استرس زا سازگار شوند نمونه آن خو گرفتن افراد در شرایط سخت و طاقت فرسا مثل دوران اسارت یا خو گرفتن به کاری سخت و طاقت فرسا مثل شغل آتشکاری در ذوب آهن است.

اما آیا سازگاری با استرس می تواند عاملی در جهت تحدید یا از بین رفتن فشارهای ناشی از آن باشد؟پاسخ این سئوال منفی است . برخی افراد با وجود سازگاری با شرایط استرس زا نمی‌توانند از آثار زیان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی می‌شوند. مثلاً فردی که مدت زیادی در اسارت است یا فردی که تحت شرایط بدی در معدن تاریک و دورافتاده‌ای کار می‌کند، بعد از مدتی دچار ناراحتی‌های روحی - عاطفی و پیری زودرس می‌شود. ‏بنابر این سازگاری با محیط نمی تواند تاثیر مثبتی در این خصوص داشته باشد .

نوع پاسخ افراد به استرس نیز به ویژگیهای شخصیتی، مسائل فرهنگی، شرایط زندگی و تجربه‌های افراد بر می‌گردد.در این خصوص باید نشانه های استرس را نیز مدنظر قرار داد و در صورت مشاهده آنها هر چه سریع تر مسئله را با پزشک متخصص در میان گذاشت.استرس به هیچ عنوان مسئله ای شوخی بردار نیست .

کم حوصلگی، سردرد، تغییر ضربان قلب، خستگی جسمی، خشم و پرخاشگری، بی خوابی، فشار در سینه، اختلال گوارشی، سوزش معده، عرق کردن، خشکی دهان، بی‌اشتهایی، داغ شدن و یا سرد شدن بدن، غمگینی، لرزش بدن، میل به سیگار، از دست دادن تمرکز، احساس سرگیجه، تغییر تنفس، تکرر ادرار، کم شدن حافظه، دردهای بدنی پراکنده، آه کشیدن، تمایل به تنهایی، آشفتگی، التهاب، سرخ شدن پوست صورت و...‏اختلالات جسمی و روحی زیادی نیز از دل استرس بیرون می آید . اختلالات روانی مثل انواع اختلالات سوماتوفروم، روان‌تنی، اضطراب، افسردگی، وسواس، سوء ظن و بدگمانی و... غددی و متابولیسمی مثل پرکاری و کم کاری تیروئید، مسمومیت تیروئید، بیماری قند، رسوب چربی و حتی بیماریهای دشواردرمانی مانند سرطان می‌تواند در اثر زمینه سازیهای استرس و فشار روحی باشد.اما چگونه می توان با این معضل که این روزها گریبانگیر بشریت می باشد مقابله نمود؟یکی از راه‌های مقابله با عوامل فشار، شهامت برخورد با واقعیت است: باید هر رویدادی را که اتفاق می‌افتد بپذیریم و پس از پذیرش درآن پدیده به دنبال حکمت ومصلحتی باشیم و روی موضوع بدین صورت بنگریم که چگونه از آن اتفاق به صورت مثبت بهره برداری کنیم، یعنی همه چیز می‌تواند به یک فرصت تبدیل شده و قابل استفاده باشد. اگر انسان نتواند واقعیت‌ها را بپذیرد و از آن درجهت مثبت استفاده کند دچار حالتی می‌شود که اصطلاحاً به آن تحلیل‌رفتگی یا به اصطلاح عامه بریده می‌گویند. علائم تحلیل رفتگی عبارتند از احساس از دست دادن کنترل کارها، عدم علاقه، نداشتن احساس خوبی از کار و شغل خود، بها ندادن به کار، احساس عدم کفایت، احساس قصور و کوتاهی داشتن، تمایل به بی اعتبار کردن کار، احساس نامؤثر بودن، کج‌خُلق شدن، آداب و معاشرت را رها کردن. در حالت شدید تحلیل رفتگی نیز، احساس قدر ناشناسی از جانب دیگران، احساس اینکه فرد می‌خواهد همه چیز را رها کند و سر به بیابان بگذارد، بروز می‌یابد.

همه این موارد باید در مقابله با استرس مدنظر قرار گیرد.همچنین راهکارهای اجتماعی نیز برای درمان استرس متصور می باشد .یکی از راهکارها حمایت اجتماعی است و اینکه دوستانی داشته باشیم که با وجود کاستی‌های موجود در کارمان ما را تائید کنند.یکی دیگر از راهکارها حمایت اطلاعاتی است دوستانی داشته باشیم که به ما اطلاعات بدهند و یا تجربیات خود را در اختیار ما قرار دهند.یکی دیگر از راه‌های مقابله با فشار به وجود آوردن انطباق است. با ایجاد نگرش مثبت در خود نیز می‌توانیم خیلی از رویدادها را هضم نماییم و به آن رنگ و بوی فشار و سختی ندهیم.این بستگی به نگرش و نحوه برخورد انسانها با مسائل دارد .‏

فریدون نوروزی