دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
تورق تاریخ در باران و مه
انتشار کتابی درباره سینمای «تئو آنجلوپولوس» توسط آرش سنجابی، اتفاق خوب این روزهای نشر سینمایی است. کتابی درباره کارگردانی که بخش مهمی از تاریخ سینما را بر دوش کشیده است و نمیتوان آثار او را در میانه شاهکارهای بیبدیل دهههای مختلف سینما، نادیده گرفت. سنجابی در این کتاب ابتدا مقدمهیی ارائه داده بر جهان سینمایی آنجلوپولوس، و نگاهی گذرا کرده بر شاخصههای سینمای این کارگردان. او سپس در شش بخش، شش فیلم آخر آنجلوپولوس را به بررسی و تحلیل نشسته است. هرچند انتظار میرفت در برخی موارد، درباره برخی از فیلمها و همچنین برخی سکانسهای بهیادماندنی، تحلیلی جامعتر ارائه شود، اما به هر حال سنجابی تلاش کرده تا تصویری نسبتا کامل از سینمای این کارگردان فقید یونایی به دست بدهد.
انتشار عکسهایی از پلانهای مورد بحث در خلال سطور کتاب نیز، از نکات مثبت این کتاب است. انتشار این کتاب، بهانهیی شد تا نگاهی گذرا داشته باشیم بر سینمای «تئو آنجلوپولوس». آرش سنجابی در مقدمه کتاب، تئو آنجلوپولوس را «نقاش سینما» نام میدهد و به واقع نیز این عنوان برای این کارگردان دور از ذهن نیست. از همین دریچه، میتوان روی این تعبیر کمی مکث کرد و نگاهی گذرا انداخت بر برخی از تجربیات بدیع آنجلوپولوس در چینش قابها و ثبت صحنههایی بهیادماندنی در تاریخ سینما.
در تاریخ سینما، فیلمهای زیادی بودهاند که یک پلان یا یک سکانس داشتهاند که به ماندگاریای فراتر از حد تصور رسیدهاند، به طوری که در ذهن اکثریت مخاطبان آن یک برش، مصادف با یادآوری کل فیلم است. ولی نکته اینجاست که معمولا در هر اثر سینمایی یک کارگردان مطرح، میتوان یک یا نهایتا دو قاب یا پلان یا سکانس بهیادماندنی را انتخاب کرد، اما در سینمای آنجلوپولوس این ماجرا کمی فرق میکند. او استاد تصویرسازیهای بدیع و بهیادماندنی و استثنایی است. قابهایی که شاید هیچ کس به جز او نمیتوانست آنها را این گونه در حافظه تاریخ سینما به ثبت برساند. برای نمونه در «دشت گریان» میتوان بارها و بارها مبهوت تصاویر شد، مبهوت قاب شد، مبهوت نوع حرکت دوربین شد، مبهوت نوع نگاه کارگردان به موضوع شد. به یاد بیاوریم صحنه معروف و مشهور تشییع جنازه پدر را در این فیلم، که کلکی روی آب روان است و پشت سر آن، چند قایق و تعدادی از عزاداران با پرچمهایی سیاه در دست، و همچنین انعکاس مجموعه این تصاویر در آب رودخانه دیده میشود.
صحنه آویختهشدنِ گوسفندها به درختِ کنارِ خانه الکسی، که سنجابی هم در کتاب به بحث درباره این صحنه و نبوغ آنجلوپولوس در طراحی آن میپردازد. در همین فیلم باز میتوان صحنه دیدنی مملو از ملحفههای سفید را دید، یا صحنه مواجهه دو برادر روی تپههای جنگ که بیشتر به تئاتری کلاسیک و اساطیری شبیه است. همینطور صحنه مویه النی بر مرگ فرزند خویش در پایان فیلم که بدون شک شاهکاری به تمام معناست. همه این تصاویر و قابهای قابل تامل، در یک فیلم در کنار هم قرار گرفتهاند. این رویه را میشود ادامه داد و درباره سایر آثار مطرح آنجلوپولوس نیز به همین حجم قابل توجه قابهای حسابشده و شاعرانه و دوستداشتنی رسید. آنجلوپولوس فضاهایی را خلق میکند که اگر چه طبق گفته سنجابی در مقدمه کتاب، میتوان او را در کنار آندره تارکوفسکی، دنبالهروی وفادار سینماگرانی همچون فلینی و پازولینی دانست اما مطمئنا شاخصههای منحصر به فرد، و نگاه کاملا متفاوت او به جهان و به سینما، در این فضاها نمود عینی دارد.
فضاهایی که مختص او هستند و هیچ کارگردان دیگری نتوانسته به این شکل تصاویری از دغدغههای انسانی را بر پرده ثبت کند. چگونه میتوان از مشاهده پایانبندی «چشماندازی در مه» مبهوت نشد؟ چگونه میتوان شیفتگی و جنون سینمایی جاری در «نگاه خیره اولیس» را دید و دیگرگون نشد؟ واقعا پایانبندی این فیلم و حرکت دوربین و شخصیتها در میان مِه، بینظیر است. آنجا که کارگردان از یک جایی به بعد، شخصیت اصلی را به همراه مخاطب، در نقطهیی متوقف میکند تا فاجعه را در پشت تصویری که آنها شاهدند (مگر جز مه هم چیزی دیده میشود؟) ترسیم کند و بعد آنها را در این فاجعه انسانی شریک کند! یا میتوان به «گام معلق لکلک» اشاره کرد و صحنه باز هم معروف و مشهور ایستادن خبرنگار در کنار خط مرزی، روی یک پا، به مانند لکلک! صحنهیی که دقیقا مثل یک تابلوی نقاشی، در طول سالها، در معرض دید مخاطب قرار گرفته است.
تصور کنید مواقعی را که آنجلوپولوس شخصیتها را در یک دگردیسی ذهنی، به گذشتهشان میبرد، بیآنکه تغییری در موقعیت مکانی یا ظاهری بازیگر بدهد، اتفاقی که برای شاعر «ابدیت و یک روز» میافتد و به ملاقات همسرش در روزهایی دور میرود، یا کارگردان یونایی در «نگاه خیره اولیس» که در قامت کارگردانی دیگر، به گذشتهیی دور میرود و تجربهیی عجیب را از سر میگذراند. این ماجرا در «دشت گریان» نیز به طریقی دیگر دنبال میشود، النی به تماشای صحنه رویارویی دو فرزندش در جبهه جنگ مینشیند. اینها در کنار هم مجموعهیی را شکل دادهاند که بسیار بیشتر از یک کارنامه هنری صرف است و میتوان از زوایای گوناگون و با نگاههای متفاوت، به بررسیشان نشست.
سینمای آنجلوپولوس، چه آن را سینمای اندیشه بنامیم، چه شاعرانه و چه هنری و چه هر نام دیگری بر آن بگذاریم، سینمایی است که مخاطب را به تامل وامیدارد. او را با خود به عمق فاجعه میبرد، به عمق تاریخ و پردههای بسیاری را از مقابل چشم او کنار میزند. سینمای او در عین حال مملو از سکون و ایستایی تصویری است. آرامش در شرح مساله، پرداختن به خشونتهای موجود در روابط انسانی به طریقی غیرمستقیم، ثبت پلانهای طولانی و ثابت و استفاده از طبیعت به عنوان عنصری حیاتی، در سینمای او نقشی اساسی بازی میکنند. اینها همه مخلوق ذهن و نگاه کارگردانی است که توانست طی سالها و با ساختن آثاری شاخص، «یونان» را در ذهن بشر و تاریخ، به ثبت برساند.
تصویری که آنجلوپولوس از یونان ارائه میدهد بدون شک، تصویری از یک سیر تاریخی است، ورق زدن یک تاریخ و چندین و چند سرنوشت است. شاید در کنار نام آنجلوپولوس، بتوان «نیکوس کازانتزاکیس» را نیز مثال زد که او نیز بهواسطه جادوی قلم خویش، همین رسالت را در زمینه ادبیات بر دوش کشید و بخشی از تاریخ یونان را در میان آثار ارزشمند خود تصویر کرد.
هدفِ این یادداشت صرفا تمرکز بر تعبیر «نقاش سینما» و مرور قابهای ماندگار آثار آنجلوپولوس بود به بهانه انتشار کتابی حول کارنامه او. وگرنه مباحثی همچون موسیقی، دیالوگ، روابط بین شخصیتها، نشانهشناسی و پرداختن به نمادها در سینمای آنجلوپولوس، در کتاب «تراولینگ به گوسفندان واژگون» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و این مطلب، قصد پرداختن به آنها را ندارد. نهایتا باید انتشار این کتاب توسط آرش سنجانی را، به عنوان یک اتفاق خوب نظارهگر بود، و وجود این اثر را به عنوان منبعی مختصر و مفید، درباره سینمای آنجلوپولوس، به فال نیک گرفت.
امین علی اکبری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست