چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دیگر حرفی برای گفتن ندارم


دیگر حرفی برای گفتن ندارم

با اتفاقاتی که در نیوکاسل افتاد

۱) این اتفاقات عجیب و غریبی که در باشگاه نیوکاسل افتاده دیگر حرفی برای گفتن باقی نگذاشته است. می خواستم در این باره بنویسم اما دیدم واقعاً دیگر حرفی برای گفتن ندارم. فقط یک نکته است که دوست دارم بنویسم. برایم عجیب است که چطور پروتاگونیست این داستان تاسف برانگیز مثل آدم های عادی رفتار می کند. چرا آدم هایی مثل کیگان به جای اینکه با شجاعت بروند پشت میکروفن و بگویند پشت پرده چه اتفاقاتی می افتد گوشه نشین می شوند و نهایت حرفی که می زنند را از طریق سایت های اینترنتی و دوستان شان به صورت غیرمستقیم به گوش هواداران می رسانند. فکر می کنم این دیگر کمترین حق هواداران نیوکاسل است که حداقل بفهمند چه اتفاقاتی در باشگاه شان می افتد.

۲) مدیران و روسای باشگاه های فوتبال در جزیره شهرت خوبی ندارند و همیشه از آنها به عنوان نیروهای شری یاد می شود که مدام در کار مربیان دخالت می کنند و باشگاه را به هم می ریزند. اما چرا این حس به وجود آمده است؟ کمی به آن فکر کنید. اولین چیزی که باید به آن دقت کنید این است که مربیان فوتبال به جز آنهایی که در بالاترین سطح هستند، خیلی راحت می توانند در بحرانی ترین شرایط وقتی یک پیشنهاد بهتر دریافت می کنند از تیم شان جدا شوند و دست مدیر تیم را توی پوست گردو بگذارند. ماجرای خوان د راموس و سویا را که فراموش نکرده اید؟ اصولاً در فوتبال اروپا جابه جایی مربیان خیلی بیشتر از مدیران است، پس چرا مدیران باید آینده تیم شان را به صورت تام در اختیار آدم هایی قرار دهند که هر لحظه ممکن است دورشان بزنند. نکته دوم این است که یادم می آید یکی از اسکات های(استعدادیاب) لیگ برتر می گفت؛ اصولاً مربیان تنها بازیکنان خودشان را می شناسند و به زحمت چیزی درباره بازیکنان تیم های دیگر می دانند.

شاید مربیان فقط وقتی به بازیکنان تیم های دیگر توجه می کنند، مقابل شان بازی می کنند و تازه در آن شرایط هم تمرکز بیشتر باز هم روی تیم خودشان است. مربیان لیگ برتر حداقل روزی شش ساعت صرف تیم شان می کنند و این ساعت برای مربیانی چون رافا بنیتس که معتاد به کار کردن هستند بیشتر هم است. پس من می خواهم از شما بپرسم که دیگر چه وقت آزادی برایشان می ماند تا به بازیکنان تیم های دیگر فکر کنند. به خاطر همین است که اعتقاد دارم مربی نباید استقلال کامل در باشگاه داشته باشد. البته مربی و مدیر باید با هم همکاری کنند و درک مشترکی از این مفهوم داشته باشند ولی کسانی که می گویند مدیران نباید هیچ دخالتی در بازار نقل و انتقالات بکنند به نظر من خیلی آماتور فکر می کنند. در این میان حضور یک اسکات متخصص کسانی چون فرانک آرنسن هم می تواند بهترین ایده باشد.

۳) لیگ برتر یک بار دیگر بیشترین پول را در بازار نقل و انتقالات خرج کرد؛ بیشتر از نیم میلیارد پوند. در درجه دوم سری A قرار داشت که ۴۱۱ میلیون پوند خرج کرد و بسیار بالاتر از لالیگا قرار گرفت. نکته جالب اینجا است که لالیگا سقوط مالی زیادی داشته است؛ از ۴۴۰ میلیون پوند به ۲۳۲ میلیون پوند. اشتباه نکنید. اصلاً نمی خواهم وارد بحث «کدام لیگ بهتر است» بشوم. فعلاً چیزی که به آن فکر می کنم این است که پولی که در سری A خرج می شود واقعاً سالم نیست و نمی توان روی آن حساب چندانی باز کرد. ممکن است باز هم همان مشکلات قدیمی پیش بیاید

گابریله مارکوتی