یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چرا بخشیدن دشوار و پیچیده است


چرا بخشیدن دشوار و پیچیده است

خطای اولیه گستره ای از احساسات و هیجانات را به وجود می آورد و مرحله آغازین شوکه شدن به خاطر صورت گرفتن خطاست

خطای اولیه گستره‌ای از احساسات و هیجانات را به وجود می‌آورد و مرحله آغازین شوکه شدن به خاطر صورت گرفتن خطاست. این مرحله همیشه با ناباوری و نوعی حس دوری از واقعیت همراه است. قربانی احساس می‌کند که باید اشتباهی رخ داده باشد، ممکن نیست چنین چیزی برای او اتفاق افتاده باشد. بخشایش مستلزم صرف نظر کردن از رفتار انتقام جویانه است و این در صورتی میسر می‌شود که قربانی یا واقعا خطاکار را ببخشاید یا چنین احساس کند که او بالاخره روزی به سزای عملش خواهد رسید.

بخشایش واقعی فرآیندی پیچیده و نقطه پایانی است برزنجیره‌ای از رفتارهای شخصی متعالی شونده و بالنده که پس از رخ دادن خطای اولیه آغاز می‌شوند؛ چیزی که دستیابی به آن به طور طبیعی نیاز به فرصت دارد و شرط دستیابی نیز تلاش خود خواسته ماست. با بررسی فرآیند،به چرایی این ادعا پی خواهیم برد.خطای اولیه گستره‌ای از احساسات و هیجانات را به وجود می‌آورد. مرحله آغازین شوکه شدن به خاطر صورت گرفتن خطاست. این مرحله همیشه با ناباوری و نوعی حس دوری از واقعیت همراه است. قربانی احساس می‌کند که باید اشتباهی رخ داده باشد. ممکن نیست چنین چیزی برای او اتفاق افتاده باشد، به زودی بیدار و متوجه خواهد شد که این یک رویا بوده است. به همراه اینها احساس خشم و آزردگی نیز مشاهده می‌شود.

خطاکار چطور به خودش اجازه داده چنین رفتاری با او بکند؟ او هیچ عملی که سزاوار این رفتار باشد انجام نداده است. زیر این لایه خشم و رنجش، غالبا ردپایی از ترس نهفته است؛ چیزی که همیشه هم بلافاصله آشکار نمی شود یا شخص به وجودش اعتراف نمی کند اما در هر حال نقش مهمی را در تعیین واکنش‌های ما در برابر این نوع رنجش‌ها ایفا می‌کند.باید بررسی کرد که این ترس از کجا سرچشمه می‌گیرد.ما انسانها موجوداتی اجتماعی و نیازمند انسان‌های دیگر هستیم. برقراری ارتباط و هم کنشی با دیگران برای ما لذت‌بخش است و به صورت‌های مختلف،به یکدیگر وابستگی متقابل پیدا می‌کنیم. وقتی دیگران رفتار خوبی با ما دارند احساس خوشحالی می‌کنیم. در اصطلاح روانشناختی، مفهوم این خاصیت آن است که انسانها نیاز مبرمی به توجه و نظر مثبت دیگران دارند. گرچه که این نیاز خاص، زیانی هم در بر دارد دیگران را بر ما مسلط و ما را آسیب پذیر می‌کند.

تصورش را بکنید که پذیرفتن تحسین و تمجید چقدرآسان تر از قبول انتقاد است. چند بار شده که کاری را بر خلاف میل باطنی خود انجام داده باشیم، فقط به این خاطر که کماکان نظر خوب دیگران را حفظ کنیم و مورد انتقاد آنها قرار نگیریم؟ خیلی زیاد این اتفاق افتاده است. زیرا دوست نداریم دیگران ما را بدقلق یا بی مصرف به حساب آورند. این نیاز ظاهرا مثبت و به شدت بر اعمالمان تاثیر می‌گذارد و بیم از دست دادن آن ما را از انجام کارهای مورد علاقه باز می‌دارد.

معنای دیگر این نحوه برخورد این است که تصور می‌کنیم دیگران نیز در اعمال خود همان اصولی را که ما در نظر می‌گیریم،رعایت خواهند کرد.عهد شکنی و خطاکاری از سوی کسانی که معمولاً با آنها در تعامل هستیم،خارج از انتظار ماست.بخش قابل ملاحظه‌ای از تمامی رابطه‌ها را اعتماد شکل می‌دهد. وقتی برای اولین بار با کسی آشنا می‌شویم. فرض را بر خوب بودن او می‌گذاریم و قضاوت را به بعد، وقتی که آشنایی بیشتری پیدا کردیم، موکول می‌کنیم اگر با دیگران رفتار منصفانه‌ای داشته باشیم، از آنها انتظار مقابله به مثل داریم.

خطاکاری، با نقض این اعتماد اولیه و اساسی، می‌تواند ایمان و اعتقاد ما به انسانهای دیگر را به صورتی بنیادین سست و در برخوردهایمان با دیگران بی اعتمادی را حاکم کند.این احساس که به ما خیانت یا با ما غیر منصفانه رفتار شده است، ما را به این فکر می‌اندازد که چه راحت در تمام برخوردها و تعاملاتمان با دیگران، به آنها امکان برتری و تسلط بر خود را می‌دهیم؛ امکان آزردن و غیر منصفانه رفتار کردن، خواه این رفتار محدود به یک غیبت کردن بی ضرر باشد خواه به صورت موارد حادتر و غیرعادی‌تری باشد. حاصل قرار گرفتن در چنین شرایطی ایجاد ترس است؛چیزی که یک بار اتفاق افتاد باز هم می‌تواند اتفاق بیفتد پس طبیعی است که بخواهیم از خود محافظت کنیم.این نیاز به حفظ نفس می‌تواند به اکراه از تعامل با دیگران بینجامد یا حتی ما را به خودداری از برقرار کردن هر نوع رابطه صمیمانه‌ای وادارد هرچند که برای بسیاری از ما کناره‌گیری از مردم و اجتماع ناخوشایند است و به هر صورت نیز انجام چنین کاری نامحتمل می‌نماید. ما در میان مردم زندگی و کار می‌کنیم و برای سلامتی روانی خود، نیازمند داشتن تفاهم و رابطه مناسب با دیگران هستیم، بنابراین نقض اعتماد خود یکی از موانع اساسی تحقق بخشایش است.



همچنین مشاهده کنید