پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روشنفکری در ایران


روشنفکری در ایران

روشنفکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد. لذاست که در طول این سالیان دراز، روشنفکرهای خوب، روشنفکرهای متعهّد و حقیقتاً دلسوز - یکی از خصوصیات روشنفکری "تعهد" است؛ به این معنای …

روشنفکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد. لذاست که در طول این سالیان دراز، روشنفکرهای خوب، روشنفکرهای متعهّد و حقیقتاً دلسوز - یکی از خصوصیات روشنفکری "تعهد" است؛ به این معنای معروف در کشور ما - واقعاً حائز این معانی بودند. اما درعین‌حال، جریان روشنفکری، جریانی نشد که بتواند با مردم ایران مخلوط شود، اُنس بگیرد، از آنها بیاموزد و به آنها تعلیم دهد. در اغلب قضایا، جریان روشنفکری، تجربه‌ خوبی نشان نداد.‏

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور ۱۳/۰۲/۱۳۷۵

‎تجزیه‌ و تحلیل مقوله‌ روشنفکری در ایران نیازمند توجه به فرهنگ و محیطی است که این جریان در آن پدید آمده و شکل ‌گرفته است. لازمه‌ شناخت و سنجش سلامت هر پدیده‌ سیاسی- اجتماعی، شناخت فرهنگ و محیط شکل‌دهنده‌ آن است. لذا برای تحلیل پدیده‌ روشنفکری در ایران باید به خاستگاه این پدیده توجه کرد.‏

جریان روشنفکری در ایران از تحولات اجتماعی عصر مشروطه آغاز شد. واژه‌ روشنفکری به معنی "انتلکتوئل" واژه‌ای است که در بستر تحولات جامعه‌ غربی شکل ‌گرفت. طبعاً این مفهوم، ویژگی‌ها و برداشت‌ها و رویکردهای نظری خاصی را در بر داشت که کاملاً بین این واژه و محیط شکل‌گیری آن انس و الفت و همگونی ایجاد کرده بود. این واژه در دیگر جوامع نفوذ کرد و رشد نمود و کوشید تا خود را به باورهای محیط مقصد تحمیل کند؛ باورهایی که مخاطب اصلی این تحول اندیشه‌ای به حساب می‌آمدند، یعنی باورهای نخبگان. بنابراین و از این منظر، فرهنگ حاکم بر جریان روشنفکری فرهنگی غربی همواره با ویژگی‌ها و خصوصیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر جنبه‌های شکل‌دهنده‌ به آن همراه است. واژه‌ "روشنفکری" با بار معنایی و مفهوم غربی آن، واژه‌ای است که در قلمرو فرهنگی غرب و در جامعه غربی شکل گرفته است و محیط غرب با سابقه و دیرینه‌ ویژه‌ خود در پیدایش آن مؤثر بوده است. البته این مسئله با اهدافی مهم و کلیدی رخ داده است که یکی از مهم‌ترین آنها، خروج جامعه‌ غرب از بن‌بست فرهنگی و یا قیام بر علیه اندیشه‌های ارتجاعی حاکم بر آن جامعه بوده است. ‏این واژه و این جریان فکری در کشورهای دیگر نیز توسعه ‌یافت و نفوذ ‌کرد.

در جامعه‌ ما هم از همان آغاز حضور، جریان‌های روشنفکری خصوصاً در جنبش‌های اجتماعی ایران رشد یافت و طبیعی بود که این جریان با چالش و مقاومت مواجه گردد، زیرا به‌ دلیل مختصات و ویژگی‌های خاص فرهنگی و اجتماعی ما، کاملاً روشن است که روشنفکری با همه‌ ابعاد غربی آن نمی‌تواند در فرهنگ و محیط ما منتشر شود و رشد کند. از طرف دیگر، محیط و جامعه‌ ایران محیطی است که باید با مختصات و چارچوب ویژه‌ خودش تعریف و تبیین گردد و پذیرای نخبگان و روشنفکران بومی از جنس فضای مخصوص خودش باشد.در اینجا باید باز تصریح کنم که جریان‌های فکری و فرهنگی با محیط تولیدشان نسبت دارند. این نکته همان حلقه‌ مفقوده‌ای است که اگر مورد توجه قرار ‌گیرد، مشخص می‌شود که چرا جریان‌‌های روشنفکری در ایران غیر طبیعی و بیمارگونه پا به عرصه‌ وجود گذاشتند. این بیماری هم بُعد ظاهری را در بر می‌گیرد و هم بُعد فکری و اندیشه‌ای را. مانند انسانی که هم جسمش بیمار است و هم روح و روانش و در نتیجه نمی‌تواند عامل سلامتی و سعادت‌‌خواهی و فضیلت‌پروری در جامعه باشد.

م.لحاقی