دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

رابطه بین جهانگردی , کار و وقت آزاد


رابطه بین جهانگردی , کار و وقت آزاد

جهانگردی فرصت و انگیزه ای است بزرگ و خودجوش برای تحکیم شناختهای به دست آورده شده,اینکه خانواده های غیر آشنا را به آشنا مبدل سازیم و شناختهای جدیدی به دست آوریم و با مهربانیها , احساسها و رفتارهای اجتماعی تازه آشنا گردیم

● چکیده

جهانگردی فرصت و انگیزه ای است بزرگ و خودجوش برای تحکیم شناختهای به دست آورده شده ،اینکه خانواده های غیرآشنا را به آشنا مبدل سازیم ،اینکه شناختهای جدیدی به دست آوریم و با مهربانیها ، احساسها و رفتارهای اجتماعی تازه آشنا گردیم .

حرکت به سوی مکانهای مختلف و خارج از نقاطی که به آنها عادت کرده ایم، یعنی : در وضعیتی قرار خواهیم گرفت تا افراد جدیدی را بشناسیم حتّی هنگامی که آنها متعلق به فرهنگ دیگری باشند ، در این صورت شناخت ما فرصتی است برای دور ریختن و تغییر قضاوتها ،تعصبهای فرهنگی و نژادی.اگر این افراد شناخته شده باشند ، بسیار مشکل میشود در مقابل آنها – حتّی اگر پوستشان همرنگ ما نباشد – خصومت ورزیده و یا با نظر تحقیر نگاه کرد.

جهانگردی فرصتی است عالی برای کاشتن و برداشتن ایده برادری جهانی و...

● مقدمه

عقیده ی غالب آن ست که ، اساساً ، جهانگردی از متضاد خود یعنی ،کار منظم و سازماندهی شده نشأت می گیرد (URRY ۱۹۹۰ ( ،بدین دلیل ،مکانهایی که واقعاً دارای اهداف توریستی هستند باید دور از مکانهای زندگانی و کار افراد باشند و بازدید از آنها ویژگیهای اختلاف و تفاوت تجارب روزمرّه را نمایان سازد .به هر حال آقای «اورری» در سال ۱۹۹۰ تکامل تجربه های توریستی را آشکار ساخت و آن در رابطه با گذر از اجتماع مدرن به پُست مدرن بود .به عقیده ی مؤلّف توریسم مدرن در توریسم انبوه بیان میشود ، یعنی تفکری که با انسانها به طور برابر و یکجور رفتار می کند و به تفاوت افراد با یکدیگر وقتی نمی گذارد .بالعکس ،پست مدرنیسم به انتخابها و علاقه های فرد احترام می گذارد ، از تعطیلات برنامه ریزی شده دوری می جوید و به ایده ی مسافر دنیا دیده ، که عاشق چیزهای حقیقی و طبیعی است ، با نگاه تحسین می نگرد .

در نتیجه ، اگر قبلاً لذت در این بود که برای تعطیلات از محیط کار دور باشیم ،امروزه وضعیت تغییر کرده است ؛ مکانها و طرق بهتر ماندن تکمیل تر شده اند ،جاهای دیدنی بیشتر شده اند و تمایز بین توریسم و فرهنگ را نمی توان به راحتی تشخیص داد .

بنابراین ، تغییر وضعیت اجتماعی متغیری اساسی است ، البته برای کسی که در نظر دارد پدیده ی جهانگردی را بهتر دریابد . از نظر آقای « رایان » (۱۹۹۱ ) این موضوع می تواند توسّط روابط توریسم / کار و توریسم / وقت آزاد بیان شود .این روابط نقش و عملکرد انسانها با یکدیگر ، تقسیم و اختصاص وقت آزاد در فواصل زمان کاری و وقت آزاد در دسترس را مشخص می سازد .

آشکار است طریقی که یک انسان روزهای خود را می گذراند کاملاً به متغیرهای روانی او بستگی دارد ( مانند علائق ، عادتها ، درآمد و شخصیت اجتماعی ) و در هر صورت ، می تواند نشانه ای از شکل و فرم زندگی فرد باشد .

۱) رابطه توریسم و کار

بخشی از رشد تقاضای توریستی به واسطه ی اضافه دستمزد ، مرخصی های پرداخت شده ، ساعات کوتاه کاری و کاهش ساعتهای کاری می باشد .

۲) رابطه توریسم و وقت آزاد

به هر حال ، با افزایش ساعات فراغت و وقت آزاد ، فعالیتهای دیگری نیز شکل گرفته و وارد میدان رقابت با توریسم می شود ، علی الخصوص اگر افزایش وقت آزاد با رشد حقوق همگام نباشد، این رابطه می تواند تحت تأثیر عوامل دیگر نیز قرار گیرد از جمله :

- رشد و محبوبیت سایر فعالیتها در وقت آزاد : آژانسهای اطلاع رسانی و تبلیغاتی می توانند توجه عامّه ی مردم را به طرف آلترناتیوها و دیگر فرمهای جایگزینی مسافرت معطوف نمایند .فعالیتهای ورزشی ، بازیهای دسته جمعی و ... می توانند از این جمله باشند و بدینوسیله وقت با ارزش را از فعالیت توریستی بربایند .

- کاهش رضایت خاطر در رابطه با هر تجربه ی توریستی اضافی : اتفاق می افتد ، انسانها بعد از یکسری از مسافرتها ، دیگر علاقه ی زمانهای قبل را به این فعالیتها نشان نمی دهند ،یا اینکه به واسطه ی سرخوردگیها و مصائبی که در طول مسافرت برای آنها پیش آمده و آثار منفی آن ،از اقدام به انجام مسافرتهای بیشتر خودداری می کنند .

- کاهش علاقه به جهانگردی به داسطه ی تغییر تکالیف در زندگی روزانه : اگر چه این امر حقیقت دارد که عده ی زیادی برای فرار از کار روزانه و اضطرابهای ناشی از آن به مسافرت می روند ، امّا این امکان نیز می تواند وجود داشته باشد که تغییری احتمالی در محتوای کار ، تا اینکه وظایف و کارهای روزمرّه آسانتر شده و یکنواخت جلوه گر نشود ،بتواند از فرار و رفتن به مسافرت بیشتر جلوگیری نماید .

بنابر این براساس پژوهش ها رابطه ی بین کار و اوقات فراغت را می توان به چهار شکل زیر تعریف نمود :

۱) TRADE OFF: در این حالت بین دو عامل فوق الذکر رابطه ی معکوس وجود دارد . یعنی : کار بیشتر مساوی است با درآمد بیشتر ولی در دست داشتن اوقات فراغت کمتر و بالعکس .

۲) COMPENSATION : اوقات فراغت خلأهای کاری را جبران می کند ، بنابر این انگیزه ی اصلی برای اوقات فراغت فرار است .

۳) SPILL OVER: در عمل کار بر نحوه ی گذراندن وقت آزاد تأثیر می گذارد ،امّا بین این دوعامل تضادی وجود ندارد و رابطه ی تکاملی دارند .

۴) NEUTRALIST : بین دو عامل فوق هیچگونه رابطه ای وجود ندارد ، کار و وقت آزاد هر دو گوی هایی با عملکردهای مختلف می باشند که تولید رفتارها و انتظارات بخصوصی را می نمایند و خالی از هر گونه عملکرد متقابل می باشد .با احتمالی بسیار ضعیف می توان گفت که علاقه به مسافرتها به واسطه ی نزول اهمیت کار در دنیای کنونی است .

همه ی ما می دانیم که ماهیت کار و وقت آزاد ، هنوز چند بُعدی است و کاملاً مشخص نشده است .در زندگانی امروزه ، برای خیلی از انسانها کار نقش اساسی داشته و از اولویت برخوردار است و بر چگونگی ، نحوه ی انتخاب و طول مدت تعطیلات تأثیر کامل دارد .

زهرا خاقانی

سیده فریبا کاظمی

دانشجویان رشته جهانگردی

منبع :

گولُتّا گولیلمو ،« روان شناسی توریستی » ،افضلی نژاد محمد حسن ، تهران : تالار کتاب ، چاپ اول ، ۱۳۸۴