دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بخل و خساست


بخل و خساست

آثار اعمال انسان در قرآن کریم

● بخل و خساست

«بخل» و «خساست» حالتی است که انسان وقتی گرفتار این حالت شود، به جای اینکه در حد معتدل نیازهای روزانه خویش و خانواده اش را برآورده کند و حقوق واجب اموالش نظیر: خمس و زکات و کفارات را بپردازد و اهل انفاق و کمک های مستحبی به دیگران هم باشد، بر خود، خانواده و دیگران سخت گیری می کند و به قول معروف: نم پس نمی هد!

خداوند متعال در آیه ۲۴ حدید، به شدت انسانها را از این رذیله اخلاقی منع فرموده است:

الذین یبخلون و یامرون الناس بالبخل...

همان (مستکبران فخرفروشی) که بخل می ورزند و مردم را به بخل ورزیدن امر می کنند... در آیه قبل خداوند بخیلان را مختال فخور معرفی فرموده است

راغب اصفهانی در مفردات نوشته است:

مختال به کسی می گویند که دچار خیلاء، یعنی تکبر شده باشد و تکبر را از این جهت خیلا می گویند که مستکبر چیزی را که در خود سراغ دارد ( در عالم خیال) فضیلتی برای خود حساب می کند.

علامه طباطبایی هم در المیزان ذیل این آیه آورده است:

اختیال (که مصدر است برای کلمه مختال)، و نیز افتخار ناشی از این می شود که انسان توهم کند که آنچه نعمت دارد به خاطر استحقاق خودش است و این (تصور) برخلاف حق است. چون او فعلی را که باید مستند به تقدیر خدا کند به استقلال نفس خود کرده و این اختیال و افتخار دو تا از رذائل نفسند که خدا آن را دوست نمی دارد...

و اگر هم که (بخیلان) به مردم سفارش می کنند که آنها بخل بورزند برای این است که هر چه را برای خود می خواهند برای دیگران هم می خواهند. و نیز می خواهند که سخاوت و بذل و بخشش در مردم شایع نشود، چون اگر شایع شود، بخل آنها بیشتر نمود پیدا می کند، و مردم بیشتری می فهمند که فلانی بخیل است از سوی دیگر بخل نقطه مقابل سخاوت است. آنچه در بیان اهمیت و ضرورت سخاوت و فضیلت این اخلاق فوق العاده خوش و سعادت آفرین گفته شده، در رد و مذمت بخل نیز صادق است. پیامبر اسلام(ص) در این باره فرموده اند: سخاوت درختی از درخت های بهشت است که شاخه های آن در دنیا آویخته است هر که شاخه ای از آن بگیرد همان شاخه وی را سوی بهشت می کشاند و بخل درختی از درخت های جهنم است که شاخه آن در دنیا آویخته است و هر که شاخه ای از آن بگیرد همان شاخه وی را سوی جهنم می کشاند (۱)

همچنین آن حضرت تعابیر فوق العاده مهمی درباره انسان بخیل دارند که بعضی از آنها عبارتند از:

- هیچ دردی بدتر از (درد) بخل نیست!(۲)

- دو صفت است که در مومن جمع نمی شوند: بخل و بدگویی(۳)

- بخل هلاک کننده (بخیل است)(۴)

- بدترین صفت مرد بخل مفرط است (۵)

- گناه مرد همین بس که بد زبان و بدکار و بخیل باشد(۶)

- هیچ چیز مسلمانی (انسان) را مثل بخل پایمال نمی کند!(۷)

- آسایش بخیل از همه کس کمتر است! (۸)

- بخیل اهل جهنم است. (۹)

- انسان بزرگوار بخیل نمی شود. (۱۰)

- خداوند دشمن بخیل است (۱۱)

- بخیل از خدا دور و از مردم دور و از بهشت دور و به جهنم نزدیک است! (۱۲)

- سخاوتمند نادان از دانشمند بخیل نزد خدا محبوب تر است! (۱۳)

- بخیل وارد بهشت نمی شود (۱۴)

- هر بار که خورشید طلوع می کند دو فرشته از دو طرف آن می گویند (و دعا می کنند که): خدایا! انفاق کننده را زودتر عوض بده و بخیل را زودتر آفت بده!(۱۵)

کسانی که از بخل و خساست دوری کنند، رستگارند

همان طور که گفتیم، یکی از رذایل بزرگ اخلاقی که فرد و جامعه را به تباهی می کشد، بخل و خساست است.

بخیل در حق خود ظلم و ستم می کند و با ترک خوراکی های حلال و مناسب و لذت های مشروع، خویش را از نعم الهی محروم می سازد و درحالی که امکان زندگی خوب و راحت و مناسب را دارد و از جهت مالی در ردیف اغنیا است، مثل فقرا زندگی می کند!

حضرت علی(ع) درباره زشتی بخل در حکمت ۳۷۸ نهج البلاغه فرموده اند: بخل ورزیدن، کانون همه عیب ها و مهاری است که انسان را به سوی هر بدی می کشاند!

آنگاه حضرت امیرالمومنین در حکمت ۱۲۶ نهج البلاغه به سرانجام شوم و اسف بار بخیل چنین اشاره می فرماید:

در شگفتم از بخیل! به سوی فقری می شتابد که از آن می گریزد و سرمایه ای را از دست می دهد که برای آن تلاش می کند، در دنیا چون فقرا زندگی می کند، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه می شود!

علاوه بر ظلمی که بخیل در حق خود روا می دارد، خانواده، اطرافیان و دوستان و فقرا و نیازمندان جامعه نیز از بخل و خساست او آسیب های جدی می بینند.

چه بسیارند افراد خسیسی که خانواده وزن و فرزند خویش را در تنگنا و سختی قرار داده اند و آنها را از امکاناتی که در شانشان است محروم ساخته اند!

چرا باید زن و فرزندان فردی که امکان داشتن خانه و وسیله نقلیه و امکانات زندگی را دارد، در سختی و گرفتاری زندگی کنند؟!

از سوی دیگر، بخیل حاضر نیست که حقوق واجب و مستحب اموال خود نظیر: خمس، زکات، کفارات و... را بپردازد و از این رهگذر به فقرای جامعه خویش هم ستم می کند!

همه این آثار در برابر تزکیه ای که پرداخت حقوق اموال برای روح و شخصیت انسان سخاوتمند حاصل می آورد، آثار کمی است.

خداوند متعال در آیه ۱۰۳ سوره توبه می فرماید:

خذمن اموالهم صدقه تطهر هم و تزکیهم بها...

از اموال آنها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی...

به عبارت بهتر، سخاوتمندی باعث پاک شدن رذیله بخل و خساست از شخصیت انسان شده و فضیلت دیگرخواهی و دوری از منیت و خودپرستی را در وجود انسان پرورش می دهد.

مفسر تفسیر نور ذیل این آیه نوشته است:

زکات عامل پاکی روح از: بخل، دنیاپرستی، مال دوستی و موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه است.

مفسر تفسیر راهنما ذیل این آیه نوشته است: دوری گزیدگان از بخل و حرص، رستگاران واقعی اند، ایمان و امدادهای معنوی خداوند، بازدارنده انسان از بخل و آز است.

علامه طباطبایی هم در المیزان آورده است:

معنی آیه این است که: هر کس که خدا او را از شر تنگ چشمی و بخل حفظ فرموده، در نتیجه نه خودش از بذل مال مضایقه دارد و نه اینکه دیگران مالدار شوند ناراحت می شود، چنین کسانی رستگارانند.

در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه فوق آمده است: این آیه به دو قسمت از فلسفه اخلاقی، روانی و اجتماعی «زکات» اشاره کرده می فرماید: «تو با این کار آنها را پاک می کنی و نمو می دهی» (تطهرهم و تزکیهم بها).

آنها را از رذائل اخلاقی، از دنیاپرستی و بخل و امساک پاک می کنی، و نهال نوع دوستی، سخاوت، و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش می دهی.

از این گذشته، مفاسد و آلودگی هایی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتی، و محرومیت گروهی از جامعه به وجود می آید، با انجام این فریضه الهی برمی چینی، و صحنه اجتماع را از این آلودگی ها پاک می سازی.

و نیز، همبستگی اجتماعی و نمو و پیشرفت اقتصادی را، در سایه این گونه برنامه ها تامین می نمایی.

بنابراین حکم، «زکات» هم «پاک کننده فرد و اجتماع» است، هم نمودهنده بذرهای فضیلت در افراد، و هم سبب پیشرفت جامعه، و این رساترین تعبیری است که درباره «زکات» می توان گفت.

از یک سو، آلودگی ها را می شوید و از سوی دیگر تکامل آفرین است.

این احتمال نیز، در معنی آیه داده شده که: فاعل «تطهرهم» زکات باشد، و فاعل «تزکیهم» پیامبر(ص) بنابراین، معنی آیه چنین خواهد بود: زکات آنها را پاک می کند، و به وسیله آن تو آنها را پرورش می دهی.

ولی اظهر این است که: فاعل در هر دو، شخص پیامبر(ص) می باشد، همان گونه که در آغاز، معنی کردیم، هر چند از نظر نتیجه تفاوت چندانی میان این دو تعبیر وجود ندارد. پس از آن، اضافه می کند: «هنگامی که از آنها زکات می گیری، برای آنها دعا کن، و به آنها درود بفرست»! (و صل علیهم).

این نشان می دهد که: حتی در برابر انجام وظایف واجب، باید از مردم تشکر و تقدیرکرد، و مخصوصا از طریق معنوی و روانی آنها را تشویق نمود.

در روایات هم آمده است: هنگامی که مردم «زکات» خود را خدمت پیامبر(ص) می آوردند، پیامبر(ص) با جمله «اللهم صل علیهم» به آنها دعا می کرد.

سپس می افزاید: «این دعا و درود تو، مایه آرامش خاطر آنهاست» (ان صلاتک سکن لهم).

زیرا در پرتو این دعا، رحمت الهی بر دل و جان آنها نازل می شود، آن گونه که آن را احساس می کنند، به علاوه قدردانی پیامبر(ص) و یا کسانی که در جای او قرار می گیرند و «زکات» اموال مردم را می پذیرند، یک نوع آرامش روحی و فکری به آنها می بخشد، که اگر ظاهرا چیزی را از دست داده اند، بهتر از آن را به دست آورده اند.

جالب این که: تاکنون نشنیده ایم مأموران وصول مالیات، موظف باشند از مردم تشکر کنند، ولی این دستور، به عنوان یک حکم مستحب، در برنامه های اسلامی، روشنگر عمق جنبه های انسانی در احکام است!

یک حادثه واقعی و عجیب!

مرد بخیلی بود که با اینکه ثروت انبوه و فراوان داشت نه خودش از آن استفاده می کرد و نه به دیگران کمک می کرد. غذای او نان خشک و ماست و خیار بود و...

وقتی این مرد مرد من برای تشییع جنازه او حاضر شدم. او وصیت کرده بود که در قم دفن شود و اطرافیان آماده بودند که جنازه اش را از تهران به قم منتقل کنند. وقتی پسران او را دیدم به یکی از آنها گفتم:

پس آمبولانس کجاست؟

پسر بزرگ آن مرحوم گفت: حاج آقا! آمبولانس لازم نداریم. جنازه را داخل صندوق اتوبوس گذاشته ایم!!

از تعجب مات و مبهوت ماندم و با خودم اندیشیدم که: خداوندا! بزرگی به تو می برازد و بس! چه سرنوشتی دارد این مرد! با اینکه میلیاردها تومان ارث برای وارث گذاشته است، آنها حاضر نیستند جنازه او را بوسیله حمل با آمبولانس محترمانه تشییع کنند و حداقل آبروداری کنند! جنازه اش را داخل جعبه وسط اتوبوس خودشان گذاشتند و مردم هم روی آن در اتوبوس نشستند و به قم رفتند!!

● آثار بخل

آثار بخل و خساست در زندگی دنیوی و اخروی افراد بخیل فراوان است که ما به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

۱- بخیل مطرود اطرافیان خویش است.

۲- بخیل از اموالی که برای تهیه آنها زحمت کشیده، بهره دنیوی و اخروی نمی برد!

۳- بخیل در دنیا مثل فقرا زندگی می کند و در آخرت باید مثل اغنیا حساب پس بدهد!

۴- بخل انسان را همنشین تکبر می کند.

۵- بخل انسان را به امر به منکر می کشاند!

۶- بخیل به خداوند متعال ایمان واقعی ندارد.

۷- بخیل در عالم خیال و توهم زندگی می کند.

۸- بخل انسان را از فهم و درک حقیقت و واقعیت محروم می کند.

۹- بخل بخیل را به سمت شرک می کشاند!

۱۰- بخیل آلوده به رذایل اخلاقی و طرفدار بدیهاست.

۱۱- بخل هلاک کننده بخیل است.

۱۲- بخل ایمان انسان را از بین می برد.

۱۳- بخیل آسایش واقعی ندارد.

۱۴- بخیل بزرگوار و آقا و بزرگ منش نمی شود.

۱۵- بخل موجب دشمنی خدا با بخیل است.

۱۶- بخیل در معرض نفرین هر روزه فرشتگان است!

۱۷- بخل انسان را از رفتن به بهشت محروم می سازد.

۱۸- بخل انسان را وارد جهنم می کند.

۱۹- بدترین صفت برای انسان، بخل است.

۱ تا ۱۵-نهج الفصاحه- دفتر نشر فرهنگ اسلامی صفحات ۸۲ تا ۸۴

علی کامران