جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
قلب یا مغز کدام یک مهم تر است
![قلب یا مغز کدام یک مهم تر است](/web/imgs/16/145/zxmg01.jpeg)
نمایش «دره گل زرد» نوشته و کار مهدی حاصل پور با نگاهی به کتابی با همین عنوان نوشته نادر ابراهیمی نوشته شده است. نمایش به شیوه روایی به شرح زندگی امام خمینی(ره) و وقایع مهم چند دوره تاریخی میپردازد. کودکی امام و رابطه او با بچههای هم سن و سال خود و آشنایی با چند شخصیت و چهره مذهبی و تأثیر بر زندگی خود و دیگران و دیدار ایشان با محمدرضا پهلوی از مهمترین بخشهای نمایش است.
نمایشنامه در یک خط سیر سیال داستان، کودکی شخصیت امام را به عنوان مهمترین دوره زندگی ایشان محور وقایع و شکل گیری شخصیت انتخاب کرده است. برای همین داستان نمایش حول زندگی، کودکی و شخصیتهایی که در اطراف امام بودهاند در گذشته و حال در جریان است. توالی وقایع و زمان در زمان گذشته و حال سیر میکند و این ویژگی در ساختار درام به خوبی کاربرد دارد.
در نگارش وقایع تاریخی به زبان هنر فقط روایت تاریخی مورد توجه قرار نمیگیرد. بلکه تحلیل و تفسیر و معرفی جنبههای پنهان و یا کمتر مشهود شده شخصیت تاریخی و یا وقایع اهمیت دارد. نگاه تاریخی و تفسیری در زبان هنر جای خود را به زاویه دید نو و جدیدی میدهد که نویسنده با الهام از واقعیت، اثری مستقل را خلق میکند. در نمایشنامه «دره گل زرد» نویسنده سعی دارد شخصیتهای تأثیرگذار زندگی امام را در دوران کودکی خلق کند. با آنچه درباره سیال بودن زمان و خلق شخصیتها گفته شد، بخش عمده نمایشنامه به کودکی امام میپردازد و سیر وقایع و مواجهه با شخصیتهایی چون آیت الله مدرس و یا شاه در یک ساختار شناور اتفاق میافتد. وقایع نمایش در گذشته و حال سیر میکند. این نگاه خاص نمایشنامه نویس باعث شده نوشته او فقط یک اثر تاریخی نباشد. یکی از ویژگیهای موثر نمایش «دره گل زرد» نوع روایت و پرداختن به بخشهایی از زندگی شخصیت امام(ره) است که مخاطب چندان با آن آشنا نیست. در ساختار نمایشنامه، شخصیتها چند وجهی خلق و پرداخت شدهاند. هر شخصیت میتواند به عنوان راوی وقایع و یا عاملی برای تحلیل و تفسیر شخصیت دیگران باشد. این نگاه و ساختار به نمایشنامه، اندیشه و عمق داده است. نگاه نویسنده علاوه بر روایت متکی بر تحلیل رفتار شخصیتها، بر اساس شیوه روایی است.
نمایش با دیالوگ روای شروع میشود.
راوی آنچه در آغاز میگوید سوال و اندیشهای است که در پایان با یافتن پاسخ سوال توسط روح الله به نتیجه میرسد. روای میگوید: «مادر همیشه میگفت از یک قدمی به قلب آقا شلیک کردند. آنجا یک حفره خونین پدید آمده بود. اما دیگران میگفتند مغز پدر را نشانه گرفته بودند. این همه خاطره پدر بود با دو تفنگ شکاری که همیشه آویزان بود و گاهی پاک میشدند تا زنده کنند یاد پدر را... قلب یا مغز؟ کدامیک مهمتر است؟» نمایشنامه با سوال بزرگ برای شخصیت روح الله شکل میگیرد که تا پایان، آن را دنبال میکند. روح الله در گذشته کنکاش میکند تا عامل شهادت پدر و اندیشه او را بیابد. سوال بزرگی که در پایان به جواب آن میرسد. همین نکته کافی است تا مخاطب متوجه شود روح الله اندیشه متفاوتی با دیگران دارد و گذشته و تاریخ همواره پراهمیت است. این تحلیل را ما بارها از زبان روای میشنویم. وقتی روح الله در کودکی ناچار به مواجهه با کسی به نام عبدالله میشود که بچهها را اذیت میکند وارد عمل میشود تا از حق او دفاع کند. روح الله پرسشهای زیادی دارد که یافتن پاسخ آنها شخصیت او را میسازد و البته شخصیت عمه یعنی صاحبه بانو به عنوان کسی که در شخصیت روح الله نقش زیادی دارد به عنوان یکی از اشخاص موثر در زندگی روح الله معرفی میشود. عمه سعی دارد راه درست را به روح الله نشان دهد. در جایی میگوید: « یاد بگیر خدا را دائماً مثل یک سایبان بزرگ بالای سرت احساس کنی. مثل قلب در سینهات. مثل تفنگ در دستهایت. مثل قدرت در روحت. مبادا از میانه راه برگردی، این کار، بهتر از آن است که تمام عمر، بروی و برگردی و سوال بکنی. میفهمی؟»
مهمترین عامل شکل گیری شخصیت روح الله خانواده و محیط کودکی و پدر شهید او است که حالا خاطره او مانده است. در محیط خانواده عمه به عنوان بزرگ خانواده و مادر تأثیر زیادی بر روح الله دارند. مادر کسی است که با نگرانی شاهد بزرگ شدن فرزندش است. مادر با دلسوزی مادرانه آینده فرزند خود را میبیند که راه پدر را ادامه میدهد. مادر میگوید:« من از بزرگ شدنت میترسم روح الله. هر روز، می بینمت که نسبت به روز پیش از من دورتر شدهای و میشوی. اما عجیب است که کوچک نمیشوی. حتی زمانی که تو در بالای برج ایستادهای و من در حیاط، کنار حوض وضو میگیرم، باز هم تو را بزرگ میبینم، مثل پدرت، درست به همان قدّ و قواره و هیبت. اما میدانی که در نگاه تو چیزی است که در نگاه پدرت نبود و در نگاه هیچ یک از فرزندان من و او هم نیست. این مرا میترساند روح الله، مرا میترساند، تو یک طاغی خاموش در خود داری.»
عنوان «دره گل زرد» یک مفهوم نمادین است. مکان و محیط کودکی که شخصیت بزرگ روح الله را میسازد. عنوان دره گل زرد اشارهای تمثیلی به جایی است که شخصیت اصلی نمایشنامه در محیط آن شکل میگیرد. شخصیت روحالله در تنهایی و رابطهاش با مردم و گذشته شکل میگیرد. روای میگوید: «میدانست فردا به دره گل زرد خواهد رفت. دره گل زرد دنیای تنهایی بود. جایی که سکوت و سوال را به او آموخته بود. سوال و مدام سوال. سوال از آنچه که دیگران فراموشش کرده بودند. گلوله به قلب پدر خورد یا به مغز او... چرا پدر که محبوب بود کسی پشتش نایستاد. چرا پدر دیر به حرکت آمد. چرا و چراهای فراوان!» اشاره به عنوان گل زرد نمادی از سوال و تردید است. گل، صفت منزه ای برای گروهی از مردم است که در تاریخ و گذشته ریشه دارند.
تکامل شخصیت روح الله در کودکی با پرسش و سوال و تأثیر شخصیتهایی چون عمه و مادر و تنهایی دره گل زرد است. سوال بزرگ روح الله موجب شکل گیری شخصیت او میشود. هویت کسی که به عنوان قهرمان کودکی او شکل میگیرد. جایی که روح الله برای اولین بار با شخصیت مدرس روبرو میشود، مدرس میگوید: «مردم انتظار معجزه دارند. ولی نمیدانند معجزه در اراده خود آنها است.» و روح الله پاسخ میدهد « ملت به شما امید دارد. ناامیدشان نکنید.» روح عصیان و مبارزه در شخصیت روح الله با یک پرسش آغاز میشود و با جواب آن برای یک قیام به بلوغ میرسد. عمه میگوید:« تمام نمیشود سوالهایت روح الله جان؟... روحالله جواب میدهد: چرا هیچ کس نمیداند که قلب پدر را نشانه کردند یا مغز او را؟.... عمه میپرسد: چرا این قدر این مسئله برای تو مهم است؟... روحالله میگوید: عکس محو پدر را برایم واضح میکند و عمه سوال همیشه روح الله را بالاخره پاسخ میدهد: واضح نمیکند چون تو را در ساختن آن عکس به شک میاندازد. اما به هر حال برای من آنچه اتفاق افتاده مهم است؛ هدف، مغز بود نه چیز دیگر.» و اینجا نمایشنامه با پاسخ سوال به پایان و نتیجه میرسد. جایی که روح الله به عنوان یک شخصیت اندیشه بزرگی را باید دنبال کند. اندیشه شخصیت روح الله یک قیام و انقلاب است که در کودکی شخصیت مبارز او را شکل میدهد. برای همین نویسنده این مقطع را به عنوان دوره مهم شخصیت امام(ره) به درستی انتخاب کرده است.
زاویه دید و نگاه نویسنده در نمایش «دره گل زرد» از نکات قابل توجه اثر است. زبان ساده یکی از ویژگیهای دیگر نمایش است که در شیوه کارگردانی سعی شده از آن تبعیت شود. بازیهای روان و پراحساس بازیگران به باور اشخاص کمک زیادی میکند. اما در طراحی صحنه به نظر میرسد گروه نمایش نتوانسته به یک شکل و طرح مشخص برسد. لیکن تلاش خلاقانه گروه نمایش در نگارش و اجرای نمایش بر اساس یک شخصیت مهم تاریخی و مذهبی و توجه به خلق اثری مستقل و هنری با ساختاری نو پراهمیت است.
شهرام کرمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست