جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
«مطالعات رسانه ای» و مساله «سرمایه»
والتر لیپمن در حسرت آرزویی بود که هرگز در طول زندگی وی در آمریکا به حقیقت نپیوست.۱ او بر عکس آنچه بسیاری از دستاندرکاران رسانهای در ایران در حسرت آن میسوزند، خواهان رسانههای عمومی بود تا اطلاعات صحیح، بیطرفانه و «لازم و خیرخواهانه» را به دور از جنجالهای مرسوم رسانهای در اختیار شهروندان یا عموم مردم قرار دهند.
لیپمن در۱۹۲۰ در مجموعه مقالاتی که در کتابی به نام «افکار عمومی» به چاپ رسید این اعتقاد را بیان داشت که رسانههای خصوصی آمریکایی به دلیل وابستگی به «سرمایه» نمیتوانند به وظیفه اصلی خود یعنی اطلاعرسانی بیطرفانه جامه عمل بپوشانند.
گرچه لیپمن هرگز در طول زندگی خود شاهد شکلگیری رسانههای عمومی در آمریکا نشد، اما ایدههای او به وسیله گریرسون فیلمساز اسکاتلندی که در آن زمان در آمریکا شدیدا تحت تاثیر افکار لیپمن قرار گرفته بود در بریتانیا نشر یافت و باعث شد تا رسانههای عمومی قوی و مهمی پا به عرصه حیات گذارند.
در آن سالها در انگلیس اتحادیه صاحبان امتیاز یا ناشران روزنامهها از چنان قدرتی برخوردار بودند که به دولت و دولتیها اجازه ورود به حوزه نشر را اعطا نمیکردند. آنها چنین استدلال میکردند که دولت از چنان امکانات گستردهای برخوردار است که در صورت ورود به حوزه نشر، ناشران خصوصی را به یکباره به سوی ورشکستگی سوق داده و بدینترتیب «آوای» بخش خصوصی را یکسره «خاموش» خواهد ساخت.
اتحادیه تهیهکنندگان سینمایی نیز با همین استدلال و با قدرتی که در بین نمایندگان مجلس داشتند از حضور دولت در زمینه تهیه فیلمهای سینمایی جلوگیری میکردند. اما گریرسون ایدههای لیپمن و آثار او را چنان در میان روشنفکران «خیرخواه» طبقه متوسط تبلیغ کرده بود و آنچنان بخشی از قدرت حاکمه بریتانیا را به لزوم گسترش «رسانههای عمومی» متقاعد ساخته بود که بالاخره دو حوزهای که بخش خصوصی بدان علاقهای نشان نداده بود یا امکان سرمایهگذاری در آن را نداشت یعنی رادیو و سینمای مستند را به حوزههای اصلی برای گسترش تفکر «رسانه عمومی» تبدیل ساخت.
رادیو به وسیله ریتس و سینمای مستند به وسیله شخص گریرسون به مثابه اولین رسانههایی عمومیآغاز به کار کردند. به هنگامی که ریتس رادیو بیبیسی و گریرسون مرکز سینمای مستند را بنیان نهادند یکی از اصلیترین مباحثی که در مقابل آنان قرار داشت درجه وابستگی یا استقلال آنان از دولت بود.
آنها رسانه عمومی را به تبعیت از لیپمن دولتی تعریف نمیکردند و برای رسانه عمومی استقلالی قائل بودند که همین استقلال از نظر آنان باعث جلب اعتماد عموم مردم میشد.
این استقلال از دولت که بعدها به وسیله سایر رسانههای دولتی همچون فرانس پرس یا سازمانهای پخش رادیویی و تلویزیونی در سوئد، نروژ و بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی نیز مورد تقلید قرار گرفت دارای چه تعیناتی بود و چگونه جدایی رسانه عمومی از دولت تضمین میشد تا این رسانهها به بلندگوهای احزاب حاکم در یک برهه مشخص در یک دولت ملت معین تبدیل نشوند.
در تعریف رسانه عمومی بر جدایی آن از دولت یا جناحهای سیاسی تاکید شده است و برای تضمین این جدایی اصول و راهکارهای مختلفی اندیشیده شده که از جمله این راهکارها میتوان تاکید بر «اصول حرفهای» از سوی دستاندرکاران را برشمرد. اما پایبندی بر اصول حرفهای از آن دست تعاریف گنگی است که میتواند معانی مختلف برای افراد مختلف در زمانهای متفاوت داشته باشد.
شاید به همین دلیل بود که ریتس و گریرسون در میانه راه به شکلی نه چندان مناسب از «فرزندان» خود «به اجبار» جدا شدند و عمری را در نوعی «تبعید» یا جدایی از معبود که همان رسانههای عمومی بود گذراندند چرا که تعاریف جدید از اصول حرفهای، رویکرد این دو آغازگر رسانههای عمومی را معلمگونه، پدرسالارانه و بیش از حد خیرخواهانه و بالاخره «نخبهگرایانه» تشخیص داده بود.
همین مساله سالها بعد یعنی در دهه ۵۰ میلادی که بخش خصوصی انگلیس خواهان ورود به عرصه پخش تلویزیونی شده بود به یکی از اصلیترین «پیچشهای» بحث تبدیل شد که چگونه میتوان استقلال رسانههای عمومی از دولت را بدون حضور رقیبی غیردولتی تضمین کرد.
از نظر طرفداران رسانههای خصوصی البته یک یا چند «کمیته ملی» و مبحث «استقلال حرفهای» به تنهایی تضمین مناسبی برای استقلال واقعی رسانههای عمومی از دولت نبوده و نمیتوانست که باشد و در این زمینه البته آنها مثالهای موردی متعددی را نیز ارائه میکردند.
طبیعی بود که طرفداران رسانههای خصوصی به هیچ عنوان با این عقیده لیپمن موافق نباشند که رسانههای خصوصی به دلیل وابستگی به «سرمایه» ذاتا توان ارائه برنامههایی مناسب یا «غیرعوامفریبانه» را نداشته و نمیتوانند خبرهایی غیرسوگیرانه و غیرجنجالی درباره موضوعات واقعا مهم برای جامعه را پخش كنند.
آنها در حقیقت بحث لیپمن را واژگون میكردند تا نشان دهند که این رسانههای عمومی هستند که به دلیل وابستگی به بودجه دولتی ذاتا توان استقلال از اهداف مشخص دولتی را بهرغم همه تعاریف دهان پر کن درباره استقلال حرفهای نخواهند داشت. به این ترتیب دو بحث اصلی در مقابل یکدیگر قرار گرفتند؛ یک بحث به وسیله دیدگاه لیبرالیستی بیان میشد و دیگری عمدتا به وسیله سیوسیالیستها یا سوسیال دموکراتها طرح میشد که انعکاس همین دو بحث اصلی در مباحث نظری و آکادمیک دانشگاهی نیز به خوبی قابل مشاهده است.
اقتصاد سیاسی رشتهای گرایشی است. علمی که در بسیاری از مدارس اقتصادی جهان همچون مدرسه اقتصاد دانشگاه لندن تدریس میشود.(۲) گرایش اصلی اقتصاددانان سیاسی در زمینه بررسی رابطه اقتصاد و رسانه را میتوان به طور خلاصه چنین بیان داشت که آنها بین دو متغیر سرمایه و محتوا رابطه برقرار میکنند تا نشان دهند که سرمایه عامل تعیینکنندهای است که محتوای رسانه را شکل میدهد. به طور معمول این گرایش غالب ابتدا به بررسی سرمایهگذاران و همچنین وامدهندگان به یک رسانه مشخص میپردازد.
آنها از طریق این بررسی سعی میکنند تا شرکتهای «سرمایهگذار مادر» را که از طریق شرکتهای میانی اقدام به سرمایهگذاری در یک رسانه معین کردهاند، شناسایی کنند سپس با بررسی محتوای آن رسانه بین این دو عامل رابطهای همبسته یا علّی برقرار کنند. البته با پیچیدهتر شدن اشکال سرمایهگذاری در رسانهها بین (بافت سرمایه) «تبلیغدهندگان» و «محتوای نشریه» نیز رابطه برقرار میشود.
لازم به توضیح است که ابتدا «سرمایه» به جناحهای مختلفی همچون مصرفی، صنعتی، نفتی-نظامیو مالی و امثالهم تقسیم میشود. سپس سیاستهای معینی به هر یک از این جناحهای سرمایهداری نسبت داده میشود. آنگاه با بررسی محتوای نشریه یا هر رسانه مورد بررسی دیگری نشان داده میشود که چگونه سیاستهای کلی که منافع سرمایهگذاران آن رسانه را تعمین میكند به وسیله رسانه مورد نظر تعقیب شده و نشر یافته است.
یکی از معروفترین چهرهها در این رابطه را میتوان گراهام مرداک دانست که یکی از اساتید معروف رشته ارتباطات در انگلیس میباشد. پیتر گولدینگ نیز از جمله دیگر چهرههای سرشناس اقتصاد سیاسی است که تحقیقات تجربی بسیاری را در رابطه با رسانههای جمعی به پایان رسانده است.
جیمز کوران استاد دانشگاه لندن نیز با بررسی تاریخ روزنامهنگاری در انگلیس با توسل به اقتصاد سیاسی نشان میدهد که چگونه دولت لیبرال با کمک «بخش خصوصی» بدون هیچگونه سرکوبی با بهرهگیری از فرآیندها و مکانیسمهای حرکت سرمایه، نشریات چپگرای بسیار پر تیراژ انگلیس را به ورشکستگی کشاند تا بر جای آنها نشریاتی را قرار دهد که عمدتا تفکر «سرمایه لیبرال» را منعکس میكردند.
در همین رابطه چامسکی و هرمن را نیز میتوان به عنوان چهرههایی معروف نام برد که آثار متعددی را در چارچوب کلی گرایش اقتصاد- سیاسی در رابطه با رسانهها انجام دادهاند. چامسکی و هرمن نشان میدهند که رسانههای جمعی به دلیل رابطهای که با سرمایه دارند هرگز نمیتوانند انتقادات جامعی را نسبت به نظام سرمایهداری بیان کرده و در صورت انجام چنین کاری به شدت به وسیله «تبلیغدهندگان» یعنی صاحبان سرمایههای کلان تنبیه میشوند و به همین دلیل است که گرایشهای اصلی (اقتصادی و سیاسی) سرمایه در مقاطع مختلف تاریخی در لابهلای خطوط به طور «نانوشته» در رسانهها نشر پیدا میکند تا مثلا نشان داده شود که این یا آن گرایش «علم» اقتصاد صحیح بوده و جامعه متقاعد به پیروی از یکی از این پارادیمهای غالب شود.
در زمینه سیاست خارجی نیز چامسکی و هرمن با بررسی رابطه بین سرمایه و رسانه نشان میدهند که اخبار خارجی عمدتا تبلور منافع توسعهگرانه سرمایه در سراسر جهان امروزین است.
اما انتقادی را میتوان به این دسته از محققان وارد دانست این است كه آیا آنها همچون لیپمن و سایرین در حقیقت با اینگونه تحقیقات در جهت پشتیبانی و حمایت از ایده «رسانه عمومی» در مقابل «رسانه خصوصی» حرکت نمیكنند؟
دكتر تژا میرفخرایی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی جنگ حسن روحانی حماس نیکا شاکرمی دولت سیزدهم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر یسنا قوه قضاییه روز معلم تهران سیل معلم پلیس شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار حقوق بازنشستگان خودرو ایران خودرو سایپا بانک مرکزی کارگران تورم
سریال تلویزیون مهران مدیری صداوسیما عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه اوکراین چین نوار غزه انگلیس
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اینترنت اپل تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت چاقی