چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ژانر متقاطع


ژانر متقاطع

در حاشیه رمان «قلعه اوترانتو»

اگرچه امروز بسیاری از مضامین اولیه ژانر گوتیک بدل به کلیشه‌هایی نخ‌نما برای ادبیات یا سینمای عامه‌پسند شده‌اند و بیش از آنکه هراس‌آور یا بدیع باشند بامزه به نظر می‌آیند، اما شناخت سیر تحول ژانر گوتیک برای درک بسیاری از گونه‌ها و ژانرهای دیگر ادبی ضروری است. چراکه رد روایت گوتیک را هم در ادبیات والا و هم در ادبیات عامه‌پسند می‌توان پی گرفت و حتی می‌توان گوتیک را ژانری ترکیبی دانست که تقاطعی از ژانرهای مختلف است. علاوه بر این تداوم عناصری از روایت گوتیک در جریان‌های بعدی هنری و ادبی به‌خصوص در آثار رمانتیک‌ها و نیز ادبیات تمثیلی بحث‌های زیادی را در این مورد دامن زده است. خلق ژانر گوتیک با رمان «قلعه اوترانتو» در میانه سده ۱۸، یعنی در دوران اوج روشنگری، به نوعی تداوم گذشته تاریک در عصر روشن‌بینی جدید بود. تخیل در عصر جدید توسط عقل سلیم بورژوازی دفن شد یا دست‌کم به حاشیه رانده شد و سنت ادبی که هوراس والپول بنیان نهاد تلاشی برای پیوند تخیل با واقع‌گرایی غالب زمانه بود.

رفتن به حاشیه‌ها و مکان‌های بسته و متروک چون دخمه‌ها، دهلیزها، قلعه‌ها و به تصویر کشیدن زوال و انحطاط همراه با عذاب‌های جسمی و روحی و نیز احضار اشباح و موجودات خیالی به متن داستان آن هم در زمانه سیطره عقلانیت مدرن پدیده‌ای قابل اعتناست. حضور مضامین روایت گوتیک در آثار رمانتیک‌ها یا نویسندگانی چون آلن پو و کافکا، اهمیت تاریخی این ژانر را به تصویر می‌کشد. آلن پو نخستین استاد ژانر گوتیک در ادبیات آمریکا، با روایت‌های کوتاه گوتیک، سنتی مهم در داستان کوتاه‌نویسی در آمریکا بنیان نهاد؛ شیوه‌ای از نوشتن داستان کوتاه که دقیقا برخلاف جریان داستان‌نویسی این سال‌های ما است؛ سنتی از داستان کوتاه‌نویسی که متعلق به جهان خیالی و سرشار از رمز و راز است و برخلاف منطق بازنمایی زندگی روزمره حرکت می‌کند.

قلعه اوترانتو اگرچه شاهکار ژانر گوتیک به حساب نمی‌آید اما از آنجا که نقطه شروع سنت ادبی گوتیک است جایگاه مهم و قابل اعتنایی دارد. هوراس والپول در سال ۱۷۱۷ در انگلستان متولد شد و قلعه اوترانتو مشهورترین اثر او به شمار می‌رود. اما او به جز این رمان، در سال ۱۷۶۸ تراژدی «مادر مرموز» را به شعر سپید نگاشت. رساله «تردیدهای تاریخی در باب زندگانی و سلطنت شاه ریچارد سوم» را در مقام مورخی ذوق‌ورز نوشت و رساله دیگرش با عنوان «نکته‌ها و حکایت‌هایی از نقاشی در انگلستان» در چهار مجلد، اثری با ارزش در زمینه تاریخ هنر به شمار می‌رود. اگرچه آثاری که بعدها نویسندگان دیگر ژانر گوتیک نوشتند بسیار قابل‌اعتناتر از قلعه اوترانتو بودند اما به هرحال این رمان در مقام نخستین اثر یک سنت ادبی اهمیت ویژه‌ای داراست. حتی برخی از ویژگی‌هایی که بعدها در «گوتیک جنوبی» و رمان‌های فاکنر تجلی یافتند در قلعه اوترانتو دیده می‌شوند. برای مثال جدال با سرنوشت شوم و تقدیر‌ستیزی در رمان والپول بی‌شباهت با رمان‌های فاکنر نیست. فاکنر که دغدغه روایت تقدیر شوم خاندان‌های زمیندار جنوب آمریکا را داشت با بنیان نهادن گوتیک جنوبی، روح تازه‌ای به ژانر گوتیک دمید و به لحاظ ادبی شاهکارهایی مسلم در این ژانر خلق کرد.

آثاری مثل «حریم»، «روشنایی ماه اوت» و «آبشالوم، آبشالوم! » نمونه‌ای درخشانی در این‌گونه ادبی‌اند. در قلعه اوترانتوی والپول، سرنوشت شوم به شکل نبود فرزند پسر و انقطاع نسل پادشاه و مبارزه او با این تقدیر دیده می‌شود. پسر امیری به نام مانفرد، درست در روز عروسی‌اش به شکل ابهام‌آمیزی کشته می‌شود و فرمانروا پس از این ماجرا دچار وسوسه ازدواج با عروس نگون‌بخت می‌شود و نفرینی دیرین در پی این ماجرا تحقق می‌یابد و به خاندان پادشاهی مانفرد پایان می‌دهد. حضور و نقش «جسد» در این رمان و رمز و راز نهفته در کنار آن بعدها به یکی از اصلی‌ترین مضامین ادبیات پلیسی بدل شد. فراتر از این، حتی یکی از پایه‌های اصلی ادبیات پلیسی را باید ژانر گوتیک دانست. با پیگیری تاریخچه ادبیات پلیسی در نهایت به ژانر گوتیک می‌رسیم چراکه در روند تکاملی ژان

ر گوتیک ادبیات پلیسی هم خلق شد. به عبارتی روایت پلیسی اولیه از نتایج فرعی ژانر گوتیک بود که بعدها استقلال خود را یافت. البته تاثیر ژانرها بر یکدیگر نه یکسویه بلکه متقابل است و از این رو وقتی که روایت پلیسی به تدریج استقلال خود را یافت تاثیر خود را بر ادبیات گوتیک نیز گذارد. یعنی عناصر روایت پلیسی نیز نفوذ بیشتری در رمانس گوتیک یافتند. اما آنچه در روند تکامل روایت گوتیک در سده بیستم بسیار قابل توجه است و کاوه میرعباسی نیز در پیشگفتار ترجمه قلعه اوترانتو به آن اشاره کرده، تاثیر روانکاوی و آرای فروید بر نویسندگان ژانر گوتیک است. «مضامین متعدد روایت گوتیک معاصر را می‌توان به دو مضمون اصلی برگرفته از نظریات فروید تقلیل داد: کشمکش اودیپی میان والدین و فرزندان و تروما که پیامدشان تمناهایی ناخودآگاه است متمرکز بر باخت یا از دست دادن چیزی معمولا مادی و دارای عینیت که همواره بعدی روانشناختی و نمادین نیز دارد.»

پارسا حیدری