سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اندیشه خلاقیت بومی


اندیشه خلاقیت بومی

بومی بودن در قالب زمان ومکان تحقق می یابد , پس دو رکن تجلی آن نیز زمان ومکان است که رکن های فرهنگ را نیز تشکیل می دهد, به همین دلیل, بومی بودن خود را درقالب فرهنگ بومی محقق می سازد

خلاقیت درمقابل سنت قرار داده می‌شود وازنظرروش نیز بیشترآن را نتیجه تعامل می‌دانند تا سنت‌گرایی و بومی‌گرایی؛ به عبارت دیگر ، فرهنگ‌پذیری یک حوزه فرهنگی از بیرون موجب تحول و خلاقیت درآن می‌شود ، پس می‌توان گفت خلاقیت بومی کلمه‌ای متضاد گونه است که برای رهایی ازآن ،‌باید خلاقیت را رها کنیم وبومی‌گرایی را اصل قراردهیم. پس ترسیم خلاقیت بومی،سخت‌ترین عمل کشورهای غیرمدرن است که بایدتوسط اندیشمندان آن کشورهاتدوین شود. خلاقیت بومی نوعی خلاقیت درونی است که باید ازدرون آغاز شود( هرچند باید ناظر به بیرون باشد. ) این نوع خلاقیت شاید از به وجود آمدن عناصر درونی یا ترکیب و چینش جدید عناصر قدیمی ایجاد می‌شود .

بومی بودن در قالب زمان ومکان تحقق می‌یابد ، پس دو رکن تجلی آن نیز زمان ومکان است که رکن‌های فرهنگ را نیز تشکیل می‌دهد، به همین دلیل، بومی بودن خود را درقالب فرهنگ بومی محقق می‌سازد. دستیابی به زمان ومکان خاص ،‌عبارت دیگر دستیابی به بومی بودن است .یافتن رهیافت دستیابی به بومی بودن ، در قالب زمان ومکان یابی، مهمترین اصل بومی‌گرایان است که از آن به دازاین )dasein( تعبیر شده است.هرگونه دوری از زمان ومکان نوعی سرگشتگی وبیگانگی به معنای عام آن ( بیگانگی از خود، بیگانگی از جامعه) را به وجودمی‌آورد ، پس بازگشت به خویش و جامعه خود ، بازگشت به زمان ومکان خاص جامعه خود است که همه اینها در بازگشت به فرهنگ خلاصه می‌شود ، پس بازگشت فعال به فرهنگ ،‌خود موجب رفع بیگانگی وبحران یک جامعه می‌شود که آن راخود آگاهی وفرهنگ آگاهی نام نهاده‌اند. درعلوم اجتماعی ، کسانی که برفرهنگ تکیه می‌کنند، بربومی‌گرایی اتکا دارندوکسانی که برجامعه تکیه می‌کنند برضد بومی‌گرایی وتوسعه وجهانی شدن متکی هستند، پس بومی‌گرایی مقوله‌ای مردم‌شناسی است وبه عکس توسعه و جهانی شدن مقوله‌ای جامعه‌شناختی است . خلاقیت بومی نیز درقالب دانش مردم‌شناسی قابل مطالعه و طراحی است .

مراحل خلاقیت عبارت است از:تحلیل ، نقد ،ترکیب تفسیر جدید ،شرح وبسط وارزش‌شناسی . تحلیل شناسایی عناصر فرهنگ بومی است. نقد ، سنجش عناصر مطروحه درتقابل با دیگر عناصر مطروحه و دیگر عناصر بیرونی است وترکیب ، دوباره سازی عناصر مذکور که باتوجه به بستر جدید نتیجه دیگری به وجود می‌آورد ، پس تفسیر جدید به وجود می‌آید که مرحله بعدی را تشکیل می‌دهد.سپس چارچوب‌های تفسیر جدید به وجود می‌آید که دوره بعدی براساس آنها شکل می‌یابد وآن چارچوب شرح وبسط معرفتی است که تراکم معرفتی را رقم می‌زند، درنهایت چارچوب‌های ارزشی کنشی به وجود خواهدآمد که ساختار یک تمدن را بنیاد می گذارد . براساس مراحل مذکور ، انقلا‌ب‌های متعددی صورت می‌گیرد که خلاقیت بومی رارقم می‌زند . در اروپا وایتالیا انقلاب تحلیلی ورنسانس رخ داد :

تحلیل انسان از نظر جسمانی وتحلیل تاریخی بشر. انقلاب نقد و سنجش نیز درفرانسه رخ داد که جمله مشهور دکارت : “ من فکر می کنم ، پس هستم “ در اومانیسم معرفتی نشانگرآن است. براساس انقلاب ساختاری به وجود آمد ( انقلاب فرانسه ) وسکولاریزه کردن جوامع بشری را بنیان نهاد . ترکیب درآلمان اتفاق افتاد که درتاثر از انقلاب فرانسه به انقلاب فلسفی پرداخت وبا ترکیب نقد و تحلیل فرانسوی وایتالیایی ، به یک تفسیر جدید روی آوردوآن فلسفه کانت بود که اروپا با آن به انقلاب فلسفی دست یافت . شرح وبسط نیز درخود آلمان، توسط هگل ومارکس، با توجه به فلسفه کانت به وجود آمد . پس از آن تراکم معرفتی در اروپا به وجود می‌آید که براساس آن انقلاب عقلانی وعقلانیتی درغرب رخ می‌دهد . نتیجه این انقلاب‌های متعدد ، انقلاب ساختاری تمدنی بود که نتیجه آن انقلاب صنعتی در انگلستان بود که همه انقلاب قبلی را به یک تمدن مبدل ساخت .

از پی آن انقلا‌ب‌های صنعتی دیگری رخ داد:‌مانند انقلاب اتمی وانقلاب الکترونیک که براساس آن غرب وبه صورت خاص انگلوساکسون به دنبال سیطره برجهان هستند.پس خلاقیت بومی خلاقیتی میان فرهنگی و منطقه‌ای است وبراساس انقلا‌ب‌های متعدد در یک حوزه فرهنگی رخ می‌دهد وتحولات فکری وخلاقیت‌های بومی را شکل می‌دهد درنتیجه باید برای خلاقیت بومی یک سیاستگذاری منطقه‌ای بنیان نهاد تا درنهایت به یک تراکم معرفتی رسید وبراساس آن تمدنی شکل داد. امروزه تمدن به پایان رسیده غرب به دنبال آن است که این خلاقیت بومی در خاورمیانه رخ ندهد. جهانی شدن وخاورمیانه بزرگ نرم افزار جلوگیری از خلاقیت بومی ناشی از انقلاب اسلامی ایران است وسخت افزار آن اشغال کشورهای استراتژیک تمدن اسلامی مثل عراق و افغانستان ( دوسه راه تمدن اسلامی ،اولی سه راه حجاز ،شام وایران ودومی سه راه هند، چین وایران )است که به قطع جاده تمدنی اسلامی که از آسیای میانه شروع می‌شود و به شمال آفریقا می‌رسید منتهی می‌شود

( اشغال فلسطین پنجاه سال پیش یا اشغال سه راه آفریقا خاورمیانه واروپا گام نخست بود) رسیدن به مراحل مذکور ( تحلیل ،نقد، ترکیب، تفسیر جدید ،‌شرح وبسط وارزش‌شناسی ) به یک تحلیل منطقه‌ای دقیق از تمدن اسلامی، در طول تاریخ و جغرافیا نیاز دارد که با توجه به سیاستگذاری مذکور انجام می‌شود.

محسن آلوستانی مفرد



همچنین مشاهده کنید