سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
بیكاری و اشتغال زنان
رشد روز افزون عرضه نیروی كار طی سالهای اخیر، یكی از ویژگیهای بازار كار كشور بوده است. بروز این مسأله به رشد قابل توجه نرخ بیكاری، بهویژه در میان جوانان، زنان و افراد تحصیلكرده منجر شده است. اگر چه افزایش جمعیت تحولات چشمگیر جمعیتی ایران در دهه ۶۰ به عنوان اصلیترین دلیل بالارفتن نرخ بیكاری مطرح میشود، اما افزایش سطح تحصیلات زنان و ورود آنان به بازاركار نیز عامل موثر دیگری است كه به عنوان مقوله تأثیرگذار در افزایش عرضه نیروی كار زنان مطرح شده است. بر همین اساس در حال حاضر نیز مانند پنج سال گذشته با افزایش نرخ بیكاری زنان تحصیلكرده در جامعه روبهرو هستیم. بررسی آمارهای نسبتاً جدیدی كه در سال ۸۰ از سوی مركز آمار ایران درباره توزیع كل زنان بیكار دارای تحصیلات عالی و متوسطه در جوامع شهری و روستایی منتشر شده است، از سهم ۷/ ۸۸ درصدی این نرخ در شهرها و نیز سهم ۴/ ۵۹ درصدی در روستا خبر میدهد كه این امر بیانگر حضور بخش بزرگی از جمعیت بیكار دارای تحصیلات متوسطه و عالی در شهرها و روستاهاست.
مهندس لادن نوروزی رئیس گروه جمعیت دفتر اقتصاد كلان سازمان مدیریت و برنامهریزی كشور، جدیدترین تحقیق خود كه به بررسی روند تحولات بازار كار زنان در سالهای ۷۶ تا ۸۰ پرداخته است، در گفتوگو با فرهنگ و پژوهش از ۴ برابر شدن نرخ بیكاری زنان دارای تحصیلات عالی طی این پنج سال خبر میدهد. وی همچنین معتقد است كه با توجه به میزان روز افزون حجم جمعیت زنان دارای تحصیلات بالا، این رقم در حال افزایش است زیرا شرایط حضور این جمعیت، در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی فراهم نشده است. فاصله میان نرخ بیكاری زنان و مردان نیز یكی از مواردی است كه در تحقیق نوروزی به آن پرداخته شده است. براساس این پژوهش، نرخ بیكاری زنان دارای تحصیلات عالی و تحصیلكرده از ۷/۴ درصد در سال ۷۵ به ۲۲ درصد در سال ۸۰ رسیده است در حالی كه این نرخ در همان سال برای مردان ۷/۳ درصد و در سال ۸۰ به ۱۰ درصد رسیده است. دوبرابر شدن نرخ بیكاری میان زنان و مردان دارای وضعیت مشابه از نظر تحصیلات حاكی از چیست؟ آیا جامعه فضایی مناسب برای حضور زنان ایجاد نكرده است یا زنان فقط میل به تحصیل دارند؟
نوروزی در پاسخ به این سؤال فرهنگ و پژوهش، دو عامل بسیار اساسی را به عنوان مانعی برای تحقق دسترسی و دستیابی زنان به كار مطرح میكند. وی از گرایش بیشتر زنان نسبت به كسب تحصیلات از سویی و محدودبودن تنوع شغلی از سوی دیگر، به عنوان دو مانع یاد شده نام میبرد. به اعتقاد نوروزی در جامعه كنونی، بخش عمدهای از جمعیت كل زنان تحصیلكرده در بخشهای آموزش و بهداشت اشتغال داشته و دارند، اما دراغلب زمینههای دیگر، فعال نیستند. آمارهای موجود مركز آمار ایران بیانگر یك نكته بسیار اساسی و قابل تأمل در بررسی وضعیت زنان است: سهم اشتغال زنان در سال ۵۵ به مراتب بیشتر از میزان این سهم در سالهای پس از انقلاب است. آیا دلیل این امر چیزی جز توزیع نادرست مشاغل است؟ در شرایطی كه مشاغل به دو گروه زنانه و مردانه تعریف و اجرا میشود، چه انتظاری میتوان داشت كه زنان بدون سرمایه بتوانند به جز بخش آموزش و بهداشت - كه بیشتر دولتی است - و بخش كشاورزی، در حوزههای دیگر از جمله زمینه فنی فعالیت كنند؟
از سوی دیگر، تصمیم برای كاهش حجم دولت و خصوصسازی نیز، از دیگر عواملی است كه اشتغال و فرصت شغلی زنان را با محدودیت روبهرو كرده است درحالیكه رشد زنان تحصیلكرده بسیار بالاست. اگر چه كارشناسان معتقدند كه تغییرات عرضه نیروی كار مردان كه ۷۵ درصد كل تغییرات عرضه نیروی كار را تشكیل میدهند بیشتر تحت تأثیر تحولات جمعیتی بوده و در دهههای آتی رشد عرضه نیروی كار مردان محدود خواهد شد، اما سیاستهای موثری مانند خروج مردان مسن از بازار كار و كاهش نرخ مشاركت مردان زیر ۱۵ سال به دلیل پوشش تحصیلی نیز از عوامل كنترل كننده افزایش عرضه نیروی كار مردان بوده است.
●سهم زنان دیپلمه در اشتغال
۷۹ درصد كل زنان شاغل دیپلمه به بالا در بخشهای عمده اشتغال دارند اما در پنج سال اخیر این نسبت برای زنان دیپلمه به ۷۰ درصد رسیده است كه گویای كاهش جذب زنان تحصیلكرده به وسیله بخش عمومی است؛ اگر چه این بخش هنوز عمدهترین متقاضی نیروی كار زنان تحصیلكرده است. همچنین ۲/۴۰ درصد از كل فرصتهای شغلی ایجاد شده برای افراد دارای تحصیلات عالی و ۳۶ درصد از فرصتهای شغلی ایجاد شده برای افراد دارای تحصیلات ابتدایی و پائین، به زنان تعلق گرفته است. این مسأله نیز نشان دهنده بازار دوگانه كار زنان در ایران و كمبود فرصتهای شغلی برای زنان دارای تحصیلات میانی است. همچنین نرخ بیكاری زنان دارای تحصیلات متوسطه و عالی در جامعه روستایی، برابر ۲/۴۳ درصد و نرخ بیكاری بقیه زنان ۳/۵ درصد است. در جامعه شهری نیز نرخ بیكاری زنان دارای تحصیلات متوسطه به بالا ۵/۳۱ درصد و نرخ بیكاری بقیه زنان ۱/۱۸ درصد است كه باز هم مشكل عمده در بخش شهری و روستایی، متعلق به زنان تحصیلكرده است كه در سالهای آینده شدت خواهد یافت.
●نرخ بیكاری بالاتر است
از آنجا كه بسیاری از زنان بیكار به دلیل خطای آماری در زمره زنان خانهدار طبقهبندی میشوند، لذا نرخ بیكاری و مشاركت واقعی آنان را در كشور باید به مراتب بیشتر از مقادیر رسمی اعلام شده دانست. نكته قابل توجه دیگر در این زمینه، رابطه میان افزایش تحصیلات و اشتغال است. براساس پژوهشهای صورتگرفته، نرخ بیكاری زنان دارای تحصیلات متوسطه در میان اقشار مختلف جمعیت در بالاترین سطح خود قرار دارد و به ۳/۴۴ درصد رسیده است. اما مسأله دیگر این است كه با افزایش سطح تحصیلات، از بی سواد به متوسطه، نرخ بیكاری زنان و مردان افزایش مییابد ولی با افزایش سطح تحصیلات از متوسطه به عالی، نرخ بیكاری كاهش مییابد. اما با توجه به تأثیر افزایش سطح تحصیلات بر بالا رفتن نرخ بیكاری در مناطق روستایی، مشكل بیكاری زنان در مناطق شهری بهویژه روستایی بیشتر متوجه زنان تحصیلكرده است.
●تعداد زنان جویای كار بیشتر از زنان بیكار
در حالیكه ۳/۴۸ درصد زنان شاغل تازه كار، قبل از اشتغال محصل و ۵/۳۳ درصد نیز خانهدار بودهاند، فقط ۴/۶ درصد از این زنان بیكار بودهاند كه این امر نیز بیانگر تعداد بیشتر زنان جویای كار به نسبت زنان بیكار است.
●ماندگاری زنان در بیكاری و اشتغال
اگر سابقههای كار بالای ۳۵ سال را در نظر نیاوریم، در مجموع، مدت اشتغال زنان در شغل فعلی خود به مراتب بیشتر از مردان است. این امر نیز بیانگر ماندگاری بیشتر زنان در شغل خود به نسبت مردان است. در حالیاست كه زنان در بیكاری نیز ماندگارترند و مدت بیكاری آنان به نسبت مدت بیكاری مردان طولانیتر است. دلیل این امر را برخی از كارشناسان به عوامل فرهنگی و نوع نگرش زنان و مردان به مقوله كار نسبت میدهند زیرا اغلب زنان در جستوجوی دستیابی به ثبات و امنیت مالی و شغلی هستند، در حالیكه بیشتر مردان به اثرگذاری و نیز موثر بودن در شغل و كیفیت آن فكر میكنند.
●كار زنان در كافیشاپ، ممنوع!
در شرایطی كه سهم اشتغال زنان از بخش عمومی در حال كاهش است و این روند طی سالهای آتی نیز ادامه خواهد داشت باید با اصلاح نگرش و تغییر قوانین، زمینه اشتغال بیشتر زنان به ویژه در سطوح دارای تحصیلات متوسطه را به سوی بخش خدمات سوق داد. تجربه بیشتر كشورهای دنیا نشان میدهد كه زنان در فروشندگی، اشتغال در رستوران و هتلداری و نیز برخی دیگر از خدمات میتوانند بسیار مؤثر باشند و این در حالی است كه مقاله <زنان، كار و كافیشاپ ممنوع> به قلم محمد هاشمی كه در شماره ۱۰۷ فصلنامه زنان به چاپ رسیده است، به درستی موانع فرهنگی و نگرشی این كار را بررسی كرده است. در شرایطی كه منع قانون برای اینگونه مشاغل وجود ندارد، اما متأسفانه نگرش عرف و نیز فرهنگ جامعه، كار زنان در این گونه مشاغل را نپذیرفته و از سوی برخی از ارگانها منع شده است. در حال حاضر بررسی وضعیت زنان كه طی ۵ سال اخیر شاغل شدهاند نشان میدهد كه این دسته از زنان به ترتیب بیشترین تعداد را در وضعیتهای كاركنان فامیلی بدون مزد،مزد و حقوق بگیران بخش عمومی، كاركنان مستقل و مزد و حقوق بگیران بخش خصوصی داشتهاند. همچنین بیشترین نرخ اشتغال زنان نیز در وضعیت مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی و كمترین نرخ رشد اشتغال آنان در وضعیت مزد و حقوق بگیران بخش عمومی دیده میشود كه این مسأله نیز به دلیل سیاست خصوصیسازی و محدودیت رشد بخش عمومی اتفاق افتاده است. یافتههای تحقیقات نشان می دهد كه سهم زنان در كل اشتغال بخش عمومی روبه افزایش و در كاركنان فامیلی بدون مزد رو به كاهش است اما این مسأله در وضعیت اشتغال مردان كاملاً برعكس است بهطوریكه آنان به دلیل سطح پائین دستمزد و درآمد در بخش عمومی نسبت به بخش خصوصی، غالباً این بخش را به زنان واگذار كردهاند.
●مشاغل انتخابی زنان
با توجه به گسترش روز افزون تحصیلات عالی در میان دختران، محدودیت تنوع شغلی در این گروه بسیار مورد توجه قرار میگیرد. در حال حاضر ۶/۶۸ درصد زنان دارای آموزش عالی در بخش آموزش و ۶/۱۲ درصد نیز در بخش بهداشت، مددكاری اجتماعی و فقط ۸/۱۸ درصد در سایر بخشها به كار اشتغال دارند. این در حالی است كه ۵/۳۴ درصد از مردان دارای تحصیلات عالی، در بخش آموزش، ۹/۵ درصد در بخش بهداشت و مددكاری اجتماعی و ۷/۵۹ درصد در سایر بخشها فعالیت میكنند. اگر چه محدودیت شغلی، عامل پائین بودن تقاضا برای نیروی كار زنانی است كه در سرشماری عمومی نفوس و مسكن سال ۷۵، به صورت افقی در نمودارها مشخص شده است، اما بخشهای عمده فعالیت زنان در جوامع شهری و روستایی، شامل كشاورزی، تولید منسوجات ( بیشتر قالیبافی)، آموزش، بهداشت و مددكاری اجتماعی است. آمارهای موجود حاكی است كه ۳/۲۸ درصد زنان شاغل در بخش تولید منسوجات، ۲۶ درصد در بخش آموزش، ۶/۱۶ درصد در بخش كشاورزی و ۷/۶ درصد نیز در بخش بهداشت و مددكاری اجتماعی به كار مشغول هستند. در حالیكه فقط ۳/۲ درصد از زنان در سایر بخشها فعالیت دارند، مردان ۱۶درصد مشاغل گروههای مذكور را اشغال كرده و ۸۴ درصد باقی مانده، در سایر بخشها فعالیت میكنند. این نتایج علاوه بر محدودیت تنوع شغلی، بیان كننده وجود بازار كار دوگانه برای زنان است. در حالیكه شاغلان بخش منسوجات و كشاورزی بیشتر بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی هستند، زنان شاغل بخشآموزش و بهداشت از تحصیلات عالی برخوردارند اما زمینه اشتغال برای زنان دارای سطوح تحصیلی میانی چندان فراهم نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست