جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

به سوی روایتهای فرهنگ بومی


به سوی روایتهای فرهنگ بومی

موجودات تخیلی, مهمترین عناصر انیمیشن در زمان حاضرند

برای رسیدن به انیمیشن ایرانی باید عنصرهای روایتی بومی را استخراج کنیم و با ترکیب و دگرگونی آنها دست به خلق روایت هایی نو بزنیم. به نظر می رسد استخراج سه دسته از عناصر از ادبیات کهن برای این هدف مفید است؛

الف) شخصیتهای انسانی: مثلا رستم به عنوان شخصیت آزاده که به هیچ وجه در مقابل ظلم کوتاه نمی ‌آید. حضور او در هر ماجرا سیر حوادث را تغییر می دهد. آزاده و پیر و پخته است. بزرگ‌ منش، جهان‌ پهلوان و قهرمان ملی است. اسفندیار، هم جهان پهلوان است و هم ساده ‌دل و مغرور. لبریز از نیروی درونی و جاه‌ طلبی است. چنانکه بعد از آنکه پدر بارها به او قول پادشاهی می دهد و بی‌ وفایی می کند، این ‌بار نیز که او را به کام مرگ می فرستد، با وجود هشدارهای مادرش راه سیستان را در پیش می گیرد تا با رستم جدال کند. به دلیل نمونه‌وار بودن شخصیتها در شاهنامه، خصائل پهلوان ها و ضد قهرمان ها نیز کلی، نمونه ‌وار و بنابر این استثنایی و در عین حال هرزمانی اند و توانمندی لازم برای تعمیم و عبور به ذهنها و زمانهای دیگر را دارند؛ سهراب دلیر و جنگجو و قدرتمند، اما خام و بی تدبیر. دارای عاطفه اما فاقد اندیشه. طوس دلیر و جنگ‌ آزموده و مجرب، اما کم‌ خرد و نیز کینه ‌توز و کم‌ تدبیر است.

ب) موجودات تخیلی: شاید بتوان موجودات تخیلی و غیر طبیعی را جزء مهمترین عناصر انیمیشن در زمان حاضر دانست. ظهور «دی ‌جی ‌مون»ها و انواع مختلف موجودات مشابه و اقبال گسترده به این موجودات را می توان به عنوان شاهدی بر این ادعا دانست. برای ساخت انیمیشنهای مخاطب‌ پسند و جهانی، استفاده از موجودات تخیلی گزینه خوبی است و از طرف دیگر این کار چندان هم غیر منطقی نیست. چرا که در ساخت انیمیشن هیچ محدودیتی در زمینه شکل و قیافه و اعمال کاراکترها و فضا نداریم. همان قدری که ساختن یک موجود واقعی هزینه دارد، یک موجود تخیلی هم همان قدر هزینه برمی دارد و این دو عملا از نظر هزینه یکسانند. چه بسا موجودات تخیلی کم‌ هزینه ‌تر باشند چون که به علت جدید بودن و ناآشنایی، بیننده به خیلی از جزییاتی که به علت آشنایی قبلی در مورد یک موجود واقعی به آنها دقت می کند، دیگر دقت نمی کند. انیماتورهای ژاپن به این موضوع توجه شایانی داشته ‌اند. انیمیشنهای ساخته شده توسط میازاکی و همراهانش به کرات از انواع موجودات تخیلی که در ادبیات کهن ژاپن حضور دارند استفاده شایانی کرده‌اند. نقطه اوج این عمل را شاید بتوان در فیلم پوم ‌پوکو مشاهده کرد. این فیلم بر پایه یک باور قدیمی ژاپنی ساخته‌ شده ‌است که بر اساس آن راکونها قابلیت تبدیل شدن به موجودات مختلف را دارند. یعنی آنها این عنصر را از ادبیات و باورهای عامه ژاپن بیرون کشیده‌ و روی آن کار کرده‌ اند. در ادامه فیلم و با دست‌ آویز قرار دادن این عنصر راکونها تبدیل به موجودات مختلفی می شوند. در یک سکانس از فیلم صدها راکون تبدیل به موجودات تخیلی و اشباح افسانه ‌ای بسیار گوناگونی می شوند که تماما برگرفته از عناصر تخیلی ژاپنی هستند.

● موجودات تخیلی در شاهنامه

سیمرغ با نیروی سهمگینی که می تواند فیل و نهنگ را از خشکی و دریا بردارد، با بالهایی پهناور همچون ابری سیاه فرود می‌ آید و هر زمان خود را به هرجا که بخواهد می رساند. او با خبر از راز چیزهاست، همچنان که می داند مرگ اسفندیار رویین‌ تن در کنار دریای چین، در چگونه تیری از کدام چوب نهفته است. دانایی او عجیب و در تبدیل و دیگر شدن در صورت و سیرت، در سودمندی و زیانمندی، در جان‌ بخشی و جان‌ گرفتن دارای ویژگیهای جادویی است. البته در شاهنامه، صرف نظر از رخش که در بحث ما نمی گنجد، حضور مداوم موجودات تخیلی دیگر احساس نمی شود و اکثر موجودات تخیلی دیگر حضوری کوتاه و مقطعی دارند. از آن جمله‌ اند؛ دیو سفید که‌ در سرزمین "دیوان دژخیم" جای دارد. آنجا کشور تاریکی است و آفتاب به آن راه ندارد. دیو سفید برخلاف نامش، به جز موی سر، یکپارچه سیاه است. جای او در غار سیاه سرزمین تاریکی است؛ مادر دیو سفید که جادوگری بسیار ماهر بوده، شاه ایران را با تمام سران سپاه در نقبی زیر کوه زندانی می کند و از راه سحر، بینایی چشم همه را می گیرد و با جگر دیو سفید طلسم می بندد. درمان کوری چکاندن خون جگر دیو سفید در چشمهای نابیناست. انواع مختلفی از دیوها و اژدهایان در شاهنامه ظاهر می شوند. بسیاری از آنها عملا شخصیت مستقل و یا حتی نام منحصر به فردی ندارند و با نام عمومی اژدها یا دیو خطاب می شوند. همچنین بسیاری از اوقات دیوها توانایی جادو ندارند و صرفا انسانهای بد سرشت یا دیو درونی خود آدمها هستند.

● موجودات تخیلی در هزار و یک شب

هزار و یک شب بسیار بیشتر از شاهنامه پر است از حضور موجودات عجیب و غریب و تخیلی. همان طور که قبلا عنوان شد اکثر این موجودات جذابیت کافی برای حضور بدون تغییر در یک فیلم انیمیشن امروزی را ندارند اما اگر آنها را به عناصر سازنده تجزیه نموده و این عناصر را با هم ترکیب کنیم موجودات جدیدی طرح ریزی می شوند. این موجودات جدید می توانند استعدادهای زیادی برای مطرح شدن در یک فیلم انیمیشن از خود نشان دهند. این عناصر جزء عناصر منطقی پر استفاده در هزار و یک شب بودند. به غیر از اینها هزار و یک شب پر است از عناصر منطقی گوناگون و نادر که استفاده‌ بجا از آنها می تواند غنای بی‌ نظیری به داستانها ببخشد. به طور کلی هزار و یک شب از نظر وجود عناصر منطقیِ تخیلی غنی تر از شاهنامه

می نماید و دلیل این امر با مراجعه به تاریخچه شکل‌ گیری آن تا حدودی روشن می شود. قبل از اسکندر به ایران آمده و به فارسی قدیم ترجمه شده است. در قرن سوم در بغداد به عربی ترجمه شده. در قرن چهارم در مصر به داستانهای آن اضافه شده. در قرن دهم جمع آوری و تدوین شده با نام الف لیلة و لیله. در زمان محمد شاه به دست عبداللطیف طسوجی تبریزی به فارسی ترجمه شده و میرزا محمد علی سروش اصفهانی اشعاری به فارسی برای داستانهای آن سروده ‌که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشته ‌است. داستانهای این کتاب دارای محتوی بسیار بوده از جمله طنز، تعالیم ، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت. بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب می‌ دانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان از جمله کسانی چون جویس انکار ناپذیر است. همچنین اولین فیلم بلند انیمیشن به جای مانده به نام (ماجراهای شاهزاده احمد) ساخته شده در ۱۹۲۶ در کشور آلمان بر اساس افسانه‌های هزار و یک شب ساخته شده ‌است.

● بررسی عناصر منطقی تخیلی در متلها و افسانه ‌های ایرانی

عناصر تخیلی در متلها عموما به دلیل اینکه متلها توسط افراد عامی و برای مخاطبان کم سن و سال روایت می شوند، از پرداخت کمی برخوردارند. از این رو استفاده از آنها در انیمیشن احتمالا می تواند تنها در انیمیشنهای مربوط به گروه سنی پایین و همراه با پرداخت و فرآوری در عناصر استخراج شده صورت پذیرد. از سوی دیگر متلها از دیگر منابع همچون شاهنامه و هزار و یک شب و دیگر افسانه ‌های محلی بهره زیادی برده‌ اند. در بسیاری از مواقع عناصر مطرح شده در متلها، همان عناصر قدیمی هستند که با رنگ و بوی تازه و اغلب به صورت بسیار ساده شده در داستان حضور می‌ یابند. به طور مثال این یک طرح قصه (که خود عنصری منطقی می باشد) است که در چندین متل مشاهده می شود؛ پسری از دختری خوشش می‌ آید. (مثلا با مشاهده عکس وی) و تصمیم می گیرد که او را پیدا کرده، با وی ازدواج کند. بعدا متوجه می شود که دختر را یک غول یا دیو اسیر خودش کرده‌ است. برای کشتن دیو باید شیشه عمر دیو را پیدا کرده و بشکند. دیو و دختر مثلا در غاری ساکن هستند و دیو صبحها از غار بیرون رفته، شبها برمی گردد. پسر پس از گذشتن از هفت خوان مختلف به غار می رسد و دختر را پیدا می کند. سپس دختر نحوه پیدا کردن شیشه عمر دیو را به او می گوید و او با شکستن شیشه عمر دیو، زندگی وی را خاتمه می دهد. پسر و دختر با هم ازدواج می کنند.

در ادامه می خواهیم نشان دهیم که نگاه عنصرگرایانه چه‌ طور می تواند در به وجود آوردن آثار ارزنده از دل سنتهای قدیمی تاثیرگذار باشد. برای داشتن یک هنر انیمیشن پویا به هر حال باید نگرش عنصرگرایانه داشت تا به آن وسیله بتوان با اقدام به سنجیدن، دلایل موفقیت رقبای خارجی را کشف کرد. اگر چه لزومی ندارد که انیمیشن ایرانی حتما از بن ‌مایه ‌های سنتی ایرانی استفاده کند و می تواند خود شروع به طرح‌ ریزی و گسترش زیربنایی مستقل و منحصر به فرد نماید. اما استفاده از بن ‌مایه ‌های ایرانی، پیمودن این مسیر را به مناسبت استفاده از مصالحی که دیگران برای ما فراهم کرده ‌اند آسانتر و کم ‌هزینه ‌تر می کند. به این منظور لازم است تحقیقات جانبی برای استخراج عناصر قابل استفاده در انیمیشن و طبقه بندی آنها از منابع بومی ایرانی صورت پذیرد. لازم به ذکر است که منابع قابل استفاده تنها همین چند کتاب معروف شاهنامه، هزار و یک شب و... نیستند. چندین کتاب مختلف در این راه می توانند کمک‌ حال محققین و فیلمنامه ‌نویسان باشد. همچنین باید به این موضوع عنایت داشت که علاوه بر شناخت عناصر ایرانی، شناخت عناصر خارجی که در فیلمهای پر بیننده روز دنیا ظاهر می شوند نیز ضرورت دارد.

اگر چه این شناختها با مشاهده یا خواندن تعدادی فیلم و کتاب خود ‌به ‌خود در مغز ثبت شده و بعدها مغز از آنها استفاده می کند، اما نگرش علمی به این موضوع و انجام تحقیقات گسترده‌ تر در این رابطه، این روند را سرعتی دوچندان خواهد بخشید. همچنین در مرحله بعد این سئوال پیش می‌ آید که چه قواعد همنشینی بین عناصر استخراج شده در این روش وجود دارند؟ کدام عناصر اگر با هم ترکیب شوند نتیجه دلپذیر خواهد بود؟ آیا ترکیب عناصر وطنی با عناصر خارجی موجب آزردن خاطر بینندگان وطنی یا خارجی نخواهد بود؟ بین عناصر وطنی و خارجی کدام عناصر مشترک هستند و کدام عناصر به هیچ وجه با یکدیگر قابل تلفیق نخواهند بود؟

مریم اکبرلو